اسم پسر با الف شروع شود

لیست نام های پسرانه با حرف الف

اگر به دنبال اسمی خاص و پسرانه هستید که با حرف الف شروع شود این بخش از گالری اسم های پسرانه را بررسی کنید تا بهترین اسم مورد نظرتان را بیابید.

اسم های پسرانه مقبول با الف


لیست اسم های پسرانه زیبا با حرف الف:

ابتینآبتین، روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
اترکنام رود مرزی ایران در شرق که به دریای خزر می‌ریزد.
اَردواننگهبان درستکاران؛ نام پنج تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی اشکانی
ارژنگنقش و نگار، نام پهلوانی تورانی پسر زره؛ نام چاهی در توران.
ارمینبه معنی آرمین
اَشکانمنسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود.
امیدآرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.
امیرارشیا(عربی – فارسی) حاکم و پادشاه درست کردار، امیر درستکار.

پرطرفدارترین اسم های پسرانه با الف:

  • امیر علی : امیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا – مرکب از امیر (پادشاه) +علی (بالا رفتن و صعود کردن)
  • امیرحسین: امیر خوب و نیکو، پادشاه نیک، حاکم صاحب جمال – مرکب از دو اسم امیر و حسین، کسی که حسین علیه السلام امیر و حاکم اوست
  •  ابوالفضل: خداوند هنر. صاحب فضل. پدر فضل، (در اعلام) نام یکی از پسران حضرت علی (ع) و برادر امام حسین (ع )
  • امیرعباس: امیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.
  • امیررضا: از نام های مرکب، امیر و رضا- کسی که امیر و سلطان از او راضی و خوشحال است.

℁ اسم دخترانه بر اساس الفبا
℁ اسم پسرانه بر اساس الفبا

لیست اسم پسر با الف شروع شود

امید

معنی اسم امید: 1- آرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ 2- اشتیاق یا تمایل به روی…

اشکان

اسم پسرانه زیبای اشکان: اشکان منسوب به بنیان گذار پادشاهی پارت ها و نام سومین…

ابراهیم

اسم اِبراهيم: ریشه: عبری معنی: پدر عالي  (اَعلام) 1) سوره‌ي چهاردهم از قرآن كريم داراي…

احمد

معنی نام احمد : احمد، صفت تفضيلي از «حمد» به معناي كسي كه كارش به…

امیر

اسم امیر ریشه: عربی معنی: پادشاه، حاكم، درجه‌ای پایین‌تر از پادشاه، فرمانده‌ی سپاه، سردار، سپهسالار.…

امين

امین : (عربی) 1- امانتدار، زنهاردار؛ 2- طرف اعتماد، معتمد؛ 3-(اَعلام) 1) از القاب پیامبر…

الکساندر

الکساندر(Alexander): این نام از دو قسمت alexein به معنای دفاع کردن و anēr به معنای…

استفان

استفان(Stephan): این نام از یک کلمه یونانی به معنای تاج گل مشتق شده است.

استیو

معنی اسم استیو: استیو (به ایتالیایی: Stio) یک کومونه در ایتالیا است که در استان…

اریک

معنی اسم اریک (Eric): منشا نام اریک نورس است. این نام از ei به معنی…

اسکات

معنی اسم اسکات(Scott): این نام به طور اصلی برای افرادی به کار می‌رود که به…

ادوارد

معنی اسم ادوارد (Edward): ادوارد از ēad به معنای” رفاه و ثروت” و weard به…

اندرو

اندرو (Andrew): اندرو شکل یونانی نام آندریاس است. در عهد جدید اندرو نام اولین شاگرد…

استیون

استیون (Steven): این نام از استفان گرفته شده و اسم اولین شهید مسیحی است. نام…

امیریل

معنی اسم امیریل: پادشاه شجاع ، پهلوان دلیر

آنتونی

آنتونی (Anthony): آنتونی فرم آنتونیوس است که منشاء آن نامشخص می‌باشد. افراد مقدس زیادی این…

ايليا

ايليا : (عبری) 1- خداوند خدای من است؛ 2- (اَعلام) 1) (در تورات) از انبیای…

آریا

آريا : 1- آزاده، نجيب؛ 2- (اَعلام) 1) شعبه‌اي از نژاد سفيد كه از روزگاران…

آرمین

آرمين : (اَعلام) 1) نام چهارمين پسر كيقباد سردودمان كياني؛ 2) نژاد آرمين. +   كي…

آرمان

آرمان : 1- آرزو، حسرت، كمال مطلوب، مراد و خواسته؛ 2- تصوراتي كه براي ساختن…

آرشام

آرشام : 1- داراي زور خرس، خرس نيرو؛ 2- (اَعلام) پسر آريامنه و پدر ويشتاسپ…

آرش

آرش : (اوستایی) 1- درخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) نام يكي از تيراندازان زمان منوچهر شاه…

آرتین

آرتين :  1- منسوب به آرت، پاكي و تقدس؛ 2- (به مجاز) پاك و مقدس؛…

آوات

آوات :  (در كردي) به معني آرزو.

ايمان

ايمان : (عربي) اعتقاد به وجود خداوند و حقيقت رسولان و دين ، در مقابل…

ايليار

ايليار : (تركي ـ فارسي) دوست و رفيق ايل، يار و ياور ايل، كسي كه…

ايلياد

ايلياد :  (تركي ـ فارسي) 1- ياد ايل، به ياد ايل؛ 2- (در يوناني) منظومه‌ي…

ايلشن

ايلشَن : (تركي) (= الشن)، ( اِلشن.

ايرج

ايرج : 1- ياري دهنده‌ي آريايي‌ها؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) شاهزاده‌ي ایرانی، پسر کوچک…

اهورا

اهورا :  (اوستايي) (در اديان) به لغت اوستا وجود مطلق و هستي بخش اهورا مزدا…

اويس

اويس : (اَعلام) 1) نام يكي از عارفان و پارسايان و تابعين صدر اسلام، مشهور…

اوستا

اَوستا : (اوستایی) 1- اساس، بنياد، پناه، ياوري؛ 2- (اَعلام) 1) كتاب مقدس ايرانيان باستان…

اوژن

اوژن : (در قديم) اوژندن، افكندن؛ اوژننده، افكننده، اندازنده.

اورنگ

اورنگ : 1- (در قديم) تخت و سرير (پادشاهي)؛ 2- (به مجاز) فر، شأن، شكوه.

انور

انور : (عربي) 1- روشن‌تر، روشن، نوراني؛ 2- (به گونه احترام) (به مجاز) مبارك، گرامي.

اميريوسف

اميريوسف :  (عربی ـ عبری) از نام‌هاي مركب، ( امير و يوسف. همچنین بخوانید: فال…

اميرهوشنگ

اميرهوشنگ : (عربي ـ فارسي) از نام‌هاي مركب، ( امير و هوشنگ. اسم های خاص…

اميرهاشم

اميرهاشم : (عربي) امير و پادشاه شكننده و خرد كننده، حاكم و فرمانده شكننده و…

1 2 3 4

⚑ جستجو در بانک اسامی آلامتو