آیا تابحال عاشق شده اید؟ حسهایی که به جنس مخالف دارید را چگونه تفسیر میکنید؟ عاشق شدن چه معیارهایی دارد؟ یک فرد عاشق چه ویژگیهایی دارد؟ در ادامه این مقاله پاسخ به سوال مهم آیا من عاشق شده ام را خواید یافت:
وقتی به او فکر میکنم، قلبم میزند. دست و پایم را گم میکنم، تمام حواسم پیش اوست…
به گزارش آلامتو به نقل از هفته نامه زندگی مثبت؛ آیا این عشق است، یعنی عاشق شده ام؟ همیشه به او فکر میکنم، میخواهم همه جا حضور داشته باشد، اگر نباشد دلتنگ میشوم، وقتی میخندد خوشحالم و وقتی گریه میکند، ناراحت میشوم، همانی را میخواهم که او میخواهد. به طور حتم این عشق است.
آیا واقعا عاشقی؟
برخی نشانه ها میتواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستید و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.
به سمت هم کشیده میشوید
یکی از نشانه های عشاق این است که از کنار هم بودن احساس غرور میکنند و همدیگر را در مقابل دیگران به گونه ای توصیف میکنند که انگار برترین هستند. در مقابل افرادی که همدیگر را دوست دارند اما عاشق واقعی نیستند، عیوب همدیگر را بیشتر از خوبیهای هم میبینند و هر یک در رابطه احساس حقارت میکنند.
با هم خوش میگذرانید
وقتی عاشقید حضور طرف مقابل لذتبخش است و در عین داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت میکند و این در واقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتی با فردی قراری عاشقانه دارید، اما احساس افسردگی، خستگی و سردرگمی میکنید یعنی یا شما عاشق نیستید یا طرف مقابلتان.
همیشه برای هم حاضرید
وقتی با او تماس میگیرید حتی اگر در جلسه کاری باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده میدهد. همیشه خوش خلق است و به دنبال فرصتی برای دیدنتان میگردد. تمامی این کارها یک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست.
شما اولویت اول او هستید، او میخواهد این حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمیزند خود را با کار سرگرم کرده و وقتی با شماست مرتبا با تلفن حرف میزند یعنی عاشقتان نیست.
نگران هم هستید
وقتی با هم هستید از شما میپرسد که روز خوبی را گذراندهای یا نه و اینکه شما مشکلی نداری؟ به عبارت دیگر فرد عاشق نیازهای نارسیسیک خود را فراموش میکند و به دیگری گرایش مییابد. این گرایش نه از روی احترام، بلکه به خاطر عشق است.
اگر طرف مقابلتان توجه زیادی به شما نشان نمیدهد و مشکلات درگیری هایتان برای او مهم نیست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنید.
آسیب پذیرید
فرد عاشق دوست دارد برای طرف مقابل از خود بگوید؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکیاش و موقعیتهایی که از دست داده. او سعی میکند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورد البته با توصیف آنچه که هست نه آنچه که باید باشد.
معمولا خود را آسیبپذیر نشان میدهد تا در پناه دیگری امنیت و محبت را بیابد. اگر طرف مقابل شما اظهار میکند که مردها و زنها را خوب میشناسد، مراقب باشید. او تنها میخواهد مدتی را با شما خوش بگذراند.
در رویای هم هستید
داشتن یک خانه، فرزندان زیاد و زندگی رویایی. عاشقها رویاهای هم را همانند یک پازل کنار هم میچینند و زندگی آینده را کنار هم میسازند. اگر فردی که در کنار شماست، زندگی را یکنواخت میبیند و اشتیاقی به رویاپردازی ندارد و اهمیتی به برنامه ریزیهای شما برای آینده نمیدهد، خود را گول نزنید او عاشق شما نیست.
وقتی عاشق کسی هستید، بزرگترین نگرانی این است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنید. اکثر افراد فکر میکنند باید این کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از 3 ثانیه انجام داد اما این بدترین روش است.
اگر جزو افرادی هستید که تصور میکنید برای ابراز احساساتتان باید جلو بروید و به فرد مقابل بگویید «سلام من شما را دوست دارم و میخواهم با هم باشیم»، تکنیکی است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به این 6 روش عمل کنید. به طور حتم این روشها موثرتر خواهد بود.
همچنین بخوانید: نشانه های دوست داشتن واقعی
دلتان را به دریا بزنید
میگوید 4 ماه است که عاشق او شده اما جرات نمیکند به او بگوید. اما چرا؟ چون نمیداند عکس العمل او چه خواهد بود؟!
اگر عاشق هستید به جای انتظار کشیدن راهی برای بیان خواسته تان پیدا کنید با انتظار چیزی درست نمیشود. پا پیش بگذارید و به نحوی باب صحبت را باز کنید.
نگویید عاشق شما هستم
هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگویید که عاشقانه او را دوست دارید. میتوانید پیشنهاد رفتن به سینما یا رستوران را به او بدهید تا با هم بیشتر آشنا شوید. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و قدم به قدم پیش روید.
منتظر موقعیت باشید
مطمئنا نمیشود در یک جمع دوستانه به خانمی گفت که عاشقش هستید. برای اظهار عشق همه چیز باید برنامهریزی شده باشد. بهترین زمان از روز برای بیان احساسات، عصر است.
البته برای بیان احساساتتان موقعیت فرد را در نظر بگیرید، اگر فرد مقابل شما درگیر کار و رسیدگی به دستورات رییس خود است یا به تازگی بحثی با دوستان یا والدینش داشته، مطمئنا توجهی به اظهار عشق شما نخواهد کرد.
بهتر است بعد از اینکه موقعیت مناسبی یافتید رودررو ( نه تلفنی یا با فرستادن اس ام اس و ایمیل ) اظهارات خود را ابراز کنید و خجالت را کنار بگذارید.
اصرار نکنید، از نو شروع کنید
به عکس العمل های طرف مقابل احترام بگذارید. اگر او درخواست شما را رد کرد، بیش از حد اصرار نکنید. شانس دیگری به خود بدهید و بعد از مدتی صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنید. اگر در نهایت موفق نشدید به احساسات طرف مقابل بها دهید.
اعتماد به نفس داشته باشید
آنچه زنان را عاشق مردان میکند، ثباتقدم و اعتماد به نفس آنهاست. پس با ترس و لرز برای اظهار عشق قدم برندارید. اگر واقعا نمیدانید چگونه باید عشقتان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید یا در سمینارهای مربوطه شرکت کنید. وقتی اعتماد به نفستان به اندازه کافی بالا رفت، عشقتان را ابراز کنید.
بیش از حد رمانتیک نباشید
در برخی فیلمها میبینیم که عشاق نیمه شب در جنگل زیر نور ماه یا در هلیکوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز میکنند، اما بهتر است شما منطقی تر باشید. براساس زندگی خودتان موقعیت مناسب را بیابید و درخواستتان را مطرح کنید.
455 دیدگاه
سلام من دختر ۱۶ سالمه نمیدونم این حس چیه نگاهش با بقیه برام فرق داره حرفش و رفتارش کلا درگیرشم
دوست دارم هر روز ببینمش خیلی احساساتی خیلی با بقیه فرق داره اون اسمش ثمین همسن و هم مدرسه ایم نمیدونم چمه لطفا کمکم کنید فقط درگیرم و دوستش دارم
من الان ۱۷ سالمه و دو سال پیش عاشق ی پسری ک مجازی با هم اشنا شدیم شدم و اول ک بهش گفتم اونم فوری ابراز علاقه کرد و تا چند روز رابطمون خوب بود و بعد از ی مدت دوری اومد و گف عاشق یکی دیگ شده و خانوادمم چند روز بعد فهمیدن باهاش بودم و حالم خیلی بد بود و بعد ی سال دوباره با هم بودیم تابستون ۱۴۰۱ رو کلا با هم بودیم ک دوباره خانوادم فهمیدن
الان دیگ گوشی در دسترسم نیس ک باهاش باشم با گوشی دوستام باهاش حرف میزنم
عشق سن و سال میشناسه کی میگه نمیشناسه؟ تو هرچقدر بالغ تر شی معیارای مدنظرت تغییر میکنه، اونقدر تغیر میکنی که خودتم توی این سنی که الان هستی نمیتونی تصورش کنی، از اتفاقای الان و اینایی که زیر ۱۸ سال عشق اسمشو میزارین فقط میتونین تجربه حاصل کنین، تجربه ای که خودتون بعد ها میفهمین چقدر بهتون ضربه زده اما خب، بنظرم لازمه هرکسی این تجربه ابتدایی هست چون باعث میشه خودتون و چیزایی که از زندگی و روابط و ایندتون میخواین رو بیشتر ببینین و بفهمین، به هر حال ازونجایی که اکثریت این جمع نوجوونن این حرفهای من براشون قابل قبول نیست هرچند که چندسال دیگه خودتون متوجه میشین کسی که همه نوجونیتونو صرفش کردین الان هیچ خبری ازش نیستو ..
سلام من 14سالمه و خوب به عشق و اینجور چیزا هیچ اعتقادی ندارم ولی یه پسر دایی دارم که 21 سالشه خیلی سمتم میاد و یجورایی سر به سرم میزاره اول هیچ حسی بهش نداشتم ولی بعدش متوجه یه حس هایی شدم نمیدونم عشقه یا نه
راهنماییم کنید ممنون
و راجب کسایی که درباره رابطه مجازیشون میگن اگه سنت از 14 تا 18 باشه طرف هیچ وقت به فکر ازدواج با تو نمی یوفته ولی اگه بالای 18 باشید 40 درصد احتمال ازدواج باهاش هست ولی از من گفتن با کسایی که نمی شناسین وارد رابطه نشید
MEGA INTERNO
سلام
منم دقیقا مثل توام
خیلی چیز عجیبیه نه
درکت میکنم
سلام ❤️❤️
راستش من ۱۷ سالمه و دخترم ،✨ توی تهران ، تو یه کافه ای که مدریتش خانوادگی بود عاشق یه پسر شدم که اونجا هست .. راستش نمیدونم عشقه یا هوس
اولین بار وقتی دیدمش که واسه بازی مافیا ، گاد بازیمون بود ، وقتی میخواست نقشمو بهم بگه ، اسمم رو پرسید وقتی گفتم گفت اسم مامان منم اینه اسم خیلی قشنگیه و بهم لبخند زد ، تو بازی بهم زمان صحبت زیادی میداد و وقتی بردیم منو بست پلیر معرفی کرد و با حرف اون شهروندا باهاش یه عکس انداختن ، تا چند روز بعد که من واسه بازی مافیا میرفتم …. اولش عاشقش نبودم ولی وقتی دیوونه بازی هاشو میدیدم و مسخره بازی هاشو یهو دلم رفت
چطور بگم ،،،،، بمب انرژی و هیجان بود و تو کافه با دوستاش چالش های باحال میرفت و کلی میخندیدن ، یه بار وسط بازی مافیا بودم با یه گاد دیگه …. تو کافه یه اهنگ انگلیسی با صدای زن پخش شد و اون هم صداشو نازک کرده بود و فیلم میگرفت و اهنگ رو میخوند … صدای خییلی مزحک ولی معرکه …. برعکس بقیه که فکر میکردن باند سوراخ شده میخواستم تا ابد واسم بخونه و من بخندم …. یه بار وقتی داشت با دوستاش چالش میرفت بهش نگاه کردم و خندیدم …. اونم با خنده منو نگاه کرد … چند ثانیه …. خنده و موسیقی بلند …..راستش دوستاش میگن اینو از دیوونه خونه اوردیم خدمتتون ….من هیچ دیتایی از پسره ندارم ، نه سنش ، نه اسمش ، فقط اسم مادرشو میدونم و اینکه کارش توی کافه لیدر بودن بازی های رو تخته ای و …. هستش
وقتی من مافیا بازی میکردم و میگفتم با فلان فکت فلانی ۸۰٪ مافیاست ، اون میپرید وست بازی و لایک میداد و میگفت ۸۳٪ بعد میخندیدیم و میرفت
من واسه مسافرت تهران بودم ، الان برگشتم شهرم و هدفم اینکه این ۲ سال رو نابغه طور درس بخونم تا از پزشکی دانشگاه تهران قبول شم و دوباره ببینمش و بهش بگم …….خیلی عاشقتم …. من عاشق چهرش نشدم ، من عاشق شخصیت و انرژی فوق مثبتش شدم ، عاشق نیش تا بنا گوش بازش ، عاشق شوخی هاش ، عاشق همه چیزش.
ولی فقط فقط خودش
به خودم قول دادم بخاطرش از فردا همه چیزو بزارم کنار و فقط درس بخونم ….
من خودم با اینکه سنم کمه ولی عاشق شدم میدونی چرا؟چون عشق بزرگی و کوچکی نمیشناسه و اصلا نمیتونم با اون دختری که عاشقش شدم زیاد حرف بزنم درکل میخوام بگم زندگی تون رو پای این چیزا حروم نکنیییید چون تو نمیدونی چه آینده ای در انتظارته من با اینکه عاشق اون شدم ولی تمام تلاشم رو میکنم تا خودمو باهاش درگیر نکنم راستی یه چیزی هم بگم به کسایی که عاشق کسی شدند اما طرف مقابلشون اهمیتی به اونا نمیده ببینید منم جزو همین جور آدم ها هستم که مثلا یکی عاشقم شده ولی من به اون اهمیت نمیدم این اهمیت ندادن دلیل داره دلیلشم اینه که اگه کسی که عاشقش شدین باهاتون هیچ حرفی نمیزنه اتفاقا اونم عاشق شماست اما نمیتونه به زبون بیاره چون ممکنه درونگرا باشه و همه چیز رو در خودش بریزه منم درونگرام و تا الان با کسی که عاشقش شدم اصلا نمیتونم سر صحبت رو باز کنم فقط وقتی میتونم اینکارو بکنم که با دیگر بچه های خونواده و اون بریم اسم فامیل یا یه همچین بازی هایی اونم زیاد باهاش حرف نمیزنم درکل میخواستم بهتون بگم اگه عاشق ی درونگرا شدین هر طوری شده باهاش ارتباط بگیرید چون اون اول سمت تو نمیاد بخاطر اینکه خجالتی و معذب هست پس شما برید و باهاش درمورد اون چیزی که علاقه داره حرف بزنید و اگه خواستید بهش بگید دوست دارم بحث رو یجوری بکشین به این سمت. درونگرا ها به سختی اجازه میدن به دنیای شخصی خودشون وارد شین و به احساسی که اون به شما داره پی ببرین خودم درونگرام بخاطر همین میدونم که چه حسی دارن من الان خودم نمیتونم به دختری که البته عضوی از فامیلمونه بفهمونم که عاشقش شدم البته فکر کنم اونم عاشقمه چون وقتی با هم حرف میزنیم بنظرم خودش نیست حتی خواهرم یبار بهم گفت اگه اون عاشقت بود چیکار میکردی منم گفتم هیچی چون حس درونگراییم اجازه نداد حرف دلم رو بزنم چون میترسیدم بره به همه بگه بعد از این قضیه گفت شوخی کردم حالا من نمیدونم اون عاشقمه یا نه کمکککم کنننننننید البته برا این چیزا خیلی زوده ولی من از ته دل دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم
من روی یک پسری کراش بودم خیلی دوسش داشتم عاشقش بودم اون از من کوچیک تره یک سال ولی من برام مهم نیس بهش ابراز علاقه کردم پسم زد ولی من هنوز عاشقش بودم اما دیروز اومد گف نمیدونم چه حسی بهت دارم اما من نمیدونم دوسش دارم یا نه ولی خب هنوز یه حسایی بهش دارم از طرفی میترسم بهش بگم نمیخامت دلش بشکنه و ناراحت شه چون خدمم ناراحت میشم اگه دلش بشکنه لطفا کمکم کنید و بهم بگید هنوز دوسش دارم یا نع
سلام من دخترم و بخاطر روابط زیادی ک با پسرا داشتم همشون واسم عادی شدن و جذابیتی ندارن بعد از یه مدت گشتن با پسرا ازشون خسته میشم و دلمو میزنن من ادم هوس بازی نیسم و باهمه شون درحد دوست اجتماعیم و نمیتونم ب کسی اجازه بدم فراتراز حدش بره و مشکلی ک دارم اینه ک بعداز ی مدت بهم پیشنهاد ازدواج میدن و من ترسم اینه چون بعدش مجبورم روابطمو باهاشون قط کنم سردرگمم کمکم کنین بعضی وقتا فک میکنم ترنسم و ب پسرا حسی ندارم
برای کوفته برنجی می نویسم
وقتی ۲۳ سالم بود با یه پسری مجازی ارتباط داشتم
بخاطرش تمام خواستگارهامو رد کردم
بیشتر از ۱۰۰۰ کیلومتر باهاش فاصله داشتم
کنکور ارشد دادم و بخاطرش بلند شدم اومدم ببینمش
امااااا چیزی که من دوست داشتم چیزی بود که خودم از اون تو ذهنم ساخته بودم
و الان واقعا دوستش ندارم
من الان ۲۹ سالمه و ۶ سال از زندگیم فقط بخاطر اینکه کسی باشه باهاش حرف بزنم تلف شد
و الان نمیدونم چکار کنم
خیلی پشیمونم ولی نمیتونم به اونم بگم
من ۲۳سالمه از یه پسر که دوست صمیمیمه خوشم میاد که البته نمیشه گفت خوشم میاد عاشقشم واقعاا..هر وقت بهش فکر میکنم قلبم میاد تو شرتم وقتی نزدیکم میشه گرمم میشه و ضربان قلبم میره رو صد باهاش حرف زدنی یه حسی خیلی خوبی دارم صداش برام آرامش بخشه لبخندش بنظرم خیلی قشنگه هر کاری میکنم تا خنده از ته دلشو بشنوم خیلیم مهربونه درسته خوش قیافم هس ولی بیشتر عاشق شخصیت و اخلاقشم دو سالم ازم بزرگتره نمیدونم اونم دوسم داره یا نه ولی خیلی بهم توجه میکنه همیشه بهم میگه خیلی کیوتی! مشکل اینجاس که نمیتونم به خانوادم گرایشمو بگم خیلی مخالف ال جی بی تی ان:(نمیدونم چیکار کنم بدون اون هر کاری میکنم به دخترا حسی ندارم الان همون پسری که ازش خوشم میاد رفته مسافرت با دوستاش خیلی دلتنگشم دوستان یه راه حلی بدین بتونم بهش اعتراف کنم از یه طرفم میترسم ردم کنه حتی باهام دوستم نمونه اگه گرایشمو بفهمه..
من در مورد عشق خیلی چیزی نمیدونم ولی میدونم اگر عاشق وسی بشی همیشه باهاش حالت خوبه من تا الان کراش زدم ولی فکر نمیکنم عاشق شده باشم فقط نمیدونم چرا نمیتونم ببینم دختری رو که روش کراش دارم نمیدونم همچین چیزی با کسی دیگ هست حتی نمیتونم ببینم کسی باهاش حرف میزنه یا نمیتونم ببینم کسی کنارش بشینه یا در موردش حرف بزنه واقعا مرض بدیه نمیتونم رو کارام تمرکز کنم همش به فکرشم کسی راه حلی نداره بلید چکار کنم؟
عشق فقط عشق به خدا عشقی که نه بهت خیانت میگن نه دروغ میگه ونه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
عشق که نمیدونم
زیاد بهش باور ندارم
اما دوست داشتن قشنگه
ولی اگه طرف رو نشناسی و دوسش داشته باشی
احمقانس ؟
راستش احساسم برام مهم نیست
این که اون همجنسمه هم به نظرم طبیعیه
تنها مشکل من اینه که
دو ماه دیگه
برای همیشه باید باهاش خدافظی کنم
و تا اخر عمرم
حتی یک ثانیه
حتی از دور هم نمیبینمش
نمیدونم چرا همه چیو از رو سن قضاوت میکنین
من شاید سنم کم باشه
ولی نمیتونم دلم واسه دختری که دوسش دارم تنگ بشه ؟؟؟
فقط چون سنم کمه ؟!
احمقانس
من نمیگم عشق رو تجربه کردم و علاقه ای دارم که تجربش کنم
اما شخصیت و وجود ارامش بخش اون دختر رو دوست دارم
ای کاش خواهرش بودم
من فقط میخام ببینمش
من فقط میخام دوباره بغلش کنم
من فقط میدونم دلم خیلی براش تنگ میشه
شاید این احساسات زودگذر باشن
اما در این لحظه هستن
پس برای من ارزشمندن
گور بابا آینده ای که معلوم نیست میرسه یا نه
گور بابا ۲ ماه دیگه ای که هیچوقت نمیبینمش
صداشو که ذخیره کردم
ولی بوشو یادم میره…
کاش میشد بو ها رو هم ذخیره کرد
نمیتونی بگی احساس من پوچه
وقتی هیچوقت درون من نبودی
دوست داشتن که دیگه سن و سال نداره که ؟
نکنه اونم داره ؟!
سلام
ماجرا از اینجا شروع شدکه من یک روزداشتم از خرید برمیگشتم سرم داشت گیج میرفت که پسرع اومد گفت بزارین کمکتون کنم بعد من لپ هام سرخ شد بعد از تشکر کردم
روز بعدش دوباره داشتم میرففتم مغازه پسره رو دیدم چند تا پسر بی ادب میخواستن بهش توپ بزنن بعد من توپ رو گرفتم و گفتم هم سنو سالای خودتو اذیت کن
بعد پسره ازم تشکر کرد و باهم اشنا شدیم اسم من رها ،اسم اون امیر
کمکم کننین
سلام ابجی داداش های گلم
مشکل از نگاهتون ک باعث این احساسات میشه من اصلا ادم مذهبی ای نیستم اما بخدا راست ک نباید ب نامحرم نگاه کنی من ۲۱ سالمه و قطعا ک نه ولی احتمالا بیشتر از شما تجربه دارم به نظر من دختر ها بالا ۲۱ و پسر ها بالا ۲۸ سال میتونن با اعتماد ب احساساتشون عاشق بشن البته منظورم این نیست زیر ۲۱هیچ دختری یا زیر ۲۸ هیچ پسری عاشق نشده اما احتمال اینکه عاشق بشه کمه مثل یک تاس ک اگه بندازی احتمال اینگه ۶ بیاد یک شیشم پس عاشق شدن توی سن کم یک احتمال ک و جود دار اما احتمل کوچیکیه ب ولله علی شما رو عین خواهر بردار خودم میدونم ک نصیحتتون میکنم وگر نه من خودم از نصیحت و صبر متنفرم
۱۴ سالمه به عشق اعتقاد ندارم و مثل سنگ میمونم تا حالا هزار نفر ابزار علاقه کردن صدنفر درخواست دادن اما گفتم نه میدونید چرا؟ آخه قراره در آینده بالاخره یک روزی ازدواج کنم و اگه اون همسرم در آینده این کسی که در کوچیکی باهاش ارتباط دارم نباشه نمیدونم بهش چی بگم..! من نسبت بهش مسئولم و از همین الان هم بخاطرش میجنگم
این استدلال بهتره
عشق سن و سال نمیشناسه از یه بچه یه ساله بگیر
من خودم عاشق نشدم تاحالا ولی میدونم فردی که عاشق شده چه جوریه
چون دخترخاله خودم عاشق پسر همسایمون شده که دوست داداشمه البته منم با پسره دوستم
عشق چه جوریه اصلا عشق چه معنی میده
عشق حتی در یک نگاه هم اتفاق میافته چون هیچ چیز در عشق غیر ممکن نیس فقط باید برای رسیدن بهش تلاش کنی مثلا میخوای به یه نمره خوبی برسی توی درست ، درس میخونی تلاشت و میکنی و ننره ۲۰ رو میگیری بخوای حساب کنی عشق هم همینطوریه
وقتی عاشق طرفید دوس دارید که هرچی دارید و ندارید و برای اون فدا کنید قلبتون واسه دیدنش واسه خندش میتپه وقتی ناراحت بهش دلداری بدی
توی غماش شریکش باشی وقتی نگاهش میکنی میخوای آبشی بری توی زمین یا یجارو پیدا کنی تا مخفیشی
دوس داری هر لحظه ازش صحبت کنی توی فکرو ذهنت میاد هر لحظه دوس داری ببینیش
من نظر بیشتریا رو خوندم انقد که زیاد نتونستم بیشتریارو بخونم
شما که میخواید طرف و امتحانش کنید میتونید از چنوتا راه ساده استفاده کنید ( این روش هم واسه پسرای عاشقه هم واسه دخترای عاشق که میخوان طرف مقابل رو امتحان کنن )
میتونین بای شماره ناشناس حالا تو شاد ، ایتا ، واتساپ ،سروش ، اینیستا ، فیسبوک ، تلگرام و… میتونین بهش پیام بدین بگین میای رل بزنیم اگه گفت نه من عاشق یکی دیگم که هیچی اگه گف باشه بیا رل بزنیم بدونید از روی هوس
بعد اگه نخواست بزنه سه بار بهش بگین اگه جوابش همون بود پس دوستون داره حالا اگه خواستید اطلاع بیشترم بگیرید به نفع خودتون
مثلا بایه پسر ، یا دختر شحبت کنین که طرف مقابلتون ببینه شمارو اگه دیدین اهمیت نداد ولی داره میاد سمتتون و میشینه بینتون و میخواد کاری کنه فاصله بگیری از طرف مقابل بدون دوست داره ولی اگه هیچ کاری نکرد محل نداد بدون دوست نداره
حالا اگه میخواین سوالی بپرسین
سلام من از بچه گي ي نفرو ميشماسم اما ي دو يا سه سالي ميشه ك اينستاشو پيدا كردم و باهاش چت ميكنمو يا تلفني حرف ميزنم يا اگه بيرون ببينمش باهاش حرف ميزنم ي چند ماهي ميشه ك احساس ميكنم عاشق شدم همش تو زهنمه كسي ك ازش خوشم مياد كمو بيش ي رفتامد خانوادگي داريم من ي سوال دارم من اگه بهش درخواست بدم و اون رد كنه بعد ك ي جايي چش تو چش شوديم چيكار بايد بكنم؟؟؟؟؟؟
سلام من ۱۷ سالمه و یه پسر خاله ۲۳ ساله دارم وقتی بچه بودیم خیلی باهم خوب بودیم و بازی میکردیم و …. ولی وقتی جفتمون یکم بزرگتر شدیم دیگه حتی سلام هم به همدیگه نکردیم نمیدونم چطوری این اتفاق افتاد ولی خب شد دیگه…
بعد از اون شکراب شدن رابطمون من تقریبا ازش متنفر شدم هرجا اون بود دیگه نمیرفتم بهش محل نمیدادم اونم متقابلا همینطوری بود امااا تقریبا از یک سال پیش همش جلوم سبز میشد میرفتم پارک بود میرفتم بازار بود میرفتم پیاده روی بود میرفتم مدرسه بود همه جا بود همه جا یه بارم پارک بانوان بودم اونجا پر پسر بود یه نفر اومد بهم شماره بده جوری نگاهم کرد که کرک و پرم ریخت فقط به پسره گفتم برو تا این نیومده یه بلایی سرت بیاره
حالا منم یه چند وقتی همش بهش فکر میکنم خوابشو میبینم وقتی هست هول میشم نمیتونم حرف بزنم جلوش تو جمع هی نگاش میکنم اما هم من مغرورم هم اون میدونم که هیچوقت قرار نیست اعتراف کنم ولی چیکار کنم که اون اعتراف کنه؟ اصلا دوستم داره؟
ملیکا جان اصن کارت درست نیس
آره درسته عشق سن و سال نمیدونه ولی عشق واقعنی نه هوس:)
شاید تو عاشقش باشی ولی اون نیست پس بی خیال
سلام من ۱۳ سالمه و ۵ ماه هس عاشق شدم
خواستم بگم اگه عاشق شدین حس خوبیه ولی مواضب قلبتون هم باشین من تو این دوران چیز های زیادی یاد گرفتم بهتون بگم که زتدگیتون رو فقط به طرف مد نظرتون اختصاص ندین به خودتون حق حیات هم بدین
سلام ..خانم سارا کل دغدغه یه پسر دوازده ساله اینه که چطور مراحل بازی موبایلشو کامل کنه بعد شما میگی چه احساسی بهم داره :))))
لطفا بیشتر فکر کنید ..بزرگتر شدید خیلی چیزا رو میفهمید ..!
خب همه اومدن گفتن منم بگم دیگه.
تو کلاس زبان باهاش اشنا شدم، باهم یه سال رابطه داشتیم ولی من این وسط دارم گند میزنم و کات کردم.
ببینید این وسط احساس من این مدلیه که همه اون قضایای آرامش و این چیزاشو هستم ولی اصلا به عشق اعتقاد ندارم… همش به خودم میگم یه دوست داشتن ساده یا وابستگیه و سر همین قضیه وابستگی و سن کممون کات کردم باهاش:)
و الان پشیمونم چون محض رضای خدا؟ این احساس مسخرم خیلی مزخرفه.
دوسش دارم ولی نمیخامش، میشه بگید الان مشکل من چیه؟ کسی نظری چیزی داره؟
سلام من 15 سالمه و عاشق پسر خاله مامانم شدم اون 21 سالشه…نمیدونم چطوری بهش بگم.. لطفا یکی بگه…
سلام
من عاشق پسر خالم شدم ما همسنیم من ۱۵ سال دارم ولی نمی دونم چطوری بهش بگم اخه وقتی ۱۳ سالمون بود من اونو رد کردماما بعد از اونعاشقش شدم الان باهام سرد شده میترسم بهش بگم میترسم جوابم کنه من خیلی دل نازکی دارم به خاطره همین نمی تونم بهش بگم
اگهمیدوننین که چیکار کنم لطفا بگین
من یه دختر ۱۷ سالم و خوب الان ۱ سال و ۵ ماه هست که با به پسر فقط تو فضای مجازی دوستم و خوب ما هیچوقت همو از نزدیک ندیدم و خوب باید بگم که من از خمون اول از قیافش خوشم نمیومد و فک کنم اونم اینو میدونه چون هیچوقت حاضر نشد تصویری زنگ بزنیم و همینطور هیچوقت حاضر نشد منو از نزدیک ببینه و خوب یه بار بهم گفت که باعث میشم احساس بدبخت بودن و حقارت بکنه و اینکه کامل نیست و خوب من قبلا خیلی دوسش داشتم همیشه براش وقت میزاشتم ولی الان همش و همش بهش دروغ میگم و اکثر موقع ها حوصله شو ندارم و سعی میکنم یه بهانه برای اف شدن یا حرف نزدن پیدا کنم و خوب من واقعا حس میکنم که اگه قراره ادامه داشته باشه باید ببینمش و خوب من همیشه توی رویا هام خودمو با اون تصور میکنم ولی باید اعتراف کنم که ادمی که توی رویاهامه خیلی با اون متفاوته و این موضوع آزار دهنده است و خوب اون اولین پسری بود که من باهاش حرف زدم یا براش عکس فرستادم و خاطراتمو براش تعریف کردم و چند بار سعی کردم تمومش کنم ولی نتونستم چون بعدش مثل دیوونه ها میشدم و حس بدی داشتم حس پوچی و اینکه نمیدونستم حرفامو به کی بگم و خوب فقط میخواستم با اون حرف بزنم و الان وااااقعا نمیدوووونم واقعا نمیدونم چی میخوام و خوب من دو سال دیگه باید کنکور بدم و ارزو های بزرگی دارم که نمیخوام از دستشون بدم و الان نمیدونم که دوسش دارم یا نه یعنی نمیدونم انقدر دوسش دارم که بخوام به خاطرش سر زندگیم ریسک کنم یا نه . ممنون میشم بهم کمک کنید و بگید اگه جای من بودید یا اگه قبلا تو این موقعیت بودید چیکار میکردید
من ۱۴ سالمه پسرم از کسی خیلی بدم میاد زیاد ازش خوشم نمیاد یه بار ازش خوشم اومد فکرم همشپیش اینه که عاشق شده باشم و همش فکر های منفی ازش خیلی بدم میاد فکر های بد مثل ازدواج و بچه داری و اینکه جدا از این من مشکل استرس هم دارم ممکن از استرسم باشه؟؟
لطفا بگین
و یک سال ازم بزرگتره
سلام من دخترم و ۱۵ سالمه آبجی من ۷ ماه پیش ازدواج کرد و من الان درست ۸ ماهه عاشق برادر شوهر آبجیم شدم اون ۲۳ سالشه میدونم زیادی ازم بزرگه ولی خیلی خوشتیپ و مهربونه من مطمئنم که عاشقشم حتی تو خواب هم می بینمش و همیشه اون تو خوابم بهم ابراز علاقه میکنه البته تو واقعیت وقتی منو می بینه زبونش بند میاد و همیشه یواشکی بهم زل میزنه و وقتی من بهش نگاه میکنم روش رو اون ور میکنه
به نظرتون واقعا منو دوست داره؟
واقعا که متاسفم واسه بیشتر پسرا.. فقط بلدن طرف رو عاشق کنن طرف رو وابسته خودشون بکنن بعد بزارن و برن.. من نمیخوام تهت به همه پسرا بزنم ولی واقعا خیلیا شون لاشین.. خیلی شون فقط به خاطر منفعت خودشون میان مزاحم دختر میشن….ترو خدا دخترا حواستون باشه به هر کسی دل اگه واقعا اون طرف لیاقت داشت اونوقت…. هیچ وقت احساسی تصمیم نگیرید اول با فکرتون بسنجید همچین..
من خودم زخم خوردم….من قبلا به اسم یه سینگل براتون کامنت گذاشتم… وتقریبا ماجرا رو براتون گفتم….
و حال ادامش
چند روز بعد بهم پی ام داد دوباره باهام دوست شدیم تا یه ماه بعدش دوباره رابطمون قطع شد تا دو ماه ما باهم هیچی رابطه ای نداشتیم.. تا یه روز شمارشو گرفتمو باهاش حرف زدم من واقعا دوسش داشتم دوباره باهم دوست شدیم دوباره یه ماه باهم بودیم ولی گفت نامزد کرده بعد دوباره قطع رابطه کردیم…
ولی من واقعا دوباره تحمل نکردم و بهش پی ام دادم..این بار بیشتر باهاش صمیمی تر حرف زدم…خلاصه خیلی خوب بود روزام باین که میدونستم اخرش میره ولی واقعا عاشقش بودم….. یه روز خبری ازش نبود بهش زنگ زدم بد جوابمو داد گفت قطع کن تا خودم بعدا میزنگم… ولی بعدش هیچ خبری ازش نشد اون رفت بدم رفت… امروز دوباره تو خیابان دیدنش دقیقا روبه روم بود ولی کاملا همهدچی یهویی شد من تا دیدمش اشکام ناخودآگاه ریختن اونم رد شد هیچی نگفت …کاش هیچ وقت بهم پی ام نمیداد.. من اون اویل اصلا دوسش نداشتم وفقط میخواستم قانعش کنم که بره ولی خودم عاشقش شدم..
سلام منم 13سالمه میرم دو میدانی به عشق و اینام اعتقاد ندارم و علاقه ای به داشتنش ندارم بعد تو دومیدانی که یه دوسالیه میرم یه پسره هست یه سال ازم. کوچیکتره و من بهش هیچ حس و توجهی نداشتم اما یه 6ماهی میشه که ذهنمو درگیر کرده بعضی وقتا ازش بدم. میاد ولی ته دلم یه چیز دیگه س و احساس خوبی به نگاهش، پوزخندش، و…. دارم نمیدونم شایدم اصلا تو جایی دیگه سیر می کنه و میکنم واقعا نمیدونم نظر بدید. ممنون
سلام منم چهارساله عاشق ی دخترم ولی تا الان دوبار بهش گفتم و نظر منفی بوده راستی 16 سالمه و پیشنهادامو تو چهارده سالگی بهش دادم
خیلیا بهم میگن سنت به عشق نمیخوره ولی به نظر من عشق سن و سال نمیشناسه
خلاصه که چهاسال صبر کردم قراره 4 یا 5 سالم صبر کنم تا بهش پیشنهاد ازدواج بدم
امیدوارم به عشقم برسم
سلام من ۱۴ سالمه
۱۰ شب بود میرفتیم عزاداری امام حسین بعد یه پسری بود ک اونجا میومد با بقیه چایی درس میکرد خیلی با ادب و خوشتین جذابه بعد ۱۰شب ک تموم شد دیدم یه نفر بهم پی ام داده ک اون پسره از تو خوشش اومده منم باور نکردم گفتم حتما سرکاریه گفتم خودش بیاد بهم بگه تا باور کنم بعد دیدم شبش اومد بهم پیام داد ک من از شما خوشم اومده منم ب مامانم گفتم گف بهش بگو باید ب خانوادم بگی منم بهش گفتم ک باید خانوادم درجریان باشن و اینا گف باش من با مادرتون صحبت میکنم
بعد از ماجرا حدود ۱۰ ۱۵ روزی گذش رفتم مدرسه یکی از دوستای صمیم گف من اون پسرع رو دارم تو اینستا چند وقت استوری غگین میزارع من ازش پرسیدم کی ناراحتت کرده گفته یه فرشته بعد از دهنش پرید گف پسره گفته من ب یه دختری ک من باشم درخواست داده ک من قبول نکردم رفتم بادوس صمیمیش رل زدم تا دوستم همچین چیزی گف شوکه شدم اخه من دوس ندارم آبرو خانوادم بره ب خاطر همین اهلش نیستم اینم بگم یه دختر مذهبیم و باحجاب اینا
بعد ک شنیم ب قدری حالم بد شد ک از مدیر خاستم بیام خونه اومدم رفتم ب اون پسره پی ام دادم ک چرا درموردم حرف میزاری تو دهن مردم اینا اونم داغ کرد مث اینکه ب دوست صمیمش گفته از من خوشش میاد دوستشم حسودیش کرده رفتم پاپوش درس کرده برا من پسره میگف من خیلی دوست داشتم ولی سخته دیگ ک تو منو رد کنی بری با دوست صمیم
خلاصه براش توضیح دادم ک من ایانکارو نکردم و خداروشکر باور کرد فداش بشم پسر خوبیه و خب الان گف قراره با مامانت صحبت کنم اینا
و واقعا دوسش دارم البته نمیدونم عشقه یا ن نع ولی صداش ارومم میکنه هرموع نگاش کردم داش بهم نگا میکرد از کنار اون بودن حس ارامش دارم
الان نیمخ دوم محرم هم تموم شده و من فقط اونو تو عزاداری ها میدیم الان دلم براش تنگ شدع ب نظر شما اونم دوسم دارع یا ن؟
من با اینایی که میگن عشق تو سنین کمتر از ۱۸ سال فقط یه حوسه کاملا مخالفمم… چون واقعا اینا عشقشون خیلی قوی تره…واگه خدایی نکرده ضربه بخورن خیلی ضربه بدی میخورن.. بچه ها ترو خدا حواستون به خودتون باشه. الکی دل نبندید.. بخدا میدونم که دست خودتون نیست میدونم که چقد زجر میکشید. همه اینارو میدونم چون خودم ۱۵ سالمه.. بچه ترو خدا الکی ذهنتون رو مشغول نکنید. به کسی دل ببندید که حداقل لیاقت داشته باشه . لیاقته حال و حس شما رو داشته باشه. لیاقت شب بیداری رو داشته باشه. کسی که اگه براش تب میکنید اون براتون بمیره..در کل سعی کنید خودتون رو دگیر عشق نکنيد حداقل عشقی باشه که حال آدمو خوب کنه نه این که واسه آدم گریه آور باشه.. ن این که باعث گریه های شبونه باشه…امیدوارم حرفام حداقل قلب یک نفرم که شده نجات بده
خانوم.بی نام..
قابل توجه هت برات باید بگم که این پسره معلومه یه آدمیه که باهمه ست و براش فرقی نمیکنه که با کی باشه.. این جور ادامه خیلی زود دل آدم رو میشکنن.. من تجربه شو داشتم خواهری…یه تجربه خیلی تلخ.. الانم بخاطر همین میگم. به نظرم سعی کن فراموشش کنی این جور ادامه فقط آدمو تنها تر میکنن.. ببین منم فک میکردم عشقم با همه فرق میکنه فک میکردم یه جور دیگست فک میکردم مثل بقیه فقط یه حسه دوس داشتنه زود گذره.. ولی وقتی به خودم اومدم دیدم که عاشقش شدم و وابستش شدم.. ما یه مدتم باهم بودیم بعد جداشدیم، اونی که میگفت من تا آخرش هستم باهات.. رفتو نامزد کرد..منم تنها تر شدم.. ولی تازگیا دوباره باهم رل زد با این که نامزد داشت… و من فهمیدم که کاملا اشتباه کردم.. الانم تازه دوباره باهم رل زدیم ومن اشتباه کردم که دوباره قبول کردم که باهاش باشمم.. میخوام کات کنم. چون واسه اولین بار حس عشقو ازم گرفت….
اینو یادم رفت بگم منم از حرصم جمعه با دوستم و دوتا پسر قرار گذاشتیم بریم کوه و اینا اونم اومده بود کوه همون روز ولی ما رو ندید بعد من یه عکس با دوستم و پسرا استوری کردم و البته قبلش.۱۰۰نفری رو هاید کردم این پسره هم دید و هیچ واکنشی نشون نداد تا دیروز که اول شدنم رو تو مسابقه استوری کردم هم یه استیکر ریپلای کرد. هم تبریک گفتم هم جوابم که ممنون بود رو لایک کرد من الان واقعا دوست دارم بفهمم چه حسی به من داره اگه جذابیتی براش ندارم و یکی دیگه رو دوست داره چرا با من گرم برخورد می کنه.
نمی دونم برم بهش بگم بعد گند بزنه بهم دیگه رومم نمی شه ببینمش یه حسی بهم میگه پسر دختر بازیه و می خواد فقط لاس بزنه لطفا راهنمایی کنید
سلام.
من دخترم و 17سالمه. من همیشه از یه نفر که خوشم نیومد بعد یه مدت ازش زده می شدم. آلان یه یک ماه و نیمی هست از یه نفر خوشم میاد که 19سالشه و خیلی این حین موندگار شده راستش من پسره رو 5بار اونم توی جمع دیدم ولی تمام رفتارش رو زیر نظر داشتم. فکر می کردم اینم مثل بقیه بعد چند روز ازش زده میشم ولی نه الان یه هفته هست از ذهنم بیرون نمیره حال روحیه هم خوب نیست من که ورزشکارم. و اینا تو این یه هفته همش خوابم و رو مبل نشستم سرم تو گوشیه و تاریخ آنلاین بودنش رو چک می کنم. این حالم نگرانم کرده
این پسره که ازش خوشم اومده یه پسر مغرور و پرو ولی با ادب هست اون تو اینستا بهم در خواست داد. و هی سر صحبت رو باز می کنه چند بار که از دوستام پرسیدم گفتن روت کراش داره منم امید وار و خوشحال شدم بعد دقیقا یه هفته پیش استوری گذاشت ازینا که از سوال بپرسید. یکی نوشته بود باهام را می زنی اینم جواب داد که من اول همه بهت در خواست دادم تو خودتو(ببخشید) چص کردی من که اینو دیدم حالم خیلی بد شد باهاش هم خیلی سرد شدم نمی تونم بفهمم باهام می خواد لاس بزنه. وقتشو پر کنه چی ؟
اسم من امیر حسین و 13سال دارم دختری که عاشق شدم اونم 13سال دارد اسمش الهه است دوبار آمده به خانه ما من از اولین دید به او عاشق شدم باهم خیلی خوش میگذرونیم اخلاقمون یکی است ولی من نمیدونم چطوری بگم بهش که عاشقش شدم نمیدونم چیکار کنم
اسم من امیر حسین و 13سال دارم دختری که عاشق شدم اونم 13سال دارد اسمش الهه است دوبار آمده به خانه ما من از اولین دید به او عاشق شدم باهم خیلی خوش میگذرونیم اخلاقمون یکی است ولی من نمیدونم چطوری بگم بهش که عاشق شدم
آه چرا نظرای من تایید نکردین
بچه ها بخدا هیچ پسری تو این سنو سال قابل اعتماد نیست ما هنوز بچه ایم نباید فکر خودمونو درگیر این چیزا بکنیم..تا زمان ازواج ما حداقل مورد های بهتری گیرمون میاد. بعدشم به این پسرا که دوزارم ارزش ندارن رل نزنین. چون تهش هیچه. این پسرا هیچ کدوم قابل اعتماد نیستن. تو این سن اعتماد نکنید تروخدا… من خودم یه تجربه تلخ داشتم…الانم هر کاری میکنم از ذهنم پاک نمیشه. حالم اصلا خوب نی
سلام آقایی کمک خواستی، ببین به نظرم اول یه رفتارای جنتلمنانه از خودت نشون بده بده که یه فکرایی بکنه… بهد اگه میتونی حضوری بگی خب بهتر اگه نه که بهش پیام بده
سلام نازنین جون… به نظرمن که عاشقته، ولی اول باید یکی دوبار امتحانش کنی مثلا باهاش بازی جرعت حقیقت کن سر بازی از بپرس….. یا سه چهار ثانیه نگا چشاش کن ببین ریکشنش چیه… وقتی حالت بد میشه برو پیشش با حالت بد میشه برو پیشش با اون دردو دل کن بزار بدونه که توبهش تکیه میکنی.. اگه دیدی هیچ خبری نبود.. خودت بهش بگو
سلام
۱۲ سالمه و عاشق ی پسر شدم که ۱۹ سالشه
پسر خاله مامانمه
خیلی بهم توجه میکنه
و خیلی خوشگل و خوش تیپه!
بعد ی بار منو اون دوتایی مون ی تو باغ ما نشسته بودیم که پدر و مادر هامون هم پایین باغ بودن،، من صداش کردم که ی چیزی بهش نشون بدم
وقتی صداش کردم در جوابم گفت : جان عشقم؟ ❤
بعد من یهو تعجب کردم!
برگرشتم بهش نگاه کردم که گفت : خب! چی میخواستی بگی؟
به نظرتون عاشقمه؟
سلام من ۱۷سالمه و از یه پسری خوشم میاد اون یکی از فامیلای دور ما هستش و۲۰سالش هست ما از بچگی تا ۱۲باهم بزرگ شدیم من قبلاً مثل برادر میدیدمش اما الان واقعا از ته قلبم دوستش دارم اما اون با دخترای دیگه رابطه داره ،من بهش هیچ چیزی نگفتم یعنی نمیدونه که من ازش خوشم میاد نمیدونم چرا میبینمش زبونم بند میاد نمیتونم نگاش کنم اصلا ناخودآگاه از خجالت بهش محل نمیدم احساس میکنم بد رفتار میکنم خیلی نگرانم نمیدونم چیکار کنم نمیدونم حسش چیه؟؟اصلا دوستم داره؟؟ لطفا هر کسی میتونه کمکم کنه
آقا یکی بیاد بم بگه چجوری به دختره بگم عاشقشم موندم
هی میخوام بش بگم نمیدونم چجوری بش بگم
سلام من اصلا نمیدونم این حس چیه ولی درگیرش شدم بزارید تعریف کنم یه پسری فامیل دورمونه هر بار میومد توی صفحه چتم و پی ام میداد حتی اگرم جواب نمیدادم باز میومد پیام میداد من هی بلاک میکردم دوبارع میومد پیام میداد با یه شماره دیگه ای منم اهمیت نمیدادم و شماره رو پاک میکردم یه روز اومد تو صفحه چتم بهم گفت سلام خبی خب منم جوابشو دادم اون گفت اگر یه چیزی بهت بگم ناراحت نمیشی من گفتم بستگی دارع چی باشع اونم گفت خب نمیگم گفتم باشه ناراحت نمیشم بگو بهم گفت ازت خوشم اومده من خشکم زد اصلا نمیدونستم چی جوابشو بدم بعد پایینش نوشت دو ساله که من دوست دارم با این پیام کلا جا خوردم بعد گفت چرا جواب نمیدی ناراحت شدی ببخشید که ناراحتت کردم من معذرت میخوام منم در جواب گفتم حرفی ندارم و از صفحه چت اومدم بیرون فردا که رفتم سر موبایلم دیدم بیش از صد تا پیام عذر خواهی داده منم که نمیدونستم چیکار کنم هیچی نگفتم الان پنج ماهه از اون ماجرا میگذرع من دیگ سراغ این موضوع نرفته بودم ولی چون این اواخر زیاد با هم روبه رو میشیم من یکم ذهنم به هم ریخته لطفا راهنمایی کنید ممنونم
اقا امیر قسط فضولی ندارم ولی امتحانش کن یه کارهایی جلوش انجام بده و اون یک کاری انجام می ده تو بفهمی دوستت داره یانه برای مثال می تونی جلوش با یک دختری بگ و بخند راه بندازی و یبیشتر هواست پیش اون باشه تا بفهمی چی می کنه اگه بی تفاوت بود که خوب دوسس نداره ولی اگه کاری کردم مثل اخم یا خارج شدن از جمع دیگه واضح که دوستت نداره عاشقته
منم همین کار کردم که فهمیدم اصلا براش مهم نیستم چه برسه به اینکه دوستم داشته باشه تو رابطه های قبل هم همش به دروغ می گفت دوستت دارم.دوستت دارماش مثل داغی یه چیز فلزی رو بدن قلبم می سوزنه
سلام
عشقاتون واقعا تحسین کردنی.
نمی دونم یعنی تا بهال بهش فکر نکردم تا دیروز یکی از دوستم بهم گفت تو عاشقی ولی به روی خودت نمیاری.به عشق اعتقاد ندارم به نظرم دروغه چون عشقای مزخرفی جلوی چشمام دیدم.الان ولقعا نمیدونم دوستش دارم یا نه اسمش که می شنوم انگار قبلبم تو دهنم می تپه و وقتی موضوعی در مودرش وسط میاد انگار دوست دارم بحث ادامه پیدا کنه حالا اگه عشقه که نمی دونم چی بگم ولی اگه هوس یا عشق واقعی جدی جدی حالم از عشق بهثم می خوره
من 19 سالمه بچه بودم سه چهار سال از پسرعموم خوشم میومد تا اینکه اون اومد بهم پی ام داد که از من خوشش میاد و خیلی تعجب کردم ولی من اونموقع خیلی ترسیدم و استرس گرفتم بهش گفتم که من خوشم نمیاد ازت و حس کردم دیگه دوستش ندارم الان یک سال میگذره ولی فکرش از سرم بیرون نمیره و مطمئنم اون دیگه از من خوشش نمیاد
الان نمیدونم واقعا ازش خوشم میاد یا نه!
دختر ها و پسر ها
عشق تو این سن احتمالا برا اکثر افراد پیش میاد. نگران نباشید اما حواستون باشه که این احساس ها در بیشتر موارد گذرا هستن. یعنی تند و آتشین میان و در عرض چند وقت میرن و فراموش میشن. من 28 سالمه و دارم تخصص میگیرم. از 13 سالگی ام خواستگار داشتم تا الان که نامزدی ام. میخوام بهتون بگم که تو این مدت هم عاشق شدم هم شکست عشقی خوردم، هم بارها کسایی که عاشقم بودنو رد کردم. این چیزا اصل نیستند. شما باید برای زندگی واقعی، پیشرفت و ایندتون برنامه ریزی کنید. وقتی مطمئن شدید که می تونید یه زندگی رو بسازید به کسی که خواستار شماست و با کلی تحقیق و مشاوره بله بگین. دخترا بدونید که اکثر پسرها هدفشون اصلا ازدواج نیست فقط تجربه کسب کردن هست. پسرها هم بدونید که شما هم معمولا بعد چندسال متوجه می شوید که چقدر زود بوده برا عشق و عاشقی. خلاصه اینا همش هیجانه که معمولا با وابستگی به گند کشیده میشه. عشق عشق و عشقی واقعیه که به شما آرامش بده، باعث اعتماد به نفس تون بشه و شما رو به اهداف زندگیتون برسونه. باعث خندتون بشه نه گریه. منم تو سن شما اگه کسی این جوری بهم میگفت سخت قبول میکردم ولی الان خنده داره برام تجربه های کودکانه ام. و اینکه فرمایش دوستان دیگه درسته ، حواستون باشه شما هیچ وقت نباید نه جسمتون و نه روحتون رو به آدمی که متعلق به شما نیست بدید. تو اینجور موارد خواهش میکنم به حرف های هم سناتون اعتماد نکنین. یا به والدینتون بگین یا به یه مشاور . ارزش خودتونو بدونید که مثل شما فقط یه دونه وجود داره در کل هستی.
ترو خدا یکی کمکم کنه، حالم یه جوری شده، وقتی تو کوچه میبینمش احساس ارامش میکنم،،،،، وای تروخدا کمکم کنید….الان چه حسی دارن ؟!اسم این حسم چیه؟!
اون تمام حالت های بالا رو هم داره
سلام،
پسر همسایمون۲۰سالشه، منم۱۵سالمه، دوسه هفته پیش بهم پی ام داد که من ازته دل دوست دارمو و قصدمم ازدواجه و نیتم خیره و…… خلاصه از این جور حرفا منم گفتم سنم کمه و قصد ازدواج ندارمو. اونم گفت پات میمونم منم قبول نکردم… تا چند روز بعدشم باهام چت کردیم ولی هر کاری کردم نتونستم راضیش کنم اون میگفت خیلی وقته دوسم داره و وابستم شده،ما تا الان همو از نزدیک ندیدم فقط از دور شاید اون دیده منو از نزدیک دیده باشه ولی من توجه نکردم بهش، چون فقط اسمشو شنیدم. خلاصه من بلاکش کردم و اون با یه شماره دیگه بهم پی ام داد گفت که نمیتونه فراموشم کنه و از این جور حرفا پسر خوب و مودبیه…..تا این که من همه چیو به مامانم گفتم مامانم گفت که اون برنامه رو که توش باهات چت میکنه حذف کن کاریم به کارش نداشته باشه.. خلاصه چند روز گذشت که من دیشب تو کوچه برای اولین بار چشمم به چشش برای چند ثانیه افتاد. قلبم داشت تند تند میزد دستمم ملرزید اون داشت باماشین از کنارم رد میشد اونم زل زده بود بهم یه حس عجیبی بهم دست داد منم که اصلا اهل این چیزا نیستم ولی خب دیشب یه جوری شدممم، تروخدا کمکم کنید من احساس میکنم اون از روی هوس این جوریه ولی خب قسم میخوره که عاشقمه و میخواد با من ازدواج کنه…کمکم کنید من الان چه حسی دارم؟!!؟؟؟؟اون چه حسی داره؟!!!
سلام، پسر همستیمون20
سالشه منم۱۵سالمه. چند روز پبش بهم پیام داد که عاشقتم و از ته دل دوست دارم، منم فقط اسمشو شنیده بودم…..منم جواب رد بهش دادم ولی اون خیلی التماس میکنه حتی چن بار بلاکش کردم ولی هب با یه شماره دیگه بهم پیام داد، دوباره شروع کرد که من از ته دل میخوامد و عاشقمو و بهت وابسته شدمو اون پیشنهاد ازدواج داد و گفت که نیتش خیره منم گفتم سنم کمه و………..
خلاصه بعد از چند روز چت کردن نتوستم قانعش کنم، تا بعدش دیگه کلا اون برنامه رو که توش باهم چن میکرذو حذف کردم…..
بعد تز چند روز امشب برای اون بار با ماشین از کنارم رد شد و برای اواین بار چشمم به چشش خورد، یه حسی بهم دست قبلم داشت میومد تو د
هنم ، دلم میخواست فقط نگاش کنم و محوش بشم.. که واقعا نمیدونم چمه ، شما بگید من عاشق شدم ایا؟!!! ترو خدا کمک کنید بهم
راستی اینم بگم مامانم فهمید و بیشتر اون گفت که برنامه رو پاک کن….
مامانم زیاد خوشش ازش نمیاد، هروقت تو کوچه میبینمش اون داره نگام میکنه ، منم یکم خجالتیم،
یا حسین من وقتی ۱۳ ، ۱۴ سالم بود پلاستیک میذاشتم زیر پام لیز میخوردم تا یکساعت کیف میکردم اونوقت شما دارید میگید عاشق شدم؟! آقا ببخشید میخندم ولی خو خندم میگیره ، دخترا پسرا اینا حس زودگذر هست اینقدر به خودتون تلقین نکنید نزارید ریشه پیدا کنه دخترا شما اولا عاشق نمیشید ولی اگه این حسا اومد سراغتون نرید به طرف بگید یهو میاد ازتون سوءاستفاده کنه\: من خودم ۱۶ سالمه و اینکه عقایدم کاملا مذهبی هست و چون چادری هستم و توی پایگاه بسیج فعالیت دارم و اینکه از نظر خیلیا فهم و شعورم بالاست خواستگار خیلی زیاد دارم ولی قبول نمیکنم چون میگم هنوز بچمو همچنین بیشتر بچه کوچیکا منو دوست دارن چون واقعا هنوز احساس میکنم بچه ام زیرا کودک درونم بسیار بسیار فعاله و ارتباط خوبی با کوچیکا برقرار میکنم بابا درساتونو بخونید به یجایی برسید موفق باشید تو زندگیتون\\\: عشق و عاشقی چیه خواهر و داداش من شما اگه تلقین نکنید اصلا فراموشش میکنید یک مدت گ بگذره میخندید به این افکارتون خلاصه اینکع مواظب دل های پاکتون باشید خدارو از دلتون نندازید بیرون گاهی این هوس های به ظاهر عشق نابودتون میکنه دیدم که میگم من خودم رفقام زیاد تو این حاشیه ها هستن و من فقط بهشون میخندم.. بعد مدتی که بگذره خودشون میفهمن همش الکی بوده مثل من خوش باشید بخندید زندگی کنید چیه هر کی جوداب بود خول بود یا طرف یک چشمک زد یا چراغ سبز نشون داد عاشق شدید \: واسه منم از این موردا زیاد پیش اومد ولی به والله اهمیت نمیدم چون روحیه ظریف و لطیف دخترونمو بخاطر پسرا داغون نمیکنم اصلا بغضم میگیره و خندم میگیره نظراتو میخونم آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه به حال شما بابا یه یاعلی بگید بتکونید دلتون رو مومن باس شاد باشع چیه از الان فاز افسردگی گرفتید آبجی های گل مواظب خودتون باشید شما غنچه اید بزارید گل تمیز و دست نخورده برای همسرتون باشید:)))
زهرا هستم
من از 9 سالگی از پسرعموم خوشم. میومد که تو تهران ساکن هستن درواقع چون خیلی همو نمیبینیم. یروزی که بصورت جدی دیدمش و خونشون موندیم، فهمیدم پیشش حالم خیلی خیلی خوبه و عادت کردم
شاید که نه قطعا دارین میگین خیلی دیگع بچه بودی ولی الان رفتم 13 و اونم میره 14و من عشقم نسبت بهش بیشتز میشه جوری که درسام افت کرد درحالی که شاگرد زرنگی بودم.
من ادم شوخ طبعی بودم ولی تبدیل شد به شب گریه جوری که مطمئنم بببینمش بهش میگم دوسش دارم. من اخرین باری که دیدمش یه ذره بداخلاقی کردم ولی راستش تو این چند ماهی که از پیشش برگشتم دارم خودم نابود میشم و شبی نیست که گریه نکنم.
نفرین به سفر که باعث و بانیه اشک هاست…
سلام
اینای شما میگین تقریبا همتون فقط یه تلقین چون ظاهر یه فردی رو دوست دارین میگین عاشق شدین عشق اصلا به ظاهر نیست من خودم عاشق کسی شدم که حتی بهش فکر نمی کردم اون یه قیافه معمولی داره ولی رفتارش خیلی خوبه و هر کاری برای شنیدن صداش میکنم و عشق ربطی به سن نداره
من یه دخترم و از چند ماه پیش با یه پسری تو ربات چت تلگرام آشنا شدم اونجا درخواست چت میدادن که چت ناشناس داشته باشن من هیچ کدوم از درخواست چت پسرا رو قبول نمیکردم چون همشون دنبال رل زدن با دخترا بودن و خیلی بدم میاد که یکی فقط بخواد یکی رو به اسم رل داشته باشه با اینکه هیچ شناختی ازش نداره ولی فقط یه پسر بود که با همه فرق داشت آدم بود خودش قبلا رل داشت و دیگه نمیخواست بعد اون رل داشته باشه و منم باهاش چت کردم و وقتی فهمیدم پسر خوبیه 17 سالش بود رفتیم تو پیوی و واتساپ و… گروه زدم با رفیقای خودم و اون باهم هرشب حرف میزدیم تو واتساپ یه جورایی رفیق بودیم ولی بعد چن وقت یهو اومد گف میخواد همه چی رو پاک کنه و برای همیشه بره /:من خیلی ناراحت شدم ولی گفتم که هرجور خودش میخواد و راحته اون رفت من میخواستم ببینمش قرار بزارم باهاش حرف بزنم ولی نشد که نشد!! عکسش منو دیوونه کرده فکرش از سرم نمیره داره عذابم میده نمیدونم حسم چیه نسبت بهش ولی میخوام به عنوان یه دوست و رفیق تو زندگیم باشه
و خیلی دوس دارم برم ببینمش من واقعا بهش اعتماد دارم
آقای محمد…..
رابطتتون با اون دختر که فکر میکنید عاشقش هستید چیه؟
چند سالتونه؟
و اسم دختر موردعلاقتون چی هست؟
من همچین تجربه ای داشتم شاید بتونم کمکتون کنم
سلام اسم من علی 19 سالم عاشق یک دختر خانم شدم که یک سال ازم کوچک تره نه اسمشو میدونم و نمی دونم بهم علاقه داره یا نه دوستان اولین عشقم موندم چه جوری بهش بگم کسی پیشنهادی نداره ؟ لطفا پاسخ بدهید
سلام من یه گوه خوردم سه ماه پیش تو گپ با یه پسر اشنا شدم ۳ساله از من بزرگتره هست واقعا دوست اش دارم اما من به او عکس خودم را ندادم بهش یه عکس دیگه دادم الان هم مونده ام مامان اش رفته بوده خواستگار یه دختره با مامان اش دعوا کرده بوده به خاطره من الان هم من باهاش کات کردم گفتم دوست دارم بعداش بلاک کردم گفتم بزار بره با اون دختره خوش بخت بشهاما من بازم میخوام اش یه ساعت میشه کات کردم من میخوامش کمک ام کنید
عشق به نگاه کردن نیست،عشق به خنده و خوشگذرونی کنار اون نیست،عشق زمانی آغاز میشه که حسهای زودگذرت از بین رفتن مرحله عشق رسیدن بهش سخته اوایلش زودگذره ک زود اقدام کنید زودم شکست میخورین،عشق زمانیه ک با دستش دلت آروم شه غمهات محوشه،عشق من از فضای مجازی شروع شد فضای مجازی بد نیست استفاده درستش لیاقت میخاد نتیجه عشق من ازدواج،و الان 5 ساله که باهم زندگی میکنیم الحمدالله ارزوی خوشبختی برای شما
مرتضی، شایسته 26 دکترای روانشناسی
درهدمت هستیم
محمد….. که اعتمادبه نفست=0درسده به نظر آشنا میای اهل کجایی و چند سالته
سلام من آیسودا هستم و19سالمه من عاشق یه پسری هستم به نام آرین هم همکلاسیمه هم همسایمونه هم دوستم و خودش نمیدونه که دوستش دارم من الان تازه شده 20سالم شده من همیشه پیشش بودم.پدر و مادرم دکترهستن برای همین من هر روز خونشون هستم من رشتم دکتر زنان و زایمان و اونم رشتش دکتر قلب هست اون پسر خوشتیپ و باهوش و بامزه ای هست وقتی19سالم بود از ایران رفتم بخواتر دانشگام ولی خوبیش این بود که اون هم باید میرفت همون دانشگاهی که من قرار بود برم همه بچه های کلاسمون بهمون میگن زوج های جادویی من خیلی خجالت میکشم و قرمز قرمز میشم (با این که من از6سالگیم پیشش بودم ولی دوباره خجالت میکشم) ولی اون فقت به من نگاه میکنه و یه لبخند کوچیک میزنه.فکر کنم اون عاشقم هست ولی پسرای دیگه که میدونن من عاشقشم ولی دو باره بهم میچسبن هر وقت دارم باهاش قدم میزنم پسرای دیگه منو از اون جدا میکنن اونم بدو بدو میاد اونارو ازم جدا میکنه اون بلند ترین قدو داره برای همین پسرا و دخترای دیگه ازش میترسن ولی من نه نمیدونم چرا وقتی میدونن من عاشقشون نیستم ولی دو باره بهم میچسبن نمیدونم چیکار کنم تا ولم کنن میشه بهم بگین
سلام
من یه حسی به یه دختر پیدا کردم نمی دونم عشق یا نه اما دوست دارم همش ببینمش و فقط نگاش کنم شما میدونید چیه خودم میگم عاشقش شدم اونم بعضی موقع ها جا هایی که همو میبینیم به من خیره میشه بعد سر شو میندازه پایین
حالا شما می تونید چه طور بهش بگم
اعتماد بنفس من = ۰
البته یکم هم ترس دارم آخه هنوز زوده فکر کنم و اگر نه به خانواده می گفتم بریم خاستگاریش ولی خوب می ترسم از دستش بدم
شما میگیم بهش بگم یا نه؟
چرا همتون تو این سن کم عاشق شدین
خیلی زوده نیست
سلام
زیاد نمیبنم اش چون که برادر شوهر عمه ام هست ۳سال از من بزرگ تر هست هروقت منو میبنه به چشمام نگاه میکنه منم میخوام نگاه کنم میبنم بابام بد جوری به من نگاه میکنه
انگار که بابام میخواد منو بخور
از بابام میترسم ولی بهش گفتم دوست دارم اونم شماره اش را از گوشی عمه ام برداشتم داشتم به دوستم میگفتم که من عاشق اش هستم ام اونم به چشمایی من نگاه میکنه از ترس بابام نمیتونم نگاه کنم به چشماش خواستم به اون یکی دوستم هدایت کنم اشتباه به اونم هدایت کرده بودم
عشق ماهم اینجوری شروع شده
میشه به سوال من پاسخ دهید من عاشق کسی که منو دوست داره ولی هروقت یکی اسم عشق میاره من فکرم به دختر دیگر میره و میرم سه سه ساعت همون که عشقم است منتطر اون نیستم منتظر همون دختره که عشقم نیست هستم وقتی عشقم کنارم هست احساس بدی دارم و و قتی اون دختر کنارم است احساس ارامش میکنم چرا ؟ و هر حرف اون دختره خوشحالم میکنه چرا ؟
میشه به سوال من پاسخ دهید من عاشق کسی که منو دوست داره ولی هروقت یکی اسم عشق میاره من فکرم به دختر دیگر میره و میرم سه سه ساعت همون که عشقم است منتطر اون نیستم منتظر همون دختره که عشقم نیست هستم وقتی عشقم کنارم هست احساس بدی دارم و و قتی اون دختر کنارم است احساس ارامش میکنم چرا ؟
ببین خانم ستایش شما باید چند وقت بهش محل نزاری
خب…..
بعد اگه اومد دنبالت اونوقت بفهم که دوستت داره
سلام.جالبه همه عزیزان سنشون زیر ۲۰ ساله ک عاشق شدن.من هرگز زیر این سن عاشق نشدم شاسد دلیلی این بود براممحیا نبوده شرایط.خخخ.خدا روشکر.ولی درسن ۲۴ سالگی عاشق شدم با کسی ک منو وارد رابطه عاشقانه کرد.۴ ماه اول گذشت ومن عاشق شدم وبعد فهمیدم معتاده وکلی پول وطلا ازم گرفت وبا بدترین شکل ممکن ولم کرد ورفت ومن بودم ودنیایی ازدرد.چه قد احمقانه باورش کردم ودل بستن ب نگاهی ومحبتی ازاون.اللن ۳۰ سالمه ونامزد کردم ودوسش دارم عشقمو..کاش هرگز قبلا عاشق نمیشدم ک بخام ب عشقم اللن بگممن قبلا با کسی نبودم.دوستان عشق دردوران نوجوانی خیلی عمیقه وممکن بعدا رنگ ببازه مراقب نگاه هاتون باشید نزارید دلتون بره وگرنه میمیرید.بزارید وقتی بزرگتر شدید وطرفتون ازلحاظ عقلی ومالی ب درجه ای از رشد وکمال رسسده بود باهاش ازدواج کنید اما وقتی که ب حد بالای شناخت ازش رسیدید دل ببندید بهش.فریب پسرا رو نخورید وهرگز تنهایی باهاشونجایی نرید خواهش میکنم.حتی اگ براش هم جونتون میدید تنهایی باهاش جایی نرید وگرنه بهتون تجاوز میکنه یا دست اندازی میکنه ب جسمتون واون وقت توای واسیب های روحی وروانی وندامت بعدش.من باعدم شناخت کامل عاشق شدم بهش اجازه دادم باهام سکس کنه چون اون زار میزد کمننیاز دارم منم دختر خوب معصوم وباخدایی بودم اونقد دوسش داشتم که حاضر شدم تن به خاستع هاش بدم .خاک برسرم ک نتونستم مراقب دلن باشم وازخودم گذاشتم تا اون ارامش داشته باشع..حالا ک گذشته ازاون وقتا پشیمانم ک هرگز کسی بهم نگفته بود پسرا گرگند فریبکارن بهشون نزدیک بشی نابودت میکنن.۳۱ سالمه وهرگز خاطرلت تلخ گذشته رو ازیاد نبردم چقدر دچار بحران روحی شدم وچقد تلاش کردم ک زندگی رو ازنو بسازم ودوباره عاشق بشم اما اینبار با اگاهی رفتم جلو…مراقب باشید ک عاشق چه کسی میخاید بشید…برید تحقیق کنید درموردش وتازمانی ک شزایط ازدواج ندارید هرگز وارد رابطه دوستی نشید هرگززز چون اسیب میبینید.
لطفاً به من بیچاره یه کمکی برسانید من نمیدونم آیا عاشقم یا از هوس به دختری علاقه دارم هر کی کمک کند چه ریس سایت باشد یا کسی دیگر ممنونم میشم لطفاً. تشکر
سلام من ۱۷ ساله و ۹ ماه ازدواج کردم با مردی که ۲۸ ساله آون عاشق منه خیلی من اول دوستش نداشتم اما باهاش ازدواج کردم تا یک مدت که تا حالا دوستش دارم عاشقش شدم اما آون میگه تو دوسم داری ولی عاشق نیستی آون ازم عشق میخواهد من نمیدنم چکار کنم که باور کنه عاشقشم لطفا راهنمایی کنید
بنظرم هیچوقت هیچوقت عاشق یک پسر نشین، حتی اگه خیلی هم شمارو دوست داشته باشه همه قلبش شما باشین، و به دخترای دیگه محل نده، بازم عاشقش نشین همشون هوس رانن عوضین همشون فرقی نمیکنه، فقط دوستش داشته باشین ولی اون حس عشقی رو که اون به شما داره رو شما نداشته باشین، چند بار شکست عشقی بخورین به این درک می رسین
سلام من ۱۸ سالمه و از ۹ سالگی از پسر عمم بیشتر از همه فامیل خوشم میومد یکم گذشت و ۱۳ سالم شد یه بار رفته بودم خونشون و خواهرش بهم گفت خیلی به هم میاین منم بهش توجه نکردم اما وقتی ۱۶ سالم شد تو ی خونشون داشتم با خواهرش حرق میزدم که یهو پسر عمم از تو اتاقش صدام کرد رفتم گفت یه کاری میکنم شاید خوشت نساد ولی کاری نکن منم وایسادم دستمو گرفت بوس کرد منم خوشحال شدم ولی اصلا باورم نمیشد اما کسی نفهمید تو همون روز سر بازی بغلم کرد
تو ۱۷ سالگی وقتی اون با خواهرش اومده بودن خونمون همه رفتن خرید و فقط من و اون موندی گقت غزل بیا منم رفتم بهم گفت اون نامه ای که تو ۸ سالگیت بهم دادی رو هنوز نگه داشتم منم ازش پرسیدم چرا و با خنده گفت چون که خیلی خیلی دوست دارم منم هیچی نگفام سر بازی هامون همش میگه من میخوام با غزل باشم یه سال گذشت و همین دو روز پیش بهم زنگ زد گفت بیا بریم بیرون من و تو و دوستام منم رفتم
اونجا منو با دوستاش آشنا کرد سر بازی جرات حقیقت از من پرسید به غیر از برادرت کدوم جنس مخالفو بیشتر دوست داری منم چون ازش خوشم میومد اونو گفتم منم همون سوالو ازش پرسیدم اون گفت یکی تو این جمعه که تنها دختر اون جمع من بودم آیا منو دوست داره؟
سلام من علی رضا هستم من عاشق دختر شدم من خیلی درس خون هستم هر روز میرفتم کلاس بسکتبال ساعت 4 تا 7 و نیم بعد هم سریع میرفتم سر کلاس زبانش ولی میترسیدم بش بگم البته پدر دختره فوت کرده خیلی دوسش دارم بعد از دو سال از طریق دوستاش شمارش رو گرفتم ولی منو رد کرد بعد چند مدت که من ولش نمیکردم و هر جا میرفت پشتش میرفتم مادرش به من زنگ و گفت دخترم دنبال رابطه نیست ولی با سه نفر بوده و با یک نفر هم الان هست دارم دیوانه میشم خیلی دوسش دارم هر شب تا صبح گریه میکنم به نظر شما چه کار کنم من 15 سالمه و اون دختره هم 15 سالشه التماس میکنم
کمکم کنید دلم میخواد خودم رو بکشم چه کار کنم خیلی دوسش دار
سلام من اسمم انیسا هس ۱۴سالمه
عاشق یه پسر شدم❤ـ
اسمش عرفان هس
سه سال ازم بزرگه۱۷سالشه
خیلی دوسش دارم عاشقشمـ
مامانم هم میدونه
هر چی میگه چشم میگم ولی خیلی دعوامون میشه خیلی چون بعضی وقتا جواب میدم بهش ن میگم اونم هصبی میشه امروزا پسر عمم اومده بود خاستگاریم گف که اگه بامن ازدواج نکنی این دوس پسرتو به بابات میگم الان هم اینجوری مونده خواهش میکنم دعا کنین این حل بشه ممنون
هرکی عشق رو تجربه کرده بیاد و ب من کمک کنه چه مدیر سایت یا هرکی بگم ک من یک پسر ۱۷ سالمه نمیدونم عاشق شدم یا نه یه جورایی درد دل مخوام کنم هنوز زوده ک برم در این مورد با مامانم صحبت کنم برا ههمین اومدیم اینجا
سلام من علی هستم 20 سالمه نمیدونم وابسته شدم یا عاشق دانشجو هستم با یک دختری تو دانشگاه که 2 سال ازم بزرگ تر هست آشنا شدم و رفیق فاو هم شدیم حدود یک سال و خورده هست که باهم در ارتباط هستیم به عنوان رفیق و خواهر و داداش ولی من خیلی دوستش دارم خیلی خیلی برام مهم هست از وقتی که وارد زندگیم شده تنهایی و همه ی غمام رفته زندگیم عوض شده یه جوری آرامش همدیگه شدیم راستی اینو بگم که خوزستانی هست و خانواده خیلی متعصبی داره چند بار دعواش شد با پدرو داییش که چرا بامن در ارتباط هست ولی پام موند یک روز باهاش حرف نزنم از نگارانی میمیرم
همش تو فکرم همش توالت اولین کسی که تو زندگیم برام مهم هست اون هست از این که بزار و بره خیلی میترسم هر وقت درباره خاستگارش حرف میزد من عصبی میشدم ولی آخر ازدواج نکرد خیلی دوستش دارم اونم دوستم داره ولی به عنوان دادش و رفیق نمیدونم چی کار کنم برم احساسم و بهش بگم یا نه میترسم برم بگم ولم کنه و زندگیم مثل قدیم بشه خیلی هم روی هم غیرتی هستیم و حساس خیلی لطفا بگین من چی کار کنم خیلی دوستش دارم خیلی میترسم بگم به خاطره این که سنم کمتر قبول نکنه ولی مادرش از پدرش 2 بزرگتر لطفا راهنمایی کنید منو
آقا مهدی شمایی که میگید عشق تا ۱۸ سالگی وجود نداره سخت در اشتباه اید بخدا من دو ساله حتی شب ها هم به عشق فردا اون رو دیدن میخوابم همش حتی وقتی درس میخونم تو ذهنمه سعی میکنم به چشش بیام حتی به خاطر اون همش درس میخونم(چون تو شهر کوچیکی هستیم معمولا همدیگه رو میشناسیم)به خاطر اون با چند نفر که از همه لحاظ از من پایین ترن دوست شدم چون داداشاشون فامیل اونن میتونم با جرئت بگم تک تک جملاتش رو که تو کلاس گفته هنوز یادمه ولی نمیدونم ازم متنفر هست یا نه اما باز با این حال خیلی برام مهمه که حالش خوب باشه
سلام من یه دختر ۱۴ سالمه از دو سال پیش عاشق یکی شدم تو کلاس زبانمون تا حدی که حتی وقتی قرار میشد سفر بریم من می گفتم درس دارم و نمیام تا اون یه ساعت و نیم با اون بودن رو از دست ندم حرفش که میافتاد همیشه اون رو بهتر از خودم نشون میدادم در حالی که من واقعا از هر لحاظ از اون بالاترم یه جورایی وقتی با اونم حس خیلی خوبی دارم همیشه سعی میکنم خودم رو مثل اون نشون بدم تیکه کلامش برام عادت شده بود تا اینکه فهمیدم یکی رو دوس داره که دوسال از خودش بزرگ تره و بهش مدام به هر دلیل مسخره ایی کادو بهش میداد ولی من بازم دوسش داشتم بعد از کلاس باهاش شوخی میکردم اونم با شوخی جوابم و میداد ولی الان با این شرایط کرونا موسسه زبانمون بسته هست و من خیلی دلم براش تنگ شده چیکار کنم؟
سلام من یک پسر ۱۴ ساله هستم و یک دختر
همسایه مان هر روز یک کم کم به من نگاه میکرد ولی من توجه نمیکردم ولی بعد یک روز وقتی میرفتم بیرون یهویی چشمم بهش خورد و تا الان فکرم بهش است و تا هنوز باهاش یک حرف هم نگفتم،
اخه لعنتی اعتماد به نفس ندارم اصلا وقتی میرم مدرسه به درس ها اصلا توجه ندارم الان چند روزه مه دنبال اینم چطوری به یک دختر بگویی دوست دارم و غیره. میدونم باورتان نمیشه که این پسر عاشق شده
الن فهمیدم که عاشقی سن و سال نداره کار دل هست
سلام نمیدونم از کجا شرو کنم من عاشق یه نفر هستم ک از بچگی دوسش دارم از اشناها دورهالبته ک بگم خیلی موقعیت اجتماعی خوبی داره ولی خانواده خیلی خیلی از نظر مالی ضعیف و حتی زیر صفرن دیروز فهمیدم ک قصد ازدواج داشته و یه نفر دوس داشته رفته خاستگاری دختره یه دروغ گنده گفته اونم بخاطر اینک فک میکرده دختره خیلی ادم حسابیه خانوادشو مجبور میکنه ک محل زندگی و همه چیشونو عوض کنن بیان بالا شهر ک دختره ردش نکنه بعد میفهمه دختره کلا الکی میگفته ما فلانیم چی داریم چی نداریم ….
الان من عاشقم ک حاضرم هرجور هستو نیس قبولش کنم یا اونی ک بخاطر اگ بفهمه چ خونه زندگی دارن رف خونه و وسایلشونو عوض کرد؟؟؟بخاطر همین کنکور رفتم مشاوره پیشش انقد صدام میلرزید پیشش میگفتم بخاطر کنکوره هنو نمیدونستم میخاسته ازدواج کنه وگرن نمیرفتم ازاولم نمیخاستم برم مشاورم انتخاب رشته نکرد مامانم زنگ زد بهش اونجا هنو اول باری بود ک بامن حرف میزد از قبل ک کسی ازش حرف میزد یاهرچی درموردش از دوستام میشنیدم تپش قلبم زیاد میشد چون گفتم یجوریه ک همه میشناسنش از کنکوریا تیپ و قیافشم خیلی خوبه نمیدونم من خودشو دوسدارم یا ظاهرشو خانوادشم ک اونجورین نمیدونم نتیجه بگیرم دوسش دارم یانه ما یجور نیس ک پسر ندیده باشیم ک هرکی اومد عاشق بشیم نه….ما پسر تو فامیل خیلی داریم ولی رابطه عاشقانه بین هیچکدومون نیس ولی اون خیلی برام فرق داره
سلام من15سالمع داداشم سع چهار سالی میشع تو یع تیمی دروازبانع و یه همباشگاهیع داره که واقعا از روزی کع داداشم رفتع به اون تیم با اولین نگا عاشق همباشگایش شدم بخدا اصلا دست خودم نی خیلی دوسش دارم شبا از فکرش خوابم نمیبرع همش گریه میکنم نمیدونم چیکار کنم تروخدا کمکم کنین
سلام عزیزان سن پایین عشق در سن پایین احتمالش کمه بوجود بیاد اون وابستگی یا یه جور حسه نمیتونی بگی عشق برای شما هنوز زوده چون احتمالش هست عوض بشه
احمد ۲۴ ساله خوزستان عاشق تنها
سلام
اول باید بگم که نصف این عشقایی که در نظرات خواندم بیشتر به هوس شباهت داشت تا عشق،عشق جادویی ترین چیزیه که می توانید باهاش رو به رو بشید و یه نوع معجزه و نعمته از طرف خداوند بزرگ و راحت بدست نمیاد
مطلب دوم
من عاشق یکی از دختر های اشناهای خوانوادگیم شدم و تقریبا یه ساله که که یه سره تو فکر کنه هیچ جوره نمیتونم بهش فکر نکنم وقتی اسمشو می شنوم گریه می کنم وقتی می فهمم سفر رفته داغون میشم و دیوانه وار اسمشو تو یه دفتر مینویسم
و به تمام خواننده های این نظر توصیه می کنم هیچ جوره تاکیید می کنم هیچ جوره مجازی عاشق نشید
با تشکر :ساکت پر اذهان
ایران کشوریه ک هر دختر و پسری جنس مخالف ببینه فکر میکنه عاشقش شده ادم با ی نگاه ب جنس مخالف تپش قلب میگیره بخاطره اینه ک از بچگی دخترا و پسرا جدا بودن .. اونایی ک دانشگاه نرفتن تا با جنس مخالفشون بیشتر ارتباط داشته باشن توهم برشون میداره اولین کسی ک دیدن یا نزدیک بهش بودن فکر میکنن عاشقشن
البته این ی سنی داره چجوریه که ی ادم۱۳ساله عاشق بشه ..فک میکنین چرا همه عاشق دختر پسرای فامیلشون یا همسایشون شدن ..
مجازی… مزخرف ترین جای ممکن ک ادم بخواد عاشق شه
تو کشورمون ی دختر هیچ وقت تو دوران مدرسه یه دوست ک پسر باشه پسر نداشته پس هر دوست معمولی جنس مخالف بعد از چند وقت میشه عشق …
فقط ۲۰ درصد مردم عاشقن ۸۰ درصد بقیه وابستن .. اگه نباشه میمیرم ک حتما عشق نیست اکثر مواقع وابستگیه مطمعن باشین
این بچهایی ک میگن عاشق شدن چند سال دیگ ب این چیز میخندن
سلام من ۲ سال هست که عاشق دختری شدم ولی ۱ هفته پیش فهمیدم که پسر خالم با اون حرف می زنه و دختره پسر خالمو دوس داره قبل از حرف زدن با پسر خالم منو دوست داشت دیده بود که من فقط حواسم به اوست و الان من چیکار کنم که عاشق من بشه خواهشا جواب بدید
ممنون
وای خدای من همه که عاشقن؟؟؟
من که به عشق هیچ اعتقادی ندارم حالا من نمیدونم ولی فکر کنم که از همه ی شما بدبخت ترشون من باشم من خواهرم ازدواج کرده و 4 تا خواهر شوهر داره و خواهرشوهر اولیش دوتا پسر داره که خیلی هردوشون پیلمن من 13 سالم بود که پسر دومیه که اسمش امینه بهم نامه داد و گفت که دوسم داره ولی من محلش نکردم پسر اولیه هم که خیلی اصرار داره که شماره ی منو داشته باشه جدا از اینا من خودم اول پسر دومیه که اسمش امین بود و دوست داشتم در صورتی که یک سال از من کوچیک تره ولی بعد فهمیدم این یک احساس چرتیه که هرچی بهش بیشتر فکر کنی این احساس الکیو پیدا میکنی من خودم تا همین شش هفت ماه پیش عاشق یک پسری شدم که اسمش محمد رضا بود منو خواهرم رفتیم برای کاروان پیاده روی امام رضا سه روز طول کشید که من روز دوم تو نخش رفتم چند بار دیدم که داره پا به پای من راه میره و زیر چشمی بهم نگاه میکنه و خواهرم خیلی ازش تعریف میکرد که مائده این خیلی بهت نگاه میکنه و این چیزا که من رفتم تو نخش بعد یک احساس دیوونگی پیدا کردم اولش هی میگفتم خداجون ببخشید من عاشق نیستم و از این چیزا که روز دوم وقتی رسیدیم مشهد به بابام زنگ زدم و اومد دنبالمون و فردا صبح زود باز رفتیم اول که رفتم ندیدمش خیلی توی همون چند دقیقه ی اول افسردگی گرفتم و این چیزا که دیدم خواهرم گفت اناش از ماشین اومد و این چیزا منو خواهرم که داشتیم تند تند میرفتیم که بهش برسیم دیدم یهو غیب شد که یکم بعد دیدم قشنگ از جلوم رد شد اصلا همون لحظه دلم لرزید یک طوری شدم هی بهش نگاه میکردم که رفتیم داخل حرم و دیگه ندیدمش تا که از حرم رفتیم بیرونو هر کی داشت میرفت خونه ی خودش که دیدم سوار یک ماشین شده و داره منو با یک نگاه خاص میبینه منم بدون هیچ عکس العملی رومو اون طرف کردم و محلش نکردم و نمیدونم چه شکلی این خبر عشق و عاشقیه من و محمد رضا به گوش امین پسر خواهر شوهر ابجیم رسید هی به گوشی ابجیم پیام میداد که زندایی محمد رضا اصلا اونو دوست نداره اینا همه الکیه تو رو خدا اینارو به مائده بگو یک بار اینطوری میگه یک بار دیگه میگه محمد رضا گفته که خواهر زنداییت اسمش چیه بهش بگو من دوسش دارم بگو آهنگ خاطرت تخت و گوش کن و من اسمشو هر روز رو دستم مینویسمو از این چیزا ولی من عشق و باور ندارم ولی من تا همین 1 ماه پیش هر شب میشستم و براش گریه میکردم تا اینکه تصمیم گرفتم چشمم به پسرا نخوره که بخوام مثل دیوونه ها یک گوشه خونه بیفتم و سعی کردم که فراموشش کنم هنوز فراموشش نکردم ولی احساس میکنم اون حس اولو بهش ندارم چون اول که از کاروان برگشتیم خیلی افسردگی گرفتم اصلا یک طوری بود که مامان بابام باهام شوخی میکردن میخواست گریم بگیره خلاصه بگذریم عشق چیزه مقدسیه و نباید با هوس اشتباه بگیری منم فقط نظریه ی خودمو گفتم فعلا معشوقای عزیز به عشقاتون برسین و خدا نگهدار
عاليه
سلام من ۱۷ سالمه و عاشق درختر عمم شدم ولی میترسم که بهش بگم و نمیدونم که چطوری بهش بگم منظورم اینه که نمیدونم بهش بگم بیا فلان جا بهش بگم یا طور دیگه دخترایی که میدونن چطوری بهتره راهنمایی کنن لطفا
سلام و عرض ادب خدمت شما
شما در بخش اعتماد به نفس فرمودید آنچه زنان را عاشق مردان میکند ثبات قدم و اعتماد به نفس آنها است و در همچنان رهنمایی کردید که اگر نمی دانید چگونه عشق تان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید.
سوال من این جا است میشه که نام کتاب های مذکور (طریقه ابراز عشق) را نام ببرید.
با سلام
در این مورد کتاب های بسیاری هست که چند مورد به شما دوستان پیشنهاد میشود. 1_ کتاب پنج زبان عشق. اثر گری چاپمن. 2_زندگی مشترک عاشقانه (چهل روز و چهل تمرین)اثر استفان کندریک و الکس کندریک. 3_هنر عشق ورزیدن اثر اریک فروم. نمونه ای کتاب های هستند که میتوانید مطالعه کنید.
سربلند و پیروز باشید.
سلام
اسم من سحره
فک کنم عاشق شدم
عاشق پسری ک اول اون با فرستادن ی رابط بهم گفت دوست دارم
ولی اونموقع من ازش بدم میومد و دوستش نداشتم
هرجا میرفتم اونم بود ولی من با اخم ازکنارش رد میشدم
اسم پسر مهدی . بعد از ی مدتی اگ نبود و نمیدیدمش ناراحت میشدم
مهدی دوست پسر داییمه ب پسر داییم گفتم ولی اون گفت یکی دیگرو دوست داره و تو توهم زدی
بهم گفت دوستمو دوست داره
بعد من باز ازش متنفر شدم
ب دوستام موضوعو گفتم اونا گفتن شاید پسر داییت نمیخاد تو دوستش داشته باشی
منم همین فکرو کردم ولی مطمئن نبودم
ی روز ک از مدرسه با سرویس اومدم. دوستمم هم سرویسیمه . دیدم مهدی سر کوچه کناری کوچه ما وایساده دوستم اسمم بلند گفت منم بهش گفتم کوفت
بعد فرداش ک دوستم اومد مدرسه گفت ک مهدی اومده بوده پایین تر از خونشون
هر روز عصر دیگ مهدی میرفت اونجا و ی دور میزد میومد پایین
بعد من با خودم گفتم حتما مهدی دوستمو دوست داره برا همین بیخیالش شدم
تا اینکه رل دوستم ب دوستم گفته بود ک مهدی ب خالش گفته منو دوست داره
اول باور نمیکردم بعد رفتم پیج اینستاشو نگا کردم دیدم آیدیشو گذاشته sو
دیگ فهمیدم خودمو دوست داره
تا چن شب قبل ک رفتیم راستی نگفتم مامان و باباهامون اقوامن باهم ولی رفت و آمد نداریم
رفتیم عروسی اقوام مختلط بود
مهدی فقد ب من نگا میکرد
منم ب اون فک کنم عاشقش شدم
آخه از مهر ۹۸ تا الان ک خرداد ۹۹ هس
دوستم دارا و منم فهمیدم ک دوستش دارم
و تو رویاهام ی زندگی خوب و با اون میبینم
ارزوم هرشب همینه
تو خوابمم میبینمش
ولی میترسم بهش بگم دوستش دارم و دیگ منو نخاد
نمیدونم باید چیکار کنم
ی متنیو خوندم گفت اگر تا یک سال برای رسیدن ب کسی ک دوستش داری هیچ تلاشی نکنی
دیگ بعد از یک سال هسته میشی و اون هم ازت خسته میشه
منم ترسیدم ک دیگ منو دوست نداشته باشه و حتی دیشب بخاطر این ک فک کردم دیگ دوستم نداشته باشه چی میشه گریه کردم الان میدونم ک بدون اون نمیتونم
ولی نمیتونم باهاش رل هم بزنم چون زوج هایی ک رل بودن اول بعد ازدواج کردن مشکلات زیادی تو زندگیشون دارن
بگم ک من ۱۵ سالمه و مهدی هم ۲۰ مهر میره ۱۷
میترسم از دستش بدم لطفا کمکم کنین
ی راه حل درست و بهم پیشنهاد بدین
کسی نیست بهم کمک کنه مدیر کجایی پس؟ فردا میخوام برم سرخاک خالم مهدی هم ار پنج شنبه میاد لطفا بهم کمک کنین
سلام. من ۱۴ سالمه . من ۳ ساله عاشق پسر عمم شدم . اون ۶ سال ازگ بزرگ تره . من خیلییییی دوسش دارم . بهش گفتم دوسش دارم ولی ریکشنی نشون نداد . من گیج شدم اخه قبلا طوری رفتار میکرد انگار دوسم داره . چی کار کنم اونم عاشقم بشه ؟ ازم متنفره ؟ دارم دیوونه میشم
سلام ، دوستان من 22 سالم بود عاشق شدم یعنی وارد یک دوستی شدیمو موندیم حالا 32 سالمه دیگه از انتظار داغون شدیم خانواده اون راضی نمیشن بااینکه از دوستیه ما خبردارن خانواده منم اونو بدون باباش قبول ندارن همه میدونن مابا همیم ولی رضایت نمیدن منم وجدانم قبول نمیکنه خانوادمو ناراحت کنم ده ساله منتظریم باباش راضی شه ولی نمیشه
خوب حالا بزارین من شرح زندگیمو بگم الان پنج دو هزارو سیصدو نوده نه هست . من اسمم امیده ۱۴ سالمه بعد عاشق یکی از فامیلامون شدم ۱.۵ ساله. از من یه دو سه ماهی از کوچیکتر هست.
هر موقع که پیششم خوشحالم وقتی میاد خونه ما بهش که نگاه میکنم زیرچشی نگام میکنه لبخند میزنه من که خیلی عاشقشم ولی اونو نمیدونم به نظرم اونم فهمیده نظرشما چیه ؟
خوب البته من به شخصه میگم من چون همجنس اون دخترم میفهمم فک کنم مطالب رو خونه باشی اکثرکسایی که عاشقن وقتی به هم نزدیک میشن ضربان قلبشون میره روهزار یا احساس گرما میکنن ولی بدون هرکسی یه ذاتی داره سعی کن غورتو جلوش حفظ کنی
سلام من بارانم من بین دو راهیم نمیدونم کردم یک رو واقعا دوست دارم یکی از اونهارو خیلی زرنگ و اینده ای درخشانی در انتظار دارد و من را دوست دارد و دیگری ناامیداست و اینده نانعلومی دارد و من را دوست دارد من نمیدونم کدام یک بهتر است و کدام رو بیشتردوست دارم
سلام اسم من سحره از طریق مجازی با یک پسر اشنا شدم اسمش حسامه حالا پیله ی که بیا با هم دوست بشیم منم نمیخوام قلبشو بشکنم چون تا خرداد بیشتر باهاش نیستم به نظرتون چی کار کنم؟
راهنماییم کنین لطفا
خوب باران جان من از سر دوراهی برت میدارم ببین گلم این جمله رو یادت باشه(خوشبختی به پول نیست خوشبختی به خوش بودن دله)ببین کدومش عاشق تره
سلام
20 سالمه و دانشجو هستم
مثل بقیه دوستان مسئله عشق و عاشقی دارم ولی مال من یکم متفاوته
مشکل من اینه که میدونم عاشق هستم
ولی نمیدونم عاشق چه کسی هستم
این مشکلو حدودا تا جایی که یادم میاد از زمان دوره راهنمایی(متوسطه اول) داشتم
نمی دونم عاشق کسی شدم که وجود نداره؟
یا عاشق کسی شدم که تا حالا ندیدمش؟
ببخشیدکه مشکلم یکم عرفانی شد (:
عاشقه دختری شدم فرشته مثله اسمش
اصن نمیتونم بهش فک نکنم
با اون دو سه تایی که بود خیلی فرق میکنه
فرق میکنه چون تک تک حرفاش واسم مهمه
فرق میکنه چون میترسم ناراحتیشو ببینم هر لحظه
فرق میکنه چون حرف که میزنه آرامش میگیرم
فرق میکنه چون تنها دختر چادریه که اومده تو زندگیم
فرق میکنه چون با همه فرق میکنه
میترسم اگه تو قراره اول منو ببینه خوشش نیاد چیکار کنم
هر روز به این فکر میکنم اگه دیگه نبینمش چی
همیشه تو فکره اینم که ناراحتش نکنم
فک کنم خودشم در کمال پاکدامنیش منو دوس داشته باشه
ولی من نمیدونم چجوری بهش بگم که از دستش ندم
چون مطمئن نیستم اونم دوسم داشته باشه یا نه
قلبتو میخوام خیلی
حتی اگه مجبور باشم واست تو آسمون تاب درست کنم:))))
لطفا اگه میدونید کمک کنید منکه ۱۸ سالمه جز چند تا تجربه بچگانه چیزه دیگه ایی ندارم
میخوام هر جایه زندگی که خواست بیفته من بگیرمش
به این پسر اگه نصیحتی دارین بگین ممنونتون میشم
سلام من۱۴ سالمه تو مجازی با پسری آشنا شدم ولی بعد واقعا عاشقش شدم اونم دوسم دارع مطمنم اما مامانم فهمید و گفت که باهاش کات کنم بچه ها دارم دیوونه میشم نمیتونم فراموشش کنم اونم نمیتونه چیکار کنم اون قصدش ازدواج بود
کدوم اشنایی تو مجازی تهش ازدواج بوده که مال شما دومیش باشه !!! \:
به عنوان کسی که زمانی هم سن شما بودم و اینارو تجربه کردم میگم که تو مجازی به کسی دل نبند. هیچکس تو مجازی چهره واقعیش رو نشون نمیده.
تقریبا یه ماهه تو مجازی با یک پسری به اسم مهدی اشنا شدم اولش یه دوستی ساده بود اما من دل بستم بهش عاشقش شدم تا اینکه یه روز بهم گفت پاش عفونت کرده و باید برا عملش بیاد مشهد بهم گفت اگه زنده بمونم شبش بهت پی ام میدم بیای وات من منتظر موندم اخرش پی ام نداد خیلی ناراحت بودم تا چهار روز تا اینکه روز پنجم رفتم تلگرام رو نصب کردم اسم مهدی رو سرچ کردم اومد برام بهش سلام دادم اون گفت شما من گفتم یعنی نمیشناسی مهدی؟ اونم گفت مهدی مرده من دوستشم دیروز خاک سپاریش بود من باور نکردم گفتم از کارت تسلیت یه عکس بفرسته اونم قبول کرد عکس رو فرستاد تا اینکه دیدم قلابیه اخه با یه اپلیکیشنی ساخته بودتش فهمیدم بهم دروغ گفته بهش پیام میدادم یه تیک میخورد یعنی بلاک شدم به دوستام گفتم گفتن که داره بهت خیانت میکنه منم چون عاشقش بودم اما اون حسی بهم نداشت نمیخواستم خودمو اذیت کنم برا همین از وات بلاک کردمش و مسدود شمارشمو پاک کردم و عکساش همینطور به نظرتون داره بهم خیانت میشه یا اینکه درگیر بیمارستانه جواب نمیده راهنماییم کنید مرسی.
عزیز دلم رابطه های مجازی همشون دروغن وی اگه طرف پاکوصادق بوده پس دیگه جای نظر دادن نیست
سلام . من ۱۷ سالمه و عاشق همکلاسیم شدم . راستش از راهنمایی تا الان که سال اخر دبیرستانم با هم بودیم . خوب میدونم شاید براتون مسخره باشه ولی خوب عاشقش شدم دیگه . اون هم به من گفته دوستم داره و هی برام نامه مینویسه . خیلی هم زیاد با هم بیرون میریم . مامانم هم از این موضوع خبر داره اما فکر میکنه اون دوستمه . ولی من به عنوان دوست قبولش ندارم . من عاشقشم . حالا میخوام بدونم . از نظر شما عشق به همجنس کار اشتباهیه ؟؟
من ۱۶ سالمه و عاشق ی پسری هستم ک تفاوت سنی مون ۳ ساله..ن اون میدونه ک من عاشقشم ن من میدونم ک اون عاشقمه..با خونوادش رفت و امد خونوادگی داریم..اونا ساکن گرگانن و ما اصفهان..کلا هر دومون خجالتی هستیم..نمیدونم چیکار کنم..تو رو خدا برام دعا کنین ک بهش برسم..عاشقی بد دردیه
اوم سلام
واسه هر کسی تو زندگیش ی عشق علاقه پیش میاد حالا یا از وابستگی یا عشق واقعی
بنظرم عشق چیز چرتیه ک اصلا بش اعتقادی ندارم
ولی نمیدونم گاهی دلم یکیو میخاد وقتی گریه میکنم ارومم کنه از چیزی میترسم پیشم باشه و از همین چرت پرتا ک از سر تنهاییه
چن روزه ی پسر بهم میگه عاشقتم و فلان حتی ب مامانشم راست راست گفته خودشم میگه عشق ی طرفه چون حتی واسه گریاهاص التماساش دلم نمیسوزه ولی نمیدونم تا کی باید تنها باشم ب خیال عشق واقعی شاید باهم کم کم عشق ب وجود بیاد؟
واقعن نمیدونم
سلام من یه دخترم من عاشق همکلاسیم شدم خیلی دوسش دارم من از قیافش خوشم اومده میخوام ازش سوال کنم ببینم واتساپ داره یانه که شمارشو ازش بگیرم که توی واتساپ چت کنیم ولی روم نمیشه میشه کمکم کنید؟
خب بزارید واستون بگم منم چجوری نمیدونم چم شد
عکسشو کنار یک مدل معروف تو اینترنت دیدم اسمشو از تو یکی کامنت ها پیدا کردم و شروع کردم به سرچ کردن و کشف کردن ( اگه کنجکاو نبودم هیچوقت اینطوری نمیشد ) اولش گفتم فقط از روی کنجکاوی اما کم کم هرروز عکساشو میدیدم و معتاد شده بودم فکر کردم اول عاشق شدم بعد یک مدت دیگه سعی کردم عکساشو نبینم و موفق شدم و گفتم هوس بود بابا من اون موقع یازده سالم بود ( طبیعیه بگید بچه یازده ساله از عشق چی میفهمه )
حدود چهارسال گذشت توی سن سیزده سالگی تا پونزده سالگی من دچار افسردگی و کمرویی شده بودم شبا قبل خواب ارزوی خودکشی میکردم تا مرز چاقو هم پیشرفتم اما خودمم نمیدونم چجوری زنده موندم ☺ تو تابستونه امسال بود که فهمیدم چندتا عکسشو تو اینستا گذاشته ( منم مثل فوضولا دنبالش راه میفتم) اصلا انگار تو یک لحظه قفل کردم دیگه معتاده معتاد بودم اصلا یک ربع نمیدونم چقدر هر چقدر که نگاش میکردم سیر نمیشدم فقط دلم میخواست و میخواد ساعتها بهش زل بزنم مدام سعی میکنم عکساشو نبینم اما تو ذهنمه تو فکرمه پاک نمیشه اصلا
دلتنگشم هر لحظه میترسم خدایی نکرده خدایی نکرده اتفاقی واسش بیفته راستی دیگه اون دختر افسرده و خجالتی سابق نیستم پر انگیزم و پر از اعتماد بنفس مثبت اما حسرت دارم دلتنگم بیقرارم من صبورم اما صبرم داره تموم میشه اولش حالم خیلی بد بود حالا اما بهترم اما نمیتونم یک لحظه فکر کنم که فراموشش کنم قلبم درد میگیره انگار دیگه هیچی ندارم که براش زندگی کنم من زمان از دستم در رفته دیگه نمیدونم چیکار کنم بیقرارم کاش کاش انقدر احمق نبودم اخه اخه نباید اینطوری میشد درهرصورت ببخشید که انقدر حرف زدم و چشمای نازنینتونو خسته کردم
سلام من بیشتر نظر هارو خوندم من راستس هفده سالمه و حدود یه سال یا بیشتره که عاشق یه دختر یه جورایی فامیلیم فکر کنم از من بزرگه و به خونوادم هم فکر میکنن من میخامش هروقت آهنگ گوش میکنم اون تو فکرمه هروقت تنها میشم اون تو فکرمه و اونو یه بار ببشتر ندیدم ولی شده روزو شبم هروقت میخاستم فراموشش کنم نتونستم اما این ماه میخام برم شهرشون و میخام حتما به خودش بگم دوسش دارم
من عاشق ي دختره شدم اسمش سونياس دختر خاله دوستمه حتي پارسالم بهش گفتم چند وقت باهم ژچت ميكرديم همه چي داشت خيلي خوب پيش ميرفت كه سر ي موضوع خيلي مسخره دعوامون شد نميدونم اون دوسم داره يا نه اميدوارم اوليش باشه حالا بنظرتون من بايد چيكار كنم؟
سلام من بنیامین هستم من کلاس هشتم راهنمایی هستم و عاشق دختری به نام هستی که کلاس ششم ابتدایی شدم تقریبا 1 سال با نامه عاشقانهای که اون به من داد رابطه داریم اما الان 2 ماهی هست که رابطمون قطع شده خودمون خیلی عاشق هم هستیم اما پدرو مادر اون و همچنین پدرو مادر من از قضیه خبردار شدنند و
گفتم که الان 2 ماهی هست رابطه بین ما 2 عاشق از بین رفته من برام خیلی سخت که بدون اون دارم روزا رو شب میکنم لطفا اگه می تونیید کمک کنید چون برای من خیلی سخت و نمیدونم برای اونهم همین طوره چون از ته دل عاشقشم و اونهم همینطور و دوست داریم در اینده به هم برسیم اما پدرو مادرامون مانع ما هستند من کل این مطالبتونو خوندم همه اون ویزگی ها در ما بود واقعا نتمی تونم بدون اون زندگی کنم اگه اون در اینده به یکی دیگه برسه من از افسردی نمی تونم طاقت بیارم پس اگه می تونید کمکم کنید واقعا ممنون میشم
واسم خواستگار اومده پسر عمم
نمیدونم عاشقشم
یا نه
میترسم باهاش ازدواج
کنم پشیمون بشم 16سالمه
میگم شاید ازدواج نکنم موقعیت بهتری بعد از چند سال واسم بیاد که خیلی ازپسر
عمم
بهتر باشه
مطمئنا موارد بهتری در آینده سر راهت قرار میگیره. الان ۱۶ سالته و هنوز حداقل ۱۰ سال برای ازدواج وقت داری. الان به دری و بقیه اهداف زندگیت برس. به پسر عمتم بگو که الان قصد ازدواج نداری و تا چند سال دیگه صبر کنه
با سلام خدمت دوست عزیز…
امیدوارم نظر من روی تصمیت تاثیر مثبت بزاره…الان برای ازدواج برای شما خیلی زوده…بهتره اول به یک شناخت شخصیتی از خودتون برسین و بدونین از زندگی چی میخواین…شما الان در اوج هیجان هستین و به هیچ وجه عجولانه تصمیم گرفتن نمیتونه عاقلانه باشه…کاش یکی هجده سال پیش وقتی همسن شما بودم این حرف رو به من میزد…آرزوی خوشبختی و شادکامی برات دارم
مهسا خانم شما باید خودتون تصمیم بگیرید.
اگه از همه بپرسی هر کی یه نظر میده .بودن کسایی که تو این سن ازدواج کردن و خوشبخت شدن و بودن کسایی که خوشبخت نبودن که این کاملا طبیعیه و ممکنه تو زندگی هر آدمی پیش بیاد و ربطی به سن نداره .به این نظر های مجازی گوش ندید چون هر کسی داستان زندگی خودشو واست میگه و زندگی آدم ها با هم متفاوته.تصمیم نهایی رو خودتون بگیرید و بعد توکل به خدا کنید .
سلام من اوا هستم و کلاس هشتم وعاشق یکی از پسر های کلاس زبان شدم . نمی دونم اون عاشقم یا نه و از اش خجالت می کشم ویکی از دوستم هم عاشق اون است لطفا راهنمایی کنید با تشکر ..
ببین این چیزا به جایی ختم نمیشه و احتمال بعد چند وقت میفهمی که اونی نیست که باهات جور در بیاد. ولی اگه خودت مشکلی نداری میتونی نزدیکش بشی و با هم دوست بشین. ترجیحا زیر نظر خانواده
سلام آوای عزیز تو هنوز سنی نداری که بخوای اینجور احساسات رو تجربه کنی پیشنهاد میکنم این فکرو از ذهنت بیرون کن تا از درس و پیشرفتت عقب نمونی چون همچین احساسات زود گذری که واسه بچه ها ی دوره ای متوسطه ی اول به وجود میاد آخرش تباهیه توکل کن به خدا و ارتباطتت رو با اهل بیت علیهم السلام قوی کن تا اسیر دام های شیطان نشی
سلام آوا جان…دختر عزیزم…شما الان به دلیل رسیدن به سن بلوغ و تغییرات هورمونی ممکن است دچار طغیان احساسات شوید که خیلی زود گذر هست…کاش دختران و مادران ما انقدر با هم راحت و صمیمی بودن که خیلی راحت میتونستن در مورد این مسائل با هم صحبت کنن و جلوی خیلی از اشتباهات گرفته می شد…
سلام آوا جون به نظر من درسته سنت کمه اما خب سن منم کمه و به نظرم عشق تو این سنم اتفاق میفته زیاد بهش فکرنکن بزار اون پا پیش بزاره گلم چون عشق یه طرفه بدرد نمیخوره
سلام اوا جان دقیقا مثل من اما من دوسال ازت کوچکترم نمیتونمم فراموشش کنم اصلا فراموش شدنی نیستج
سلام اوا جون دقیقا مثل منی درکت میکنم اصلا فراموش شدنی نیستن
سلام اوا جون
منم دقیقا این اتفاق برام افتاده ولی من کوچیکتر بودم و یازده سالم بود که عاشق یه پسر که همکلاسم توی کلاس زبان بود شدم و الان دیگه15 سالمه …. دقیقا بخوام بگم پنج سالی میشه که تو قلبم دوسش دارم و بهشم گفتم متاسفانه دوتا مشکل این وسط بود اول اینکه دوسال ازم بچه تر بود دوم اینکه دوستم نداشت خب من بچه بودمو غرورمو گرفتم دستم و بارها بهش گفتم اما اونم به خودش مغرور شد …
منم تمام تلاشم رو کردم که باهاش مثل خودش رفتار کنم… حالا ببخش که سرت رو درد اوردم اما میخوام بگم که بیخیالش شو و به زندگیت فکر کن میدونم تو ذهنت میپره ولی برای غرور دخترونمون واقعا خوب نیس که به هرکسی بگیم دوستت داریم
راستش من یه دختر ۱۹ ساله چادری هستم و تا یه حدی هم خجالتی …
یه پسری تو کلاسم هست که حس می کنم یه احساساتی نسبت بهش دارم .
نمی دونم عاشقش شدم یا نه یا اینکه فقط دوستش دارم یا …(احساساتم رو نسبت بهش نمی دونم )
ولی کلن وقتی هست حس خوبی دارم
و وقتی بهم توجه می کنه ذوق می کنم
از یه نفر شنیدم که خانواده اش کلن خیلی مقید به دین و اینا نیستن ولی مطمئن نیستم
یه بار تو کانال کراش دانشگاه دیدم یکی روش کراش زده ولی بعدن یکی از دوستام گفت که این پسره خیلی بی ریخته و بعیده کسی روش کراش زده باشه
وقتی اینو گفت قشنگ تا یه مدت شارژ شارژ بودم و پر انرژی شدم قشنگ …
یه موقع هایی هم دیدم که بهم تو کلاس نگاه می کنه یا چند باری ازش رفتار های جنتلمنانه دیدم( مثلن جلوتر از من می رفت و در رو برام باز نگه داشت تا من رد بشم و بعد خودش حرکت کرد )
حالا نمی دونم باید چی کار کنم ؟
برم جلو ؟یا بزارم خودش بیاد جلو ؟چون بهش میاد آدم خجالتی باشه …
و از حسی که نسبت بهم داره هم شک دارم
می ترسم چون یه علاقه ای نسبت بهش دارم فکر کنم اینقدر به من اهمیت میده و برای بقیه هم همین کار ها رو بکنه
سلام
من یک سالی میشه از طریق مجازی با پسری اشنا شدم اخلاقای خوب و بدی داره ک پذیرفتم و واقعا دوسش دارم اونم بهم گفته همین حس رو داره
اما میگه من ازدواج دوست ندارم و .. و کلا از اینکه وابسته ی دختری بشه فراریه
تو این یک سال شاید شش ماهش رو نبوده اونم بخاطر ماه های مهم مثل رجب تا رمصان و حتی محرم و صفر
پسرمذهبی هست و همش میگ نمیخوام گناهم بیشتر بشه
من واقعا تو این یک سال با صبر تونستم نگهش دارم چون دوسش دارم من ۲۶ سال زندگی کردم اما این اولین بار بود ک ی پسر احساسم رو قلقک داد قبلش واقعا معلوم نبود چی میخوام
الانم خیلی از خدا میخوام کمکم کنه تا دلش نرم بشه و بخواد برای همیشه باشه
ولی حس دوست داشتن خیلی رنج سختی داره تا کسی درگیرش نشه نمیفهمه
وقتایی ک نیست من ب معنای واقعی داعونم خیلی خواستم برم و بی خیال بشم اما دست خودم نیست واقعا نمیتونم ی لحطه ک ب نبودش فکر میکنم کلا بهم میریزم
حاصرم اینجوری باشه ولی حداقل باشه
چیزی ب اسم عشق هیچوقتتتت وجودنداشته. و نداره پس اهمیت نده اون پسره هم برات داره فیلم بازی میکنه
دوستان من روانشناسى بيست و هشت ساله هستم و متولد شيراز
عشق يعنى او می تواند به راحتی با شما در مورد مسائل زندگی مثل مسائل مالی، بچه ها و چیزهایی که او را می ترساند با شما صحبت کند چراکه برای او مهم ترین هدف پیش بردن زندگی و بهبود آن به همراه شماست.
او می تواند با شما بحث کند و در نهایت هم نقاط مشترکی پیدا کند که بتوانید به تفاهم برسید؛ هیچ وقت فراموش نکنید که بحث کردن نشانه این است که شما دو نفر توانایی این را دارید که با هم حرف بزنید.
او با شما کاملا صادق و راحت است و می تواند به آسودگی در مورد احساساتش صحبت کند.
و حالا هوس يعنى
و چیز زیادی در مورد شما نمی داند تنها از رنگ مورد علاقه تان اطلاع دارد و می داند در چه رشته ای تحصیل کرده اید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق در مورد شما طفره می رود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به صلاحش نیست.
او کمتر با شما در مورد احساساتش صحبت می کند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی می کند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچ کدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.
و چیز زیادی در مورد شما نمی داند تنها از رنگ مورد علاقه تان اطلاع دارد و می داند در چه رشته ای تحصیل کرده اید. بیشتر اوقات هم از پرسیدن سؤالات عمیق در مورد شما طفره می رود از ترس اینکه مبادا جواب خوبی به او ندهید یا چیزهایی بفهمد که به صلاحش نیست.
او کمتر با شما در مورد احساساتش صحبت می کند و از شما هم چندان توقع ندارد که احساسات زیادی نشان دهید. همچنین سعی می کند تا حد ممکن هیچ بحثی بین شما پیش نیاید تا مبادا دلخوری و رنجشی پیش بیاید. اگر خطایی از یکی از شما سر بزند هیچ کدام چندان تمایل ندارید که دیگری را ببخشید.
لطفا أين مطلب رو بخونيد به درد ميخوره
ب درد من ک حتی ی بارم باهاش حرف نزدم نمیخوره
سلام کودکی سه ساله هستم که به طرز عجیبی نوشتن و خواندن را میدانم
همزمان عاشق هشت نفر شدم دوستان چه کار کنم
چه جالب منم نوزادی هستم که همین الان بدنیا اومدم و به طز عجیب خوندن و نوشتن بلدم و عاشق هیچ کس نیستم
این چی میگه
من که عاشق معلمم شدم چیکار کنم؟؟؟
۱۶ سالمه اونم ۲۳
خخخخ همون اول مدرسه دس به کار شدیا
نمیدونم قضیم چیه ؟
تقریبا یه سال پیش توی تابستون ، با خونواده رفتیم بیرون شهر . وقتی اونجا رسیدیم یه خونواده نشسته بودند . من ک داشتم میرفتم یه دفگی یه دختر از جلو میومد ، همون اول خب زیاد توجه نکردم ، با اینک صورت زیباشو دیدم ولی اون موقع هیچ حسی نداشتم . ساعتا میگذشت و میگذشت ، ما فقط چند بار به هم نگا کردیم شاید به زور به دو سه بار برسه . وقتی رفتیم ، توی ماشین بودم داشتیم از اون روستای تفریحی گردشگری بر میگشتیم ، یه دفه چشمم بهش افتاد ، تازه انگار اونو دیده بودم ، یعنی اصلا توجه نکرده بودم بش .
یادمه جمعه بود . فرداش باید سر کار میرفتم . وقتی توی کار بودم ، مشغول کار کردن یه دفگی دلم رفت پیشش ، دیگ نابود شدم از اون روز به بعد . هر روز بهش فکر میکردم .
الان یه ساله همینطوریم ، البته کمتر شده حسم ولی چون بهش فکر میکنم از یادم نمیره . هروقت بهش فکر میکنم ، معمولا توی دلم یه موجی از هیجانو اضطراب این چرتو پرتا ، موج میزنه . شاید به خاطر خیلی جذاب بودنش باشع . شاید خیلی زیبا بود من عاشق زیباییش شدم نه عاشق خودش .
من یه سال با این باور زندگی کردم که اون باید مال من بشه . من غیر از اون با کسی ازدواج نکنم .
من اون دخترو اصلا نمیشناسم . حتی اسمی نمیدونم ازش . ولی اسمشو گزاشتم رویا ، خیلی این اسمو دوست دارم . نمیدونم خاستگار داشته یا نه ؟ اصلا چند سالشه ؟ فقط یه ساله که مغزمو زندگیمو به پاش دارم میزارم ، معمولا هرروز بهش فکر میکنم .
یه ساااال !!! خخخ خیلی زیاده . این روزا وقتی میشنوم بم میگن این عشق الکیه عصبی میشم میگم چرت نگو باو . شاید میترسم که ، این حس الکی باشه .
چیزی که هس اینه : یه هیجان به قول بعضیا ، انقد زیاد طول نمیکشه . شاید حس عشق مدتش طولانی باشه . من یه ساله ، شاید دارم با بدنش توی خواب زندگی میکنم نه یه حس عاشقی ، شاید یه حس هیجانی .
نمیدونم ولی میدونم اگ تو جوابم بگید این عشق الکیه ، باش بد مخالفت میکنم ، نمیدونم چرا ؟؟ ولی یه چیز معلومه . وقتی با یه باور یه سال زندگی کنی ، ترک باور تو یه روز که چه عرض کنم ، توی چند ماه به سختی انجام میشه .
این که بش نمیرسم یا به خدا گفتم خدایا خودت بهم برسونش ، ولی هنوز یه بارم ندیدمش ( هم شهری هستیم ) ، بعضی وقتا بد ناراحتم میکنه ، بغض میکنم ، بعضی وقتا اشکام تو چشام جم میشه . یه ساله بعضی اوقات اینطوریم . الانم دارم غم غفلت اصفهانی گوش میدم تا ، نابود شم چون الانم بد ناراحتم وقتی بحثش اومد یه بارم ندیدمش ، دیگ کم کم داره چهرشم از یادم میرع 🙁 .
امیدوارم کسی نظرمو بخونه و بم یه جوابی بده ، شاید … .
موفق باشید (;
به این فک کن که اگه اخلاقای بدی داشته باشه چی؟ اگه با هم زمین تا آسمون فرق کنین و تو هیچی تفاهم نداشته باشین چی؟ اگه اون با همون جذابیتش با صد تا پسر مثل تو بوده باشه چی؟ شاید الان نتونی اینا رو باور کنی. ولی یه روز مجبور میشی
سلام من بنیامینم منم مسل توام اولین بار با مادربزرگش کاروانی رفتیم شازده که از اونجا حس عاشقی من شروع شد همین حس هایی که تو داری و من داشتم من چند سال بود که منتضرش بودم هنوزم نا امید نشده بودم خونه مادر بزرگش هم جلو خونه ما بود ی روز امد خونه مادر بزرگش از اون روز اون به من ی نامه داد از اون روز قصه ما شروع شد بیش از هرکی که بگی عاشق بسیار وابسته هم بودیم به نضر من هر چقدر صبر کنی بازم کمه صبور باش من مطمعنم که بهش می رسی عاشقی ی حس عجیبه منم واقعا هنوز درگیرشم الان چن وقتی رابطمون به خاطر پدرو مادرمون از بین رفته منم هنوز ایمان دارم که در اینده بهش میرسم من تورو درک میکنم چه حالی داری پس صبور باش……
نمیدونم قضیم چیه ؟
تقریبا یه سال پیش توی تابستون ، با خونواده رفتیم بیرون شهر . وقتی اونجا رسیدیم یه خونواده نشسته بودند . من ک داشتم میرفتم یه دفگی یه دختر از جلو میومد ، همون اول خب زیاد توجه نکردم ، با اینک صورت زیباشو دیدم ولی اون موقع هیچ حسی نداشتم . ساعتا میگذشت و میگذشت ، ما فقط چند بار به هم نگا کردیم شاید به زور به دو سه بار برسه . وقتی رفتیم ، توی ماشین بودم داشتیم از اون روستای تفریحی گردشگری بر میگشتیم ، یه دفه چشمم بهش افتاد ، تازه انگار اونو دیده بودم ، یعنی اصلا توجه نکرده بودم بش .
یادمه جمعه بود . فرداش باید سر کار میرفتم . وقتی توی کار بودم ، مشغول کار کردن یه دفگی دلم رفت پیشش ، دیگ نابود شدم از اون روز به بعد . هر روز بهش فکر میکردم .
الان یه ساله همینطوریم ، البته کمتر شده حسم ولی چون بهش فکر میکنم از یادم نمیره . هروقت بهش فکر میکنم ، معمولا توی دلم یه موجی از هیجانو اضطراب این چرتو پرتا ، موج میزنه . شاید به خاطر خیلی جذاب بودنش باشع . شاید خیلی زیبا بود من عاشق زیباییش شدم نه عاشق خودش .
من یه سال با این باور زندگی کردم که اون باید مال من بشه . من غیر از اون با کسی ازدواج نکنم .
من اون دخترو اصلا نمیشناسم . حتی اسمی نمیدونم ازش . ولی اسمشو گزاشتم رویا ، خیلی این اسمو دوست دارم . نمیدونم خاستگار داشته یا نه ؟ اصلا چند سالشه ؟ فقط یه ساله که مغزمو زندگیمو به پاش دارم میزارم ، معمولا هرروز بهش فکر میکنم .
یه ساااال !!! خخخ خیلی زیاده . این روزا وقتی میشنوم بم میگن این عشق الکیه عصبی میشم میگم چرت نگو باو . شاید میترسم که ، این حس الکی باشه .
چیزی که هس اینه : یه هیجان به قول بعضیا ، انقد زیاد طول نمیکشه . شاید حس عشق مدتش طولانی باشه . من یه ساله ، شاید دارم با بدنش توی خواب زندگی میکنم نه یه حس عاشقی ، شاید یه حس هیجانی .
نمیدونم ولی میدونم اگ تو جوابم بگید این عشق الکیه ، باش بد مخالفت میکنم ، نمیدونم چرا ؟؟ ولی یه چیز معلومه . وقتی با یه باور یه سال زندگی کنی ، ترک باور تو یه روز که چه عرض کنم ، توی چند ماه به سختی انجام میشه .
امیدوارم کسی نظرمو بخونه و بم یه جوابی بده ، شاید … .
موفق باشید (;
سلام دوستان من رضا هستم ۲۰سالمه راستش منم ب تازگی عاشق شدم اولین عشقمم هس بودم با دخترای دیگه که فقط واسه تفریح و خوشگذرانی بود اما حالا نه فقط با یکی ام که هم دنیامه.اونم منو واقعا دوس داره و تقریبا میشه گفت همه نشونه های بالا رو حالا کم و زیاد دارم و داریم الا شش ماه میشه باهمیم حتی میخاهیم باهم ازدواج کنیم ولی میدونیم که مخالفن حتی نگفتم هم میدونم راضی نیستند چه مادر پدر اون چه من..ولی خب همو دوس داریم و نمیدونم چه کار کنیم اگه میتونی لطفا راهنمایی مون کنید مرسی
سلام منم تو تلگرام عاشق یه دختری شدم که خیلی خوشکل بود طوری که اگه بخوام واسطون تعریف کنم شارژ گوشیم تموم میشه
اما پس از 6ماه که گذشت فهمیدم اون دختر بابامه و کلا داره سر به سرم میزاره کلااااااااااااااانابوووووود شدم و تا یه هفته اصلا به بابام نگا هم نکردم از بس خجالت میکشیدم
ن
سلام من 15سالمه و یه سال و نیم بایه پسری که تو شهر مانیست وبااهم خیلی فاصله داریم در عین حال شوخ طبع و خوشتیپ و باحال و مذهبی و پولدار و حذب الهی آشنا شدم پارسال بود یعنی سال 96 من اسفند ناه برای اولین بار بایه پسر دوست شدم که تواردیب هش 97 دقیقا یه روز قبل تولدم فهمیدم چه ادم عوضی باهاش کات کردم مامانم یعنی فهمید گفت توورو چه به اینکارهاو ماازت انتظارتداشتیم و اینا گوشیم وسیمکارتموهمه چیمو ازم گرفت باعث شدم اعتماد همه نسبت بهم از بین بره خلاصه من که اولین بارم بود با یه پسر دوست میشم و نمیدونستم یعضی ها وااقعا جنس خرابی دارن حالم خیلی بد شد نه دوسش داشتم نه عاششقش بودم اظطراب و استرس زیاد گرفتم جوری که ابرو میکندم معدم به ریخت سه ماه تابستون من هیچی نخوردم توهمین اردیبهشت ماه اینا بود که بااون پسری که الان عاشقشم سعی کردم بیشتر صحبت کنم ماازقبل صحبت میکردیم ولی خب گفتم رابطمون و بیشتر کنم صحبت کردم دردو دل کردیم من از اون دوست پسر قبلیم گفنم اونم گفت با یه دختر 4 سال دوست بود یعنی خیلیی همدیگرو دوست داشتن و عاشق هم بودن ولی وقتی پس. فرستاد سمتشو دختره رو امتحان کرد دختر بهش خیانت کرد و … این عشق من هم خب ضربه بدی خورد و ازاون دختر متنفر شد 18 سالش عشق من بعد االان یه سال و نیم باهمیم من که گفنم عاشق نمیشم عاشق شدم اونم خیلییی زیاد چون خبلیییی خوشتیپ خیلیی مهربون خیلییی … واینکه هوامو داره بهم گفت ازدروغ خیانت بدم میاد منم گفتم خوشم نمیاد خیانت کنم گفت بهم اگه تو مثل دوست دختر قبلیم نباشی باهم ازدواج میکنیم اگه شرایط جور بود ولی میدونین چیه من قشنگ حس میکنم کدون حرفاش دروغ کدوم واقعیت ولی عشق من خیلیییی کم بهم دروغ میگه ولی اصلااا نه ادرسی بهم داد نه فامیلیشو بهم گفت راجع به کارش هم زیاد باهام صحبت نمیکنه ولی ازاونجایی کارش جوری که دختر خیلیی میاد و میره من میترسم ولی اون قسم خورد از این کارها نمیکنه وبدش میاد منم حس کردم داره بهم راستشو مبگه به خاطر من مثلا وسط کار زنگ میزنه صحبت میکنیم یا تموم مهمونی هایی مثل دورهمی دوستاش که دخترو پسر قاطی بودن گفتم نرو دیگه نمیره بادخترهاشوخی نمیکنه یا اینکه سالی یه پیک مشروب میخورد گفتم اونم نخور گفت چشم دیگه نمیخوره ومن از اونجایی که حسم خیلییی قویه متوجه شدم داره راستشو میگه ولی هیچی راجع به فامیلیش و اددسش و اینا بهم نگفت بد میدونید چیه دوستان خیلی زرنگ بد خیلی سر حجاب من و یادروغ گفتن و اینا متنفر همیشه بهم نیگه باید حجاب داشته باشی منم از اونجایی که حجاب و دوست دارم قبول کردم دقیقا امسال موقع امتحانات مامانم فهمیدو زنگ زد بهم گفت دیگا باهم صحبت نمیکنید اونم گفت من دوسش دارم و رابطمون جدیه مامانم یبول نکردولی من الان یواشکی باهاش صحبت میکنم میدونید وقتی ناراحت یا عصبانیه قشنگ مشخص عسبانی واقعا عصبانی و هیچکس نباید کاری باهاش داشته باشه بعضی اوفات راجع به رابطمون که جدی و قصد ازدواجی صحببت میکنی ولی بعضی اوقات میگه تو نمیتونی بااخلاق من کنار بیایی من این و مطمئنم نمیتونی باهام ازدواج کنی بااین اخلاقم ولیومن همه اخلاقشو دیدم و گفتم همه جوره مبخوامت ازاونجایی کهکمن حسم خیای قویه سر دروغ گفتنش یا حرفاش راست ولی متاسفانه نمیتونم بفهمم که دوسم داره عاشقم یانه بهم دیگه خیلی نیگیم دوستت دارم من بهش گفنم عاشقشم کلی اون یه بار نگفت عاشقتم من واقعا نمیتونم بفهمم دوسم داره عاشقم یا نه؟ممیگه هیچ وقت بهم دروغ گو من همه جوره قبولت دارم به نظر شما عاشق همون دختر قبلی هست به من میگه متنفرم ازش قسم خورد این خیلی مذهبی و حذب الهی ان قسم خودد کلی. متنفر ولی یه بار نگفت عاشقم همیسه میگه دوستت دارم به نظر شما واقعا دوسم داره یا عاشقم توروخدااااکمکم کنیددددارممم دبوونه میشم من پیش خودش هم قسم خوردم یاباهاش ازدواج میکنم یااگه ازدواج نکروم خودم و میکشم قسم خوردم چون من بدون اون یه لحظه هم نمیتونم زنده باشم توروخداا کمکم کنید بفهمم دوسم داره یانه اخه گفتم خیلی باشخصیت و ازاون کله گنده های شهرشون ویه ملت سرش قسم میخورم میدونید یکم ببخشیدانگار مرموز یه ششخصیت جالبی داره توروخدا کمکم کنیددددکه بفهمم وافعا دوسم داره یا وافعو عاشقم
ببین بیشتر ازدواج ها با اشنایی کامل طرفین صورت میگیره .خوده من بخوام ازدواج کنم با کسی ازدواج میکنم که اشنایی کامل دارم .همونجوری که خودت میگی پسره تو یه شهر دیگست .و معلوم نیست که داره راست یا دروغ میگه .منم نمیتونم قضاوت کنم ولی بنظر من چون بهونه میاره واسه ازدواج و حتی فامیلیش رو بهت نمیگه مشخصه قصد ازدواج نداره و واسه سرگرمی و پر شدن وقتش تو مجازی باهات چت میکنه .شاید نظر من مهم نباشه ولی بهتر خودت به این نتیجه برسی و بیخودی فکر و وقتتو تلف نکنی . پسرا مگه اینکه مغز خر خورده باشن تو مجازی زن بگیرن.و چون سنت کمه و دخترا خیلی احساساتی هستن با چند تا دوست دارم و میخوام باهات ازدواج کنم راحت گول میخورن.موفق باشی.
سلام اقا افشین.
ممنون از راهنماییتون ولی ببینید من خیلی بهش اعتماد دارم حسم هم خیلیی یوی یعنی اگه کسی بهم دروغ بگه متوجه میشم و الان هم همینکه میگم عاشق شدم و ایناهروقت عشقم بهم دروغ بگه متوجه میشم و اینکه عاشقم عاشق چیکارکنم.
دیروز خیلی باهام صحبت کرد راجع به ازدواج و اینا شرط هاشو گفت منم یه جورایی قبول کردم گفتند سال دیگه که هم تو بزرگ شددی هم من ازدواج میکنیم و ….. ولی خب بازهم ازجدایی میترسم
میدونی همچین ماجرابه من افتاده بود یکی منو دیده بودو عاشق شده بود اومدبمن گفت ولی من خیلی خیلی به پسراباورنداشتم بخاطر اون بهش گفتم که نمیخوام . ۱سال فقط بمن فکرکرد شاید حسش دروغ باشه اینامیگفت ازدواج نمیکنم فقط تعقیب میکرد و ازدور نگاهم میکرد چشاش پرمیشد اینا ۱سال گذشت و دوست صمیمیم بایه پسر قرار داشت که پسره دوسته اون بود دوسته صمیم به من گفتش توهم بیا تنهانرم اینا منم باهاش رفتم که یهودیدمش فقط زول زده به چشامو تپش قلبشو حس میکنم دوستم با پسره رفتن اونوره پارک برگشت طرفم چشاشوبست گفت که حدی که فکر میکنی بیشترش عاشقتم روانیتم اینا منم باور نکردم نمیخوام گفتم قلبش گرفتوگریه کرد توضیح دادعشقشو بعدبغلم کرد گفت که تنهام نزاردیگ صبری ندارم بقران قسم ی جوری اشنایی رو قبول کردم ۲روز نکشید خاستگارم اومد و بابام گفت سربازی میخوام و ۴باربعدش باماماش باباش تنها هم اومد جوری روانی شدیم حالاکه به بابام التماس کردم جدامون نکنه درکل بنظرم اگه مردواقعااااااعاشق شه به عشقش میرسه تاکه بهش خیانت نکنه دستش ب کسی نخوره از روزی ک عاشقه پاک باشه…من همش میگم کاش زودترپیداش میکردم ولی باز دیرنیست..اگه عاشقشی تاعشقش خواستنش مطمعانشی جلونرو اگ دیدی از سرت میندازه زود ازراهت برگرد.
کاملیا عزیز من خودم چند سال پیش یه رابطه مجازی داشتم هردو هم رو خیلیییی دوست داشتیم و دقیقا عین تو فکر میکردم و منم همین شکلی خانوادم کلی نصیحتم کردن منم اصلا عین خیالم نبود میگفتم یا اون یا هیچکس (اینا فقط تجربیات خودمه ها قصد جسارت بهت ندارم)ولییی بعد یه مدت من دیدم واقعا نمیتونم عشق واقعی یا همون نیمه گمشدت رو با حسی که وقتی لمسش میکنی بهت دست میده میشناسنش منو اون پسر شاید باورت نشه ولی وقتی بعد ۲ ۳ سال همو دیدیم هییچ حسی نداشتم بهش هیج حسییی میگم یعنی از الان خودتو ذهنتو درگیر نکن باش باهاش چون بهت حس خوب میده و به نظرات بقیه هم اهمیت نده چون واقعا عشق عشق هستش نظرات افراد دیگه هم تقریبا درسته چون توی سنین نوجوانی باید بیشتر به فکر پیشرفت خودت باشی بعد توی وحله دوم به فکر ازدواج بازم درمورد اینکه عشق رو فعلا اولویت دوم قرار بدی فکر کن چون از نظر من فعلا هم اون کوچیکه و هم تو که به ازدواج فکر کنید به رابطتونم زمان بده این زمان لامصب همه چیو مشخص میکنه:)
حرفاتون انقد قشنگه مثه رمانا میمونه خیلی جالبه ما که به عشقمون نخواهیم رسید هی روزگار
منم همینطوری شدم
بسپر به زمان خودش همه چیو حل میکنه
زمان چیزیو عوض نمیکنه فقط ادمو نابور میکنه منم الان ۱۹ سالمه از ۱۳ سالگی عاشق پسر داییم شدم هنوز عاشقشم ولی اون میدونم هیچ حسی بهم نداره ولی من نابود شدم خودم و ذهنمو همه چیمو پای این عشق و فکر و خیال از دست دادم
رواله عزیز!!!! منم 7ساله عاشق کسی شدم ک اصلا براش مهم نیست و گاهی با خودم می گم اون لیاقت این همع علاقه رو نداره… ولی خب دله دیگع
فاطمه جون منم الان 14 سالمه باورت میشه از 9 سالگی عاشق پسرعمم ولیداون حتی نمیدونه
واقعا چطور عاشق مشید اینم این سن هایی که گفتید؟؟؟
بگید تا ماهم یادبگیریم
عشق یاد گرفتنی نیست خودش میاد
سلام من 16سالمه و عاشق یه دختر شودم که شیش ماه ازم بزرگ تره راستش نمیدونم میتونم باهاش ازدواج کنم یا نه ؟ راهنمایی کنید.
من ۱۲ ساله هستم…
سنم خیلی کمه..
ولی عاشق شدم…
عاشق یک پسری شدم…
ولی تو این سن کاملا نابود شدم خیلی باهم بودیم قربون صدقه هم میرفتیم و به شوخی باهمکل کل میکردیم ولی دیگه نگم براتون….
کلا نابود شدم شب و روز دارم بهش فک میکنم
وای منم
منم 12 سالمه عاشق پسری شدم اما اون رفیق نزدیک پسر داییم هست و فکر کنم پسر داییم عاشق من شده رفیق پسر داییم هم عاشق یک دختر روستایی شده من که فهمیدم دلم شکش و با خودم گفتم آیا چگونه یک پسر به یک دختر شهری که از خارج آمده عاشق نمی و به یک دختر روستایی عاشق میشه البته پسره نمی داند که عاشقش هستم نمی تونم به پسر داییم هم بگم برو بهش بگو من ازش خجالت میکشم به خدا وقتی دور هم جمع میشم واسه بازی اگه پیشم بشینه لپ هام سرخ میشه من جلو آیینه اتاق خودمو دیدی
کمکم کنید خواهش میکنم
من وقتی ۱۱ دوازده ساله بودم عاشق پسرعموم شدم. هر بار حسم بهش بیشتر میشد و نمیدونستم چیکارکنم. هر جا نظر میذاشتم میگفتن کوچیکی و اینا عشق نیست و بزرگ میشی یادت میره… ولی من یادم نرفت. عشقم پخته تر شد. واقعی تر شد. وقتی ۱۳ سالم بود فهمیدم اونم دوسم داره. نگفت ولی میشد فهمید. همینجوری زمان میگذشت. الان من ۱۵ سالمه و اون ۱۸. امسال کنکوریه و همش داره درس میخونه. از یه جایی به بعد هرچی گذشت از هم دورتر شدیم و اون پرمشغله تر.
ببین تهش خواستم بگم عشقت یادت نمیره ولی به جایی ام نمیرسه 🙂
نشونه ی اولو دارم وقتی میبینمش و حالش خوبه ، شارژ میشم اما وقتی حالش خراب باشه و نبینمش حالم بد میشه و افسرده میشم ….. نمیدونم ……. فقط از خدا میخوام کمکمون کنه.
۲۶ سالمه ، با یه اقایی دوست شدم که ۴ سالی ازم بزرگتره ۱ سالی با هم بودیم بعد یک سال ادعا میکنه عاشق شده ولی من تو این مدت واقعا حسی پیدا نکردم بهش اوایل بود ولی بعد یه مدت عادی شد خیلی خجالت میکشم بهش بگم تموم کنیم و از یه طرف هم خواهرم فهمیده و میگه اگه تموم نکنی به بابا میگم چه غلطی کردی بهش گفتم خانواده ام فهمیدن و چند وقت پیش اومده باباش با بابام حرف زده ولی واقعا دلم نمیخوادش از طرفی حس میکنم خیلی بی رحمیه بعد این همه مدت بگم نمیخوامش چون وقتی تو چت ها احساسشو میگفت از سره ذوق منم چرت و پرت میگفتم حالا عین خر گیر کردم
منم یه پسر ۱۳ ساله هستم که از ۹ سالگی عاشق دختر عموم شدم قبلنا دیر به دیر میدیدمش اما الان حد اکثر ماهی یکبار از وقتی بیشتر همدیگرو میبینیم اون انگار وراج تر شده مثل خودم اصلا لامثب جوریه که وقتی میبینمش تا سه روز همه خواب و خیالم میشه استرس دارم موقع دیدنش از انجام کار همراه با اون لذت میبرم اون بدون اینکه ازش بخوام کل روزشو از وقتی بیدار شده برام میگه بعد تا میبینه یه کمی ساکتم فکر میکنه ناراحت شدم هی میگه چی شده بگو منم یه دفه گفتم یعنی برات مهمه گفت آره یه دفه میخواستم تستش کنم گفتم یه دوست دارم به نام مهتاب ناخود آگاه موبایلی که دستش بود از دستش افتاد بعد قرار شد با هم خونوادگی بریم کیش من تا اون موقع هیچی راجع به اون مهتاب خیالی بهش نگفتم هر دفه فرصت مناسبی پیدا میکرد کلی راجع به مهتاب سوال پیچم میکرد تا اینکه بالاخره تو مینی بوس بهش گفتم الکی بود اونم انقدر خوشحال شد که بغلم کرد درضمن اون فقط پنج ماه از من کوچیک تره
22سالمه دانشگاه میرم اما هنوز عاشق نشدمممممممممم لامصباااااااااااااا نمیدونم چ مرگمه کسی نظرمو جلب نمیکنهههههههه شاید معیارام زیادی عجق وجقن چمیدونم اه ناموسا یکی بیاد عاشقمون کنه دیگه یکی که
1.کلش بو قرمه سبزی بده یعنی دیوونه باشه پا ب پام دیوونه بازی کنه
2.هیکلییییی باشه
3.قدش بلند باشه
4.مغرور باشه
5.در حد مرگ دوسم داشته باشه
6.هفت سال ازم بزرگتر باشه
7.موتور داشته باشه بجا ماشین
8.لاتی باشه
9.سگ اخلاق باشه
خخخخخ .ایشالله نصیبت بشه :))))
فکر کنم رمان زیاد خوندی
ببینید از ۱۲ تا ۱۸ سالگی چیزی به نام عشق در انسان نیست بلکه هوس های ۱۸+ ساله
نه عزیزم همه عشقا اون چیزی نیست که تو فکر میکنی من خودم چند وقته فهمیدم عاشق شدم تو این چند وقت حتی یبارم به اون چیزی که تو بهش فکر میکردی من فکر نکردم لطفا همرو باهم مقایسه نکن خیلی عشقا هستن از این بچگی شروع میشن و خیلی پاکن
اهومم همشون تو یع روز یا دو روز بیشتر نیس…
سلام
میگم ناموسا شما ۱۴ و ۱۵ ساله ها عاشقیت من تا ۲۰ سالگی نمیدونستم عشق است چیه ، راستش اصن گوشی نداشتم
شمانداشتی یاعاشق نشدی دلیل نداره که همه مثل شما باشن
عشق سن ندارد
چرا عزیزم داره…انسان زمانی واقعا عاشق می شه که به شناخت واقعی از خودش برسه…شما ها به دلیل تغییرات هورمونی…و رسیدن به بلوغ هیجانت زود گذر رو با عشق اشتباه میگیرین…
سلام من یک دختر 13سالم که عاشق پسر عمم شدم. واقعا این حس عشق هست. همیشه و در همه جا بیادشم سه چهار بار شده اتفاقی و غیر ارادی دستش رو گرفتم و هربار که گرفتم حس می کردم که دلم می خواد دستش رو ول نکنم. یک بار توی پارک هیچ کس حواسش نبود یک دفعه بی اختیار رفتم و از پشت بغلش کردم. خیلی شبها توی خواب می بینمش. هر بار که نگاش می کنم دلم می خواد دیگه نگام رو ازش نگیرم. اونم مثل من 13 سالش هست فقط 3ماه از من بزرگتره. خیلی اوقات شده که وقتی می بینمش بعد از سلام احوال پرسی سریع بیاد سمتم و ازم بپرسه خوبی؟ چه خبر؟ چی کارا می کنی؟ الان من به کمک شما احتیاج دارم. نمی دونم دوستم داره یا نه. تو رو خدا کمکم کنید.دلم می خواد هر بار که می بینمش برم و بهش بگم علی من دوست دارم ولی خب خجالت می کشم. کمک کنید لطفا
سلام من حامد م 20 سالمه از 10 سالگی عاشق دختر داییم شدم
شاید خیلی سنم کم بوده ولی خب عشق که سن و سال نمشناسه
ولی اون نمی دونه
اصلا هم نمی دونم چجوری بهش بگم
مطمینم میگه نه ولی خب حداقل دوس دارم شانسم رو امتحان کنم
شما می گید چیکار کنم
دمتون گرم
حامی داداش بهش بگو من دیر گفتم حتی جواب سلامم رو هم نمیده الان! اقدام کن پسر
انشا الاه مثبت میشه دادا
سلام . اگه میخایی بهت کمک کنم ادرس جیمیل میدم بیاا
اول یه رفتار هایی نشون بده که بفهمه دوسش داری. مثلا هواشو داشته باش، وقتی سردش شد کتتو بهش بده، کلا هر مشکلی واسش پیش اومد مداخله کن . طوری باش با رفتارت اول بفهمه. باعث میشه بری تو ذهنش، به پاکی نظرت و عشق واقعیت پی میبره، بعد که فهمید نگاه های عجیب بهت کرد، تو چشماش نگاه کن و بهش بگو دوسش داری. اونم از قبل فهمیده منتظر گفتن تو بوده پس قبول میکنه. فقط عجله کن که از قبل عاشق نشده باشه. عاشقم باشه به مرور تو خوب و پاک باشی نهایتش یه سمت تو میاد. موفق باشی و بهش برسی.
من 15 سالمه عاشق یک دختر 14 ساله شدم من دوسش دارم ولی بش نمیتونم بگم ولی دختر عموم اومد بهم گفت او دوست داره دختر عموم دوست صمیمیشه بهم گفت تو دوستش داری گفتم آره رفت بهش گفت الان چیکار کنم
مثل دوتا عاشق بشینین باهم باشین .. والا .. ترس نداره که .. رودررو هم بگو دوستت دارم و خلاص ..
سلام من 13سالم هست و عاشق پسر عمم شدم. من مطمئنم که این حس عشقه تمام نشونه ها رو دارم . دیر به دیر می بینند و اون رو فقط خونه مامان بزرگم می بینم. الان دو تا مشکل بزرگ دارم. یک اینکه خونمون رو داریم عوض می کنیم و از همه مامان بزرگم دور می شویم و دیر به دیر می رم خونشون. دو اینکه نمی دونن اونم دوسم داره یا نه. چند تا نشونه ازش دارم اما واقعا شک دارم چیزی از خودش نشون نمی ده. تو رو خدا نگین این یک حس زود گذره و این جور چیز ها که کفری میشم. در ضمن اینم بگم که بعضی اوقات یک دفعه بغلش می کنم و هی بهش خیره می شم و دستش رو می گیرم . اخرین بار جلوی در خونه مادر بزرگم یک نشونه یافتم هم از خودم هم از اون. وقتی سلام علیک کردیم سریع اومد پیشم و ازم پرسید چیکارا می کنی چه خبرا و اینجور چیزا و وقتی داشت می اومد سمتم چون دیدنش هی یکلبخند گنده می اومد رو لبم هی جمعش می کردم . اینم بگم ازم ۳ماه بزرگ تر هست. الان چند وقته که هی دارم خواب این رو می بینم که میاد دستم رو می گیره و باهم قدم می زنیم. واقعا از احساساتش خبر ندارم لطفاً کمکم کنید.
بچه جون برو پی درسو مشقت . هنوز ادرارت کف نکرده عاشق شدی؟
اقا سیاوش لطفا توهین نکنید به بچه ها درضمن عشق سن و سال نمیشناسه شماایی که عاشق نشدی و یا اگرهم شدی تو سن بالاتر شدی لطفابرای دیگران نظرندید بچه ها به اندازه کافی رو عشق تحت فشارن اینها از ماهایی که بزرگتریم کمک نگیرن از کی برن کمک بگیرن مایه عنوان دوست باید کمک کنیم نه اینکه بیایم فحش هارکیک یا هرچیزی بگم اینا ازما ها کمک بگیرند بهترازاینه که از یه پسرمعتاد مفنگی بدبخت تو خیابون کمک بگیرن
کسی با عاشق شدن که مشکلی نداره اخه مشکل اینجاست که این چیزایی که تعریف میکنن اسمش عشق نیست.یه جور هیجانه که بیشتر بخاطر دوران بلوغ شون هستش.انشالله اگر توی این دوران کار اشتباه انجام ندن و صبر کنن بعدا خودشون یاد این حسشون که میفتن خندشون میگیره
ولي باور كن از معتاد موفنگی مشورت بخواد بیشتر از یه بچه تو سن تو میدونه
سلام یه سوال میخواستم بدونم من چند وقته عاشق دختر خالم شدم در حدی که نمیتونم بدون فکر بمونم ولی نمیدونم اینو برم با مامانش در ارتباط بزارم یا نه چون دختر خالم هم خیلی عاشقمه حتی از خودمم بیشتر نمیدونم چیکار کنم لطفا کمک کنید من۱۷ سالمه دختر خالم ۱۵ سالشع
ادما اول چقدر سادن راحت دل میبندن ازخودشون میگذرن ولی بزرگتر که میشن پای منفعت و مرفه زندگی کردن میاد وسط دل همو میشکنن میرن دنبال گزینه بهتر…ببینید هیچ وقت عجول نباشید حتی اگه جونتون به لب رسید اگه ازدستش دادید بازم صبر کنید کسی که مال تو باشه خودش برات میجنگه تو فقط مواظبش باش.
سلام درست یک سال و نیم قبل کسی وارد زندگیم شد که اولش باورم نمیشد که باهاش به این حالو روز برسم. تو همین مدت باهم مشکلی نداشتیم ولی خب اون منو جوری شکوند که الانم اثراتش مونده اون منو فراموش کرده ولی من….
شما بگید چیکار کنم فراموشش کنم
من حتی اسمش را هم نمی دانم ولی فکر کنم خیلی خجالتی باشه
سلام من تقریبا 16 سال دارم و یه دختر هست که از من 2 سال بزرگتره و من دوسش دارم و نمدونم چطور بهش بگم که باهم دوست بشیم هر موقع که میبینمش و رودرو میشیم اصن انگار دستو پاهام و زبونم قفل میشه و قلبمم خیلی تند تند میزنم نمیتونم بهش چیزی بگم یه بار هم من خونشونو بلد نبودم سر کوچه ای که همیشه می اومد وایساتاده بودم بعد دیدم که همون خونه سر کوچه مال اونای ووقتی اومد بیرون منو دید و فکر کنم میدونه که من یه حس هایی بهش دارم . چطور بهش پیشنهاد دوستی بدم البته اینم بگم که من تاحالا دختر های دیگه ای هم دیده بودم و فکر میکردم اون زمان عاشق شدم ولی با الا که مقایسه میکنم میبینم خیلی فرق داره کل روز را دارم به او فکر میکنم طوری که حتی نمیتونم درس بخوانم تا زمانی که جوابش را بدانم همش به این فکر میکنم که ممکنه جوابش منفی باشه؟ اصلا چرا باید با پسری کوچک تر از خودش دوست بشه؟ لطفا کمک کنید چه طور بهش بگم
سلام من تقریبا 16 سال دارم و یه دختر هست که از من 2 سال بزرگتره و من دوسش دارم و نمدونم چطور بهش بگم که باهم دوست بشیم هر موقع که میبینمش و رودرو میشیم اصن انگار دستو پاهام و زبونم قفل میشه و قلبمم خیلی تند تند میزنم نمیتونم بهش چیزی بگم یه بار هم من خونشونو بلد نبودم سر کوچه ای که همیشه می اومد وایساتاده بودم بعد دیدم که همون خونه سر کوچه مال اونای ووقتی اومد بیرون منو دید و فکر کنم میدونه که من یه حس هایی بهش دارم . چطور بهش پیشنهاد دوستی بدم
چه تفاهمی منم ۱۶سالمه عاشق۲سال بزرگتر شدم داداش کارات کپی خودمم
من اسمم ایلاره عاشق یه پسری شدم که خیلی خوشگله و خیلی دختر دورشن اون میخواد که رل بزنیم اما من میدونم بم خیانت میشه و ضربه میخورم من چیکار کنم
دنبال کسی بگرد که عاشقته نه خوشگل
سلام من الان ۲۵ سالمه توی ۱۷ سالگی عاشق یه دخترشدم طوری که هر روز توی راه مدرسه می دیدمش حتی جمعه ها هم که نمیدیدمش حالم بد میشد هیچ وقت جرات نکردم بهش بگم ازدواج کرد منم تاحالاعاشقشم هیچ دختری رو نمیتونم تو دلم راه بدم با یه دخترم بعداز اون رابطه دارم اون خیلی عاشقمه فقط بخاطردلسوزی باهاش رابطه دارم نمیدونم دیگه چیکارکنم راهنماییم کنیدلطفا
نمیتونم چیزی درباره ازدواج اون دخترا بت بگم .. ولی اینو بدون اون دختری که الان باهاشی روت حساب باز کرده .. دلشو داده بهت .. فک کن همون دختری که ازدواج کرد باهم رابطه داشتین و اونیهو میومد میگفت من از روی دلسوزی باهات بودم .. چه حسی دست میده بهت ؟؟ .. پس زودتر رابطه اتو با اون دختره تموم کن .. البته بازم هرچی خودت صلاح میدونی ..
سلام من 18 سالمه ، دو ماهه که به خاطر یه سری شک الکی و البته رفتار های شک برانگیز اطرافیان بادوست پسرم کات کردم از اون روز تا حالا یه روز خوش نداشتم قبلا خیلی بهش وابسته نبودم ولی الان اگه یه روز نبینمش روزم تموم نمیشه . خیلی دلم میخواد برگردم و ازش معذرت بخوام ولی میترسم پسم بزنه اخه مدام از روبرو شدن با من فرار میکنه شما جای من بودید چیکار میکردید؟
خب عشاق گرامی پاشید برید سر تکالیف مدرستون.
خدا به داد آینده کشورمون برسه با این آینده سازاش
عشق که سن و سال نداره
دقیقا…
داداش اینا عاشقی نیستبچه هستن بزار خوش باشن . یکی از دلایل جدا بودن مدارس از هم همین مشکلات تا ۳ ۴ تا دختر می بینن فکر می کنن عاشق شدن. مثل خود من که سر ۱ سال با یه دختر دوست شدم و ازدواج کردیم خام بودیم و نپخته ۲ ماه نکشید طلاق گرفتیم ماهایی که انقدر عاشق هم بودیم…
بابا دمتون گرم من تا ۱۷ سالگی گوشی نداشتم چه برسه عاشق شم☹
من يه دختر ١٤ ساله هستم پايه هشتم و خب قضيه عاشق شدنم واقعا با همه فرق ميكنه :موقعي كه نمرات برترو زده بودن منو دوستام رفتيم عكسمونو ببينيم كه يكي از دوستام گفت آوا بيا عكس ستاره هاشم پور (من هشتمم و هاشم پور نهمه و شاخ مدرسه هم هست)و ببين شبيه بزغاله افتاده ،رفتم عكسشو ديدم و واقعا محو چشماش شدم دو ماه گذشت بد جور دوسش داشتم از يه طرف ديگه هم ازش ميترسيدم همش هرموقع ميديدمش كف دستام عرق ميكرد قلبم تند ميزد. همه بهم ميگفتن ستاره آدم عوضي و بد اخلاقيه و همش خودشو شبيه پسرا در مياره(خودمم همينجوريم)نميدونم ترنسه و از اينجور چيزا (از عكساش اين نتيجه رو گرفتن) خب اين جريانات ادامه داشت تا اينكه خورديم به تعطيلي من بعد مدرسه رفتم ،بهش تو دايركت گفتم : من روت كراش دارم و ازت ميترسم(اولين مكالمه ما با سانسور)
اون جواب داد:به خدا من ترسناك نيستم كه همه ازم ميترسن.موقع تايپ استرس گرفته بودم. تايپ كردم باهام دوست ميشي ؟.جواب داد:من با همه بد اخلاقم و فقط بارفيقام خوبم:)
اين مكالمه بعد چند تا پي ام تموم شد رفت تا روز بعد و ازش خواستم تو ي تولد دوستم بياد (دوستم ميشد خواهر دوست ستاره) اونم قبول كرد:)))) تولده دو روز ديگست
حالا من چم شدههههههه؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر من شما عاشق نیستی شما دیوانه و مجنونی یعنی یک درجه بالاتر از عشق ولی یکجوری برو جلو که طرف مقابلت به چشم بدبخت بیچاره و با حقارت نگات نکنه…برو یکم درمورد این چیزا کتاب بخون یا جا مشاور روانشناس برو…اینطوری برات بهتره..
مشکل داری,همجنس گرایی از نظر بعضیا یه جور بیماریه
یا خدا اومدم یه نگاه به نظرات بندازم ببینم چیا گفتن،همههه یک سری نوجوان هستن که تو دوران بلوغ بودن و گفتن عاشق شدنو این صحبتا،دوستان اینا صرفا به خاطر شرایط بلوغ و بالا پایین شدن هورمون ها هستش،الان احتمالا بگید نه حس ما واقعیه،ولی اکثر ادما این دوره رو با این احساسات ضدونقیض گذروندن و مثلا عاشق کسی شدن،ولی بعد از نوجوانی بیشتر به احساساتت میخندی،پس فکرتون رو درگیر نکنین خواهشا:)به اینده تون لطمه میزنین فقط
من که ۲۳،۲۴سالمه با یکی همسن خودم اشنا شدم که نقاط مشترک زیادی هم داشتیم،ولی در انتها گفتش من هنوز سنی ندارم برای ازدواج و بدبختت میکنم تا خوشبخت و با وجود علاقه زیاد بیخیال هم شدیم،زندگی به این راحتیا که فک میکنین نیست که عاشق بشین پس فردا برین خواستگاری و تمام،پس فعلا اینده تون رو بسازین تا وقتش برسه:)
سلام من یه دختر 13ساله هستم وعاشق یه پسر 18ساله شدم که مطمئن نیستم دوسم داره یانه چیکار کنم
اینقدر دوسش دارم همه عالم فهمیدن.
خوب برو راجبش تحقیق کن اگه سالم بود باهاش ازدواج کن دیگه
اگر می تونستم راجبش تحقیق کنم که دیگه از شما راهنمایی نمی خواستم.
این همه فاصله اخه دختر جوننن؟ منم به ی دختر دو سال بالاتر عاشق شده بودم ولی بزور فراموشش کردم حالا ی همسنشو گرفتم عالیه دوستی و عاشقی
من دوسال عاشق یه پسر بودم و هر روز دپرس بودم یه روز اومدم بهش گفتم بهم گفت با یکی دیگس ولی من باور نمیکنم چیکار کنم؟
منم از افغانستانم هفده ساله. یگ دختر هستش ولی نمیدونم عاشق شم یا نه اون به من گفته دوسم داره البته تو فضای مجازی منم جواب مثبت دادم ولی مطمعن نیستم نمیفهمم چی کنم؟میشه منو رهنمایی کنیدباهاش ارتباط برقرار کنم گناه نشه
لطفا زود جواب بدین
سلام من یک دختر ۱۴ساله هستم من عاشق یکی شدم که تو اتوبوس مسافربری دیدمش اون شاگرد راننده اتوبوس بود اما فک نکنم که اون به من حسی داشته باشه اما خیلییییییی جاذبه من دوس دارم بازم ببینمش خیلی بد جور عاشقش شدم به قول معروف عشق در یک نگاه و بار اول اصلا نمیدونم چجوری ادمیه اما به نظرم ادم خوبیه الان در حت
ال تحصیل هستم کلاس دوم راهنماییم ولی اگه اون بفهمه که عاشقشم و بیاد خواستگاریم حاضرم ترک تحصیل کنم و باهاش ازدواج کنم
خیلی شبیه من هستی .اقعا باهات موافقم
سلام خدمت تمامی دوستان عزیز من ۱۶سالمه و یه دختری رو خیلی دوست دارم و از رو عشق و نه از رو هوس و اگه به عشق اول اعتقاد داشته باشید اولین عشق منه عشق فقت عشق اول بقیه رهگذرن
این دختر یکی از اقوام مادری هست اولین بار این دختر رو وقتی ۱۰سالش بود و منم ۱۰ سالم بود همراه مادرجونم یه خونشون رفتیم دیدم همونجا بار اول یه حسی عجیبی تو دلم نشست و حس کردم خیلی عاشقشم و اولین عشقم شد اونم خیلی باهام صمیمی بود وقتی خونمون میومد با مادرش منو اونو خواهرش بازی میکردیم مثلا منو اون زن شوهر بودیم خواهرش دخترمون دست همو میگرفتیم و یبار دیگه هم خونمون مهمونی بود من تو کوچه نشسته بودم اومد نشست کنارم و دستمو گرفت و خیلی وقتا با هم بازی میکردیم تا اینکه باباش تو استرالیا بود دعوت کردشومن و رفتن از ایران حتا ازم خداحافظی نکرد وقتی رفت من فهمیدم رفتن تا اینکه دیگه ازش خبری نداشتم ندیدمش اما هرسال میومدن ایران اما دیگه من ندیدمش و الان ۶سال میشه دیگه ندیدمش تا اینکه از طریق فیسبوک از باباش ایدی تلگرامشو گرفتم و بهش پیام دادم اما منو نشناخت و اسمم رو هم یادش نبود و تموم خاطراتمو براش تعریف کردم ولی یادش نیومد تا اینکه گفت خوبیت نداره باهم صحبت کنیم ببخشید من گفتم باشه عکسمو برات میفرستم اگه نشناختی دیگه مزاحمت نمیشم عکسمو فرستادم و گفت نه یادم نیومد من دیگه بهش پیام ندادم ولی خیلی عاشقشم تو این ۶ سال هروز بهش فکر میکردم هرروز اهنگ میزاشتم و خودمو تو رویاها باهاش تصور میکردم گفت سن کم بوده معلومه یادم نمیمونه اگه اون فراموش کرد چرا من فراموش نکردم منم که سنم کم بوده و الانم اومدن ایران اما اروز به دلم مونده واسه یه بارم شده ببینمش چون میدونم هیچ وقت مال من نمیشه واسه همین ارزو دارم واسه یه بارم شده ببینمش اما نمیتونم برم پیشش چون وقتی منو یادش نیست برم بگم چی و همیشه دوسش دارم چه بهش برسم چه نرسم اما خودم میدونم مال من نیست چون بینمون فاصله زیاده اون استرالیا زندگی میکنه تحصیل کرده هیچ وقت حتا به من نگاه هم نخواهد کرد اما من اگه عاشقشم فقت به خاطره اینه که عاشقه خودشم نه به خاطره اینکه خوشگله نه اینکه ثروت مندن من اگه دوسش دارم فقت به خاطره خودشه چون اولین کسی که تا دیدمش حس کردم با تموم دخترا دنیا فرق داره از همه نظر فقت امیداورم کناره هرکی خوشبخت میشه برسه حتا اگه اون شخص من نباشم من حاضرم واسه خوشبختیش از عشق خودمم بگذرم فقت امیدوارم قبل اینکه ازدواج کنه بتونم یبار ببینمش اخه خیلی دلم براش تنگ شده امیدوارم هرکی عاشق هرکس هست بهش برسه و به سرنوشت من درچار نشه ولی من دردم اینه که خدا اگه نمیخاست من به اون برسم چرا اونو اورد تو زندگیم و کاری کرد که من بهش وابسته بشم بعد ازم گرفتش وقتی قرار بود بهش نرسم کاش هیچوقت نمیدیدمش
الان هم پدر بزرگم فوت کرده و بلخره تونستم تو مراسم خاکسپاریه پدربزرگم ببینمش خیلی خانوم شده کاش سرنوشتش با سرنوشت من رقم میخورد اما نشد دیگه خدا فقت واسه یه مدت کوتاه اورد اونو تو زندگیم بعد ازم گرفتش اما من دیگه بعد از اون عاشق هیچ دختری نمیشم چون اون دختر برایه من با تموم دنیا فرق داشت من حاضر بودم برایش هرکاری بکنم
تا حالا دختر های زیادی دیدم اره اما هیچکدومشون مثل اون نیست حتا نمیتونم کسی مثل اون ببینم میگن ادم تو دنیا فقت یبار عاشق میشه اونم عشق واقعی نه عشق هوسی عشق هوسی زیاد اما عاشق واقعی کمه خوشبحال اون کسی که اسم این دختر تو سرنوشتش نوشته شده شاید من که به کسی که دوسش داشتم نرسیدم من وقتی بچه بودم هرکی میپرسید عاشق میشی میگفتم عشق چیه اما منم عاشق شدم اما عشقم یه طرفه بود و شکست هم خورد امیدوارم همیشه خوشحال باشه و بخنده سلامتی تمام عاشق های دنیا امیدوارم هرکس به ونی که از ته دل میخواد برسه و به سرنوشت ما دچار نشه سرنوشت واسه ما بد نوشت
REPLY
2سال پیش به خونه ی یکی از دوست های بابام رفتیم .وقتی که وارد خونه شدم دخترشو دیدم .چون دوست قدیمی بابام بود و خونه کوچیک بو اضلا نتونستم نگش کنم الانم بعد دوسال چند بار دیگه دیدمش اما میترسم بهش بگم بعد دوسال دیگه نتونستم با کسی باشم .خدا خودش میدونه وقتی تو خیابون میبینمش چه حالی میشم
ببین من ی چیزی می گم اینا بخونی بسه البتهسرا خوب هیچ دختری پسرا را اندازهسرا نمی شناسه و بل عکس ی دختر نهایتا با ۲۰ پسر دوسه که اون دختر نیست ادم اهنیه
ولی ی پسر با ۱۰۰۰پسر دوسته
پسرا سه دستا
۱ اینا اصلا مال این حرفا نیستا حواسشون تو درس و مدرسس اینا هیچی
۲اینا پسرایین که خیلی با دخترا بودند و فقط از دخترا می کشن همچنین در بین دخترا طرف دارای زیادی دارن
۳ این وسه کسایی هستن که خوبن و وقتی عاشق ی دختر می شن تا تهس هستن معمولا رو یا اعتماد به نفسشون متوسطه ی قیافه معمولی با ی تیپ معمولی نه خیلی سوسول نه خیلی قدیمی اگه خواستید عاشق بشید به نظرم چون پسرم و خیلی با پسرا رفتم وامدم با گروه ۳ اشنا شید بهتره . البته هر جایی و هرچیزی خوب و بد هم داره
اگه دیدید پسره خیلی سوسوله و انگار خیلی کار بلده سریع با هاش کات کنید چون از شکم ننش که بلد نبوده با ۱۰۰ تا قبل تو بوده
البته تینا واسه دخترای خوب ونجیب گفتم اگه نه بعضی دخترا هستا پسرارا مهره پیشرفتشون می دونن
یا علی مدد
عشق یعنی کشک . مردا فقط خیانت کردن رو خوب بلدن
همه این جور نیستن
حرفات بی دلیله منطقی نیست مردان خوب و بد زیاد دارن
من عاشق همکلاسی دوستم شدم دیوونه اش شده بودم هر جا بود دوست داشتم برم پیشش باید چیکار کنم ؟؟؟ میخوام ازش متنفر بشم یکی کمکم کنه لطفا از طرفی همجنسبازی در اسلام حرامه لطفا پاسخ بدید اگه تو سایت منتشر شد که عالی میشه اگه ادمین ها حذف کردن خودشون پایخم رو بدن
منم یک پسری عاشقم بود پسره خیلی عضویت میکرد که گفتم ازت متنفرم او هم دیگر دلش شکست و گفت منم ازت متنفرم
برو دختره را اذیت کن مگه نه این حرف از دهن در نماید گه بی دوستت دارم
ببخشید عضیتم
وای خدای من اینجارو اخ ده سالرو چ ب عشـــــــق تروخدا نکنید این کارارو با خودتون ….
إإإ بچه ده ساله داره از شکست عشقیش میگه
چــــرا ی بچه ده ساله جای اینکه بره مشقاشو بنویسه اینجا از عشق و عاشقی حرف بزنه ……
عجب زمونه ای شده ……
تو نطر ندی نمیگن تو این گاله کسی دستشویی نکرد و رفت
من فکمیکردم هیچ. وقت عاشق نمیشم. ولی عاشق شدم. اونم دیوانه وار ولی اون قلبمو جلوی همه دوستام شکست. فک میکردم نمیتونم بدونش زندگی کنمولی. چون از پس ذهنم درگیره اونو یادم. رفت اونم. خیلی زود. یه روز دیدمش تلافی شو در آوردم.
هیچ وقت عاشق نشید من 15 سالمه دوست داشتنه من به یه دختری از 10 سالگی شروع شد از 13 سالگی عاشقش شدم تو 15 سالگی هم بد ضربه ای ازش خوردم حالا که افسردگی و غمگین شدم و دیگه بخدا لبخند هم نمیزنم تو جمع تو عروسی همه میگن میخندن ولی من افسرده فقط تو خودم هستم ازتون یه خواهشی دارم اگه عاشق شدین همیشه منتطر یه ضربه باشید
من که الان هیچ کسی فکر نمیکنه 15 سالمه قیافم یه آدم 20 سالست عشق خیلی خوبه ولی واسه ما تو نخ به نخ سیگار تموم میشه
سلام
واقعیتش از یه دختری خوشم میاد شده کل فکرم یه بار بهش گفتم اما اون جواب منفی داد نمی دونم باید چکار کنم
من اصلا اهل این چیزا نیستم ولی این دیوونم کرده 17 سالمه باید چکار کنم جواب بدین لطفا
با روش های درست برو جلو و اینقد برو تا بگیریش
روش های درست رو توضیح بدید لطفا
من دیگه حسی تو دلم نمونده ی دختره عاشقم شده ولی من هیچ حسی نسبت بهش ندارم فقط باهاش خوب رفتار میکنم دلش نشکنه نمیدونم چکار کنم نه تنها اون به هیچ دختری دیگه حسی ندارم….
برو جا یک متخصص روانشناس تا بگه چیکاکنی
شمامهرداد حیدر پور هستی؟ 19 20سالته ؟
شمامهرداد حیدری یا حیدرپورهستید حدود19 20سال سنش؟؟
سلام به همه دوستان من نمیگم شما ها دل ندارید که عاشق بشید و این حرفا ولی میگم زوده چون این حسی که دارید عشق نیست صرفا یه جور هیجانه اگه دقت کرده باشید اکثرتون عاشق دخترخاله پسرخاله همسایه و افرادی شدین که صرفا با اونها در ارتباط بودید و ارتباطی که با هم داشتید رو اشتباها به عشق تعبیر کردید بقیه برای این میگن که سنتون کمه چون هنوز توانایی تشخیص این حس هارو ندارید امیدوارم خودتون متوجه بشید قبول از اینکه دیر بشه , و وارد زندگی بشید و بفهمید تفاهم ندارید.اخلاق مهمتر از عشقه.
سلام من ۱۶ سالمه راستش عاشق ی دختر که هم سنه خودمه شدم الان ۶ ماه از رابطمون میگذره خیلی دوسش دارم اوایل میترسیدو میگفت باره اولمه ک میخوام با ی پسر دوست بشم خوب منم باره اولم بود اولش نمیخواستم رابطمون اینقدر طولانی بشه
خوب بهم اعتماد نمیکردو همش بهم دروغ میگفت با هم تو تلگرام چت میکردیم تا ی بار که ازش خواستم جوابمو درست بده که داد گفت مشکلم اینه که به خاطر خانوادم نمیتونم زیاد ببینمت و نمیتونم همش با هم باشیم اولش گفتم باش ولی رفته رفته ی لحظه به خودم اومدمو دیدم بهش وابسته شدم و اونم همینجور اینقدر بهم وابسته شده که وقتی بهش گفتم دیگه رابطمون تموم شده پشت تلفن فقط گریه میکرد راستش منم عاشقم همون احساسو نسبت بهش دارم ولی میگم که دلم زیاد براش تنگ میشه از وقتی مدارس شروع شده کلن از ۹ شب تا۱۰ شب مادرش گوشیرو بهش میده و فقط روزی ۱ ساعت با هم چت میکنیم مشکل اینجاست که خیلی کم با همیم امروز رفته بودم کلاس ریاضی ثبت نام کنم تا با هم تو ی کلاس باشیم ولی وقطی اونو دیدم ، دیدم که گوشیش دستشه خیلی عصابم خورد شد پیش خودم گفتم چرا پس ی زنگ بهم نزد نمیتونستم برم پیشش چون خواهرشم باهاش بود
خلاصه که الان به نظر میرسه جفتمون عاشق همیم
ما به رابطه بلند مدت فکر میکنیم همیشه در مورده اینده ای که با هم میخوایم بسازیم حرف میزنیم ولی نمیدونم چرا اصلا تلاش نمیکنه که زمان بیشتریرو با هم باشیم یا شایدم من ایجوری فکر میکنم همش بهش شک میکنم
همش احساس میکنم یکی میخواد ازم بگیرش
لطفا کمکم کنید
درست ترین کامنت
آفرین ولی راه تشخیص عشق و هیجان رو میشه توضیح بدی…
من نمیدونم چمه …نوزده سالمه …چشای یکی تو ذهنم میاد که حتی نمیدونم اسمش چیه فقط چندباری تو یک مکان عمومی از کنارش رد شدم حتی باهاش هم کلامم نشدم کارم شده شب و روز به چشماش فکر کردن هر وقت میدیدمش ضربان قلبم میرفت بالا و دست و پام و گم میکردم ناخودآگاه زل میزدم بهش الانم بهش که فکر میکنم دلم یجوری میشه این حالو دوست ندارم چون نمیدونم تهش به کجا میکشه
سعی کن خیلی سریع کنارش بذاری مسلما این یه حس زودگذر هستش ولی تو الان اول جوونی و کار و فعالیتت هست ممکنه این افکار بیهوده حواس و تمرکزتو بهم بریزه و ایندتو حتی خراب کنه.پشنهاد من اینه که اول روی کاغذ کتبی بنویس که دیگه بهش فکر نمیکنم واین کاغذ رو دور بنداز به عبارتی افکارت رو دور بنداز.بعد هم تا اومدی بهش فکر کنی سریع به خودت هشدار بده و حواست رو پرت موضوع دیگه ای کن.کتاب زیاد بخون جدول حل کن اگر مجدد به ذهنت راه پیدا کرد گاهی اوقات سر ذهنت فریاد بزن بسه.همه چیز به اراده و پشتکار آدمی بر میگرده فقط یه کم اراده میخواد میدونم کار سختیه اما اگه برای خودت و ایندت ارزش و احترام قایل بشی شدنیه.
آفرین
سلام اسم من سحره در سن۱۲سالگی عاشق یک پسر به اسم ادرین شدم و هنوز قلبم براش میزنه اتاقم پر شده از عکساش و اسماش نمیدونم جیکار کنم اخه اون اونور دنیا تو پاریسه اونوقت من تو مشهد
سلام من ۱۵سالمه و نزدیک دوماهه ک با یکی دوستم خیلی ام دوسش دارم ولی اونقد ن ک عاشقش بشم ولی اون منو خیلی دوس داره چون ما فامیلیم و منو تو عروسی اینا دیده بوده بعد اون دنبالم بوده ک بالاخره تو ایتستا پیدام کرد منم چون میشناختمش بدلیل خواستگاریی ک ماماتش از مامانم منو کرده بود خیلی دلم میخواست ک اون بیاد منو بگیره ک بالاخره اومد توی هیته و نوحه میخونه و تاخالا چند بار رفته کربلا ب خاطره همین بهش اعتماد دارم و ماهم نیتمون ازدواحه و خانوادش خبر دارن ولی من فقط مامانم میدونه رابطمونو.بدلیل علاقمون ازم خواسته ک صیغش بشم منم چون بهش اعتماد دارم چون ک واقعا و خدایی خیلی پسره خو و مدبیه و با اینکه مامانشو خیلی دوس داشت ب مرگ مامانش قسم خورد ک خیلییی دوسم داره و منم میدونم ک راس مبگع بخاطره همین میخوام قبول کنم تا وقتی ک میاد خواستگاریم صیغش بشم کار درستی میکنم آبا؟
به نظر من ک کار خوبی نمیکنی اجی منم هم سن تو هستم ما الان تو سنی هستیم ک باید خوش گذرونی کنیم و تا دانشگاه وقت برا ازدواج هست و شاید با این اقا تو این سن کم ازدواج کردی مطمئنا چند سال دیگه نظرت عوض میشه عجله نکن خواهری:))
یکتا خانوم چرا برای دیگران تصمیم میگیری؟ خوب لابد وقتی با شوهرش باشه بهش بیش تر خوش میگذره.اگه بعدا این حس رو نسبت به کسی پیدا نکنه همیشه تاسف میخوره. البته باید کاملا تحقیق کنه و طرفش رو و خونوادش رو بشناسه و گول نخوره. مبینا خانوم این که به جون مادرش قسم خورده کاملا دلیل آبکیه و باید کاملا تحقیق کنی.
نه قسم روبیخیال قسم چیزیه که همه میخورن ولی حقیقت چیه ، ببین اونی که میخوادت هیچوقت من من نمیکنه
سلام من ۱۵سالمه یه پسر عمه دارم که حدود ۸ماه پیش سایه همدیگه رو با تیر می زدیم ولی دقیقا۷یا۸ ماه پیش بود که از مادرمینا شنیدم که مامان و باباش منو از مامان و بابام واسه اون خاستگاری کردن از وقتی که این رو شنیدم همش میخوام بدونم که چطور نفرتش نسبت به من به عشق تبدیل شد و از کی عاشق منه البته منم یه حس هایی نسبت به اون دارم ولی نمیدونم عشقه یا یه چیز دیگه
سلام من۱۷نیم نزدیک ۱۸ سالمه یه چند مدنی کلاس زبان میرم معلممون هم دخنریه اون ۲۰سالشه ولی توی کلاس بدجوری نگام میکنه میخنده باهام کلی باهام خوبه منو میبینه خوش حال میشه الان منم ازش خوشم اومده ولی ترم زبان وقتی که گذشت معلممون عوض شد و رفت
از اون روز خیلی حالم بده کمک کنین
گشتم گشتم عاشق همونی شدم که هیچ جوره بهش نمیرسم .
خیلی حس بدیه عشقت عاشق یه نفر دیگه باشه و خیلی رک بهت بگه ک من نمیتونم بعد اون کسیو دوس داشته باشم .نمیخوام تورو اذیت کنم نمیخوام بهت ضربه بزنم دل بکن
نمیدونم چیکار کنم . 18 سالمه و با خیلی ها دوست بودم ولی همیشه عادت داشتم اونا دنبالم باشن . برای این تمام خط قرمزامو گزاشتم کنار هم غرورم رفت هم دلم
میدونم عاشقشه میدونم صربه خورده حساسه . همرو به جون میخرم . اگه بزاره . همرو تحمل میکنم اگه بزاره . انقد میمونم باش تا دوباره قلب یخ زدشو گرم کنم .
چیکارش کنم قبول کنه 🙂 ؟
عزیزم نمیتونی تحمل کنی درسته اون شخص الان جسما نیست اما فکر و ذکر اون هنوز هم در زندگیت خواهد بود حتی ممکنه بارها با اون مقایسه بشی و به جایی برسی که بشی رفیق اون که سنگ صبورش در رابطه با شکست قبلی. انگار که ی هوو داری که خیلی قوی تر از تو توی زندگیتون تاثیر می ذاره به نظرم ریسکه
سلام من 20 سالمه بین یه دو راهی گیر کردم چهار سال پیش یه اقا پسر ک دو سال ازم کوچیکتر بود ابراز علاقه کرد دیوونه وار گریه میکردو از علاقش میگفت با اینکه دوسش ندارم ولی دلم ب حالش میسوخت بهش گفتم زمان بگذره علاقش از بین میره اما بعد از 4 سال هنوز بیشتر عاشق شده دارم دیوونه میشم از یه طرف از دست گریه هاش خسته شدم از یه طرف دلم واسش میسوزه بدبختی اینجاست ک پسر خالمم دوسم داره اما اون یه سال از من بزرگتره قراره بیاد خاستگاری خانوادم راضین خودمم بی میل نیستم اما اون پسره میگه اگه ازدواج کنی میکشمت نمیدونم چیکار کنم
سلام … من ۱۲ سالمه … عاشق پسرداییم شدم … اون سه سال از من بزرگتره …. دلم نمیخواد توی همین سن کم درگیر عشق و عاشقی بشم … امسال امتحان تیزهوشان دارم و باید کلی درس بخونم …. نمیدونم چیکار کنم ولی تمام فکر و ذهنم شده شایان … میخوام فراموشش کنم … لطفاً کمکم کنید
سلام خدمت دختر خوبم ,برات آرزوی موفقیت دارم ,
خانومی بزار راحت بگم ,این عشق نیست ,یه دوست داشتن گذرا ست ,که اقتضای این سن شماست وچیز غریبی نیست مطمن باش خیلی زود ,زودهر از آنچه فکر کنی این دوست داشتنه کم رنگ میشه ,پس سعی کن همه حواستو برای موفقیت در درس وکسب مهارت های اجتماعی بگذاری دختر باهوش.
موفق باشی .
ای کاش منم وقتی ۱۲ سالم بود گوشی داشتم و یکی راهنماییم میکرد ولی حیف…درست عاشق یکی شدم که هیییچ حسی بهم نداره الان ۶ ساله که مدام بهش فکر میکنم اگه از همون اول بهش فکر نمیکردم اینطوری نمیشد…به نظرم تو هم باید بی خیالش بشی اصلاااا و به هیچ عنوان به کاراش ، رفتاراش یا حرفاش فکر نکن ذهنتو منحرف کن ازش❤موفق باشی
سلام دوستانم من ۱۶سالمع ویه ماهه کلاس زبان میرم وخیلی به اونجا عادت کردم بخاطراینکه یه پسری هست که عاشقش شدم میدونم که اونم نمیدونم احتمال میدم که اون منو دوسم داره اخه خیلی نگام میکنه زوم میکنه روم و چشم ازروم برنمیداره من اولا زیاد بهش علاقه نداشتم الان واقعا ازدوریش دق میکنم همش دلتنگشم همشم دلم میخاد نگاهش کنم ولی خجالت میکشم نمیتونم لطفا لطفا کمکم کنید:(tnx
سلام من یه دختر۱۸ساله ام که ازهرکسی خوشم نمیادفک نمیکردم عاشق شم اما چن وقتی هست یک نفرشده تمومه فکرم بایادش میخوابم بایادش بیدارمیشم.اما فک نکنم اون ب من حسی داشته باشه.۸سال ازمن بزرگتره هیچکدوم ازخصوصیاتی ک من دوست دارم توش نیست امادوسش دارم خیلی مهربونه…نمیتونمم ب کسی بگم یه حس ممنوعس امیدوارم بپره…
سلام من اسمم عبود 11سالم عربم عاشق ی دختر فارس شددم9سالش نمیدونم چجوری بهش بگم که خیلی دوچش میدارم بدادم برسید بخدا دارم میمیرم هر روز شب گریه میکنم بخاطرش میخوامش میمیرم براش ولکممممم لهگونی یا ناس یا عشاگ یا امناویچ والله بلاه احبنه………کس گرنکم
دلتو بزن ب دریا اگه میخوایش بهش بگو
سلام، من ١۵سالمه و عاشقی یکی از پسرای فامیلمون شدم که ٢١سالشه . اوایل فکر میکردم من عاشقش نیستم و حسم نسبت بهش یه احساس زودگذره اما این جور نبود همیشه و همه جا تو ذهنم بود همش ازش پیش دوستم تعریف میکردم حتی تو خونهی ما که میومد دیگه مادرم متوجه شده بود دوسش دارم. میشه کمکم کنید من از کجا بفهم آیا اونم حسی به من داره یا نه؟!
عزیزم شما حس میکنی ک دوست داره ولی اون ک الا ۲۱سالشه شاید ب تو ب چشم خواهر نگاه کنه !!!!!یه لحظه ب خودتون نگاه کنید شما تنها ۱۵ساله یا ۱۴يا حتي١٠ساله ايد و هيجي از عاشقي نميفهميد شما تنها كمبود محبت داريد و اين ب خانواده شما بدمگرده و الان براي جبران خيلي ديره تنها كاري ك ميتونيد بكنىد اين است ك ب خودتون و ايندع تون فكر كنيد ب نظر خودتون اون كسي ك با شما دوست ميشه و از شما براي رفع حشريت خود استفاده ميكنه مياد با شما ازدواج كنه بهتر است براي خودتون ارزش قاعل شويد
ب منم کمک کنید ی ماهی میشه ک یکی از پسرای فامیل ک از بچگی باهم بزرگ شدیم و ی سال ازم بزرگ تره دوستم ابراز علاقه کرده و من الان شک دارم بهش ک حسش واقعیه یا ن رفتارشم خوبه پسر خوبیه فامیل اونه نمیدونم دارم دیونه میشم
اگه نسبت بهت حس مراقبت داشته باشه عاشقه. کسایی که عاشق همن چه دختر چه پسر حس مراقبت دارن نسبت به هم.
اینایی که شما اینجا مطرح کردین 90 درصدش عشق نیست و فقط حوس زود گذره یا اگر هم عشق هست یک طرفست. دختر ها اینو از من به عنوان یک برادر بزرگ تر و جامعه دیده بشنوید! این پسرایی که شما عاشقشون میشید 99 درصدشون بدرد لای جرز دیوارم نمیخورن چرا که اینا اگر آدمای درستی بودن با احساسات دختر ها بازی نمیکردن چرا که دخترها که به این راحتی عاشق نمیشن حتما یک سری رفتار از طرف مقابل دیدن دیگه. و اینو بگم که پسر های این دور زمونه اولا که هیچ لجنی نیستن ثانیا هرکدوم با 3 یا 4 نفر دیگه هستن و فقط قصدشون تن دادن به حوس خودشونه. من خودم چندتا همکلاسی داشتم اولش زیاد نمیشناختمشون و همینجوری باشون دوست شدم اما بعد یک سری تحقیق دیدم که چه آدمای بیخودین اینا. مثلا طرف یک دوست دختر یا هرچیز دیگری که شما بش میگین داشت و خیلی هم براش هدیه و اینجور چیزا میخرید و منم واقعا باورم شد طرف عاشقشه اما ی روز که با هم رفتیم بیرون خیلی راحت با یکی دیگه دوست شد و منم ازش پرسیدم اینکارا چیه مگر مردم مسخره توان و اونم گفت خدا دختر آفریده برای همینچیزا. حالا خود دانید از ما گفتن بود زندگیتونو پای این آدما تباه نکنید. امید وارم این داستان من حداقل چند نفرو از دام و چاه بیرون بکشه.( شاید بعضی ها هم توی ذهنشون بیاد پس خودت چی؟ خودتم که پسر همین رمونه ای!)( منم در جواب به این سوال فقط میتونم بگم که واقعا متاسفم برای خودم که همچین ننگ بزرگی رو ما پسرا افتاده! واقعا برای من خیلی سخته که دید جامعه به ما داره اینقدر بد میشه به خاطر یک مشت بیخاصیت.)
واقعا راست میگی مرسی از حرفات
کامنتت کاملا درسته اما این روزا دخترهاییم پیدا میشن که دوست شدن با چند نفرواسشون عادت شده و خودشون پا میدن جامعه کلا داره از بین میره و فرقی بین دختر و پسر نیست ما ها باید خودمون رو اول اصلاح کنیم که راه غلط رو در پیش نگیریم
مرسی از این همه راهنمایی واقعا همینطوره پسرای الان فقط به فکر خودشونن به فکر کارایی که برای خودشون لذت داره از همه ی پسرا مطنفرم
یک سال و چند ماهه یه حسی دارم که نمیدونم چیه فکر نکنم دوسش داشته باشم ولی این که بهش فکر میکنم بغضم میگیره اینکه چشمای هر کسی شبیه اونه بغضم میگیره .اینکه وقتی بهش فکر میکنم به خندیدنش که سرشو مینازه پایین اروم میخنده صاف تو چشم کسی نگاه نمیکنه همه اینا دیوونم کرده . دوسش ندارم ولی نمیدونم چرا بهش فکر میکنم
سلام
من دختری 18 ساله ام،مدت زیادیه که با فضای مجازی اشنا شدم ولی با همه سرد و بی تفاوت رفتار می کردم تا الان که عاشق یه نفرشدم.19سالشه و از 3ماه قبل بهم ابراز علاقه کرد ولی ردش کردم
بعداز حدود1ماه با یک دختر اشنا شدم و حتی بهش درخواست دوستی دادم!
بعد از یه مدت نسبتا طولانی اعتراف کرد که همون پسره و گفت دوستم داره
من هم بعد از مدتی بخاطر شباهت زیادی که در اخلاق و عقاید و ارزش هامون دیدم،قبول کردم
و الان احساس میکنم واقعا بهش علاقه دارم.
ولی نمیفهمم هدفش از صحبت باهام چیه … و همین عصبیم میکنه
ممنون میشم کمکم کنید
سلام من شیدا هستم ۱۳ سالمه و عاشق برادرشوهر دختر عمم شدم اسمش اَیمن هست (دقیق نمیدونم عاشقشم یا نه)اون ۴ سال از من بزرگ تره دیر دیر همدیگه رو میبینیم.باهم شوخی مسخره میکنیم و…… حس میکنم اونم دوسم داره چون میگن دخترا همچیو حس میکنن آیا من واقعا عاشقش شدم؟ و باید چی کار کنم
متشکرم
سلام دوستان . خیلی سریع برم سر اصل مطلب من18 سالمه و 1 هفته میشه ی حس وحشتناک عجیبی دارم ی استرس وحشتناک افتاده تو وجودم و واقعا غیر طبیعیه چون دارم میرم دانشگاه و میخوام فقط عاشق 1 نفر باشمو تمام و استرس اینکه اگه طرف مقابلم از من خوشش نیاد داره یجورایی نابودم میکنه اینم بگم دخترای زیادی علاقه دارن که باهام باشن و ب قول معروف آدم هولی نیستم 🙂 ولی میخام فقط رابطم با همون 1 نفر باشه واقعا نمیدونم چکار کنم خیلی عجیبه قبول دارم ولی واقعا دارم عزاب میشکم لطفا اگه کسی چیزی میدونه راهنماییم کنه
سلام 13 سالم هست از خیلی وقت ها پیش در مجازی فعالیت دارم و امروزی هستم البته چیزیه ک بقیه میگن ن من میخواستم بگم من ادمی نیستم ک به فردی خیلی زود عاشق بشم یعنی تاحالا نشدم میدونید ک هیچ چیز مثل عشق اول نیست و تاحالا تجربه ای برای این کار نداشتم اتفاقا الان چند ماه عاشق دختری شدم نمیدونم اسمش چیه یا چند سالشه یا مال کجاست ولش عاشقش شدم زیاد نگاه میکنه تعقیبم میکنه نمیدونم چطور رفتار کنم اگه راه مناسبی دارید بگید !!
سلام دوستان میشه به من کمک کنید ؟
من یه دختر هستم و به تازگی با یک دختر در باشگاه بانوان اشنا شدم در همان لحظه اول که دیدمش انگار یک جریان برق با شدت وارد قلبم شد و واقعا احساس میکردم که عاشقش شدم من همجنسگرا نیستم و اوایل خیلی ناراحت بودم که به یک دختر حس پیدا کردم اما بعد از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم او ترنس هست و در شرف عمل هست خیلی خوشحال شدم . ولی الان به مشکل برخوردم و نمیدانم چطوری باید خودمو بهش نزدیک کنم چون تا الان حتی به هم سلامم ندادیم و نمیدانم چطور نزدیکش بشم
سلام من دختره ۱۷ساله هستم ک عاشق هیچ پسریی نمیشم یه راه حل واس منم بگیدلطفافکرمیکنم همه منو واسه حوسشون میخان
سلام من متاهلم سی سالمه در شرف طلاق چهار ساله از همسرم جدا زندگی میکنم بنا به دلایلی طلاقم عقب افتاده دو ساله عاشق یه نفر شدم که فقط اسم کوچیکشو میدونم ودلیل بوجود اومدن این احساس رفتارای طرف مقابل بودمثلا منو میبینه پامیشد رژه میره گاهیم نگاهای خیرشو خفت میکنم نمیدونم احساسش مثبته یا نه به نظرتون چیکار کنم نمیتونم فراموشش کنم هیچ کاریم از دستم برنمیاد
سلام من متاهلم در شرف طلاق سی سال سن دارم دوساله عاشق یه نفرم(البته ۴ساله تنها زندگی میکنم وبا همسرم هیچ رابطه ای ندارم بنا به دلایلی طلاقم عقب افتاده ) نمیدونم طرف مقابلم به من احساسی داره یانه به طور مرتب نمیبینمش البته اولا من هیچ توجهی بهش نمیکردم اما اون هروقت منو میدید پا میشد این طرف اون طرف میرفت چند بارم دیدم که داره نگام میکنه ومن با اینکه به نظر خودم در مورد احساسم هیچ سوتی ندادم باز وقتی میبینمش قلبم از جاش کنده میشه فکر میکنم دستم براش رو شده نمیدونم چیکار کنم تو دو سال حتی نشده فکرش یه لحظه راحتم بذاره لطفا راهنماییم کنید ممنون
سلام سلام ماریا ای کاش منم کسی رو داشتم که اینجوری مثل تودوسم داشت.من۲۸سالمه پسرخوش تیپی هستم البته به گفته دیگران.ولی برعکس پیشونی سیاهم.هیچ روزخوشی ندارم.
عاشق شدین فک کنم .. درست میگم یا نه روانشناسان عزیز ؟؟؟
دارم دیوونه میشم من عاشق دختر،دختر خالم شدم سه ساله عاشقشم فقط فقط ۶ بار دیدمش دارم کلافه میشم بعضی وقتا خودشو جای یه غریبه جا میزنه میاد جلو چشام بعد ۲ثانیه محو میشه میبینم یک غریبه یه بدبختیم اینه که ۱۰۰۰ کیلومتر از هم فاصله داریم خواهش میکنم دعا کنید برای من و خودتون که به عشقمون برسیم
سلام دوستان
از آشنایی همتون خوشبختم من ۱۸ سالم هستش میخوام یچیز کلی بگم اینکه وقتی میگیم عاشق یعنی چی؟ عشقچیه؟ همتون میدونید اصن تعریف مشخصی نداره اما از نظر من عشق اینه که اون کسی رو که حالا بهش علاقه داری یا دوسش داری برای همیشه بخوای نه این که یهو پشیمون بشی و باید بتونی در سخت ترین و بهترین شرایط در کنارش باشی همین در ضمن منم مثل شما همچین اتفاقی برام پیش اومده حالا اگه خواستین بعد براتون میگم
سلام من عاشق دختری شدم ک ۴ ماه از من بزرگتر هست
به نظرتون چ جوری بهش بگم دوسش دارم
هروقت میبینش قلبم تند تند میزنه…
دستام عرق میکنه…
این حس اصلا هوس نیست و من میدونم که عاشقش شدم…
خواهشا راهنمایی کنید..
سلام امیدوارم همه به عشقاشون برسن منم همینطور خیلی داغونم واسش
خواهشا یکی به من بگه:
وقتی میبینمش تپش قلبم میره بالا جوری که نفس کم میارم وقتی باهاش حرف میزنم هم نفس کم میارم
دوس دارم همیشه باهام باشه طاقت دوریشو ندارم
بعضی وقتا دلم میخواد یه روز کامل نگاش کنم
ایا این عشقه یا یه حس زود گذر؟
برو تو کارش عاشقش شدی:)
دقیقا .. راست میگی .. عاشق شدی شدیییییید
منم همین طوریم:(عاشقش شدی
سلام
من هم همینجوری هستم
موقعی که می بینمش دهنم می یاد تو حلقم یعنی چنان استرس میگیرم جوری می خوام بهش بگم که عاشقتم
البته من 15ساله هستم و دختر همسایه رو به رومون رو خیلی دوسش دارم اسمش هم مـــــــــــــــــــــــــــــریــــــــــــــــــــم هست
تو رو خدا بگید چی کار کنم
چند سالته؟؟؟ناقبل از بیست سالگی به نظر من همش حس زودگذره که بادیدن نفربعدی فراموش میشه شایدم واقعا عشق باشه اما باید بیشتر روش فکر کنی…
مشکل بیشتر ادما اینه(مخصوصا جوون ترا) که هرکسی رو میبینن زود عاشقش میشن .دیگه فرق نمیکنه اون شخص غریبه باشه یا داره برای هوس میاد طرفت . عزیزم اینا عشق نیست بیشتر ادما دارن مارو به چشم یه ابزار برا هوسشون میبینن .بعد یه مدت هم ولت میکنن.عشق واقعی اونه که دوطرفه باشه. بیشتر ماها داریم خودمون و فکرمون رو خسته میکنیم .یعنی بعداز چند سال فکر کردن بهش میفهمیم طرف اینکاره نیست .امیدوارم عشق های نصیب همه بشه که وقت و زدگیمون هدر نره.
دقیقا
عشق و عاشقی محاله به خدا هیچ کس به عشق واقعی نمی رسه
این نظر تو هر کس ممکنه به عشق واقعیش نرسه اما وقتی ازدواج پیش بیاد هر دو عاشق میشن مطمئن باش
سلام
من دختری 18ساله هستم ک عاشق ی مرد 28ساله شدم 14بار ملاقاتش کردم و الان 14روزه ک باهاش حرف نزدم خیلی دوسش داشتم ب اندازه ای ک جونمم براش میدادم وقتی یاد حرفاش خاطراتش میوفتم میگم واقعا این همون ادمه اینجور ک این گفت دوست دارم خداهم باورکرد نمیدونم یهویی چیشد الان ی دلم میگ بهش پیام بدم ی دلم میگ ندم نمیدونم چیکارکنم از ی طرف میترسم بدم کوچیک بشم از ی طرفم دلم قانع نمیشه میشه راهنماییم کنین
انجام نده هر وقت توی شرایطی بودی به این فک آینده ای با طرف داری یا نه؟ اونجاس ک میفهمی این کارت اشتباهه
من 16سالم هست با پسرای خیلی زیادی چت کردم ولی تو اینا فقط یه پسر بود که منو از خود بی خود کرد همه میگن یه حس زود گذره ولی خودم اینجوری فک نمیکنم والا خودمم نمیدونم عاشقشم یا نه بنظرتون باید چیکار کنم حسم بهش. چیه یکی اینو بهم بفهمونه دارم راونی میشم
عاشق شدی ولی تو بی وفایی هرکی دوباره بات چت کنه عاشقش میشی حالا تو سنی قرار گرفتی که از لحاظ عاطفی حس دوست داشتنت زیاد میشه پس به اون فک نکن سعی کن به خودت فک کنی تا در گیرش نشی
سلام
توروخدا زود راهنماییم کنین
اول از خودم بگم که اسمم نازنینه ۱۷سالمه قد بلندم و صورتمم قشنگه(نگین تعریف و..این چیزا اینا رو میگم که بهم بگین به خاطر ظاهرمه یا واقعا دوستم داره یا به خاطر ظاهرمه)(همیشه میگم که به عشق اعتقادی ندارم و دوستامم میگن یه جایی بد عاشق میشی)اینم بگم که هر جا میرم خیلیا دنبالم میفتن و شماره و…این چیزا اما من چون میدونم توی این روابط همیشه دخترا ضربه میخورن پا نمیدم درضمن خیلی هم مغرورم و همیشه جواب تیکه های پسرا رو میدم از اینا بگذریم و بریم سر داستان اصلی
یه روز با دوستام میخواستم برم بیرون از در خونه که زدم بیرون دیدم در خونه یکی از همسایه هامون(که یه پسرم داره) یه گله پسروایسادن همین که من از کنارشون رد شدم بهم تیکه انداختن و منم جواب دادم اونا اومدن باز جواب بدن یکی از پسرا (که معلوم بود با ادبه) با تشر گفت خفه شین و پسرا هم ساکت شدن از اون روز یه هفته گذشت و این اکیب پسرا هر روز توی پارک سر کوچه ی ما پلاس بودن و هروقت که من رد میشدم تا اونا میومدن یه تیکه بندازن همون پسر با ادبه(که بعدا فهمیدم اسمش علی و ۲۱سالشه)بهشون تشر میزد یک ماهی از اون جریان گذشت و علی از اول صبح تا اخر شب توی اون پارک بود و همیشه به من لبخند میزد و کاری کرده بود که دوستاش دیگه حتی به من نگاهم نمیکردن یک ماهی گذشت و علی هنوزم کار و زندگیش شده بود صبح تا نشستن توی اون پارک چند وقت که گذشت اومد و بهم گفت دوستت دارم و هرکاری میکرد که من فقط بهش توجه کنم اما من فقط میگفتم ن (علی هم خوشگله هم خوش هیکل اما من خودم کلا میگم عشق وجود نداره)خیلی کسا رو واسطه کرد حتی به مادرش و زن عموش گفت باهام حرف بزنن ازم خواستگاری کرد اما من بازم گفتم ن الان۱۱ماه گذشته و هنوز دنبالمه یه هفته پیش بهم گفت( دیگه واست چی کار کنم لعنتی چقدر میخوای زجرم بدی ولی بازم من صبر میکنم)گفتم من جوابم منفی گفت عاشق همین کله شق بازیاتم بعد گذشت یک ماه که هرروز میدیدمش یه هفته ندیدمش
حالم خیلی بد بود همش بهش فکر میکردم نگرانش بودم دلم واسش تنگ شده بود تا اینکه دیروز دیدمش و بعد از یک هفته لبخند زدم اما اون روشو اون ور کرد و گفت داری به ریش من میخندی لعنتی نگفت سلام نفس نگفت دلم واست تنگ شده بود کله شق من
دوستام همه میگن(علی وامثال علی ارزوی هر دختری ان)اونا میگن که( منم دوسش دارم)اما من میگم(من هیچوقت عاشق نمیشم)
تو رو به خدا بهم بگین حس من به علی چیه و اینکه حس علی به من چیه دارم دیوونه میشم
مرسی که به حرف ام گوش دادیم
من به عنوان یه پسر میدونم که عاشقته
ای جاااانممممم .. عاشق شدی .. همون نقطه ایه که دوستات گفتن یه جایی خیلی بد عاشق میشی ..
امیدوارم بهم برسین .. معلومه پسر خوبیه .. تازه غیرتی هم که هست ..
من عاشق پسرداییم شدم اونم سه سال پیش..مطمئن بودم که یک طرفس..میگفتن قراره با دخترخالش ازدواج کنه حالا یه دوسه ماهی هس که فراموشش کردم حالا فهمیدم میخود بیاد خواستگاریم!یه درصدم فکر نمیکردم همچین اتفاقی بیفته ولی بهرحال فرقی واسم نداره فهمیدم که ما به درد هم نمیخوریم..تو اون سه سال خیلی بخاطرش گریه کردم الان یه قطره اشکم نمیتونم بخاطرش بریزم..
سلام من یه دختر ۱۳ ساله هستم. از دو سال پیش عاشق پسر عموم شدم . اویل فقط در حد دوست داشتن بود ولی تازگیا احساس میکنم همش یواشکی بهم نگاه میکنه . ۳ سال از من بزرگتره اسمشم سجاده . نمیدونم دوسم داره یا نه لطفا کمک کنید.
سلام دوستان..ترو خدا له من کمکم کنین.آقا محمد شما لااقل کمک کن
حدودا یک ساله که عاشق به دختر شدم که همسایمون هستن و مامامنم با مامانش و بابام با باباش دوستن.من یه سال از اون بزرگ ترم و خودم ۱۷ سالمه..میشه بگین چطوری حسمو بهش بگم؟الان حسمو باید بهش بگم؟فقط از این میترسم که بره و به بابا و مامانش بگه و من بیچاره شم….آخه جفتمون تو خونواده ی مذهبی هستیم و اونم چادریه!
راسیاتش خیلی دلمو برده و من مطمئنم که عاشقش شدم!الان چطوری بهش بگم که عاشقشم؟یا چطوری بفهمم که اون چه حسی نسبت به من داره؟
ترو والله کمکم کنین
اگه بجز اقا محمد نظر کس دیگه رو میخونی بهت بگم که ..
بهش بگو .. چون اگه بهش بگی حداقل دیگه دردی نداری و تو حسرت این نیستی که واای از دستش دادم .. واای چرا نگفتم و اینا ..
خیلی راحته یکمی بیشتر مهربون باش ..
البته نه اونقدری که تابلو باشه هاا نه !! ..
مهربونی های زیر زیرکی .. ایناهم بگدره حداقل دختره یکمی احساس میکنه که تو حسی نسبت بهش داری و اگه ملایمت نشون داد و یکمی تغییر کرد این یعنی اینکه اونم نسبت به تو بی میل نیست ..
بعدش خیلی رو راست یه بار که کسی نفهمه
( مخفیانه ) بهش بگو دوستت دارم . اگرم واقعا میخوایش بگو بیام خواستگاریت ( البته چن سال بعد . )
خلاصه اینطوری بگو بش .
البته اینم بگم من نمیخوام به جات تصمیم بگیرماا . این فقط یه پیشنهاد بود ..
من خوب هم جنسمو میشناسم .. دخترا هر چقدرم سرسخت باشن بازم وقتی عاشق یه نفر باشن حداقل یه درصد هم که باشه ملایمتشون نسبت به طرف با بقیه بیشتره ..
خب دیگه موفق باشید حالا پاشین برید کیفاتونو امده کنید صبح دیگه باید برید مدرسه
سلام
عیدتون مبارک
خواهش میکنم جوابمو بدید لطفا….من الان 20 سالم هست از 14 سالگی عاشق یه پسر تو فامیلمون شدم البته فامیل دور هستن ….به شدت عاشقشم الان هفت ساله دارم حسمو سبک سنگین میکنم ولی هیچ کسو نتونستم جایگزینش کنم حتی تمام موقعیتامو رد کردم ….همه جا بهش فک میکنم منم فقط سالی یه بار اونم ب زور تو عید ببینمش…من واقعا خستم دیگه نمیتونم بیشتر از این صبر کنم هفت سال کم نیست… اونم یه آدم خیلی خجالتیه و به شدت درسخونه….زندگی با شک و انتظار سخته….حس میکنم مثل یه لیوانی شدم که هی سرد و گرم میشه واقعا شکستم دیگه ….هنوز بهش نگفتم فقط تو دل خودمه ولی دیگه بریدم …نه امیدوار میشم کامل نه ناامید…تصمیم دارم بهش بگم ولی چون دخترم مبترسم، میترسم فکر بد کنه یا به کسی بگه…بنظر شما چیکار کنم؟خواهش میکنم راهنماییم کنید
بگو اصلا نترس.ولی خیلی حساب شده و دقیق.اول خوب بشناسش.فکری را که داری انجام بده.چون اگر رفت و ازدواج کرد بعد دیگه نمیتونی با خودت کنار بیای.پیش خودت حداقل دیگه قانع میشی که گفتم.بعد حسرت نمیخوری
بگو اصلا نترس.ولی خیلی حساب شده و دقیق.اول خوب بشناسش.فکری را که داری انجام بده.چون اگر رفت و ازدواج کرد بعد دیگه نمیتونی با خودت کنار بیای.پیش خودت حداقل دیگه قانع میشی که گفتم و دوسم نداشت.بعد حسرت نمیخوری
یا برو بهش بگو یا قیدشو بزن اینو بگم که ممکنه تا اخر عمرت کسی نتونه جاشو واست پر کنه
سلام دوستان
من ۱۶سال دارم و دوسالی هست که پسرعمم بهم ابراز علاقه کرده اوایل حسی بهش نداشتم ولی هرچی بیشتر گذشت خیلی وابستش شدم.
بعداز حدودا یکسال حس میکردم ارزش ها و اعتفاداتمون متفاوته و با بعضی از اخلاقاش نتونستم کنار بیام(مثلا به دختر عمه دیگم تو جمع بهش گفت سیاه)و شدیدا پشیمون شدم و بهش تذکر دادم اما اهمیتی نداد منم بهش بی توجهی کردم و به رابطه عاشقانمون پایان دادم.
اما چند وقتیه احساس دوست داشتن و عشق زیادی رو نسب بهش در خودن احساس میکنم اما عقل و منطقم اجازه فکر کردن رو بهش نمیده بعضی وقتا خیلی پشیمون میشم که دیگه ندارمش.
از اعتراف به عشقم هراسی ندارم ولی از عشق خودم مطمئن نیستم و امیدوارم بتونم فراموشش کنم.
بنظرتون میتونم فراموشش کنم؟
به عشقم اعتراف کنم و باهاش بسازم؟
اصلا این حس من عشقه؟
با تشکر از همتون
سلام من 16 سالمه دقیقا 1سالو هشت ماهو چهار روزه که عاشق پسر عمم شدم به معنای کلمه واقعی عاشقش شدم اما اون منو فقط و فقط به چشم یه خواهر نگاه میکنه هفته ی پیش بهم اعتراف کرد که عاشق شده به قدری خوشحال بود و میخندیئد که من تا این سن که اینقدر باهم خوبیم این خنده های لز ته دلشو ندیده بودم میخندیدو اشک شوق میریخت میخندیدمو زارمیزدم به حال خودم الانم که دارم اینارو مینویسم اشک میریزمو مینویسم میدونم هیچ وقت از یادم نمیره اما از شما دوستان میخوام برام دعا کنید و ارامش بگیرمو بشم همون دختر 1سالو هشت ماهو چهر روز پیش
حال دلتون خوب……………
سلام دوست عزیزم
تو این شرایط بهتره بیشتر با خدا خلوت کنی و ازش بخوای عشقشو از دلت بیرون کنه امیدوار باش و سعی کن دیدت رو نسبت بهش تغییر بدی میدونم سخته اما بیشتر ادما به عشق اولشون نمیرسن اگر هم برسن ساده نمیرسن تو میتونی دوباره عاشق بشی و بهترین چیز ها رو تجربه کنی پس تمرکزت رو روی ایندت جمع کن و بهترینش رو بساز موفق باشی
یا علی
اون خنده های قشنگی داره
همین واقعا هیچی دیگه به ذهنم نمیرسه به نظرتون من عاشقم؟
وقتی که تو ندونی که بخاطر چی عاشق شی اون عشق واقعیه
وقتی که تو ندونی که بخاطر چی عاشق شی اون عشق واقعیه
میدونی اینکه با خودت بگی خندش قشنگه عاشقی نیست اول خودتو امتهان کن
چقدر دلداده ؛))
امیدوارم همتون مسیر درست زندگیاتونا پیدا کنید
به امید شادی همتون کنار یه همدم واقعی
جریان چیه همه عشق ها دوطرفه هست الا عشق من به یه دختر .منه بدبخت واقعا دوسش دارم اون بهم محل نمیذاره .الان یک ساله پشت در قلبش منتظرم که در رو باز کنه .از بس در زدم خسته شدم.دیگه بریدم .نمیدونم دیگه چیکار کنم .کسی هم تو زندگیش نیس نمیدونم چرا همش میگه نه نه نه نه نه .خسته شدم .از بس بهش فکر کردم دیوانه شدم . نمیدونم چرا من بدبخت باید زجر بکشم .نمیدونم چرا یکی نیس منو انتخاب کنه مگه من چه گناهی کردم که حقم اینه که تنها باشم …
جریان چیه همه عشق ها دوطرفه هست الا عشق من به یه دختر .منه بدبخت واقعا دوسش دارم اون بهم محل نمیذاره .الان یک ساله پشت در قلبش منتظرم که در رو باز کنه .از بس در زدم خسته شدم.دیگه بریدم .نمیدونم دیگه چیکار کنم .کسی هم تو زندگیش نیس نمیدونم چرا همش میگه نه نه نه نه نه .خسته شدم .از بس بهش فکر کردم دیوانه شدم . نمیدونم چرا من بدبخت باید زجر بکشم .نمیدونم چرا یکی نیس منو انتخاب کنه مگه من چه گناهی کردم که حقم اینه که تنها باشم …
سلام من 13سالمه یه پسری هستش هم سنمه اولا خیلی ازش بدم میومد ولی الان خیلی ازش خوشم میاد دوستامم میگن اون عاشقته همش راجب من از داداشم میپرسه همش دوست داره پیشم باشه الان دست و پاش شکسته یک هفتست که ندیدمش خیلی دلم براش تنگ شده
چیکار کنم ؟
عزیزم سنتون خیلی پایینه حداقل بزار یکم سنتون بالا بره بعد فکر چاره باش الان از زندگیت لذت ببر
موفق باشی
سه سال عاشق یه نفر بودن آخرش خودش اومد و بهم پیشنهاد دوستی داد منم از خدا خواسته قبول کردم ولی اون فقط مث یه دوست معمولی باهام رفتار میکنه این موضوع منو خیلی ناراحت میکنه چون تو این وضعیت نمیتونم بهش ابراز علاقه کنم و از این موضوعم مطمعنم که جز من با هیچ دختری رابطه نداره ولی چرا اینطوری میکنه نمیتونم درک کنم
سلام..من دختر۱۹ساله هستم…وقتی۱۷سالم بود با یه نفر تو تلگرام آشنا شدم..ـیکی از بهترین آدمایی که تاحالا دیدم…منو عاشق و دیوونه ی خودش کرد..اما بعدش بدون هیچ حرف و دلیلی ..رفت، با اینکه ۲سال از اون ماجرا میگذره..هنوز نتونستم فراموشش کنم..تو روخدا بگید چکار کنم
اسمت رعنا نیس؟؟
سلام دختری هستم ۱۶ساله عاشق مردی ۳۳ساله شدم . حالم خیلی بده وحشتناک و به شدت دوسش دارم حدود ۶ماهه میشناسمش و عاشقش شدم نمیدونم چیکار کنم . اون مجرده و فکر میکنم که میدونه دوسش دارم و میدونم که دوس داشتنش دیوونگیه چون اون خیلی ازم بزرگتره اما دست خودم نیست .اولین بارمه عاشق شدم و مدام گریه میکنم توروخدا کمکم کنید نمیدونم چیکار کنم
سلام امیدوارم یک روز اینو ببینی امیدوارم خدا مارو سر راه هم قرار بده و بتونم دوباره ببینمت امیدوارم خدا مارو به هم برسونه عارف عزیزم من خیلی عاشقت شدم و نمیتونم بیخیالت شم دیدم که دیلیت اکانت کردی و خیلی ناراحت شدم حتی تمام عکسات رو هم پاک کردی عکسایی که هر روز باهاشون ارامش میگرفتم امیدوارم روزی دوباره تو رو توی اون مغازه ببینم امید منو زنده نگه میداره امیدوارم روزی همو با روی خوش ببینیم اگه اینو بخونی قطعا منو خواهی شناخت من همون حدیثی هستم که همیشه به جای پیام دادن به مغازه یا اقا میلاد به تو پیام میدادم چون هر لحظه حرف زدن باهات برام یه دنیا ارزش داشت کاش دوباره ببینمت توی همون مرکز سیدی دوست داشتنی که هر هفته روزای دوشنبه میومدم به امید تو چون دوشنبه ها روز شانسم بود ولی این بار شنبه میام اگه بشه میخوام ببینم ایا هنوز اونجایی یا من بدبخت شدم دوست دارم عارف تمام زندگیم❤❤❤❤
سلام دوستان عزیز من 17 سالمه از 9 سالگی عاشق پسر خالم بودم نه اینکه از اون موقع به ازدواج فک کنم فقط خیلی دوسش داشتم اونم از همه بهتر باهام رفتار میکرد و همه کار واسم میکرد اون 10 سال ازم بزرگتره تا همین 2 سال پیش فکر میکردم به هم میرسیم ولی بعد رفت خواستگاری یه دختر دیگه اون دختر از 4 سال پیشش باهاش دوست بود و بعد فهمیدم چه خریتی کردم اون به من به عنوان یه بچه نگاه میکرد ولی من بد جور ضایع شدم چون این اواخر فهمیده بود دوسش دارم اون دختره که رفته بود خواستگاریش بهم خورد ولی هنوز پسر خالم تو فکرشه و ناراحته و میخواد دوباره بره سراغش منم کاملا پسر خالمو فراموش کردم قبلشم یه مدت عاشقش میشدم بعد یه کاری میکرد دوباره ازش بدم میومد ولی حالا بزرگتر شدم و احساسمو شناختم فهمیدم که اشتباه بوده و حالا مثل داداشم دوسش دارم ولی الان یه یک سالی هست عاشق یه پسر غریبه ای شدم تقریبا هر هفته به جهت خرید میدیدمش اولا فقط به نظرم ادم بامزه ای بود ولی بعد از حدود چند ماه کم کم بهش علاقه مند شدم ولی اون هیچ علاقه ای نشون نمیده الانم 2 ،3 هفتس ندیدمش اخه بار اخر خیلی بد باهام رفتار کرد اصلا تحویلم نگرفت فکر میکنم دوست دختر داره ممکنه حتی نامزدم داشته باشه از خودم بدم میاد که دوسش دارم الان از کانال مغازشون دیلیت اکانت کرده و اینستاشم پاک کرده دارم دیوونه میشم مامانم هم خبر داره که دوسش دارم و همش دلداریم میده فکر کنم دیگه تو اون مغازه کار نمیکنه نمیدونید چقدر از خودم متنفرم که این چند هفته اخر نرفتم که ببینمش چون ممکنه دیگه تا اخر عمرم نبینمش تر خدا دعا کنید خدا کمکم کنه نمیدونید چقدر گریه کردم انقدر حالم بد بود امروز نتونستم دانشگاهم برم خدایا کمکم کن راهمو پیدا کنم
سلام دوستان من دختری ۱۴ ساله هستم حدود یه سال هست ک عاشق پسر همسایمون شدم اون ۲ سال ازم بزرگتر وقتی میبینمش نگام میکنه یا سعی میکنه نزدیک من باشه . دوست ؛ پسر خالمم هستو یه چند باری هم پسر خالم میخواست از زیر زبونم بکشه بیرون ک من پسر همسایمون رو دوست دارم یا ن
بنظرتون دوسم داره؟
سلام دقیقا مشکل منم همینه دوساله عاشق پسر همسایمونم ،مامانشو مامانم دوستای صمیمی هستن و سعی میکردن من و یونس و به همدیگه نزدیک کنن و موفق شدن باهمدیگه دوست شدیم اما بعد از یه مدت پسرعمه ی به شدت خبرچینم همه چی رو فهمید و تهدیدم کرد اگه جلوی چشماش با یونس کات نکنم همه چیرو به بابام میگه و بابام که دیگه نگم بهتره
منم بهش گفتم دیگه دوستت ندارم و عشق ما بچگونست.الانم شب و روزم به فکرشم و درسامو نمیتونم درست بخونم.
توکلاس مثل افسرده ها همش گریه میکنم و کسی دلیلشو نمیدونه
سلام مشکل منم همینه 16سالمه عاشق پسرهمسایمون شدم 19 سالشه مامانامون باهم دوستن و همدیگرو میشناسن و خانواده مذهبی هم دارن ولی خودش اینطور نیست و خیلی از دوستام اتفاقی دوست دختراش دراومدن. خانواده هامون بیشتر از 7 ساله همدیگرو میشناسن ولی من برای اولین بار سه سال پیش دیدمش خیلی پسر شوخ طبع و بامزه ای هست وقتی منو دید اونم اولین بار بود منو میدید تعجب کرد بعد هی نگاه میکرد حتی یه لحظه هم نمیشد جای دیگه ای رو نگاه کنه آخرش هم همه متوجه شدن و داداشش که بزرگتر از خودشه زد به پاش.از اون موقع تاحالا دارم بهش فکر میکنم واقعاا عاشقشم امتحانات خرداد با ماشین همش پشت سرم بود از همون سال و کلاس زبان هم که میرم پشت سرویسم میاد و پارک کناری کانون پارک میکنه تا تعطیل شم. یک ماهه ک نتونستم تحمل کنم مطمئن نیستم از حسش بخاطر همین با یه پیج که به اسم خودم نیست باهاش چت میکنم و بهش گفتم دوست همسایتونم. نمیدونم کار درستی کردم یا نه خواهشاااااا راهنماییم کنین
سلام من یه دختر ۲۱ساله هستم.تو زندگیم خیلی سعی کردم عاشق نشم .اگه که حسی پیدا میکردم خودمدسرکوبش کردم.ولی الآن چند ماهی عست که احساس میکنم به همکلاعلاقه مند شدم . خیلی اولش انکارش کردم حتی تو ترم تابستان دانشگاه چون نمیدیمش تا حد زیادی انکار ش کردم وفکر میکردم دوسش ندارم ولی با دیدنش تو دانشگاه همه چی عوض شد و فکر میکنم بهش غلاقه دارم .من به خودم اجازه نمیدم که باهاش رابطه داشته باشم البته اون هم آدم با وقاری هست و اینکه حلقه میپوشه
برام عجیبه دلم نمیخواد اشتباه علاقه من شده باشم
ممنون میشم نظرتونو بدونم
سلام من پریام….۱۵ سالمه و چند ماهیه احساس میکنم به یکی از بستگان که از من ۸ سال بزرگتره علاقه مندم….واقعا دوسش دارم و تا حالا این حسو تجربه نکردم!!!!
بعضی نگاهاش و رفتاراش نشون میده دوسم داره ولی بعضی وقتا کارایی میکنه که تو دلم میگم حتی به عنوان خواهر هم منو قبول نداره چه برسه به…..
چکار کنم؟
سلام من یه دختر۲۱ساله هستم و برای اولین باره از یک پسری خوشم اومده اونم خیلی زیاد همش بهش فکر میکنم وقتیم میبینمش دستام میلرزهو مثل لبو قرمز میشمو داغ من اولا فقط میگفتم چقدر پسر خوبیه ولی این ترم اونو دوستاش همش دنبال ما هستن همش میان تو تو دانشکدهی ما درصورتی که بچهای مهندسین و مارو نگا میکنن اینکارارو کردن و من از ش بی نهایت خوشم میاد ولی از حس اون مطمعن نیستم تا حالا مستقیم نگاش نکردم خجالت میکشم و روم نمیشه ولی دوستام میگن خیلی نگات میکنن ولی بیشتر دوتا دوست داره اونان که توجه میکنن دوستام میگن چون تو نگاش نکردی به خاطر اینه نمیدونه تو هم دوسش داری یانه واینکه ما اون روز سوار اتوبوس دانشگاه شدیم اونام سوار شدن موقع پیاده شدن وقتی دیدن ماهم هستیم واستادن کنار تا ماهام پیاده شیم وقتی اومدیم پایین اونام راه اوفتادن جلوی ما به نظرتون بهم علاقه داره یا اصلا مد نظرش هستم اخه همش دوربر مان خیلی فکرمو مشغول کرده به نظرتون اگه نیومد جلو من برم پیشنهاد اشنای بدم یانه اخه دیونه شدم انقد که فکر کرومو اشک ریختم واینکه من تا حالا هیچ رابطه ی دوستی نداشتم و این اولین پسریه که نظرمو جلب کرده ممنون مبشم جواب بدین خیلی احتیاج به کمک وارم
سلام دوستان؛ منم مث شماها این سوالات بدجور ذهنمو مشغول کرده!!
دوسالی هست ک پسری بهم ابراز علاقه کرده با مشکلاتی ک من داشتم باز دوباره موند و هرروز دوست داشتنش نسبت ب من بیشتر شد جوری ک خودم از این موضوع اعصابم خورد میشد اما بخاطر شکستی ک قبلا خوردم نمیتونم اعتماد کنم اما دوست داشتنش ی جور خاصیه ب خانوادش هم در این مورد گفته ولی من میترسم چند روزه احساس میکنم منم بهش علاقه دارم اما اونقدر با خودم تکرار میکنم ک ن دوست داشتن اشتباهه تا چند روز کلا فراموشش میکنم ولی رفتارش حرفاش خیلی رو من تاثییر گذاشته
من 20سالمه.و فکر میکنم خیلی زوده
چند ماه از من بزرگتره ولی هدفش فقط و فقط ازدواجِ من موندم چیکار کنم
سلام
به نظرم به یک مشاور مراجعه کنید و ببیند اون چی میگه.
معمولا این طور مواقع یه فرد سوم شخص بهتر میتونه آدمو راهنمایی کنه.
در ضمن اختلاف سن چند ماه هم ممکنه مشکلی نباشه ولی حتما اول خودتون برین پیش مشاور و اگه لازم بود دوتایی. اگه هم دانشجو باشین که هزینه مشاورش رایگان می افته.موفق باشین
سلام.من۲۰سالمه پسرم عاشق دختری شدم که بعد یک ماه هنوز اسمشم نپرسیدم.هروقت میبینمش مهو تماشاش میشم.اون ۱۸سالشه.ولی اونم دوسم داره میخوام باهاش اشناشم بعدش……….
پسرام دل دارن وقتی اونی که ذوسش دارم میومد مغازه به هر چیزی که دست میزد اونو برمیدارم ونگش میدارم اخه واسم مث ی تیکه طلاس.اون پسرم بدون عاشقت شده.
سلام دوستان…
من ب پسرعموم علاقه دارم اونم همین طورباهم درارتباطم هستیم ولی اون ازم۴ماه کوچیکتره
چیکارکنم
سلام
اینکه چند سالتون هست خیلی مهمه.چون معمولا دخترا زودتر از پسرا به بلوغ فکری میرسن و شاید هنوز پسرعموتون در شرایط مساعد فکری نباشه و تحت تاثیر احساساتش باشه.
اختلاف سن چند ماه مشکل ساز نیست. به نظرم حتما به مشاور مراچعه کنین.
میدونم شاید فک کنین این جمله کلیشه ای هست. ولی بالاخره یه مشاور هم در این مورد تحصیل کرده و هم موارد مثل شما رو زیاد دیده و از همه مهم تر اینه که به شما یا پسر عموتون دلبسته نیست. پس میتونه در شرایط کامل عقلی راهنماییتون کنه.
سلام من18سالمه و دیوونه وار عاشق دختر خالمم و تردید ندارم که هوسی بهش ندارم و این مسئله انقدر کوچیکه که بهش فکر نکنم من خودش رو میخوام و عاشق شخصیتشم و1سالی هم از من کوچیک تره دقیقا از 4سال پیش بود که فهمیدم..هر روز که میگذشت روز به روز من ذهنم بیشتر سمتش کشیده میشد..من دقیقا15سالم بود بهش گفتم که دوستش دارم ولی گفت من تو رو به عنوان داداشم میدونم منم گفتم شاید بهتره صبر کنم چون ناراحت شد گفتم شوخی کردم و اصلا ولش کن نشنیده بگیر و رابطمون دوباره صمیمی شد اما تابستون امسال تصمیم گرفتم بگم بهش و گفتم من ادم رکی هستم و از چیزی ترسی ندارم وقتی بهش گفتم نرم شد گفت بسپار به اینده و تقدیر ولی دو روز بعد بهم گفت دور منو خط بکش و من واقعا موندم اینی که دوروز قبل اینطور گفت چطور الان اینو میگه خلاصه منم پافشاری نکردم و الان کاملا سردیم مایی که همیشه با هم خوب بودیم الان همو میبینیم سلام هم نمی کنیم و این امر خانواده هامون رو به یه حدس هایی رسونده ما خانواده دوترفمون کلا مغرویم و خیلی زود رنج اون نتونست غرورش رو زیر پا بزاره منم نتونستم بیشتر از این خودمو خورد کنم اگر یه درصد میدونستم دوستم داره غرورم رو زیر پام میذاشتم هر چند گاهی زیر چشمی نگاهم میکنه ولی شاید میترسه بهم بگم دوستم داره اون وقت فکر میکنه از چشمم می افته دخترا فکر میکنن اگه طاقچه بالا بزارن پسرا بیشتر کشش پیدا میکنن حالا من نمیدونم باید چکار کنم
من ۱۴ سالمه و از ۷ سالگی عاشق پسرداییم بودم و این چندوقت احساسم خیلی بیشتر شده یعنی بعضی اوقات که بهش فکر میکنم میخوام بزنم زیر گریه ولی اون خیلی ساکت و با هیچ کس کاری نداره مخصوصا دخترا بخصوص من یعنی حتی به هم سلام هم نمیدیم
هروقت میبینمش رو حرکات و رفتار هام حساس میش و همش میخوام کار اشتباهی جلوش نکنم ولی اون خیلی بیخیاله به نظرتون چیکارکنم چند باری هم سعی کردم فراموش کنم نشد ادرس اینستاش رو هم دارم شما میگین فالوش کنم
به نظر شما اون هم احساسی به من داره یا نه
هی یادش بخیر.
یه استاد مشاور برا ما تو دانشگاه سخنرانی میکرد می گفت یکی از مراجعانش گفته که:
چهارده سالم که بود دختر عموم برام نامه نوشت که “میای با هم دوست باشیم” بعد من به خودم گفتم ینی چی؟ ما که با هم دوستیم. حالا که هیجده سالم شده تازه فهمیدم دختر عموم چی گفته.
بله این یک واقعیته.
معمولا دخترا زودتر از پسرا به بلوغ عاطفی و عقلی میرسن. رو این حساب وقتی شما هم سن هستین یعنی اون حداقل چهار سال از شما عقب تره. رو این حساب این بی توجهی به این خاطره که پسر عموتون هنوز تو باغ نیست.
اگه میخواین نتیجه بگیرین باید صبر کنین تا ایشون کمی بزرگتر بشن و بعد تازه باهاشون صحبت کنین.
البته اون موقع هم شاید به شما علاقه ای نداشته باشه و این طبیعیه. عشق یک طرفه یعنی همین.
اما برای اینکه بفهمین تو مدت این چند سال باید چه کار کنین که بیش تر از این وابسته نشین حتما با یه مشاور صحبت کنین.
من روانی شدم بخدا الان دقیقا یک ساله که یه نفرو دوست دارم دختره دانشجوی دانشگاهمه ولی رشته هامون فرق داره خیلی کم میبینمش ولی هر وقت میبینمش اشگم در میاد دست خودم نیست دیوونه وار عاشقشم دقیقا یک ساله تو دانشگاه دنبالشم ولی جرات نمیکنم برم احساسمو بهش بگم آخه خیلی وختره سنگینیه اصلا تا حالا ندیدم نگاه پیری کنه خیلی پاکه خدایی میترسم اگه حسمو بهش بگم اون یک درصد امیدیم که دارم از بین بره ولی فکر میکنم که اونم از من خوشش میاد بعضی وقتا یه جوری تو چشام نگاه میکنه که خودمم تو کف میمونم حالا هر چی خدا بخواد ولی دفعه بعد تو خیابون ببینمش بهش حسمو بگم امیدوارم با مامانش نیاد بیرون ایشالا که همه به عشقاشون برسن یا حق
به نظرم دوستت نداره چون دخترا معمولا با یه سری کارا میفهمونن عاشقتن مثلا هی زیر چشمی نگاه میکنن
منم موردم تقریبا مثل شما بود.
فک میکردم اونم منو دوست داره.
رفتم و بهش گفتم. اولش گفت قصد ازدواج نداره. بعدش که اصرار کردم گفت که اصلا به من علاقه ای نداره. تموم شد و رفت.
بهش بگو. از اینکه الکی بهش فک کنی خیلی بهتره. در ضمن فکر اینم بکن اگه بهش نگی و ازدواج کنه چی؟
بیخود برا خودت مشغله روحی درست نکن.
عاشق شدی، نترس.
ايشالله تو هم برا ما دعا كن.
سلام من 17 سالمه 14 سالم بود عاشق یه پسر 18 ساله شدم هر پنج شنبه شب گریه میکردم ک برم پارک بببنمش اونم خیلی نگام میکرد چون دوست پسر خالم بود نمیتونست بگه تا اینکه پنهونی دوست شدیم 3سال باهم دوست بودیم خانوادش میدونستن منم مامانم چند بار فهمید تا اینکه چند روز بعد تولدم مامانم نذاشت دوست بمونم پسره الان 21 سالشه حالش خیلی بده مامانشم بهم گفته ولی من بین میترسم برگردم نمیدونم بین مامانم و اون کدومو انتخاب کنم مامانم میگه بزرگ شی موقعیت های بهتری گیرت میاد حس الانت زود گذره
سلام من ۱۵ سالمه نمی دونم از کی و چرا عاشقه پسر عموم شدم اون ۷ سال ازم بزرگتره دیشب خونشون دعوت بودیم برگشتنه اون منو مامانم و عمم رورسوند خونه با ماشینیش و یک دفعه چند ثانیه از اینه تو چشام نگاه کرد اون لحضه میخاستم بمیییرم چرا دروغ بگم همش زل میزنم ب عکسش و گریه میکنم دسته خودم نیست 🙂 بنظرم اون اصلا منو دوست نداره چون اونا خیلیییی پولدارن من اصلا ب خاطر پولش دوسش ندارم فقط اینو میدونم ک دوست دختر داره البته این عادیه نمی دونم چیکار کنم الان 🙂
صبر کن عزیزم صبر
من از بچگی عاشق دختر خالمم ولی هنوز بهش نگفتم میدونم اونم دوسم داره یعنی به طور ۹۹ درصد تا حالا هرچقدر سعی کردم بهش بگم نشده یعنی روم نمیشه خجالت میکشم و شمام میدونین که این فقط باید از طرف پسر باشه چون دختر غرورش بیشتره و خجالتی تره لطفا کمکم کنید چجوری بهش بگم
عشقی باپیام دادن راحت تره.
خسته شدم از این فکر لعنتی نمیدونم واقعا دوسش دارم یا نه اون خیلی دوسم داره ولی من نمیدونم واقعا دوسش دارم یا نه میدونید راستش یه چند هفته یا یه ماهی میشه یه فکری میاد تو زهنم هی میگه دوسش نداری این رو اعصابم تاثیر گزاشته خودمم شک کردم ب اینکه دوسش دارم یا نه واقعا نمیدونم چیکار کنم واقعا نمیتونم بدون اون بمونم مااز هم دور هم هستیم اون یه شهر دگیه اس من یه شهر دیگه هم و هم از نزدیک ندیدیم تاخالا شاید الان بگید که دوستی مجازیه باو ولش ولی نه بخدا از هم دوریم ولی خیلی دوسم داره منم خیلی دوس دارم بیاد پیشم و ببینیم هم و ولی بدیش اینه که هیچ کدوممون مستقل نیستیم و دست ما نیست که بریم و هم و ببینیم توروخدا کمکم کنید خواهش میکنم لطفا خیلی از سایت ها رفتم ولی هیچ کدوم نتونستن کمکم کنن نمیدونم این حس تلقینه چیه ولی داره ازم عشقمو میگیره نمیدونم عشقمم هست یا نه به شک افتادم ازبس اومده تو زهنم این فکر این پسر واقعا خیلی پسر خوبیه بخدا اصا حیلی خوبه دلم نیمخاد همچین پسری و از دست بدم ولی هروقت گرمم میشه و بیکارم این فکر میاد تو زهنم نیمدونم چمه لطفاااااا خواهش میکنم توروخدا کمکم کنید
سلام من بسری 20ساله هستم عاشق دختر خالم هستم ازمن7سال کوچک تره روز ماه تولدمان یکی هست25 خرداد ولی الان حس میکنم سنش کمه که بهش بگم لطفا کمکم کنین بگم یا هنوز زوده
نگو فعلا
خیلی زوده الآن.شما صبرکنید اول به یه سنی خودتون برسید به درجهی علمی و شغلی برسید تا اون موقع دختر کوچولومونم بزرگ میشه تا 27سالگی صبر کنیدواسه ازدواج
نهههههههههههههههه 14 ساله عاشقه 10 سالهمن 10سالم بود فک میکردم آدما مثه مرغا تخم میزارن الان 10ساله ها عاشق و دوس میشن
سلام من ۱۵ ساله هستم و کم تر از یک ماه است که با پسری در ارتباطم
احساس خیلی خوبی بهش دارم
چطور بفهمم که عاشقش شدم یا نه ؟
۱- متن ها و اس ام اس های او را دوباره و دوباره می خوانید.
۲- وقتی با او هستید بسیار آهسته قدم می زنید.
۳- هر زمان که پیش او هستید، تظاهر به خجالتی بودن می کنید.
۴- وقتی به او فکر کنید، قلباتان تند تر و تند تر می تپد.
۵- زمانی که به صدایش گوش می دهید، بدون دلیل لبخند می زنید.
۶- وقتی او را تماشا می کنید، دیگر قادر به دیدن اطرافیانتان نیستید و فقط او را می بینید.
۷- شروع به گوش دادن به آهنگهای آرام می کنید.
۸- او همه فکر شما می شود.
۹- بوی او شما را به وجد می آورد.
۱۰- متوجه می شوید که زمان فکر کردن به او، همیشه به خود لبخند می زنید.
۱۱- حاظرید هر کاری برایش انجام دهید.
عهه من نسبت به یکی اینجوری شدم بعد 29 سال زندگی تنها کسیه که وقتی میبینمش لبخند روی لبم میاد با صداش و حضورش آرامش میگیرم و تنها کسیه که وقتی می بینمش حس می کنم که زندگی با ارزشه و در نبودش اضطراب و تپش قلب دارم اما نمیتونم بهش بگم اونم خبر نداره امیدوارم بتونم احساساتم رو کنترل کنم و کمتر بهش فکر کنم
سلام بچه هامن 15 سالمه وفک کنم عاشق پسرهمسایمون شدم همش نگاش میکردم واون هم یه بار فهمید وتا7 ثانیه فقط همونگا کردیم ،وقتی چندروزنمببینتم وایمیسه جلودر تا من ردشم ،ولی دوست دختروداره وشایعه شده بودکه یه زنه روصیغه کرده به نظرتون براش یه بازیچه ام؟
چقدر شبیه همیم…
به نظرم عمر تو برا آدمهای بی ارزش تلف نکن
سلام
من 19 سالمه و یه 10 ماهی هست که عاشق دختر خالم شدم.اون سه ماه از من کوچیک تره.
توی اینکه این حس عشقه یا هوس تردید ندادم ک عشقه.
حالا من میخام بفهمم اونم دوسم داره یا نه؟
چون فامیل نزدیکم هست هر حرکت اشتباهیم خیلی بد میشه.
ممنون میشم جواب بدید.
من حدودا 2 ماه پیش با یه نفر اشنا شدم
حتی تا همین چند وقت پیش به چشم خواهر و برادر به هم نگاه میکردیم
اما با گذشت زمان فهمیدم یه حسایی بهش دارم که نمیشه جلوشو گرقت
اونقدر عاشقشم که ندیدنش باعث میشه دیوونه شم
اونم خیلی دوسم داره ولی همین چند روز پیش یه اتفاقی افتاد که باعث شد نتونیم زیاد باهم در ارتباط باشیم
زندگی برام خیلی سخت شده دعا کنین زودتر مشکلمون حل شه
حتی نمیتونیم به این زودی ازدواج کنیم چون من 17 سالمه و اون 19
دعا کنید لطفا!..
من ی شیش ماهی هسد با ی اقایی میحرفم اول همش درمورد درس بود اما الان ن جوری شدیم ک اگ صدا همو نشنویم دوتامون اعصابمون خورد میشه و دلمون تنگ میشه
خونش پیش ما نیس و تو ی استان دیگس کلا
همش میگ بخون ک ی دانشگاه قبول شیم
من واقعا نمیدونم چیکارکنم از ی طرف باهاش نحرفم حالم بده از ی طرف کل روز ب اون فک میکنم
لطفا راهنمایی کنید
سلام من دختری 22 ساله هستم عاشق یک نفر شدم که فکر میکنم اون عاشق من نیست خیلی پسر مغروریه من حتی بخاطرش یه بار خودکشی کردم و اون حتی نیومد دم بیمارستان و دوستشو فرستاد و میگفت از ترس خانوادت نیومدم براش گردنبند خریدم ولی اون حتی یه بار هم گردنش ننداخت که من ببینم همش تو پی ام دادن با من کتابی حرف میزنه همش میگه خوبین عصابمو خورد کرده مدام داره منو جمع میبنده میون هوا و زمین منو نگه داشته نه میگه دوستت دارم نه میگه دوستت ندارم اگه بدونم از من خوشش نمیا حداقل تکلیف خودمو میدونم میرم برای همیشه میرم ولی … یه وقتایی یه حرفایی میزنه یهو باخودم میگه نههههه این حتما بهت علاقه داره و باز خودمو گول میزنم و به خریت هام ادامه میدم هی شمارشو پاک میکنم میرم آیدیشو سرچ میکنم نمیدونم چرا انقدر دلش از سنگه کمکم کنین لطفا
خب عزیزم ازش بخواه تکلیفتو روشن کنه بگو یا برو یامث ادم بمون اینجوری خودت اذیت میشی
خواهر عزیزم چرا خودتو وخونوادتو ناراحت میکنی اگر شمارو دوست داشته باشه به خاطر شما میمیره شماربرای اون هیچ ارزشی ندارید فقط برای اون مثل یک اسباب بازی هستید که با شما بازی میکنه شاید بگی نه اون اینطوری اون فلانه بیبنید اون کاری نمیکنه که شما به اون شک کنید اگر کتابی حرف میزنه خودشو پشت اون حرف های کتابی قایم کرده حرف آخر اینکه به دوستیهای اینترنتی اعتماد نکنید حتی 1 درصد تاکید میکنم حتی 1 درصد آخرش اعصاب خردی داره همین . خودکشی هم ماله ادمای بی خوده . قوی باشید واز دنیا لذت ببرید تلاش کنید کار پیدا کنید به ژاپن چین مالزی وجاهای دینی برید بگردید خوش باشید شوهر هر کردن در اخرین مرحله زندگی هست خواهرم خودتو چرا تو 4 دیواری اسیر میکنی برو بگرد خوش باش
اوه ه ه …. من فهمیدم چیه! هر چه زودتر ولش کن! من فهمیدم اینی که میگی از چه جنسیه! این جنس پسرا رو باید تا ابد فراموش کرد.
شت! به نظر من خودت و علاف چنین ادم (توهین نباشه)چندشی نکن
خب حتما میترسه بهت بگه دوستت ندارم خودکشی کنی توهم تومنگنه گذاشتیش.خودکشی چیه مردا از زنای ضعیف النفس خوششون نمیاد.دیوانه
سلام عزیزم میدونم چقد احساس بدی داری انگار تو باتلاق گیر کردی و داری دستو پا میزنی اما یه چیزو مطمعنم که ارزش تو خیلی بیشتر از این حرفاس اشکاتو غصه هاتو خرج کسی کن ک بمیره واست دختر باس غرور داشته باشه این پسره دیده دورو برشی هوا ورش داشته ک همیشه هستی یه بار جلو دلتو بگیر سرد شو تا یه مدت اصن بگو میخایی جدا شی اگه دوست داشته باشه میاد دنبالت بهت قول میدم فقط صبور باش
با سلام.
پسری ۱۹ ساله هستم که یک سالی هست عاشق دختر همسایمون ک ۱۳ سالشه شدم.چهارسالی هست ک همسایه ایم با هم اما الان یک ساله ک حس علاقه و دوست داشتنش درونم بوجود اومده.امسال کنکور میخوام بدم ،از ی طرفم تمام فکر و ذکرم شده ایشون.
حالا نمیدونم چیکار کنم ، بیشتر فکرم ب جای اینکه متمرکز روی درسام باشه متمرکز روی علاقه و دوست داشتنشه.
از ی طرفیم میخوام بهش بگم ولی نمیتونم چون میترسم چون فعلا سنش کمه و دچار مشغله ی فکری میشه و از زندگیش میفته، منم همچین چیزیو فعلا نمیخوام .منتظرم تا دو سه سال دیگه بهش بگم.ب نظرتون خوبه اون موقع بهش بگم یا نه؟
خوش بحال او دختر
به نظرم بهش بگو
خدایا!خودت ظهور کن !
اینا آبروی هرچی عشقه بردن
آخه 12ساله چ میدونه هوس چیه ک بدون عشق واقعی چیه!
بچه ها مواظب باشید فکر ناجور نکنید شاید ی حس دیگه رو اشتباه گرفتید
(البته اینم بگم دختر احتمال عاشق شدن تو سن 14و15 رو داره ولی ن دیگه پسر بچه 12 ساله!!!! اونم ب خاطر کامل شدن زمان بلوغ عقلیه ک پسر 6 سال دیر تر از دختر هس)
دیانا جان عشق تو هر سن و سالی ممکنه اتفاق بیفته بعدم شما ابروی هر چی عشق هست رو میبرید که وقتی به سن ترشیدگی میرسین یاد عشق میفتید
واقعا باهات موافقم….
سلام من لیلا هستم و عاشق یه پسری شدم که ۱ سال از خودم بزرگتره هر وقت میبینمش اب دهنمو قورت میدم ولی اون یه دوست دختر داره خودش ..من باید چیکار کنم چون خیلی سعی کردم از ذهنم بیرونش کنم ولی الان ۶ ماهه موفق نشدم فراموشش کنم چیکار کنم..
سلام
دوستان حقیقت اینه که من یکی از دخترهای فامیلمون رو دوست دارم ولی نمیدونم عاشقشم یا نه جالب اینجاست مدام بهش فکر میکنم مدام دوست دارم عکس هاشو چک کنم خاطراتشو و غیره ولی تا اون حدی که وقتی یکی اسمش میاد وسط قلبم تالاپ تولوپ کنه البته نا گفته نماند که خودشم منو دوست داره چون فهمیده من دوستش دارم اون وقت اونم رفته به دخترای فامیل گفته که معین منو دوست داره و منم دوستش دارم راستی یه چیزی پشت سرم یه جور دروغ هایی هم گفته که من اومدم بهش گفتم دوستت دارم و از این حرفا ولی دروغه من بهش نگفتم دوستش دارم فقط بهش توجه کردم و خواستم بهش محبت کنم به نظرتون هدفش از این کار چی بود؟؟؟؟ یعنی میخواسته منو مال خودش کنه؟؟؟ الانم موندم چیکار کنم چون مطمئن نیستم واقعا عاشقشم ولی شخصا بهتر از اون رو بهش ترجیح نمیدم….18 سالمه
دوستان من گوزو هستم
فكر ميكنيد كسي عاشقم ميشه يا ته
مرسي
خخ چرا نشه از سرطان جلو گیری میکتی براش
خیلی خوب بود
سلام.من 13سالم وعاشق دخترخالم شدم اون2سال ازمن بزرگ تره.نمی تونیم هیچ جایی تنهاباهم باشیم چون پدرش نمی گذاره من پیشش باشم فکنم فهمیده که عاشقشم ولی توتلگرام میتونم باهاش حرف بزنم.اون به من گفت تاوقتی به سن ازدواج رسیدیم حق ندارم بوسش کنم ولی یکبارتوخونه تونستم تنهاگیرش بیارم ودستشوگرفتم وبوس کردم .حالااون بامن حرف نمی زنه.ایااون عاشق من هست یانه؟لطفاپاسخ بدید
سلام.
معلومه ک عاشقت نیست حتی اگه فقط دوست داشت هم با اون کاری ک تو کردی دیگه دوست نداره تو ی پسر 13ساله هستی آخه عزیزم تو چی از عشق میدونی؟برو با مشینات بازی کن شما پسرا تا16سالگی ک کلا عقلتون کامل نیست وقتی هم ک کامل شد یا درست استفاده نمیکنین یا اصلا استفاده نمیکنین حالا بعضیاتون دیگه خدا معجزه میکنه بعد از سی سالگی ی مقدار عقلتون کار کنه بهت پیشنهاد میدم دست از سر دختر بیچاره بردار اینو هم بهت بگم ک اون عاشقت نیست و حس تو هم ی حس زودگذره پس نادیدش بگیر.
بدرود.
من دختر ها رو نمیدونم،،ولی پسر ها همه ی روز عاشق میشن ولی نود درصد بهش نمیرسنن
فقط اوناییی که پول دارن همونو که عاشقش شدن میگیرن بقیه بعد ی مدت طرفو فراموش میکنن و با ی دختر دیگه ازدواج میکنن و احتمالن هم دوسش خواهن داشت ولی اون کسی که اولین با عاشقش شدن همیشه گوشه قلبشونو گرفته
لایککک.ولی بعضیام هستن که واقعن همو دوس دارن به همم رسیدن.
سلام خدمت دوستان باید منم بگم که با 18 سال سن تا حالا تونستم جلوی خودمو بگیرم که کورکورانه عاشق کسی نشم تااااا الان که خدا بهم یه خانم گل هدیه کرده
ایشاالله قسمت همگی بشه
18 سالمه و جدیدا احساس میکنم از یکی خوشم اومده یعنی فک کنم خیییلیییییییی
ولی طرف من 28 سالشههه
به نظرتون اختلاف سنی مون مشکل ساز میشه؟ یعنی با هم میتونیم بسازیم؟؟؟ ی دهه70 و ی دهه 60
منم همین طور.من ۱۲ سالمه و عاشق یه پسر ۲۱ ساله شدمنمی دونم چی کار کنم.فقط توکل کردم به خدا.
من خودم که یک دخترم وقتی یه پسر مغرورو میبینم دوست دارم حالشو بگیرم یا بچزونمش اگرم بگه دوستم داره سعی میکنم از خودم برونمس حتی اگه عاشقش باشم بنابر این به نظرم آقا امیر شما که یه نفرو دوست داری بهتره نه آویزون طرف بشی نه انقدر با غرور رفتار کنی که دختره ازت زده بسه البته به دختره هم مربوطه که آیا مغرور باشه یانه چون اینایی که من میگم فقط به درد دخترایی مثل من میخوره که تو زندگیشون دنبال یه مردی می گردن که تقریبا کامل باشه
اتفاقا آقا امیر به نظزم بهتره زیاد جلوی یه دختر مغرور نباشید اگه دختره واقعا لیاقت داره باید تا میتونین بهش نشون بدین دوسش دارین به موقعش هم مغرور باشید و کاراتونو با سیاست انجام بدین
سلام.
واقعا خندم گرفت.اخه سن های شما به عشق نمیخوره بچه ها.برید باب اسفنجی تون رو ببینید…
گذشته از شوخی،تو سن شماها این چیزا فقط ی حس هستش.اصلا عشق نیست.
من عاشق بازیگر هالیوود شدم به نظرتان چکار کنم
بد بخت شدی.
دلستر نخور مست میشی.
چه شباهتی
البته مال من هالیوودی نیست آمریکایی حتی منم میشناسه یا بهتره بگم دوست دخترمه دنبال یه فرصتیم بخاطر خانواده من قراره دعوت نا
البته نه که هالیوودی باشی یه کالیفرنیایی عاشق همیم دعا کنین به هم برسیم فقط ارتباط مجازی داریم منتظریم من 22 سالم بشه آخه الان به خاطر خونوادم نمیشه اون الان به لفظ عامیانه دوست دخترمه و بعد 22 سالگی انشالله بهم میرسم واسمون دعا کنین به شدت عاشق همیم
سلام.خاک تو سرتون این حرفا چیه؟؟؟؟من 17سالمه.بنظرم عاشق دختر همسایه شدم.خودم روم نشد بهش بگم ولی مشاور تحصیلیمو که یه خانومه رو فرستادم تا بهش بگه و بدونم که اونم منو دوس داره یا نه. دیشب همه چیرو بهش گفت و اونم گفت که باید فکر کنم!!!!!!!!!(مثلا من همین امشب میخوام برم خاستگاری که گفته باید فکر کنم.)ولی باید بگم از اوایل سن بلوغ مخصوصا در پسرا یه حسی بوجود میاد و ممکنه شما عاشق خیلیا بشین.مثلا عاشق دختر عمو-دختر عمه و خیلیای دیگه.تا اونجایی که میتونین سعی کنین فراموش کنین.من خودم دو ساله که این حسو بهش دارم و خیلی به درسم صدمه زده.واسه آرامش روانی خودم بود که اونو فرستادم بهش بگه.اگه شماهم نتونستین فراموشش کنین سعی کنین یه آدم مورد اعتماد رو بفرستین جلو و هیچوقت خودتون دست به کار عجولانه نزنین چون ممکنه که اون خانوم حس کنه که شما فقط برای گذران وقت میخواین با اون ارتباط داشته باشین.موفق باشین.
سلام ب همگی.. من 22 سالمه و هفت سال پیش عاشق بهترین پسر دنیا شدم..بچه ها بهتون پیشنهاد میکنم عاشق نشید احساساتتون رو تجزیه تحلیل نکنید بخدا ضربه میحورید تو این زنونه هرکی زودتر تو عشق ترمز کنه برنده س… اون پسر بعد از سه سال اخلافش به کل عوض شد منم از رو عشق که خریت به همراه داره تحمل کردم چهار سال گذشت و اون پسر روز ب روز بدتر شد .. وقتایی ک میام ولش کنم باز میاد سراغم و منو رام میکنه… هیچی جز سختی و زجر نداره عشق فقط تو فیلما راحت و شیرینه …
دقیقا.منم واقعا به همه توصیه می کنم که هیچ وقت عاشق نشین.اگه تو عشقتون شکست بخورین دیگه هیچ کاری نمی تونید بکنید تا مثل قبل بشین.اخلاقتون،رفتارتون کلا تموم زندگیتون عوض میشه.
سلام . من 17 سالمه و از فروردن ماه برای اولین بار به خودم اجازه دادم و یه پسر با طرز فکر خودم وارد زندگیم شد اوایل علاقه ایی در کار نبود اما به مرور زمان علاقه به وجود امد فقط یکبار همدیگه رو دیدیم حد و مرض هم رعایت کردیم . طبق خواسته ی من و خواسته ی خودش به خانواده هامون گفتیم که به هم علاقه داریم الان من خیلی میترسم که به هم نرسیم اون 22 سالشه ما خیلی همدیگه رو دوست داریم تازه مادرشم با من صحبت کرده وقتی که بهم زنگ میزنه تپش قلب دارم حتی با صداش پیامش حتی اسمش که میاد دسته خودم نیست نمیدونم این اسمش عشقه یا ن
لطفا راهنمایی کنید ممنون
بچه ها من عاشق دختر فامیل شدم به کمک نیاز دارم هرکی خواست کمک کنه بیاد تلگرام تو رو خدا کمک کنید اینم ایدی kamyatrol@
سلام به همه
من عاشق نشدم ولی همه عاشقم میشن فقط یه دلیل داره اونم اینه که خوشگلم و چشام آبیه
خخخخ
دلتون آب
یه چیزی بگم ؟؟؟عاشق نشیددددددددملت، عاشق نشید جماعت ، عشق رسما خریت رو به گردن گرفته باووووو
سلام . من اسمم فاطمه ست ۱۸ سالمه
چند ماهی میشه که حس میکنم عاشق یه نفر شدم
پسر همسایمونه حدود ۸ سال ازم بزرگتره و خوش قیافه و پولداره
ینی پسریه که هردختری عاشقش میشه
حدود ۵ سالی هست که همسایمونن و قبلا هیچ حسی بهش نداشتم و تازگیا نمیدونم چم شده
فقط میدونم به خاطر موقعیتش عاشقش نشدم چون موقعیتای خیلی بهتر برام پیش اومده و من هیچوقت حتی بهشون فکرم نکردم
پسره به هیشکی نگاهم نمیکنه ولی هروقت منو میبینه زل میزنه بهم همینم باعث میشه هرسرس از خجالت اب بشم
من تا حالا با کسی رابطه نداشتم و اولین بارمه که این حسو تجربه میکنم
ولی خیلی میترسم حسم یک طرفه باشه
حالم خیلی بده امسال کنکور دارم و نمیتونم درس بخونم
توروخدا کمکم کنید
اوه مای گاد!! طرف منم همین خصوصیتارو دارههه:’/ منم دودلم که دوسم داره یا نه
سلام دوستان اگه شما ها همتون عاشق پیشه هستید یا اینکه اگه فکر میکنید یه رابطه و دوستی همیشه دائمی و ماندگار اما نظر شخصی من فرق داره مسلما افراد زیادی این متن بالا رو خوندن والان دارن نظرات و میخونن من خودم از نه سالگی عاشق دختر عموم شدم و الان ۱۸سالمه و هنوز جرات گفتنش و به هیچ کس پیدا نکردم تازه اینیکه از اون موقع به بعد دیگه هیچ شبی خواب نداشتم و همتونو درک میکنم و شما هایی که سنتون کمه وعاشق هستید ترو خدا صبر کنید وعجله نکنید اگه واقعا. عاشق همید زمان نمیتونه تغییر تون بده وشما رو از هم دور کنه و اینکه اگه حرفام درست بود برام دعا کنید به دختر عموم برسم خیلی دوسش دارم و دلتنگشم اما مردونگیم تا حالا نذاشته مستقیم تو چشاش نگاه کنم همتونو درک میکنم انشا الله هر هی صلاحه برای همه ی ما عاشق ها اتفاق بیفته اگه طولانی شد ببخشید و ممنون که نظراتمو خوندید .همتونو دوس دارم چون عاشقید .هیچ وقت هم به خاطر عشقتون سر افکنده نشید.8
دوستان من 15 سالمه 4 ماه پیش عاشق یکی شد، ولی دیروز یه صحنه ای رو دیدم که فهمیدم زود تصمیم گرفته بودم!!
لطفا راهنماییم کنید…..
……°°°°°°°•••••♥°°°°•••♥♥♥♥•••••••••••••°••°••••••••••••••••••••
خیلی سخته!
سلام من امیرضام 13 سالمه من عاشق شدم در واقع وقتی کوچک بودم (9سالم بود) به خانه یه عمم رفتیم دختر عمم که بعد از کمی سخن گویی درباره یه مدرسه و…. گفت که دختر عممه دیگم بهش گفته که من امیر و دوس دارم خلاصه تعریف می کرد دقیقا اینجا بود که مهر یاسمین به دلم افتاد از سن 9 سالگی عاشقشم بعضی شبا خوابم نمیبره تو فکر اونم مثل امشب که 3:30 بامداد همیشه تو فکرشم وقتی می بینمش یه رفتار خاصی تو چشماشه مثل اینکه خجالت بکشه معلومه دوستم داره هنوز که هنوزه دوسش دارم این موضوع و هیچکس جز خواهرم نمی دونه وقتی میبینمش خجالت میکشم یه احساسه عجیبیه واقعا طاقت اینو ندارم که تا 18 سالگی صبر کنم هی می خوام بهش بگم ولی نمیشه اخه دیگه اینقدر تو دلم مونده که بالاخره به خواهرم گفتم واقعا دارم دیوونه میشم شاید شما بزرگترا به ما بخندید ولی همونطور که میدونید همه دل دارن منم یکی که عاشق شدم خدارو شکر درسامو میخونم موفقم می خوام یا برای مهندسی بخونم یا برای پزشکی مهندسی بیشتر دوس دارم ولی خودتون میدونین دیگه باید به حرفه مامانا گوش داد خلاصه من چیکار کنم تو دلم مونده انچنان پرم حاضرم دنیا مو بدم ولی دستام تو دستاش باشه در ضمن عیدتونم مبارک باشه جواب مام زود بنویسین اینجا به جیمیلم نزنین ممنون
عشقت چند سالشه؟
سلام من ختر 18 ساله هستم من با یک پسر در فیسبوک دوست شدم الان از دوستی ما یک سال میشه او به من زیاد میگه دوستم داره ولی من باور نمیکنم پ ما هیچ وقت. یک دیگر مونو ندیدم خوب یعنی منو دوست داره ولی من به نظرم که دوستش دارم لطفا کمک کنید
pas man ashegh shoooodam khodaya mitarsam
سلام من سانازم 16 سالمه از اول مهر یه پسرو میبینم خیلی دوسش دادم یعنی واقعا فک کنم عاشقش شدم ولی نمیدونم اونم دوم داره یا نه اسمش امیر عباسه لطفا بهم کمک کن آقا امیر از یه طرف نمیتونم بهش بگم از یه طرف دیگه میترسم یکی دیگه رو دوست داشته باشه واقعا به کمکتون احتیاج دارم
سلام دوستان من امیرحسیتم پایین متن گزاشته بودم من بهش شماره اینا دادم و با هاش رابطم خوب شد و شمارمو دادم به یه دختر دیگه همسن خودش داد بهش اول انداخ زمین بعد برداشت…
بعد من شمارشو از گوشی فامیلشون که رفیقم بود پیچوندم و بهش زنگ زدم کمی باهم حرف زدیم و…
بعد من براش پیام دادم گفتم 1 یا 2′ روبگو
1, از من خوشت میاد 2, ازمن بدت میاد
بعدا بهش زنگ زدم البته گوشیشو خیلی خاموش میکرد بعد روشن کرد و بهش زنگیدم و گفت 1 گفت ک از من خوشش میاد خلاصه بعد گوشیشو خاموش میکرد هر سه چهار روز یه بار روشن میکرد
امروز بهش زنگ زدم و بوق خورد بر نداشت بعد یک دیقه بازم زنگ زدم خاموش کرده بود تا هنوزم خاموشه دوساعتی میشه
به نظرتون الکی گفت ک ازمن خوشش میاد یا نه؟ لطفا منو یکی راهنمایی کنه , ممنون میشم
با سلام
شمایی که میگویی که 14 ساله هم عاشقی نمیدونه شاید خودت هم نمیدونی عاشقی چیه
من خودم یک پسر اصالت اصفهان هستم و در سال 1380 به دنیا آمدم
امسال تابستان 3 ماه من در روستا بودم و گوسفند چرانی میکردم اما ناگهان دختری از فامیلهایمان را دیدم که با خانواده اش برای ما نظری آورده بودند
اما من حتی اسم آن دختر را نمیدانم و فقط میدانم که او فامبل ما است
من درگیر این داستان تا 3 و4 روز بودم آن ها که در تهران زندگی میکردند و برای تفریح به روستا آمده بود به تهران باز گشتند
و گذشت تا جند روز پیش محرم که او را در روستا دیدم و به شکل عجیبی شوکه شدم
شما که میدانید ایام محرم دوره این کارها نیست و من هم به خاطر حرمت این روزها قدمی نزاشتم
اما میدانم که اورا در عید نوروز خواهم دید اما فقط از شما درخواست کمک و ارشاد دارد که برای رویایی بعد جه کار کنم و خودم را چگونه به او نردیک کنم باتشکز
اخه 11 سال و 14 سال مگه عاشق میشن… بی خیال بابا
مگه اونا دل ندارن؟؟؟؟واقعا ببخشیدا ببخشیدا طرز فکرتون احمقانس
نه فقط توعاشق می شی انگار مارباتیم وقلب نداریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله میشن
بابا شماها که همتون هنوز کودک هستین!!! اخه دختر بچه 10 ساله یا پسر 14 ساله چی از زندگی میفهمه ؟؟؟؟ !!!!!!!!!!! والا من که 25 سالمه هنوز فکر میکنم به بلوغ عقلی نرسیدم…..
یکی رو دوست دارم ولی گفتن بهش رو صلاح نمیدونم چون پسرا تا بهشون بگی چیزای بدی فکر میکنند…….
سلام بچه ها من امیرحسینم 15 ساله از فردوس خراسان جنوبی ب طور اتفاقی اومدم با عشقم دعوام شدو الکی تو نت چیزا سرچ میکردم ک اینجا اومد خیعلی خوشالم با اینجا روب رو شدم
خیلی خوووووووووووووب بود.
من عاشخ شدم پسسسسس.
سلام من ١۶ سالمه و عاشق دختر داییمم این احساسمو بهش گفتم ولی مثل اینکه این احساس دوطرفه نیست اون زد توی گوشم و بعد رفت به باباش گفت و الان دو ماها که با داییم اینا هیچ ارتباطی نداریم
اقا امیر به نظر من بزار یه دوسه سال دیگه وقتی که پخته تر شدی تصمیم بگیر من که ابروم توی فامیل رفته و الان دوست دختر دارم ولی دوستشون ندارم
بهتره الان بهش نگی چه احساسی داری
سلام دوستان امیرحسینم 14 ساله, من از یه دختر خوشم اومده عاشقش
شدم اون هم ده سالشه از من چهار سال کوچیک تره اونم فکر کنم منو دوست
داشته باشه منو زیاد نگاه میکنه این دختر فامیل دورمون میشه ینی نوه
دختر عمو بابام اره یکم فامیل دوره کلاس پنجمه منم نهم , با چشاش بعضی
مواقع نگاهم میکنه , نگاه های کمی خواص , و اما من میخوام به اون بگم که
دوسش دارم و شماره بدم و میتونم این کارو کنم زیاد خجالتی نیستم فقط
از یه چیز میترسم اونم اینه که میگم ده سالشه سنش کمه شاید از این چیزا
زیاد ندونه , دوستان دختر ده سال به نظرتون میتونه رفیق باشه بامن .
********* لطفا یکی منو راهنمایی کنه ممنون میشم ********
نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
من وقتی ده سالم بود فک میکردم بعد ازدواج لک لکا بچه هارو از اسمون برای مامان باباها میارن…
خدااااااااااااااایا خودت ظهور کن…
ناموساااااااااا .این تیغ کو من رگمو بزنم؟؟؟10 سال؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخ جمع کنین باو
بخدا من ده سالم بود تنها دغدغه هرسال معدلم بود اگ 19:5میاوردم خودمو میکشتم …البته تا 15سالگیوهمینحوری بود
خدایااااااا……چی بگم ب اینا
من غزل هستم و. 15 سالمه.
عاشق پسر عمم شدم که با هم 16 سال تفاوت سنی داریم تمام مشخصاتی بالا گفته را نسبت بهش دارم. و . ومی خام بهش بگم ولی نمی دونم چه جوری که با هم میونمون به هم نخوره
اشتباه میکنی …
اون الان تورو ب شکل بچه میبینه شک نکن.احساساتت براش خنده داره
تجربه کردم ک میگم اونم با فامیل ک فقط 7سال از من بزرگتر بود …وقتی ک دقیقن همسن تو بودم
اوف چه خبره همه عاشق شدن
سلام لطفا کمک من ۱۲ سالمه و از یه پسر که هم سنه خودمه خیلی خوشم اومده ولی روم نمیشه بهش بگم او چند بار به من گفته دوستم داره ولی جوابی ندادم تورو خدا کمک
سلام اگه خییلی دوسش داری بهتره که بهش بگی
چی؟؟؟؟؟۱۲ سال؟؟؟؟؟؟بچه جون برو درستو بخون……حالا واست زوده عزیزم…….
س من الان 18سالمه از 14سالگی عاشق ی دختر شدم ولی هنوز نتونستم بهش بگم راهکاری داری
به نظر من بهتره که یهش بگی منم به کسی که دوسش دارم گفتم یه سال پیش و اون گفت که دوسم ندارع ولی دوباره بعد چند ماه بهش گفتم و اونم گفت که دوسم داره و امشب هم منتظر زنگ زدنش هستم برامون دعا کنین بهم برسیم لطقا
سلام آقا امیر منم دقیقا مثل شما بودم از11سالگی عاشق یکی بودم اونم دوسم داشت همسن هم بودیم بعدش بخاطر دروغای بعضی از دوستای نامردش ازم جدا شد اونا طوری بهش وانمود میکردن ک با همشون دوس شدم و بخاطر همین ازم متنفر شد و من هر کاری کردم باور نکرد ک اونا دروغ میگفتن الان ک 17 سال سن دارم هنوزم منتظرش بودم بجز اون کسیرو دوس نداشتم چون عشق اولم بود …بد از 6 سال دوباره خواستم باهاش دوس شم ولی بازم قبول نکرد یکی دو ماه بعدش برگشت گف دوباره با هم دوس شیم ولی نمیدونم چرا خ از چشم افتاد و منم قبول نکردم …خواستم بهت بگم اگ با هم دوس هم بشین تا آخرش بعضیا نمیذارن باهات بمونه چون عشقای امروزی همشون همینطورن بیشتر از این خودتو وابستش نکن وگرنه مثل من میشی بخاطر اون عالم و آدم از چشت می افتن بعدشم نمیذارن بهش برسی….خ سخته خ
یکی جواب منو بده
سلام،پسری نوجوان 15 ساله هستم به دختری از فامیل علاقه مند بودم وهستم چن وقت پیش به من گفت کسیو دوس داری منم بش گفتم اره و مشخصات خودشو بش دادم بعد من از او سوال کردم و مشخصات منو داد بهم گفتم که دیوونشم وقتی زیرزیرکی نگاش میکردم قبلا او هم منو نگاه میکرد و میخندید اما بعد از حرفی که بش زدم نگاها سرجاش بود اما لبخند نه تا اینکه اون سر صحبتو تو یه جایی که منو اون تنها بودیم باز کرد بهش گفتم دوتا سوال میپرسم مایلی جواب بدی اونم گفت اره بش گفتم واقعا کسیرو با اون مشخصات دوس داری گفت اره بش گفتم اون شخص منم که دوسش داری خندید گفت نمیتونم جواب بدم منم گفتم سکوت نشانه رضایت است و هردو باهم خندیدیم سوال من اینه ایا اون واقعا منو دوس داره و چیکار کنم بیشتر از اینی که هست دوسم داشته باشه من الان غذام کم شده همه فکرو ذکرم پیشه اونه الانم دستم میلرزه بی قرارم دوس دارم پیشم باشه تو کلاس زبان برای اولین بار منفی گرفتم خوابم به چشام نمیاد اگرم بیاد همش خواب اونو میبنم لطفا کمکم کنید جوابو اگه میشه هم به جیمیلم هم اینجا بنویسید ممنونم منتظر جواب میمونم
به نظرمن كه بايد جلوي اون مغرور باشي آقاامير بهش نشون نده كه دوسش داريا(البته فعلا)من مطمئنم كه اونم تورو دوست داره
راستش من14سالمه بااين كه كوچيكم ولي ميتوني روم حساب كني چون چن ساله كه دارم درس مشاوري مي خونم همايش هاي كشوري رفتم
جلسه هاي مشاوره داشتم ….مقاله نوشتم
اگه خواستي بياوبم ميتونم بهت مشاوره بدم ….اين مدل مشاوره باچن نفركردم
اينم آدرس وبم(lovers-selena.blogfa.com)
تورو خدا کمکم کنید من۱۶سالمه از اردبیل چند وقت پیش عاشق یکی از دخترای کوچه مون شدم.بنا به دلایلی که خونمون رطوبت داشت مجبور شدیم یه خونه وسط شهر بخریم بعد اسباب کشی فهمیدم کی از مدرسه بر میگرده یه چن ماه رفتم دیدنش و احساسمو گفتم بهش این اخرسر مادرش جلوم سبز شد.کاری ندارم ولی احساس میکنم منو دوس نداره لطفاکمکم کنید تمام زندگیمه حتی بهش شماره هم دادم خاک برسرم بد موقع بهش اس دادم لو رفتم دعا کنید بازم ببینمش
خیلی دوسش دارم ای کاش اینایی رو که نوشتمو بخونه بفهمه خودمم
میتونی ب من کمک کنیی شما?
اگ میدونی دوستت داره ولی کمی هم بی محلی میکنه….
سعی کن بش بی محلی کنی چند بارر.. باز ی روز باهاش خوب بشی …واسه پسرا خیلی تاثیر داره اینو چون دخترم میگم
خوشبحالت
من 17سالمه و پسر همسایه مون رو دوست دارم مدرسش جای مدرسمه و مسیر طولانی ایو با اتوبوس وکمیهم پیاده باهم میریم خیلی سر به زیروخجالتیه خلی وقته دوسش دارم ومیدونم اونم دوستم داره ولی هیچی نمیگه نمیدونم چیکار کنم دلم میخواد همش کنارش باشم اینم بگم من نقاشم و خیلی ها منو میشناسن پسرا تو اتوبوس دیروز جلوی همین پسره از من حرف میزدن میگغت مخمو میزنن میترسم راجبم فکر بد کنه خیلی اعصابم خورده وقتی از اتوبوس پیاده شد اخم داشت و مقل همیشه باهام هم قدم نشد نمدونم چیکار کنم بفهمه دوسش دارم
راستش وقتی داستانتو خوندم بهت حسودیم شد
فک می کنم که واقعا دوست داره چون اگه نداشت بعد از اون سوال نمی خندید .
من الان ی دختری رو دوست دارم بعد اون ازم 4 سال کوچیک تره خیلی دوسش دارم ولی نمی تونم باهاش حرف بزنم
حتی ی کلمه هر روز بهش فک می کنم
نمی دونم چیکار کنم .
خلاصه خوش به حالت اقا امیر له مظرم اگه ادامه بدی رابطتتو باهاش موفق می شی
با ارزوی موفقیت برات
سلام.
من اسمم ملیکا ست 14 سالمه
عاشق یه پسر شدم❤
اسمش امیر عباسه
سه سال ازم بزرگتره 17 سالشه….
ولی تمام ااخلاقاش شبیه خودمه
همه بهمون میگن امیر و ملی با هم جورن ولی اون اصن اهمیت نمیده به این حرفا ولی من خیلی خجالت میکشم
واقعا نمیدونم چجوری اونو جذب خودم کنم احساس میکنم منو اصلا نمیخواد
توروخدا کمکم کنید
التماستون میکنم
خواهش میکنم
بخدا اگه بهش نرسم خودمو میکشم ☺