درباره محیط زیست و اهمیت حفاظت از آن مطالب زیادی منتشر نمیشود و همین موضوع نگرانی ها را برای آینده محیط زیستمان افزایش میدهد.
وابستگی و توجه به محیط زیست موضوع مهمی برای تعیین و تصمیم گیری دربارهٔ فاکتورهای مؤثر و میزان اثرگذاری آنهاست.
اگر از مردم بپرسیم آیا به محیط زیست علاقه دارند یا خیر، در واقع سؤالی را مطرح کردهایم که فقط یک جواب مثبت میطلبد.
نتایج مطالعات نشان می دهد برخی از فاکتورهای تأثیرگذار در دلبستگی و علاقه عبارتاند از: جنسیت، سن، خاطرات کودکی، مذهب، سیاست، طبقهٔ اجتماعی، ملیت، فرهنگ، تفاوت های شهری و غیرشهری، ارزش ها، تحصیلات و فعالیت ها. امروزه، بهرغم نگرانی های فراوان دربارهٔ حفظ محیط زیست، شاهد رفتارهای مخرب انسانها در عناصر زیست محیطی هستیم.
بنابراین، برخی افراد گرچه میدانند برای جلوگیری از این تخریب چه باید انجام دهند، در نهایت، براساس آنچه دلشان میخواهد تصمیم میگیرند و عمل میکنند و این مسئله به محیط زیست صدمهٔ فراوانی میزند.
در اینجا میخواهیم بررسی کنیم که به چه دلیل افراد به آنچه در اینباره میدانند، عمل نمیکنند و ببینیم چرا برخی افراد محیط زیست را جدی نمیگیرند.
ادامه مقاله اهمیت محیط زیست
روانشناسی حفاظت از محیط زیست
لطفاً به رفتارهای خودتان در یک شبانهروز خوب فکر کنید. در هر ۲۴ساعت چندین و چند دو راهی وجود دارد که یک طرفش رفتار مراقبتکننده از محیط زیست است و یک طرفش رفتار تخریبکننده. همان اول صبح که از خواب بلند میشوید و اولین وعده غذا را میل میکنید، میتوانید آشغالش را تفکیک کنید یا نکنید.
وقتی از خانه بیرون میآیید اگر خودرو شخصی داشته باشید، میتوانید بیرونش بیاورید یا نیاورید. در راه محل کار یا تحصیل میتوانید آشغالهایتان را توی سطل آشغال بیندازید یا توی پیادهرو.
در محل کار میتوانید از دو روی کاغذ پرینت بگیرید یا فقط یک طرف و این فهرست میتواند همچنان ادامه داشته باشد. وقتی رفتار آدمی اینقدر به حفظکردن یا حفظنکردنش ربط دارد، چرا حوزهای به نام «روانشناسی حفظ محیط زیست» وجود نداشته باشد؟
«ما روی سطح این سیاره به همراه منابع عظیم، حاصلخیزی خاک، معادن و آبوهوا و اتمسفر زندگی میکنیم. همیشه وظیفه بشر است که برای مشکلات موجود در این سیاره راهحل مناسب ارائه دهد.
حتی امروزه نمیتوانیم فکر کنیم که برای رهایی از این مشکلات راهحل کافی پیدا کردهایم.»
فکر میکنید این جملهها را چه کسی گفته است و در چه زمانی؟ احتمالاً اولش فکر کنید این بخشی از سخنرانی یک فعال محیط زیست در قرن بیستویکم است. اما راستش را بخواهید، این جملات را آلفرد آدلر، روانشناس مشهور، آن هم در سال ۱۹۶۱ یعنی بیش از نیمقرن پیش گفته است.
از آن زمان تاکنون پژوهشهای بسیاری دربارهٔ رابطه محیط زیست و روانشناسی انجام شده است که بخشی از یافتههایش اینها هستند:
مراقبت از محیط زیست میتواند معنای زندگی آدمی باشد
پژوهشهای جدید دربارهٔ معنای زندگی نشان میدهد که انسان قرن بیستم، معنای زندگیاش را کمتر از ماورا و آسمان میگیرد. او حالا معنی زندگیاش را در زمین و در موضوعاتی مثل حقوق بشر، برابری انسانها و حفاظت از محیط زیست جستوجو میکند. شاید غیر از وضعیت اسفبار محیط زیست، یکی از دلایل گسترش سازمانهای مردمی حفاظت از محیط زیست همین جستوجوی معنای زندگی باشد.
محیط زیست نامطلوب، آثار روانی منفی دارد
«محیط غیرانسانی، قابل زیستن نبوده و برای رشد شاخص شخصیت انسان نامناسب است. محیط پیرامون انسان یکی از مهمترین و اساسیترین عوامل سازنده وجود روانشناختی اوست.»
این حرفهای بیشتر نظری را یک روانپزشک به نام سیرز در سال ۱۹۶۰ گفته است، اما حالا هر روز تحقیقهای جزئی و کاربردی دربارهٔ تاثیر منفی محیط غیرانسانی که سیرز دربارهٔ آن گفته بر روان آدمی انجام میشود؛ مثلاً حجم زیادی از پژوهشها میگویند سرب، جیوه و بیفنیل پلیکلرینات، بر عملکردهای شناختی، مثل حافظه یا یادگیری، و گاهی حتی رفتارهای اجتماعی، مانند پرخاشگری، اثر منفی دارند. غیر از این، گرمایش جهانی و افزایش جمعیت، تعارض بین آدمها را زیاد میکند.
رابطه با طبیعت، بهداشت روان را افزایش میدهد
تحقیق روانشناسان نشان داده است که تعامل با حیوانات و طبیعت، هم سلامت روان را افزایش میدهد و هم استرس را کاهش. غیر از این، احساس ارتباط با یک کل بزرگتر به نام مادر طبیعت، میتواند احساس بهزیستی، یا عامیانهترش، خوشبختی را افزایش دهد.
رفتارهای انسانی محیط زیست را نابود میکند
حالا خودتان همه آن یافتههای قبلی را بگذارید کنار اینکه بسیاری از مشکلات زیست محیطی حاصل مستقیم رفتار ماست؛ مثلاً خیلی از تغییرات آبوهوایی حاصل دستساختههای خود انسانهاست.