اسم پسر

اگر به دنبال اسمی خاص و پسرانه هستید که برای کودک دلبندتان انتخاب کنید این بخش از گالری اسم های پسرانه را بررسی کنید تا بهترین اسم مورد نظرتان را بیابید.

اسم پسر

اسم پسر ایرانی، بانک اسامی جدید پسرانه،گلچین اسم های جدید و قشنگ پسرانه


اسم خاص و شیک پسر

در جدول زیر گالری اسم های پسرانه به انتخاب کاربران آلامتو را مشاهده میکنید.

علی1- بلند، بلند بر آمده، بلند قدر؛ 2- بزرگ، شریف؛ 3- توانا؛ 4- کلان؛ 5- نامی از نام‌های خدای تعالی.
مهدیدر لغت به فتح میم به معنای هدایت کرده شده ، جمع آن« مهدیون » است مهدی منتظر صاحب الامر بقیه الله همنام پیامبر اسلام (ص) دوازدهمین امام معصوم که اکنون از نظر ها غایب است.
میلاد1- زمان تولد؛ 2- (در قدیم) تولد؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) پدر گرگین و از پهلوانان ایران باستان.
محمدستوده، بسیار تحسین شده؛ 2- آن‌که خصال پسندیده‌اش بسیار است.
رضارضایت، راضی، خشنود
حسین1- خوب، نیکو
ماهور(ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.
رایانرایان نامی پارسی و به معنای اندیشمند که از واژه اوستایی “رینت/Raonat” می‌آید. رایان (Rayan or Ryan) در میان اسم‌های انگلیسی از ریشه ایرلندی و به معنی ِ «شاه» است .ودر انگلیس به معنی دری از درهای بهشت است.در ایران قدیم به مردان رایان می گفتند.
کارناسم کارن Karen یا Caren یک نام بین المللی است که در خیلی از کشور ها مثل انگلستان، امریکا، استرالیا، دانمارک و … برای نامگذاری فرزندان استفاده می شود.
ماهان1) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد؛ 2) نام یکی از شهرهای استان کرمان؛ 3) نام دشت بزرگی در مغربِ تبریز.
آرتینمنسوب به آرت، پاکی و تقدس؛ 2- (به مجاز) پاک و مقدس؛ 3- (اَعلام) هفتمین پادشاه ماد.
کیان(به مجاز) سروران و بزرگان؛ 2- (اَعلام) 1) کی‌ها، هرکدام از پادشاهان داستانی ایران از کیقباد تا دارا؛ پادشاهان و سلاطین؛ 2) نام شهرستانی در شهرکرد، در استان چهارمحال و بختیاری.
رادینآزادوار، آزاده، به مانند آزاده.

لیست پرطرفدارترین اسم پسر

امیرحسینامیر خوب و نیکو، پادشاه نیک، حاکم صاحب جمال – مرکب از دو اسم امیر و حسین
ابوالفضلخداوند هنر. صاحب فضل. پدر فضل، (در اعلام) نام یکی از پسران حضرت علی (ع) و برادر امام حسین (ع )
امیرعباسامیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.
سامیاربه معنی صاحب ثروت و زر و سیم. از طرفی سام در داستان شاهنامه نام پدر زال بوده است و به معنی نگهبان و فرشته هم است.
محمد طاهانام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده و طاها که شکل فارسی از طه نام سوره ای در قران کریم است.
محمدرضااز نام های مرکب، محمد و رضا – کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است
محمد مهدیستوده هدایت کننده، ترکیب دو اسم محمد و مهدی است
امیررضااز نام های مرکب، امیر و رضا- کسی که امیر و سلطان از او راضی و خوشحال است
محمدحسیننام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده شده و حسین به معنای نیکو و صاحب جمال است.
محمد امینلقب پیامبر گرانقدر اسلام- به معنی محمد درستکار و پاک دست
عرفانشناختن و دانستن بعد از نادانی. تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
علیرضاکسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا
امیرمهدیامیر هدایت شده، فرمانروای ارشاد گردیده – ترکیب نامهای امیر و مهدی، کسی که حضرت صاحب الزمان سرور و فرمانده اوست
یاسیننام سوره سی و ششم از قرآن مجید،«یا» حرف ندا و «سین » کنایه از لفظ سید است و یکی از اسمای حضرت محمد (ص ) است
نیکانافراد نیکو و برگزیده و خوب

℁ اسم دخترانه بر اساس الفبا
℁ اسم پسرانه بر اساس الفبا

لیست اسم پسر

گشتاسب

گَشتاسب :    1- دارنده‌ي اسب آماده؛ 2- (اَعلام) نام پسر لهراسب پادشاه كيان كه خواهان…

گرشاسب

گَرشاسب :    (= كرشاسپ و گرشاشپ) 1- به معني دارنده‌ي اسب لاغر؛ 2- (اَعلام) 1)…

کامیاب

کامیاب :    (به مجاز) آن كه به خواست و آرزويش رسيده است، پيروز.

کامل

کامل :    (عربي) 1- آن ‌كه يا آنچه ويژگي‌هاي لازم را دارا است و…

کامروز

کامروز :    1- ویژگی آن که روزگار به میل و اراده اوست؛ 2- (به…

کامران

کامران :    1- (در قديم) (به مجاز) آن كه در هر كاري موفق است،…

کامبیز

کامبیز :    صورت ديگري از كمبوجيه كه در زبان فرانسه كامبيز شده و مجدداً…

کاظم

کاظم :    (عربي) 1- (در قديم) فرو خورنده خشم؛ 2- (اَعلام) لقب امام موسي…

کاروان

کاروان :    1- گروه مسافرانی که با هم عازم مقصدی هستند، قافله؛ 2- (به…

قدیر

قدیر :    (عربي) 1- (در قديم) توانا، قادر؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند.

قدرت

قدرت :    (عربي) 1- توانايي، توان، سلطه و نفوذ؛ 2- (در فلسفه قديم) توانايي…

قباد

قباد :    1- محبوب، شاه محبوب، سرور گرامي؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان…

قاسم

قاسم :    (عربي) 1- (در قديم) بخش‌كننده، مقسم؛ 2- (اَعلام) 1) قاسم ابن حسن:…

فتاح

فتاح :    (عربي) 1- (در قديم) گشاينده؛ 2- از صفات و نام‌هاي خداوند.

فاضل

فاضل :    (عربي) 1- داراي فضيلت و برتري در علم به ويژه علوم ادبي؛…

فاروق

فاروق :    (عربي) 1- (در قديم) تميز دهنده و فرق گذارنده؛ 2- (اَعلام) 1)…

فارس

فارس :    (عربي) 1- (در قديم) سوار بر اسب؛ 2- (به مجاز) دلاور، جنگجو.

فاران

فاران :    (عبري) (اَعلام) 1) موضع مغاره‌ها [جاي غارها]؛ 2) بياباني كه بني‌اسرائيل در…

غلام‌علی

غلام‌علی :    (عربي) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + علي]، ارادتمند و…

غلام رضا

غلام‌رضا :    (عربي) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + رضا]، ارادتمند و…

غلام‌حسین

غلام‌حسين :    (عربي) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسين]، ارادتمند…

غلام‌حسن

غلام‌حسن :   (عربي) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسن]، ارادتمند و…

عاشور

عاشور :    (عربي) 1- عاشورا؛ 2- روز دهم ماه محرم كه روز شهادت امام…

عارف

عارف :     (عربي) 1- (در تصوف) آن كه از راه رياضت و تهذيب نفس…

عادل

عادل :    (عربي) آن كه اعمال و رفتارش مطابق با عدالت، انصاف و قانون…

ظهیر

ظهير :   (عربي) 1- (در قديم) پشتيبان، ياور؛ 2- (اَعلام) ظهير فاريابي: [قرنِ 6 هجری]…

ظاهر

ظاهر :    (عربي) 1- آشكار، نمايان؛ بخش آشكار، هويدا، يا بيروني از هر چيز يا…

طهمورث

طهمورث :    (= تهمورث)، ( تهمورث.

طهماسب

طهماسب :    (= تهماسب)، 1- دارنده‌ي اسب قوی؛ 2- (اَعلام) 1) (طهماسب) نام دو…

طه

طه :    (عربي) (= طاها) (اَعلام) 1) بيستمين سوره از قرآن كريم داراي صد…

طوفان

طوفان :      (معرب از يوناني) (= توفان) 1- جريان هواي بسيار شديد و معمولاً…

طاهر

طاهر :    (عربي) 1- پاك، پاكيزه؛ 2- بي‌گناه، معصوم؛ 3- (در قديم) (به مجاز)…

صدرالله

صدرالله :   (عربي) 1- (به مجاز) كسي كه برتري و مهتري او از سوي خداست؛…

صدرالدین

صدرالدين :    (عربي) 1- پيشواي دين (اسلام)؛ 2- لقبي است كه به بعضي از…

صدرا

صدرا :    (عربي ـ فارسي) (صدر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صدر،…

صائب

صائب :    1- (در قدیم) راست و درست؛ 2- (اَعلام) صائب تبريزي: [قرن 11هجری]…

صانع

صانع :     (عربي) 1- سازنده، آفريننده؛ 2- (در قديم) صنعت‌گر؛ 3- آفريدگار، خداوند.

صالح

صالح :    (عربي) 1- شايسته و درستكار، نيك، خوب، درست؛ 2-(در قديم) داراي اعتقاد…

صارم

صارم :    (عربي) (در قديم) 1- شمشير تيز؛ 2- قطع كننده، بُرنده.

1 13 14 15 16 17

⚑ جستجو در بانک اسامی آلامتو