اگر از فردی که در عنفوان جوانی قرار دارد و تنها بیست سالش است سوال کنید که در زندگی چه چیزی برایت از بیشترین اهمیت برخوردار است قطعا به شما پاسخ خواهد داد رابطه ی عاشقانه و حرفه ی شغلی ام مهم ترین چیز ها برایم هستند. چرا که روابط خانوادگی و عاشقانه و حرفه ی شغلی، امور حیاتی و کلیدی ای هستند که در دنیای امروز، احساس امنیت، رضایت و خشنودی را برایمان به ارمغان خواهند آورد و به ما کمک می کنند تا به اهداف بزرگمان در زندگی دست یابیم.
به گزارش آلامتو به نقل از mindbodygreen؛ در واقع بدون برخورداری از چنین چیزهایی شاید هرگز نتوانیم به فرد موفقی تبدیل شویم و مدام از اهداف و برنامه هایمان جا بمانیم و به یک بازنده تبدیل شویم و بهتر است بدانیم که هیچ کس یک فرد بازنده را دوست ندارد.
با وجود تمام این اوصاف، آن چه که کاملا مشهود است این است که ما در روابطمان چندان خوب عمل نمی کنیم و مدام درگیر روابطی هستیم که خیلی زود از هم می پاشند و ما را با استرس ها و مشکلات بسیاری مواجه می سازند و این امر برای پیشرفت در زندگی به هیچ وجه خوب نیست. زیرا وقتی فکرمان درگیر روابطمان باشد نمی توانیم کارهایمان را به درستی انجام دهیم و در مسیر شغلی هم ناکام خواهیم ماند.
بسیاری از ما انسان ها هر روز از پارتنرمان جدا می شویم و پس از آن با ذکر عیب ها و ایراداتش سعی می کنیم خودمان را تسکین دهیم، از جهتی دیگر بسیاری از ما نیز در روابط ناسالمی قرار داریم که با تمام وجود دست و پا می زنیم تا رابطه ی مان از هم نپاشد و بتوانیم در کنار شریکی که هیچ ارزشی برایمان قایل نیست مدتی دیگر هم دوام بیاوریم.
آیا چنین زندگی فلاکت بار و بی ارزشی، فرهنگ از هم گسیخته و رو به زوالی را نشان می دهد که ما را به چنین جایگاه نا امید کننده ای کشانده؟ در واقع فرقی نمی کند که ما در مورد چه چیزی صحبت کنیم چرا که هم اکنون و در عصر مدرن، ما در جهانی زندگی می کنیم که سرشار از همه چیز است و در آن همه چیز به وفور یافت می شود.
در این دنیای مدرن و سرشار از تکنولوژی، همه چیز از وسایل رفاهی و تفریحی گرفته تا انسان های جور واجور، در بیشترین حد خود است و لذا ما به راحتی می توانیم وسیله ی قدیمی ای که دیگر بدان احتیاج نداریم یا از نظرمان کهنه و فرسوده شده را دور بیندازیم و یک وسیله ی نو بخریم. همین امر در مورد روابط ما با انسان ها نیز صدق می کند چرا که ما یاد گرفته ایم که آن ها را هم به راحتی کنار بگذاریم.
مشکلات فراوانی که در عرصه ی زیست محیطی برایمان به وجود امده نظیر آلوده شدن آب دریاها، آلودگی هوا و معضل بطری های پلاستیکی رها شده در طبیعت، برخی از مسائلی هستند که ما با دور انداختن اشیا مختلف، گرفتارش شده ایم، لکن هنوز هم دست بردار نیستیم و گویا اتوماتیک وار تنها یاد گرفته ایم که همه چیز و همه کس را دور بیندازیم.
بیایید همین موضوع را در مورد روابطمان در نظر بگیریم. به راستی وقتی پای روابطمان در میان باشد ما چه خواهیم کرد؟ بهتر است برای پاسخ دادن به این سوال نگاهی به روابط گذشته ی خود بیندازید و آن ها را مورد واکاوی قرار دهید.
اگر مشکلی در رابطه ی شما و شریکتان به وجود می آمد واقعا چه می کردید. بگذارید من به شما بگویم. شما رابطه ی تان را تمام می نمودید و به دنبال فرد بهتری می گشتید. این کاری است که همه ی ما انسان ها انجام می دهیم. در واقع ما انسان ها به جای این که بمانیم و سعی کنیم رابطه ی خود و معشوقشان را اصلاح نماییم سریع فرار می کنیم و به دنبال فرد بهتری می گردیم که بدون نیاز به اصلاح یا رویا رویی با مشکلاتش، درست همان فردی باشد که در نظر داریم.
در واقع، در دنیای مدرن، ما به یک مشت انسان های بزدل و ترسو تبدیل شده ایم که توان مبارزه با مشکلات را از دست داده اند و فرهنگی را برای خود انتخاب کرده ایم که آسودگی را سر لوحه ی خود قرار داده است و با پر و بال دادن به چنین فرهنگ و طرز تفکری، هر روز آن را گسترده تر از قبل می کنیم.
خب در ابتدا بیایید به این موضوع بیندیشیم که در سال های اخیر نگرش ما نسبت به زباله ها و آلوده نمودن محیط زیست تغییر نموده. امروزه استفاده از کیسه های پلاستیکی و بطری ها در بسیاری از نقاط جهان ممنوع شده و تولیدکنندگان نیز به فکر تولید کالاهای محکم تر و بادوام تری هستند که بیشتر عمر کنند و دیگر بسیاری از کارخانجات، تولید کالای بی کیفیت را که تنها چند بار می توان از آن استفاده کرد و پس از آن باید دور انداخته شود کنار گذاشته اند.
همین امر سبب گردیده که بسیاری از جنگل ها، دریاها و زمین های سبز از زباله های انسانی خالی شوند و فضای مناسب تری برای دیگر ساکنین کره ی زمین فراهم آید و حال سوالی که به وجود می آید این است که آیا چنین تحولات فکری ای، نگرش ما را نسبت به روابطمان هم تغییر داده اند؟ آیا با تغییر تفکرمان در مورد دور انداختن زباله ها نگرشمان در رابطه با افزایش تعهد و وفاداریمان به رابطه و شریک زندگیمان هم تغییر کرده و وفادارتر و متعهدتر از قبل شده ایم؟ آیا به جای اینکه به یک رابطه پایان دهیم به این فکر می کنیم که می توانیم با بر طرف نمودن مشکلات آن رابطه، آن را اصلاح نموده و در کنار کسی که دوستش داریم به آرامش برسیم؟
در واقع پاسخ این است که برای داشتن روابطی طولانی و درازمدت و برای این که مدام در حال قطع رابطه و پایان دادن به دوستی هایمان نباشیم، باید از دو عنصر هوش هیجانی و بلوغ فکری برخوردار باشیم. علاوه بر این، ما باید در درون خود نیز تغییراتی ایجاد کنیم و برخی چیزها را برای خودمان حل و فصل نماییم تا بتوانیم در روابط عاشقانه مان پیشرفت کنیم و زندگی ای سرشار از آرامش داشته باشیم.
در واقع همان طور که هوش هیجانی و بلوغ می تواند در عرصه ی کاری ما را به اهدافمان برساند و از ما یک لیدر خوب بسازد در زندگی خانوادگی و رابطه ی عاشقانه نیز می تواند در داشتن رابطه ای موفق به ما کمک کند.
بسیاری از مهارت هایی که برای داشتن رابطه ای پر بار و سرشار از آرامش بدان ها نیاز داریم، اساسا از شیوه ی خودآگاهی ما به وجود می آیند یعنی هر چقدر بیشتر بتوانیم بر روی خود آگاهی خود تمرکز کنیم و از روش هایی مانند مراقبه ذهنی مبتنی بر ذهن اگاهی و ذاتی قلبی استفاده کنیم ، قطعا روابط پایدارتری خواهیم داشت زیرا در این صورت دیگر تفکراتی همانند یک کودک نداریم و تنها از دیگران نمی خواهیم که ما را درک کنند بلکه به بلوغ لازم برای داشتن تعاملی دو طرفه دست پیدا خواهیم کرد.
وقتی که ما به عنوان یک انسان، درک درستی از درون، تفکرات، حالات و روحیات خود داشته باشیم و به زبان ساده تر، خودمان را به خوبی شناخته باشیم می توانیم به همان ترتیب طرف مقابلمان را هم درک کنیم و در پاسخ به خواسته ها و نیازهایش، سخاوتمند و بخشنده باشیم.
در واقع می توانیم مدام خود را به جای او قرار داده و سپس تصمیم بگیریم. لذا بر اساس اصول کلیدی خودآگاهی، در مقاله ی حاضر، چند روش تمرینی برای تقویت نیروی درونیمان پیشنهاد شده که با تمرکز بر روی آن ها می توانید روابطی بلندمدت و پربار و سرشار از ارامشی داشته باشید. بنابراین دانستن این موارد خالی از لطف نیست
اجازه دهید هماهنگی و هارمونی، اولویت اصلی زندگیتان را تشکیل دهد
بهتر است در زندگیتان هارمونی و هماهنگی را در جایگاه نخست قرار دهید و قبل از هر چیزی تنها به آن بیندیشید. حتی قبل از این که همیشه حق را به خودتان بدهید ابتدا به سازش و هارمونی فکر کنید.
آیا واقعا مطمئنید که شریک زندگیتان در اشتباه است و آیا واقعا مهم است که چه کسی درست می گوید چه کسی اشتباه فکر می کند؟ آیا واقعا نمی توانید جمله ی ساده ای مثل باشه عزیزم را به زبان بیاورید؟ آیا واقعا گفتن این جمله ی ساده برای داشتن روزی پر از آرامش دشوار است؟ آیا واقعا برایتان سخت است که با گفتن همین جمله شریک زندگیتان را راضی نگاه دارید؟
برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا از خودتان این سوال را بپرسید که چه چیزی برایتان مهم است؟ آیا داشتن آرامش و توافق در زندگی برایتان مهم است یا اینکه حق را به خودتان بدهید؟ شما می توانید با گفتن یک جمله ی ساده با شریک زندگیتان به توافق برسید، تنها کافیست بخواهید این کار را انجام دهید، آن گاه خواهید دید که همه چیز چقدر آسان خواهد شد.
گوش دادن و مکث نمودن در هنگام سخن گفتن، لزوم داشتن ارتباطی موفق
اگر شما در ذهن و روح خودتان احساس آرامش داشته باشید و سعی کنید از طرق مختلف این آرامش را در درون خود به وجود آورید می توانید در هنگام صحبت کردن با طرف مقابلتان نیز این احساس آرامش را با مکث نمودن و گوش دادن به سخنان او و درک حرف هایش به وی انتقال دهید.
علاوه بر این هنگامی که شما با تمرکز کامل به حرف های طرف مقابلتان گوش می دهید و در هنگام سخن گفتن با او مکث می کنید می توانید کاملا متوجه حرف ها و نگرانی هایش بشوید و پاسخ قانع کننده ای به او بدهید.
سعی کنید در هنگام مکالمه به او بگویید که چه حسی دارد و چرا چنین حسی به او دست داده و پس از آن سعی کنید با حرف های شمرده شمرده و سخنان محبت آمیز به او احساس خوبی بدهید چرا که مقابله به مثل و گفتن سخنانی از سر عصبانیت نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث می شود همه چیز بدتر شده و حتی رابطه تان به اتمام برسد.
سعی کنید همواره در مکالماتتان صبر داشته باشید و با مکث کردن به سخنان طرف مقابل گوش دهید. هرگز هنگامی که پارتنرتان در حال صحبت و یا گله و شکایت است وسط حرف هایش نپرید و صحبت هایش را با گفتن چیزهایی از سر عجولی قطع نکنید.
همواره سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید چرا که همین حفظ آرامش، مکث کردن، سخن گفتن شمرده شمرده و گوش دادن موثر، می تواند باعث شود که رابطه ی تان سالیان سال حفظ شود.
هنگامی که تنش های بیشتری در زندگیتان وجود دارد، سعی کنید بیشتر یکدیگر را دوست داشته باشید
آیا به نظر شما هنگامی که در زندگیتان تنش وجود دارد باید با ایجاد استرس بیشتر، زندگیتان را به ورطه ی نابودی بکشانید و یا کاری کنید که نه تنها تنش از بین برود بلکه رابطه تان از قبل هم قوی تر و ماندگارتر شود؟ تنش و استرس می توانند باعث تمام شدن رابطه تان شوند لکن در کنار آن تنش همیشه هم چیز بدی نیست چرا که تنش ها و استرس ها همانند زنگ خطری هستند که به شما هشدار می دهند یک جای کار می لنگد و باید چیزی را تغییر دهید تا دوباره همه چیز سر جای خودش باز گردد.
در واقع تنش ها می توانند برای شما همانند چراغ راهنما عمل کنند و به شما نشان دهند که کجای کار را اشتباه انجام داده اید. پس اگر واقعا طرف مقابلتان را دوست دارید باید تنش ها را جدی بگیرید و از آن ها برای قوی تر شدن رابطه تان استفاده کنید زیرا در غیر این صورت همین تنش ها با وارد آوردن استرس به هر دو طرف باعث از هم پاشیده شدن زندگی می شوند.
بنابراین بهتر است به جای این که مدام انتظار داشته باشید که طرف مقابلتان خودش را تغییر دهد ابتدا خودتان پیش قدم شده و خودتان را تغییر کنید. پس از آن خواهید دید که همه چی درست می شود و رابطه تان دوام بیشتری خواهد یافت.
خب بگذارید این سوال را از شما بپرسم که اگر شغل دشواری دارید و روزهای سختی را بر سر کار سپری می کنید و با فردی رابطه ی عاشقانه دارید که او هم شغل دشواری دارد و روزهای کاری سختی را پشت سر می گذارد چه خواهید کرد؟ آیا سعی می کنید تمام مشکلات و دشواری های محل کار را به خانه بیاورید و تلافی اش را سر شریک زندگیتان باز کنید یا با او مهربان هستید و سعی می کنید در محیط خانه دشواری های محل کار را فراموش کنید؟
اغلب اوقات، چنین زندگی هایی سخت و توام با مشکلات فراوان هستند زیرا وقتی که شما به خانه می رسید بسیار خسته هستید و حوصله ی شنیدن حرف های هیچ کس را ندارید و طرف مقابلتان نیز به همان اندازه خسته است. بنابراین هر دو طرف استرس ها و مشکلات خود را به محیط خانه می آورید و این موضوع رابطه تان را خراب خواهد کرد.
اگر در این میان فرزندی هم داشته باشید همه چیز خراب تر می شود زیرا در کنار کار سختی که باید هر روز انجام دهید و در کنار تمام مشکلات و سختی ها، باید به فرزندانتان هم رسیدگی کنید و به خصوص هنگامی که به خانه می آیید سر و صدای آن ها می تواند آرامشتان را به هم بزند و حتی زندگیتان را به ورطه ی نابودی بکشاند.
در چنین شرایطی زندگی در کنار عزیزترین کسانتان به عذابی بزرگ تبدیل خواهد شد و حتی استرس ها و مشاجره هایی که معمولا در زمان سرو شام بیشتر می شوند می توانند باعث سو هاضمه و بی اشتهایی تان شوند و به سلامتی تان خدشه وارد کنند که اصلا خوب نیست.
در واقع کلید داشتن رابطه ای موفق، مهربان بودن با اعضای خانواده حتی در شرایط پر استرس و پر تنش است.
سعی کنید همواره با شریک زندگیتان با صدایی نرم و آهسته سخن بگویید
اگر می خواهید شریک زندگی خوبی باشید به طوری که پارتنرتان همواره به شما عشق بورزد سعی کنید همیشه آرامش درونی تان را حفظ کرده و در هنگام سخن گفتن این آرامش را از طریق سخنانی نرم و بیانی ملایم به شریک زندگیتان منتقل نمایید.
شاید شما متوجه نشوید اما شیوه ی سخن گفتنتان می توانید تاثیر بسزایی بر رابطه ی تان داشته باشد. اگر لحن کلامی ملایم و مهربانانه داشته باشید می توانید رابطه ی تان را تا حد زیادی بهبود بخشیده و همسر یا شریک زندگیتان را به خود وابسته تر کنید اما اگر زبانی تند و تیز و همانند شمشیر داشته باشید شریک زندگیتان به سرعت از شما دلسرد خواهد شد و شاید حتی رابطه ی تان از هم بپاشد.
وقتی شما با صدای ارام و ملایم صحبت می کنید ، پارتنرتان از شنیدن صدای شما لذت می برد و لذا دوست دارد مدام با شما حرف بزند و درد و دل کند و همین موضوع می تواند ارتباطتان را عمیق تر کند.
بنابراین بهتر است همواره با شریک زندگیتان با زبانی ملایم و آرام سخن بگویید و تا می توانید با لحن کلامتان به او آرامش بدهید. چرا که علت اصلی برقراری یک رابطه ی عاشقانه همین آرامش داشتن و آرامش گرفتن از یکدیگر است و هیچ وقت دو نفر که مدام به هم بی احترامی می کنند و یا تنها با مشاجره و دعوا با هم سخن می گویند و از کلمات و جملات تحقیرآمیز استفاده می کنند نمی توانند رابطه ای پایدار و طولانی داشته باشند.
در مورد کارهای بدی که انجام داده اید یا آن چه فراموش کرده اید انجام دهید فکر کنید
در هنگام خواب، همیشه یک دقیقه طول می کشد تا چشم ها را ببندید و مدتی هم طول می کشد تا به خواب روید. شما می توانید از این مدت برای به یاد آوردن کارهای نادرستی که انجام داده اید و یا کارهایی که فراموش کرده اید انجام دهید استفاده نمایید.
شما می توانید در این زمان با احساسات خودتان صادق باشید و ببینید که چه ظلم هایی در حق طرف مقابلتان انجام داده اید و یا انجام چه کارهایی را پشت گوش انداخته اید.
نیازی نیست که مدام خودتان را مجازات کنید یا اینکه همواره به سرزنش خودتان بپردازید، زیرا سرزنش کردن خودتان چیزی را حل نمی کند، فقط کافی است دیگر کارهایی را که انجام داده اید تکرار نکنید. همین کار کوچک باعث می شود که کدورت روابطتان از بین برود و زندگی موفق تری داشته باشید.
وقتی شما تصمیم می گیرید که کارهایی را که از نظرتان نادرست بوده اند دیگر انجام ندهید در واقع تصمیم گرفته اید که خودتان را اصلاح کنید و لذا رفتارتان می تواند تاثیر بسزایی بر روی رابطهتان داشته باشد و آن را از نابود شدن نجات دهد.
اگر در مورد کارهای خوب و بدتان فکر کنید و سعی کنید کارهای قبلیتان را تکرار ننمایید و به جای آن سعی در جبران خطاها داشته باشید، همواره آسوده خاطر خواهید بود و با خیالی راحت می خوابید و در عین حال می دانید که در رابطه ای توام با ارامش و رو به پیشرفت هستید که در آن هر دو نفر برای بهبود رابطه تلاش می کنند.
4 نکته کلیدی در یک رابطه موفق
با توجه به تجربیات زندگی خودم و تجربیات مربوط به هزاران زوجی که طی 47 سال گذشته به من مراجعه کردهاند، چهار نکته اساسی را که برای ایجاد یک رابطه عاشقانه و حفظ آن ضروری است کشف کردهام:
یاد بگیرید که چگونه عاشق خودتان باشید.
اگر شما بهدلیل صرفنظر کردن از خودتان، از درون احساس پوچی کنید، نمیتوانید در عشق به طرف مقابلتان سهیم شوید. دوست داشتن خودتان یعنی پذیرفتن مسئولیت احساسات خودتان، نهاینکه فرد مقابل را مسئول درد و لذت و ارزش شخصیتان بدانید.
وقتی انتظار دارید همسرتان توجه و عشقی را که شما نسبت به خود ندارید به شما بدهد، همیشه در حال کنترل او خواهید بود که همیشه این مسئله، مشکل آفرین است. منظور و خواسته شما برای گرفتن عشق، بهجای عشق دادن، هرگز منجر به ارتباط و صمیمیت نخواهد شد.
بخشی از دوست داشتن خودتان این است که یاد بگیرید روح زیبای خودتان را ببینید تا بتوانید صراحتا برای خود ارزش قائل شوید نهاینکه خودتان را قضاوت کنید. یاد گیری چگونه دیدن جوهر و ماهیت خودتان، از ارتباط با حقیقت والای خودتان ناشی میشود.
ما نمیتوانیم با چشمهای خودِ جریحهدار شده و خودخواهمان، جوهر روحمان را ببینیم، چون پر از عقاید نادرست درباره ارزشهای خودمان است، عقایدی مانند ” من به اندازه کافی خوب نیستم، من اساسا نقاط ضعف و کمبودهای زیادی دارم، من بیلیاقتم”.
ذات و جوهر روح همسرتان را ببینید و ارزش قائل شوید.
ما وقتی عاشق میشویم، عاشق ذات همدیگر میشویم، اما دیر یا زود، خودِ آسیبدیدهمان، رابطه را با استراتژیهای کنترل مانند خشم، سرزنش، عقبنشینی، مقاومت و اطاعت تصاحب کرده و تباه میکند.
این اتفاق میافتد چون خودِ جریحهدار شدهمان جوری برنامهریزی شده که ما را با شکلهای گوناگون رفتارهای کنترلگرایانه “محافظت” کند. در روابط، وقتی ترس از پس زدهشدن و گرفتارشدن آشکار میگردد، ما سعی میکنیم برای دوباره بهدست گرفتن کنترل، به این استراتژیهای برنامهریزی شده مراجعه کنیم.
همه ما نیاز داریم، مدارا و تحمل خودِ آسیبدیده همدیگر را یاد بگیریم و به ذات و جوهر هم عمیقا عشق ورزیده و به آن احترام بگذاریم. وقتی خودِ جریحهدار شده، قابل تحمل نباشد؛ مثلا وقتی فرد مقابل خشن، خائن و یا دروغگو است، پس او فرد مناسبی برای شما نیست.
با همسرتان مهربان باشید.
زوجهای موفق با یکدیگر خیلی مهربانند. اما زمانیکه خودتان را رد میکنید و نادیده میگیرید، دوست داشتن فرد مقابل کار دشواری است. هرچقدر با خودتان مهربانتر باشید، طبیعتا با همسرتان نیز مهربانتر خواهید بود.
مهربانی، با اطاعت و پذیرش خیلی فرق دارد. پذیرش و تسلیم، نوعی کنترل است، یعنی از خودتان دست میکشید و تسلیم میشوید تا عشق دریافت کنید. اما مهربانی از جایی کامل در درونتان نشات میگیرد، جایی که از عشق به خودتان پر و کامل شده و میتواند برای دیگران لبریز شود.
روحیه بخشنده و بلندنظر نسبت به همسرتان داشته باشید.
زوجهای موفق، روحیهای بزرگوار نسبت به همدیگر دارند. دوست دارند ازهم حمایت کنند، پشتیبان هم باشند و برای همدیگر کارهای دلانگیز و خوشایند انجام دهند. آنها نسبت به زمان باهم بودنشان، عشقشان، پسند و پذیرششان، و حمایت نهایشان، بلندنظرند.
وقتی شما نتوانید این رفتارهای محبت آمیز را برای همسرتان انجام بدهید، به احتمال زیاد دلیلش این است که نسبت به خودتان مهربان و علاقهمند نیستید. به همین دلیل، دوست داشتن خود، تا این حد مهم و ارجح است. برای دیدن و اهمیت دادن به همسرتان قطعا لازم است که اول خودتان را دوست داشته باشید.