چه بپذیرید و چه نه، هر اتفاقی بهاری دارد و بهار ازدواج هم گل سال های جوانی، یعنی دهه سوم یا اوایل چهارمین دهه زندگی است.
نمی گوییم تمام زوج هایی که قبل یا بعد از این سن به خانه بخت رفته اند، شکست خورده برگشته اند اما این واقعیت را هم انکار نمی کنیم که آنها لذت چند سال بیشتر خوشبخت بودن در کنار یک شریک واقعی را از دست داده اند. نگاهی به شناسنامه تان بیندازید.
اگر بیش از تعداد انگشتان یک دست از این دهه بهاری گذشته است باید به شما هشدار دهیم.
زمان شما برای تجربه یک آرامش متفاوت هر روز کمتر می شود. پس تا دیر نشده، یک بار این مطلب را مرور کنید و ببینید که در گروه کدام یک از زنان ازدواج گریز جا می گیرید.
قصههای شکست، دیده و شنیدهاید
هم دیدهاید و هم شنیدهاید که زندگی بعضی از زوجها یا به طلاق رسمی رسیده است یا طلاق عاطفی! میترسید به روز دیگران بیفتید و مبتلا به دردشان شوید! پس دور ازدواج را خط قرمز میکشید. این سادهترین راه نیست؟
راهحل: چشمهایتان را بشوئید و جور دیگر نگاه کنید. فقط کافی است مدبرانه و عاقلانه انتخاب کنید و تجربه زندگی خود را بالا ببرید. بهتر است دست به کار شوید، مهارتهای همسرداری را بیاموزید و فنون حل مسئله و مدیریت بحران را فراگیرید.
از زمین خوردن میترسید
همه زن ها به یک شکل به شکست عاطفی پاسخ نمی دهند. برخی زود فراموش می کنند و سرگرم کار و زندگی می شوند اما برای بعضی ها فراموشی کار سختی است. آنها روی نام عشق برچسبی منفی می چسبانند و تصمیم می گیرند دیگر سراغش نروند. شما هم یکی از این دو دسته اید؟
راهحل: اگر بیش از شش ماه است که جدایی را پشت سر گذاشته اید و هیجان های منفی تان تا حدودی فروکش کرده است، می توانید با مشاوره و واکاوی ارتباط قبلی، نقش خودتان را در بحران هایی که پشت سر گذاشته اید پیدا کنید.
شاید شما به انتخابی نامناسب دست زده بودید و شاید هم در زمان نامناسب و در مکان نادرست در یک رابطه قرار گرفته بودید. از قانون همه یا هیچ استفاده نکنید و با تعمیم دادن تجربه هایتان به موقعیت های دیگر، خود را از لذت عاشق شدن و زندگی در کنار فردی که می تواند به شما آرامش دهد محروم نکنید.
وقتی حس تعهد کمرنگ است
گاهی گمان میکنید شما حتی نمیتوانید با خودتان کنار بیائید و وظایف مربوط به خودتان را انجام دهید، چه برسد که بخواهید یکی دیگر را رتقوفتق کنید، در مقابلش از خودگذشتگی نشان دهید، آرزوهایش را برآورده کنید، خلاصه آنکه همسرداری کنید! بیرودربایستی شما از متعهد شدن میترسید.
راهحل: منتظر معجزه و یا زمان مناسب و یا خاص نباشید. سعی کنید نسبت به خودتان متعهد شوید! آستین بالا بزنید و برای پذیرش مسئولیت، کاری کنید. در اولین گام تواناییهایی خود را بشناسید و نقاط ضعفتان را کشف کنید. با اطلاع از ویژگیهای مثبت و منفی خود خواهید توانست مهارتهای جدیدی یاد بگیرید. در دومین گام، با زنانی که ازدواج موفق داشتهاند، همکلام شوید و از آنان راجع به مسئولیتهای یک زن متعهد و وظیفهشناس پرسوجو کنید
سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید و جایی برای شک و شبهه خانواده باقی نگذارید. در صورت مخالفت منطقی و با دلیل و برهان، آن را پذیرا باشید و دوباره با نگاهی عمیقتر خواستگارتان را بکاوید. اما در صورت سختگیری نا به جا و بهانهگیری، پای انتخابتان بایستید
منتظر گزینههای بهترید
اگر با وجود روبرو شدن با مردانی که گمان می کردید توان خوشبخت کردنتان را داشته اند، باز هم به خاطر از دست ندادن گزینه های بهتری که احتمالا در آینده سراغتان می آیند، پاسخ منفی داده اید، به شما مشاوره با یک روانشناس را توصیه می کنیم. چرا که این مدل تفکر می تواند زمینه بروز وسواس فکری در شما باشد.یادتان نرود که در هر زمینه ای ممکن است انتخاب بهتری وجود داشته باشد.
راهحل: به جای چنین فکر و خیال های بی نتیجه ای، بهتر است نیازهایتان را خوب بشناسید و نسبت به جنسیت روانی خود و جنسیت روانی جنس مخالف، اطلاعات مفیدی به دست بیاورید. هنگامی که بعد از ایجاد شناخت مناسب دست به انتخاب بزنید و گزینه پیش رو ا برای ازدواج با خود مناسب ببینید، دیگر جای نگرانی باقی نخواهد ماند. پس عجله نکنید و با شناخت و گام به گام جلو بروید. از همه مهمتر این است که مسئولیت این تصمیم را به عهده بگیرید و با یک بام و دو هوا بودن،خود را در شک و شبهه نگه ندارید.
زیاد از حد عشق کارید: شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلیتان شده اید که نمیتوانید فکری اساسی برای زندگی عاطفیتان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمیکند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شدهاید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمیزند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند.
کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگیشان، تنها با پروندههای روی میزشان زندگی میکنند. حالا کمی دقیقتر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟
راه حل: شمایی که کارتان همه زندگیتان بوده، قرار نیست یک شبه خانهنشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیتهای شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش میآید را در ذهنش شکل دهد.
اگر نمیخواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایطتان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهدافتان در یک راستا هستند و تا چه حد میتوانید با محدودیتهای یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست.
شما نمیتوانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشتهباشید که همسر آیندهتان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاریتان هم شکل دیگری بهخود میگیرد و شما دیگر نمیتوانید تمام لحظه های زندگیتان را با پروندههای کاریتان بگذرانید.
لذت مجردی، شیرینی دیگری دارد
آسایش و آرامش خانه پدری با هیچچیز قابل مقایسه نیست. میخواهید تا آنجایی که ممکن است از آن لذت ببرید و استفاده کنید. نمیخواهید خیلی زود خود را اسیر مسئولیت ازدواج کنید و با نگرانیهای ممکنالوجود آن خود را بیازارید؛ به دیگر سخن، از مصائب تاهل میترسید.
راهحل: بپذیرید لذت بردن از مجردی طرز فکر امروز شماست، ممکن است چند سال بعد آرزوی تاهل داشته باشید، اما بسیار دیر شده باشد. بدانید بسیاری مثل شما اندیشیدهاند ولی اکنون پشیمانند.
سبک زندگی آزادانه و غیرمعقول خود را سر و سامان دهید و اندکی خود را محدود کنید، چرا که محدودیت منطقی، شرط اول در ازدواج است. وظیفهشناسی و متعهد بودن را تمرین کنید. این تغییر را هر چه سریعتر تا دیر نشده، شروع کنید.
با خانوادهتان کنار نمیآئید
خانوادهتان پرتوقع هستند و مدام شما را وارد رقابت با دیگر دختران دمبخت فامیل میکنند؟ ممکن است در مورد ازدواج و معیارهای انتخاب همسر دیدگاهی متفاوت از خانواده داشته باشید! و به هزاران دلیل دیگر میترسید و نمیتوانید به خواستگارانتان جواب «بله» بدهید.
راهحل: اگر چه ممکن است مرد رویاهای شما با مرد رویایی که خانوادهتان ترجیح میدهند توفیر بسیاری داشته باشد، اما هرگز به انتخاب فردی که تنها مورد تائید خانوادهتان است بله نگوئید، این شمائید که قرار است با خواستگارتان زیر یک سقف بروید نه خانوادهتان. برای مقابله با این مشکل، سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید و جایی برای شک و شبهه خانواده باقی نگذارید.
در صورت مخالفت منطقی و با دلیل و برهان، آن را پذیرا باشید و دوباره با نگاهی عمیقتر خواستگارتان را بکاوید. اما در صورت سختگیری و بهانهگیری، پای انتخابتان بایستید. اما بدون تنش و با جملات منطقی و یا حتی متوسل شدن به فردی عاقل و بالغ از انتخابتان دفاع کنید.
فیلترهایهای محدودکننده دارید
معیارهای سفت و سختی دارید چون نمیخواهید بیگدار به آب بزنید. میترسید با انتخابتان مورد تمسخر دیگران قرار گیرید. به دنبال کسی هستید که گل بیخار باشد و دیگران او را برترین ببینند و بدانند. این مسئله انتخابتان را سختتر کرده و دلتان را ناراضی به هر کس!
راهحل: این درست است که نباید به هر کسی بله بگوئید. اما باید بدانید همسر آینده شما، انسانی است با ویژگیهای مثبت و منفی همچون خود شما. خود و معیارهایتان را بشناسید.
در گام بعدی معیارهایی که شما را تا همین امروز تنها نگه داشته است، از نظر بگذرانید. سپس فهرست معیار انتخابتان را از ویژگیهایی که میتوانید از آنها چشمپوشی کنید، پاکسازی کنید.
حالا وقت آن است که خواستگارتان را با معیارهای جدید بررسی کنید اگر 50 درصد شرایط را دارد، بهتر است کمی بیشتر در مورد این انتخاب فکر کنید.
7 دیدگاه
منم از ازدواج میترسم، مردها به خاطر حق و حقوقی ک دارن زیاد زن ها رو اذیت میکنن قانون هم ازشون پشتیبانی میکنه، ترس از ازدواج توی دخترها اون هم توی ایران طبیعیه وقتی پشتوانه و حمایت قانونی ندارن
وای که حرف زدن چقدر آسونه
شمارا بهرکسیکه میپرستید دست از فریب دادن جوانهای بیچاره بدبخت بردارید ، ۴۰ سالم است ، ۱۰ سالست که ازواج کردم ، دراین دهسال یک روز بی دغدغه و بی دردسر نداشتم و هرروز حسرت روزهای آزادی و آزادگی و تجرد را خورده ام ، من با همین حرفهای شما خام شدم و ازدواج کردم و از باغ به بیابان و از بهشت به دوزخ رفتم
میدانم که حرفهایم را چاپ نمیکنید ، برای تسکین دل خون خودم نوشتم و شاید تلنگری باشد به وجدان خفته شما
سید جعفر عزیز آیا تا حالا با مشاوره خانواده صحبت کردین؟ اگر نه، پیشنهاد میکنم پیش یه مشاوره خانواده برید و مشکلتون رو مطرح کنید؛ مطمئناً راهکارهایی برای رفع مشکل و آسایش در زندگی زناشوییتون پیدا خواهید کرد.
تمامي نكاتهايي كه گفتيد واقعا درسته منم بخاطر اين گزينه هاست كه هنوز مجردم
منی که دیگه گزینه برا انتخاب ندارم چه کنم؟الان سی ودو سالمه
عزیزم مینو جان فکر منفی نکن همه چیز امکان پدیره مثل یک اقای خوب ومهربون که 34 سالش و تو رو بخاطر خودت دوست داره