همه ما دوست داریم شاد باشیم، و در هرکاری که در زندگی، هر روز انجام میدهیم، لذت، رضایت و شعف را احساس کنیم.
به گزارش آلامتو به نقل از lifehack.org ؛در دنیای پیچیده و دیوانهوار امروز، خیلی از ما انگار فراموش کردهایم که انتخاب دائمی شاد بودن چقدر ساده است.
برای یادآوری این آرزو وحسرت در قرن بیست و یکم، ده حقیقت فراموش شده درباره شادی را برایتان میگوییم.
10 دلیل شاد بودن
قدرشناسی بابت اینکه، برخلاف چالشهایی که داریم، چقدر خوش شانسیم، کلید رسیدن به شادی حقیقی است.
سال گذشته، من کمپین مدیریت را برای بچههای یتیمخانهای در محل سکونتم در هند راه انداختم. از این شگفت زده شدم که این بچهها باوجود اینکه هرگز پدرومادرشان را ندیدهاند و بیشتر از چهل تایشان، یک اتاق مشترک برای سکونت و زندگی دارند، چقدر شاد و سرحالند.
خوشبینی و بزرگواری آنها به من این امید را داد که موانع موجود در زندگی ما، هرچقدر هم که هراسانگیز باشند، کوچک و بیتاثیرند اگر ما شهامت قدردان بودن بابت چیزهایی که داریم را داشته باشیم.
این حقیقت که ما برای زمان حال زندگی میکنیم، و توجه و حسی خاص برای خواندن همین مقاله داریم، گواه بر این است که ما چه امتیازات عظیم و شگرفی داریم که باید بابت آنها سپاسگزار باشیم. قدردانی و سپاس، حتما شادی آور است.
شادی پایدار، معمولا برآمده از تجربیات و خاطرات ماست، نه چیزهای مادی.
لباس، خوراک، خانه مجلل، اتومبیل و تمام تجملات مادی که پول میتواند برای ما بخرد، اغلب بهعنوان مسکنی جهت تسکین هوس ما برای شادی واقعی است.
برای واقعا شاد بودن، باید روی تجربیاتمان سرمایهگزاری کرده و با انجام کارهایی که سرحالمان میکنند و با افرادی که بیشترین عشق و علاقهمان رابا آنها به اشتراک میگذاریم، خاطراتمان را بسازیم.
شادی میتواند درآرامش، گوش دادن به دیگران و ارتباط دوباره با طبیعت ( و احتمالا با خدا، اگر به آن اعتقاد دارید) باشد.
در دنیای کاملا شلوغ و دیوانهوار امروز، ما اغلب از تفریحات ساده پیرامونمان که در اختیار داریم، غافلیم. این تفریح میتواند رایحه خوش گلها در کنار خیابان، یک کودک خندان در همسایگی، مدیتیشن عمیق، این ور و آنور رفتن و یا عبادت باشد.
بعضی از افراد، مانند من، شادی واقعی را در ارتباط با طبیعت و یا یک سری چیزهای دیگر پیدا میکنند. همه ما برای هماهنگ کردن خودِ درونمان و استراحت دادن به خودمان راههای متفاوتی دریم. پیدا کردن این راه و انجامش، کلید یافتن شادی منحصر بفرد ماست.
آرامش + عشق = شادی.
وقتی انتخاب میکنیم که مراقب و متوجه تعداد بیشتری از افراد اطرافمان باشیم، ظرفیت عشق ورزی ما بیشتر میشود، چون همیشه چیزهای بیشتری برای دادن خواهیم داشت. اغلب، دوست داشتن دیگران، کلید دوست داشته شدن است و این چرخه معمولا تاثیری متناوب روی لذت دادن به ما دارد.
آرامش برگرفته از پیگیری چیزی که دوستش داریم، و عشقی که از توجه به دیگران کسب میکنیم، شادی تضمین شده ما را بیشتر میکند.
خیلی از ما در آخرین لحظات زندگی، آرزو خواهیم کرد که کاش شادتر باشیم.
براساس مقالهای منتشرشده در The Mind Unleashed، یکی از پنج حسرت بزرگی که افراد در واپسین لحظات زندگیشان دارند، این است که شادتر بودن را انتخاب نکردند. بنابراین به خودتان اجازه دهید شادتر باشید.
کارهایی را انجام دهید که شما را به شادی بیشتر برساند.
وقتی همه چیز ظاهرا خزنانگیز است، رو کردن به رسانهها یا واسطههای شادیبخش و سرحال کننده، راهی خوب برای کشف دوباره شادی است.
ترحمجویی نمیتواند به التیام دلمردگی ما کمکی بکند. دنبال منابعی از امید و خوشبینی باشید، مثل آهنگهای شاد، کتابهای خوشبینانه، فیلمهای رمانتیک- کمدی، … . این واسطهها در اوقات اندوه و افسردگی میتوانند در کشف دوباره شیوه لذت بردن، خیلی بیشتر به ما کمک کنند تا اینکه خودمان را به اعماق تراژدی غرق کنیم.
همچنین بخوانید: رازهای رسیدن به خوشبختی و شادی
پیروی از آرمان سیندرلا، یعنی شهامت داشتن و مهربان بودن، راهی مطمئن برای احساس شادی است.
در هر شرایطی، شهامت داشته باشید و با دیگران و حتی مهمتر از آن، با خودتان مهربان باشید. شما کامل نیستید و زندگی هم کامل نیست. خدمت به دیگران و ورزش منظم، کلیدهای تمام و کمال برای احساس شادی و خوبی در مورد خودمان است.
اجازه ندهید زمانهایی که میتوانید شاد باشید، افسوس و حسرت این اوقات باارزش را ببلعد.
خودتان را سرزنش نکنید و کلام منفی با خود نداشته باشید، یادتان باشد شما فقط یک انسانید و ایرادی ندارد اگر اشتباه کنید، فقط یاد بگیرید که خودتان را ببخشید و از اشتباهاتتان عبرت بگیرید و به جلو حرکت کنید.

لبخند بزنید و از مزایای شگفت انگیز آن بهره مند شوید.
لبخند بزنید.
یک لبخند بی ریا و بیغل وغش بزنید و دو دقیقه حفظش کنید، طبق تحقیقی که نتایجش در psychology today منتشر شده، این کار باعث میشود شادی بیشتری احساس کنید چون میزان هورمون های شادی را افزایش میدهد، هورمونی مانند سروتونین.
شادی، تصادفی نیست، بلکه انتخابی پیوسته است که ما باید درهرلحظه از هر روزمان انجامش دهیم.
هروقت که احساس شادی میکنیم، اول به این دلیل است که انتخابش میکنیم، نه بهخاطر اتفاقاتی که دراطرافمان رخ میدهد. اگر این اراده را داشته باشیم که در هر لحظه شاد باشیم، بدون توجه به شرایطمان، راهی برای همیشه شاد ماندن پیدا خواهیم کرد.
چگونه در کمتر از 30 روز شاد شویم؟
روحیه و خلق و خو، دارای نیروی فزاینده است، بنابراین خلق عادت منفی بودن، موجب تقویت احساسات ناخواسته و ناخوشایند میشود تا زمانیکه دیگر در باتلاقش فرو رفته و احساس کنید که دیگر نمیتوانید بیرون بیایید. چگونه میتوانید جریان افکار منفی را تغییر داده و انسان شادتری باشید؟
جوری رفتار کنید که انگار شاد هستید (حتی اگر نیستید).
رفتارهایی بیرونی، پردازشهای درونی را بیدار میکنند. وقتی ابتدا عادتی را تغییر میدهید، دلیل انجامش حس خوبش نیست. انجامش میدهید چون نتایج عادت قدیمی راضی کننده نبود.
ممکن است رویهم رفته عجیب و نامانوس بهنظر برسد که شاد رفتار کنید در حالیکه احساس شادی نمیکنید، اما به مرورزمان، نمایش بیرونی مثبت روی وضعیت شما تاثیر خواهد گذاشت.
عادت بد را ناگهان ترک نکنید، آنرا با یک عادت خوب جایگزین کنید.
اگر عادت به خوردن غذاهای ناسالم دارید، بهتر است آن را با خوردن غذای سالم جایگزین کنید نه اینکه کلا دست از خوردن بکشید.
هروقت که تمایل به تفکر منفی داشتید،سعی کنید به یک چیز مثبت فکر کنید حتی اگر در ابتدا غیرطبیعی بهنظر برسد اما با اینکار ذهن خود را مشغول خواهید کرد، و اجازه ندهید فکر بد دوباره آرام به ذهنتان بخزد. بدین ترتیب الگوهای فکری شما آهسته آهسته تغییر خواهند کرد.
سعی کنید چهرهتان بازتاب مثبت داشته باشد.
فرض کنید کج خلق و اخمو از خواب بیدار میشوید، دربرخورد با خانواده یا همکارانتان با یک لبخند درخشان، وانمود کنید که حال خوبی دارید. در بیشتر موارد با مهربانی به شما پاسخ خواهند داد، و شما ساختن یک چرخه بازخورد مثبت را آغاز خواهید کرد.
خودتان را تائید کنید.
شما با خودتان(درونی) بیشتر صحبت میکنید تا دیگران باشما. بنابراین، شیوه صحبت با خودتان تاثیرزیادی روی حال و وضعیتتان دارد. روزتان را با یک اعتراف مثبت شروع کنید، مثل ” من خوشحالم که سالمم”، یا ” در حال تعادل و روبراه شدن هستم”.
جملههایتان در زمان حال باشد و بنابراین میتوانید ضمیر ناخودآگاهتان را به سمت دیدن نتایج دلخواه، بسیج کرده و آنرا حتمی و قریبالوقوع کنید. این تصدیق مثبت را در طول روز با خود تکرار کنید، مخصوصا اگر افکار منفی به ذهنتان وارد میشود.
خرد و شعورتان را تغذیه کنید.
ما براساس اعمال خردمندانهمان رشد کرده و شکوفا میشویم، و چیزی که در ذهن و روحمان انباشته میکنیم همان چیزی است که تولید خواهیم کرد.
فیلسوف، ریش سفید، یا کارشناس مورد علاقهتان را انتخاب کنید، و یکی از گفتههایشان را هر روز صبح با صدای بلند تکرار نمایید، این جمله، کیفیت و آهنگ تمام روزتان را تعیین خواهد کرد. اگر آن گفته، امکان عملی شدن دارد، آنرا در رفتارهایتان بکار ببرید. اعلام این اندیشه با صدای بلند، وضعیت جسمیتان را به خود اندیشمند و معنویتان وصل میکند.
از تاثیرات منفی اجتناب کنید.
دوستان یا حتی اعضای خانواده میتوانند احساسات و واکنشهای منفی را در شما برانگیخته کنند. در نهایت این تنها خود شما هستید که میتوانید واکنشهای هیجانیتان را کنترل کنید، بنابراین دیگران را مقصر ندانید.
این روابط منفی میتوانند باعث شوند برای پیداکردن شادی بیشتر زحمت بکشید و برایتان سختتر شود و وادار شوید اراده هیجانیتان را آزمایش کنید. سعی کنید تعاملاتتان را با کسانی که باعث تحلیل رفتنتان میشوند محدود نمایید، اگر نمیتوانید کاملا ترکشان کنید.
در ابتدا تغییراتی که هنگام اجرای این نکات احساس میکنید ممکن است سطحی و کم مایه به نظر برسد اما اگر به راهتان ادامه دهید، تدریجا در عرض 20 تا 30 روز، تغییرات معنی داری را در ضمیرتان احساس خواهید کرد.
همه ما زمانی ممکن است دچار کسالت و افت شویم. در واقع، ما هرگز افکار منفی را به کل ریشه کن نمیکنیم اما با کاهش پیوسته حجم افکار منفی و جایگزینی آن با افکار مثبت خواهیم توانست چشمانداز و تعاملاتی مثبتتر نسبت به زندگی داشته باشیم.