به نتیجه نرسیدن یک رابطه مطمئناً بی دلیل نبوده و همین دلایل ممکن است در صورت برگشت به یک رابطه تمام شده باعث ایجاد مجدد مشکلات شود؛ سعی کنید قبل از تصمیم به برگشت به رابطه قبلی در مورد آن به خوبی فکر کنید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ بسیاری از افراد مطلقه، برای ازدواج مجدد، احساس شک و تردید شدید دارند، در حالی که ازدواج مجدد، حق طبیعی هر فرد مطلقه است؛ البته آدمهای مختلف دلایل متفاوتی برای ازدواج مجدد نکردن دارند و مجرد ماندن تا پایان عمر، در صورتی که انتخابی واقعبینانه باشد، یک سبک زندگی محترمانه است.
در واقع سلامت انسان ها فقط به ازدواج مجدد بعد از طلاق وابسته نیست. اما به نظر می رسد کسانی که تن به ازدواج دوم نمیدهند، بیشتر در یک حالت اجبار این کار را میکنند. با این حال باید اذعان داشت که طلاق پایان بسیاری از روابط مهم و نخستین گام برای شروع جدید است.
برای عبور از فرآیند طلاق باید هیجانهای پس از طلاق را تجربه کرد تا بتوان با گذشت زمان، دوباره ازدواج کرد و زندگی بهتری نسبت به قبل داشت. در این بین اولین گزینه برای برخی افراد، ازدواج مجدد با همان همسر سابق است. می شود گفت که افراد در شرایطی در موقعیتی قرار می گیرند که باید برای بازگشت به رابطه قبلی تصمیم بگیرند.
اما این شرایط چیست و در چه مواقعی برگشت به رابطه قبلی، می تواند گزینه مناسبی باشد؟ در این مطلب به این دو سوال پاسخ خواهیم داد.
بازگشت به رابطه تمام شده چه زمانی اشتباه است؟
مردان عموما، چه تقاضادهنده طلاق باشند چه نه، معمولا تمایل بیشتری به بازگشت و آشتی را از خود نشان می دهند، بازگشت (پس از طلاق) که از آن به عنوان وابستگی عاطفی به همسر یاد می شود، با میزان خو گرفتن و عادت کردن به زندگی پس از طلاق (به اصطلاح جا افتادن) رابطه عکس دارد؛ یعنی هر چه شما با زندگی فعلی پس از طلاق از ابعاد مختلف بیشتر خوگرفته باشید، کمتر مایل به بازگشت هستید و بالعکس.
در هر حال برخی از دلایلی که باعث می شود به ازدواج مجدد با همسر سابق فکر کنیم، عبارتند از:
ترس از وضعیت فرزندان
مهمترین دلیلی که بیشتر افراد مطلقه به خصوص زنان، برای ازدواج کردن با همسر سابق میآورند، این است که نمیخواهند بچهها زیر دست ناپدری یا نامادری بروند.
خبرهایی از تغییر همسر
در شرایطی نیز ما دائما خبرهای مبنی بر تغییر همسر سابق مان می شنویم. تغییر همان مسائلی که باعث گرایش ما به طلاق شد. برای مثال مشکلات اقتصادی و بیکاری همسر یا اعتیاد که دیگر رفع شده است. به خاطر همین تمایل به بازگشت بیشتر می شود.
ترس از روبهرو شدن با موقعیت کاملا جدید
ازدواج با فردی غیر از همسر سابق، نیازمند سازگاری جدید با موقعیتی است که تقریبا برای ما کاملا ناشناخته است. ترس از این ناشناخته ها، ممکن است باعث شود ما تمایل داشته باشیم که به همان وضعیت قبلی برگردیم. وضعیتی که گرچه گاهی سخت بود، اما برای ما شناخته شده تر بود.
فشارهای اطرافیان
برخی از افراد بعد از طلاق دائما از طرف دیگران سرزنش می شوند که چرا طلاق گرفتند. این فشارها می تواند احساسات متناقض و گاه تمایل به بازگشت را ایجاد کند. به خصوص زمانی که رابطه قبلی خویشاوندی است.
ابراز تمایل و اصرار همسر سابق
همسر سابق از رفتارهای خود ابراز پشیمانی میکند و دائما اصرار بر برقراری رابطه مجدد دارد.
موج هیحانات منفی
بعد از طلاق موجی از هیجانات منفی از تردید تا تنهایی، از احساس گناه و تقصیر تا اضطراب و.. وجود ما را میگیرد. گاهی فکر می کنیم برای رهایی از همین هیجانات منفی و جبران خطاها، باید دوباره به این رابطه برگردیم.
وجود زمینه های تماس مجدد
یکی بودن محل کار و آموزش، تماس اینترنتی، فرستادن پیامک، تلفن کردن، دیدار در مسیر رفتوآمد، پیغام دادن توسط دوستان مشترک، گفتوگو و مشورت کردن با همسر سابق درباره مسایل و مشکلات فرزند و… زمینهسازان برقراری رابطه های مکرر است که می تواند تمایل به بازگشت در رابطه را ایجاد کند.
اجبار شرایط
البته باید متذکر شوم که در شرایطی خاص، انگیزه های بسیار منفی از بازگشت به رابطه در بین طرفین یا یکی از آنان وجود دارد. انگیزه های منفی از قبیل: فرار از خانواده بیمحبت، ملامتگر و یا محدودکننده پدری؛ جلوگیری از ازدواج همسرسابق خود با زنی دیگر؛ فریب دادن زن برای بخشیدن مهریهای که مرد مجبور به پرداخت آن شده است؛ آسیب رساندن به همسر سابق و یا خانواده او پس از ازدواج مجدد و دوباره او را به طلاقی بدتر واداشتن و…!
بازگشت به رابطه تمام شده چه زمانی صحیح است؟
در هر حال اگر تصمیم به بازگشت دوباره و ازدواج مجدد با همسر سابق خود دارید (البته به شرط انگیزه مثبت)، این انتخاب در شرایط زیر می تواند درست باشد.
البته قبل از مطالعه این شرایط یک نکته را متذکر می شوم، اینکه: اگر فرزندی دارید، تا زمانی که تصمیمتان جدی نشده، به او چیزی نگویید، زیرا باعث احساسات منفی در او می شود.
واقع گرایانه اندیشیده اید؟
شاید از همان اوایل طلاق، میل به برگشت داشته باشید اما خیال برگشت دوباره به زندگی مشترک با همسر سابق باید بر اساس شواهدی مستند و دقیق باشد، در غیر این صورت خیالی بیش نیست. همچنین باید بدانید در ابتدای بازگشت دوباره شاهد اختلافاتی خواهید بود و باید برای مقابله با این اختلافات نیز خود را آماده کنید. برگشت شما به این معنی نیست که دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت.
انگیزه های صحیح و واقعی برای بازگشت دارید؟
ابتدا لازم است صادقانه در مورد انگیزه های بازگشت خود به رابطه فکر کنید و آن را مورد تحلیل قرار دهید. همان طور که گفته شد، انگیزه ها گاهی می تواند منفی باشد یا حداقل به اندازه لازم کافی نباشد. بنابراین با دادن وقت به خودتان و البته گرفتن کمک تخصصی در این مورد، انگیزه را به دقت مرور کنید. همچنین باید در مورد انگیزه طرف مقابل نیز تحلیل و جستوجو کنید.
با یک (و شاید چند) روانشناس مشورت کرده اید؟
اولین کار قبل از اعلام تصمیم به همسر و حتی خانوادهتان مراجعه به یک مشاور معتمد و با صلاحیت است. تردید در بازگشت دوباره به دلایل زیادی اتفاق میافتد که شاید برخی از این دلایل برای شما روشن نباشد، شاید هم حس برگشت، یک حس موقت و ناشی از فشارهای مختلف باشد.
روانشناس به شما کمک میکند تا با این افکار و احساسات ضد و نقیض آشنا شوید و بتوانید تصمیمی محکم و قاطع بگیرید. همچنین روانشناس میتواند به شما در شروع مجدد اما بهتر و طی کردن روشی درست، کمک کند.
وقتی خودتان تکلیفتان مشخص شد، باید به همراه طرف مقابل نیز یک روانشناس و خانواده درمانگر بروید تا در مورد موارد اختلاف بحث کنید و مهارتهای جدید را کسب کنید؛ زیرا مهارتهای قبلی و فعلی شما کافی نیست، چون اگر کافی بود کار به طلاق نمی کشید.
ازدلایل طلاق، یک لیست مشترک دارید؟
این مرحله دقیقا شبیه این است که میخواهید تازه با هم ازدواج کنید، با این تفاوت که این بار شما از یکدیگر شناخت بیشتری دارید و باید بیشتر دقت کنید تا دوباره به بنبست عاطفی نرسید.
در مورد هر علت به خوبی بحث و بررسی کنید؛ سعی کنید بفهمید که چگونه میتوانید آن مورد را حل کرده و به نتیجه برسید. با یکدیگر در مورد مسائل مالی، شغلی، روابط جنسی، تربیت فرزندان، انتظاراتی که از یکدیگر دارید، دین و مذهب، والدینتان و تمام مسائلی که یک زوج در آستانه ازدواج صحبت میکنند، بحث کنید.
شما باید به دو علت در مورد این مسائل صحبت کنید؛ یک، شما هدف و برنامهای دارید که میخواهید دو نفری در مورد آن به توافق برسید و دلیل دوم اینکه، شما نیاز دارید که قبل از اینکه زندگیتان را شروع کنید، تمرین کرده که با یکدیگر فکر کنید و تصمیم بگیرید. شما باید یاد بگیرید که به جای بحث و جدل با یکدیگر به راهحل برسید و راهحل مشکلتان را پیدا کنید.
بخشیدن را یادگرفته اید؟
شما باید هر مسئلهای را که تا بهحال برایتان بهوجود آمده بود، فراموش کنید و طرف مقابلتان را ببخشید. اگر نمیتوانید این کار را بکنید، نمیتوانید رابطهتان را بهبود ببخشید و مجبورید که دوباره از همسرتان جدا شوید.
البته زمانی که شما میگویید که همسرتان را بخشیدهاید، به این معنی نیست که او تغییر کرده و تبدیل به فردی منحصر شده است. این کار به این معنی است که ” من به خودمان اجازه میدهم که گذشته را فراموش کنیم و دوباره شروع کنیم”.
به یکدیگر قول داده اید که برای داشتن یک رابطه پایدار و بادوام سعی کنید؟
اگر قصد دارید که رابطه خراب شدهتان را ترمیم کنید، سعی کنید که خوب برگردید! این را بدانید که فرزندان شما از داشتن والدین دمدمی مزاج و سست اراده اذیت میشوند.
به این فکر نکنید که رابطهتان چه زمانی دچار مشکل میشود؟ افکاری از قبیل : ” آیا این هفته دوباره با او دعوا میکنم و او ترکم میکند” یا ” آیا او فقط برای تعطیلات نزد ما آمده یا برای تولدم رفتارش را تغییر داده و به محض تمام شدن جشن تولدم ترکم میکند؟” سعی کنید به یک رابطه پایدار فکر کنید.
تغییرات اساسی در خود و طرف مقابل ایجاد شده است؟
بگذارید نکته آخر را بگویم که میتواند خلاصه این مطلب باشد: اگر با همان سازوکارهای قبلی به رابطه خود برگردید، فرآیند تنش و طلاق حتما دوباره (البته با حس سرخوردگی شدیدتر) پیش خواهد آمد، زیرا هیچ چیز تغییر نکرده است.
بازگشت مجدد نیازمند تغییرات اساسی و عملی است. گفتن جملاتی مانند “برگرد من عوض میشوم” یا “می روم تا دوباره تلاش کنم” هیچ چیز را درست نمیکند چون شما و طرف مقابل نیز هیچ فرقی نکردهاید. اما اگر تغییرات جدی را احساس میکنید و عملا میبینید، برای تغییرات برنامه عملی دارید و مهارتهای جدید کسب کردهاید، شاید بازگشت گزینه خوبی باشد.