قدرت ذهنی یک جنبه خاص دارد که آن عامل تصمیم گیری درمورد این است که زندگی خوبی خواهید داشت یا خیر. قدرت ذهنی سطحهای مختلفی دارد و برای داشتن یک زندگی شاد و موفق به همه آنها نیاز است. یکی از بخشهای مهم قدرت ذهنی که بیشترین تاثیر را دارد، قدرت احساسی است.
به گزارش آلامتو به نقل از سایت مردمان ؛ احساسات درواقع بخشی از روان ما هستند اما میتوان آنها را از کیفیات ذهنی متمایز کرد زیرا بیشتر و مستقیمتر بر جسم ما اثر میکنند. قدرت احساسی ما بر عملکرد جسمی ما تاثیر گذاشته و بر همه اعمال ما اثر میگذارد. بدون احساس هیچ دلیلی برای عمل وجود ندارد.
احساسات بزرگترین انگیزهدهندههای ما هستند. متاسفانه میتوانند به ما انگیزه دهند که در هر جهتی عمل کنیم، حتی جهت منفی و اشتباه. به همین دلیل داشتن قدرت احساسی ضروری است.
موقعیتهای بیشماری وجود دارد که افرادی که از نظر احساسی قوی هستند از آنها دوری میکنند و بعضی از کارها و اعمال را اصلاً انجام نمیدهند. در زیر به ۱۵ مورد از این اعمال اشاره میکنیم:
هیچوقت برای توجه دیگران گدایی نمیکنند.
نیاز به توجه دقیقاً با احساسات در ارتباط است. آنهایی که احساس نیاز برای شناخته شدن میکنند، فقط زمانیکه دیگران به آنها توجه دارند است که احساس ارزشمندی میکنند. مثل اینکه به ارزش خود باور و اطمینان نداشته باشند. اگر خودتان ندانید که تا چه حد ارزشمندید، هیچکس دیگری هم آن را درک نخواهد کرد.
به هیچکس اجازه نمیدهند ناراحتشان کند.
قدرت احساسی نیاز به آرامش دارد. دنیا پر از آدمهای حسود است. همه جا چشمانی حسود به دنبال شماست، واقعیت تلخ این است که اغلب کسانیکه ما را عقب میکشند، نزدیکترین افراد به ما هستند.
خلاص شدن از این آدمها معمولاً بهترین راهحل است اما سختترین آنها هم هست. اگر بتوانید بیسر و صدا آها را از زندگی خود بیرون کنید، خیلی شانس آوردهاید.
کینه نمیورزند.
اگر کینهای هستید، احتمالاً بیشتر از آنچه که باید به یک موقعیت یا فرد توجه میکنید.
اگر کسی از ته قلب عذرخواهی میکند، او را ببخشید. اگر عذرخواهی نکرد، دیگر با او ارتباط برقرار نکنید اما کینه نگیرید. آدمهایی که از آنها کینه میگیرید، مقدار بسیار زیادی از انرژی فکری شما را میگیرند و ضرر بیشتری به شما میزنند.
هیچوقت دست از کاری که دوست دارند نمیکشند.
کسانیکه از نظر احساسی قوی هستند، هر کاری را فقط به این دلیل که دوستش دارند انجام میدهند. هیچوقت بخاطر حرف دیگران دست از کاری که میخواهند برنمیدارند.
هیچوقت از اعتماد به خود دست نمیکشند.
آنهاییکه خودشان را دوست دارند و خودشان را درک میکنند، آنهاییکه از اینکه خودشان باشند احساس غرور میکنند و نمیترسند، هیچوقت به خودشان شک نمیکنند.
مثل افراد پست رفتار نمیکنند.
برخی مردم پست هستند. اما ما تعجب میکنیم که چرا؟ پست بودن فقط بعنوان یک عامل ترساننده محسوب میگردد و اگر سعی دارید دیگران را بترسانید، بهتر است با یک مشاور تخصصی مشورت کنید، اگر فقط همینطوری بیدلیل میخواهید دیگران را بترسانید، احتمالاً دچار کمبود اعتماد به نفس هستید.
هر کسی را وارد زندگیشان نمیکنند.
افرادیکه از نظر احساسی قوی هستند به دلیلی از نظر احساسی قوی شدهاند: خودشان را در معرض افرادیکه سپر دفاعی آنها را خرد کرده یا اخلاقیات آنها را زیر سوال میبرند قرار نمیدهند.
بیشتر آدمهای دنیا گم شدهاند و بدشان نمیآید که شما را هم با این سردرگمی خود همراه کنند. نباید بگذارید یک آشنایی بد شادیتان را مختل کند.
از عشق ورزیدن نمیترسند.
اگر از عشق ورزیدن بترسید، یعنی به خودتان به اندازه کافی اعتماد ندارید. یعنی نمیتوانید فکر کنید که در یک رابطه بادوام بمانید و همه روابطتان با شکست مواجه میشود. نمیخواهید دوباره آسیب ببینید چون واقعاً برایتان عذابآور است.
هیچ دلیلی ندارید که دوباره قلبتان را در معرض شکسته شدن قرار دهید. اگر رابطهتان موفق نبوده، اشکال از شما نبوده است. علت هر دو شما هستید. مگراینکه انسان واقعاً بدی باشید؛ در این حالت مشکل از شماست.
از ترس روزی که پیش رویشان است در رختخواب نمی مانند.
بهترین بخش زندگی شما باید لحظهای باشد که بیدار میشوید و میفهمید که هنوز زندهاید، اکثر اوقات ما از زندگی غافل میشویم.
از کم کردن سرعتشان نمی ترسند.
افرادیکه از نظر احساسی قوی هستند نیاز به عمل و هیجان مداوم ندارند.
نیازی ندارند که همه روز دور بگردند و برای کسل نشدن مدام در فعالیت باشند. آنها از لحظات کند و آرامشان هم لذت میبرند زیرا آنها را به آن چیزی که کاری نکردن و فقط زندگی کردن، نفس کشیدن، نزدیکتر میکند.
این به آن معنی نیست که آنها از هیجان در زندگیشان لذت نمیبرند اما از پیادهروی و بوییدن گل هم به همان اندازه لذت میبرند.
کاری که نمیخواهند را انجام نمیدهند.
همه ما گاهی کارهایی را انجام میدهیم که عاشق آن نیستیم اما نباید کاری را انجام بدهیم که نمی خواهیم. افرادیکه از نظر احساسی قوی هستند این را درک میکنند و تقریباً همیشه راهی برای تمرکز کردن روی کاری که دوست دارند پیدا میکنند و این باعث میشود بفهمند برای اینکه کاری که دوست دارند را انجام دهند، چه باید بکنند.
بااینکه ممکن است از هر ثانیه کارشان لذت نبرند اما کاری که انجام میدهند را دوست دارند زیرا آنها را یک قدم به کاری که عاشقش هستند نزدیکتر میکند.
برای «نه» گفتن هیچ مشکلی ندارند.
اگر نتوانید «نه» بگویید، از شما سوءاستفاده خواهد شد. هیچکس دیواری کوتاهتر از شما پیدا نخواهد کرد و هیچوقت نظرتان برای مسئلهای پرسیده نخواهد شد. «نه» گفتن به مردم یادآوری میکند که هیچ کنترلی روی شما ندارند.
پس دادن را فراموش نمیکنند.
بعضی افراد تصمیم میگیرند که مسئولیت خود بعنوان یک انسان برای بخشش زمان و پول را نادیده بگیرند.
هرچه از نظر احساسی قویتر باشید، بیشتر قدردان زندگی و انسانهای دیگر میشوید. به زندگی ارزش بیشتری داده و سعی میکنید با آنها که دچار مشکل هستند همدردی کنید.
احساس نمیکنند باید خود را تطبیق دهند.
هرچه از نظر احساسی قویتر باشید، مستقلتر خواهید شد. احساس نیاز نمیکنید که خودتان را تطبیق دهید زیرا هرجا که لازم و مهم باشد تطبیق مییابید: جهان.
مردم گروههای اجتماعی کوچکتری تشکیل میدهند که معمولاً ناسالم هستند. اینکه کسی بخواهد خود را تطبیق دهد به این معنی است که از اینکه خودش باشد میترسد!
فراموش نمیکنند که شادی و خوشبختی یک تصمیم است.
مهمتر اینکه، افرادیکه از نظر احساسی قوی هستند یاد گرفتهاند که قدرت مغزشان بر ذهن و جسمشان را درک کنند.
آنها درک میکنند که احساسات یک نوع واکنش هستند، نه واکنشهایی به عوامل فیزیکی مستقیم بلکه به طریقی که ما آن عوامل را دریافت میکنیم. به عبارت دیگر، احساسات ما واقعیت را منعکس نمیکنند؛ بلکه تفسیر ما از واقعیت را منعکس میکنند. درک این مسئله کنترل بسیار خوبی بر احساساتمان و درنتیجه بر زندگیمان به ما میدهد.