عشق یکی دیگر از مسائل مهم انسانی است که میتواند برای موضوع انشاء انتخاب شود.
در این بخش مقالات مرتبط با عشق را برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم تا بتوانید موضوع انشای خود را انتخاب کنید و یک انشاء خوب آماده کنید:
عشق به خدا
خدا را دوست دارید؟ بعید میدانم فرد دینداری در جهان باشد که به این سوال پاسخ منفی بدهد. ولی اگر بخواهیم واقعاً صادق باشیم، شاید پاسخمان مثبت هم نباشد.
جوانترها و بچهها چطور؟ آیا آنها هم خدا را از ته قلب و فکرشان دوست دارند؟
حدود یک سال پیش به شناختی دست یافتم: اینکه من واقعاً خدا را دوست ندارم.
بله میتوانم بگویم که دوستش داشتم، دستوراتش را رعایت میکردم، زمان زیادی را به او فکر میکردم و کلامش را دوست داشتم. ولی به دلیلی هیچ تلاش واقعی برای دوست داشتن واقعی او انجام نمیدادم.
من وقت و انرژی زیادی را برای تلاش به دوست داشتن دیگران گذاشته بودم ولی به دلیلی نمیدانستم که این دومین کاری است که باید انجام دهم، نه اولی.
ادامه مقاله: چگونه به خدا نزدیک شویم؟
رابطه عشق و پول
آیا پول میتواند برای ما عشق بخرد؟ به نظر میرسد که این سوال پاسخ مشخصی ندارد. اگر عشق مثل مذهب باشد، آنوقت نه میتوان آن را خرید و نه در مورد آن بحث کرد. اگر رابطه عاشقانه مثل یک معامله تجاری باشد، آنوقت میتوان آن را خرید و درمورد آن مزاکره کرد. به نظر میرسد عشق به هر دو اینها شبیه باشد اما دقیقاً با هیچکدام یکسان نیست.
به گزارش آلامتو به نقل از مردمان ؛ آویشی مارگالیت (Avishi Margalit) دو تصویر از سیاست را توصیف میکند: سیاست بعنوان اقتصاد و سیاست بعنوان مذهب. اگر به سیاست مثل اقتصاد نگاه کنیم، کاملاً قابل مصالحه، مذاکره و تبادل است. اما اگر به آن مثل مذهب نگاه کنیم، جنبههایی از آن وجود دارد که باید مقدس در نظر گرفته شود و هیچوقت به آن نگاه مالی نداشت.
مارگالیت عنوان میکند که زندگی اقتصادی براساس جایگزینی است: یک چیز با چیزی دیگر قابل تعویض است. بر همین اساس، جای زیادی برای چانه زدن مالی در زندگی اقتصادی وجود دارد.
ادامه مقاله: رابطه عشق و پول
حس عشق چگونه است؟
همه ما به عشقورزی نیاز داریم اما چون از روی شناخت و آگاهی انتخاب نمیکنیم نهتنها نیازمان برآورده نمیشود که شکست هم میخوریم و در برخی موارد دچار بیماری و آسیبهای جدی روانی و جسمی هم میشویم.
عقدههایی هم در ما بهوجود میآید و دقیقا به جای اینکه عشق باعث رفع نیازها و تعالیمان شود، سیر عکس آن رخ میدهد.
یک عشق کامل 3 مولفه «وفاداری، صمیمیت و هوس» دارد و کسی عاشق است که هر 3 مولفه عشق را به اندازه کافی در وجودش پرورش داده باشد اما در یک رابطه عاشقانه، شور و هیجان، تعهد و صمیمیت در ارتباط با یک شیء، موضوع یا فرد شکل میگیرد که نقش بسیار مهمی در تعیین نوع عشق، بازی میکند و اگر قابلیت داشته باشد علاقه بهوجودآمده میتواند به «عشق کامل» تبدیل شود.
ادامه مقاله: حس عشق
تفاوت عشق و هوس
اگر حس می کنید که عاشق کسی شده اید، چگونه می توانید بفهمید که این یک عشق واقعی است یا فقط یک مرحله موقت و گذرا؟ به عنوان مثال، احساساتی نظیر شهوت و عشق می توانند فوق العاده شبیه هم باشند، اما نتیجه آن ها ممکن است در نهایت به اندازه ی دو سوی جاده از هم متفاوت باشد.
یادگیری چگونگی تشخیص عشق از شهوت، اگر چه کاری بس دشوار است اما امری حیاتی می باشد، زیرا سبب می شود که بتوانید در مورد انرژی، تلاش و سرمایه ای که می خواهید در طولانی مدت برای آن رابطه هزینه کنید، به درستی تصمیم گیری نمایید.
اگر شما نسبت به طرف مقابل فقط حس شهوت داشته باشید ، ممکن است نخواهید یک رابطه عمیق عشقی احساسی را با او برقرار کنید و یا تعهدی به او برای داشتن یک رابطه ی دراز مدت بدهید.
ادامه مقاله: تفاوت عشق و هوس
چرا عاشق می شویم؟
چرا در زندگی خود عاشق می شویم؟ این سوال برای بیشتر افراد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. چرا اصلا در زندگی خود به سمت عشق می رویم و عاشق می شویم؟
بر اساس بیشتر مطالعات انجام شده امروزی، جمجمه ضخیم مغز ما در طول زمان تغییرات زیادی کرده و همین امر باعث شده است فرد نیازهای تکامل یافته تری داشته باشد.
زمانی که انسان ها شروع به راه رفتن بر روی دو پای خود کردند، شکل آلت تناسلی نیز تغییر پیدا کرد. با این تغییر، ما مجبور شدیم، کودکان کوچک تری به دنیا بیاوریم و سرهای آن ها به گونه ای تغییر پیدا کرد که بتواند از طریق کانال تولد، عبور کند. به هر حال، آلت تناسلی کوچک ما بدین معنی است که کودکان باید قبل از اینکه به چیزی که در اصل هستند رشد و توسعه یابند، به دنیا بیایند.
تا به حال تولد نوزاد گوزن یا آهو را دیده اید؟ نوزاد این حیوان بلافاصله بعد از تولد، کاملا توسعه یافته است. در مقابل، نوزاد انسان ها بدون کمک نمی تواند زنده بماند و باید والدین زمان زیادی برای پرورش و مراقبت از کودکان خود اختصاص دهند تا بتوانند او را از مرحله اسیب پذیری عبور دهند و برای بلوغ جنسی آماده کنند.
بیشتر توسعه ها و تکامل هایی که در نوزدان انجام می شود خارج از رحم مادر است و همین امر می تواند مزایا و معایبی داشته باشد. این حقیقت که انسان ها بسیار زود متولد می شوند و توسعه آن ها در سال های اول زندگی انجام می شود به دو گزینه بزرگ می انجامد:
اولا از آنجایی که نوزادان بیشترین رشد خود را خارج از رحم دارند، مغزشان می تواند بزرگ تر از سایر پستانداران باشد و رشد کند. دوما، زندگی ظریف و حساس نوزاد نیازمند مراقبت های زیادی است و کودک برای زنده ماندن به یک مراقب دلسوز نیاز دارد. بر اساس یکی از مقالات منتشر شده، عشق همانند یک دستگاه برای تحریک جفت گیری عمل می کند و انسان ها را به هم مرتبط می سازد.
اگرچه عشق در نگاه اول به عنوان یک دستگاه تعهد توسعه پیدا کرده است اما همیشه اینگونه نیست. هنوز هم فرایند جفت گیری نمی تواند همه چیز را درباره عشق نمایان سازد. ما می توانیم برای یادگیری بیشتر در مورد رفتارهای عاشقانه به گونه های مشابه نگاهی بیندازیم. هنگامی که صحبت از عشق می شود ما زیاد شبیه میمون ها یا شامپانزه ها نخواهیم بود.
رفتار ما بسیار شبیه رفتار موشی به نام prairie voles است. زمانی که شیمی مغز این موش ها را بررسی کنیم می توانیم اطلاعات زیادی در مورد شیوه زندگی و عاشق شدن آن ها به دست آوریم.
دکتر دون واگون در این باره چنین می گوید: اگر بدانید تقلید کردن عشق واقعی چقدر آسان است شگفت زده خواهید شد.
انتشار هورمون اکسی توسین و وازوپرسین ممکن است در اصل با احساس عاشقانه عمیق مرتبط باشد. زمانی که این هورمون ها در موش ها مسدود شد آن ها قدرت جنسی خود را از دست دادند. حتی موش های عاشق نیز بعد از مسدود شدن این هورمون ها حس عشق عمیق و واقعی خود را از دست دادند. اما اگر این هورمون ها به موش ها تزریق شود چه اتفاق می افتد؟ دکرت واگون در این باره چنین می گوید: آن ها بلافاصله با جفت خود ارتباط برقرار می کنند.
فعال یا غیر فعال کردن هورمون عشق در انسان ها چندان هم ساده نیست. به همین خاطر نمی توان به وضوح گفت که رفتار عاشقانه انسان ها به چه دلیلی است و ایا شباهتی به عاشق شدن موش ها دارد یا خیر.
اما چیزی که واضح و روشن است این است که اکسی توسین و وازوپرسین نقش مهمی در احساسات عاشقانه افراد دارد. محققان دریافته اند که عشق در اصل برای مجبور کردن افراد برای در کنار هم بودن استفاده می شود . حالا باید بدانیم واقعا چرا انسان ها عاشق می شوند؟
بر اساس یکی از نظریه های مطرح شده در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences، اصلی ترین دلیل برای عاشق شدن، متوقف کردن مردان برای کشتن بچه های خودشان است.
ارتباط بین عاشق شدن و تمرکز
نتایج یک تحقیق جدید نشان می دهد که عشق نه تنها چشم انسان را کور می کند بلکه موجب کاهش تمرکز افراد عاشق شود و آنها کمتر می توانند کارهایی را که نیازمند توجه است انجام دهند.
محققان از چهل و سه نفر از شرکت کنندگانی که کمتر از شش ماه احساس می کنند که عاشق شده اند خواستند کارهایی را انجام دهند که طی آن می بایست اطلاعات مرتبط و غیر مرتبط را به سرعت از هم مجزا کنند.
به نظر می رسید که هرچقدر این افراد عاشق تر باشند کمتر می توانند به اطلاعات غیرمرتبط متوجه باشند. شدت عشق به نحوه قدرت افراد برای تمرکز مرتبط است. در این رابطه هیچ تفاوتی هم بین مردان و زنان وجود ندارد.
در عین حال وقتی شرکت کنندگان به موسیقی گوش می کردند موجب برانگیختن احساسات عاطفی آنها می شد و نشان می داد که فکر کردن به رویدادهای رومانتیک می تواند احساسات عاطفی آنها را تشدید کند.
شرکت کنندگان همچنین یک پرسشنامه پر کردند تا محققان بتوانند شدت احساسات عاطفی آنها را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند..
نتایج این تحقیق توسط هنک ون استنبرگن و همکارانش از دانشگاه لیدن و دانشگاه مریلند با سایر تحقیقات قدیمی متفاوت بود، چرا که تحقیقات پیشین نشان می داد که توانایی نادیده گرفتن اطلاعات منحرف کننده برای حفظ رابطه عاطفی طولانی مدت ضروری است.
محققان اظهار داشتند: توانایی کنترل فردی و مقاومت در برابر مسائلی که می تواند یک رابطه را تهدید کند برای حفظ یک رابطه طولانی ضروری است.
همچنین بخوانید: فال روزانه عشق
دوستت دارم؛ تغییر نکن!
وقتی رابطهای شروع میشود، چه رابطه جدید پدر و مادری، چه دیدار یک زن و مرد و یا ملاقات با یک دوست جدید، ما تقریبا مطمئنیم که این فردی که میشناسیم و دوستش داریم همیشه برهمین اساس و شخصیت و رفتار خواهد ماند.
همانجوری که هستند میپذیریمشان تا وقتی که بهنحوی تغییر نکنند که راضی نیستیم.
البته، مایلیم هروقت خودمان خواستیم تغییر کنند و همینطور میخواهیم ما را هم همانگونه که هستیم بپذیرند. من شدیدا معتقدم برای داشتن رابطهای موفق باید تمرین کنیم تا افراد را همانجوری که هستند بپذیریم، تا جایی که برای یک بشر ممکن است.
این موضوع آنجوری که بهنظر میرسد ساده نیست و نیازمند تعادلی دقیق میان دادن و گرفتن در ارتباطات حساس است تا این روابط به شادی ادامه پیدا کنند.
همه ما میدانیم روابط نزدیک، پیچیده هستند و زندگی اغلب شرایطی ایجاد میکند که تغییر، نتیجهای طبیعی میشود و در بعضی موارد، ممکن است این تغییر به ما تحمیل شود.
ما میدانیم افراد مورد علاقه ما انتخابها و تصمیمهایی خواهند داشت که ممکن است با آنها موافق نباشیم. خوشبختانه ما میتوانیم دوباره به حالت اول برگردیم، از اشتباهاتمان درس بگیریم و رشد کرده و حرکت کنیم.
در صمیمانهترین روابطمان، امیدواریم تغییر در همسر، شریک، فرزند، بهترین دوست، خواهر و برادر، و یا والدینمان منجر به تغییرات منفی در احساسی که به ما دارند نشود. یک سیستم خانوادگی یا یک گروه از دوستان مانند حرکت و جنبشی هستند که در اثر بادی که از پنجره به داخل میوزد رخ میدهند. وقتی فرد مورد علاقه ما تغییر میکند، نیاز به تائید و پذیرش از جانب کسانی است که با او در ارتباطند.
اخیرا مادری که یک پسر 24 ساله دارد مشکلش را با من درمیان گذاشت. او با پسرش در سنین نوجوانی درمورد دارو و اعتیاد به الکل در جدال بوده و امیدوار بوده که بعد از چهار ماه درمان دائمی و بهبود یافتنش، بتواند روابطشان را ترمیم کرده و پسرش را به وضعیت قبلی در خانه بازگرداند. اما پسر، مادر را شگفتزده کرده و بعدازدرمان، هزاران مایل از مادر دور شده و به ندرت با او ارتباط دارد. هرچند مادر خوشحال بود از اینکه بعد از گذشت دو سال پسرش همچنان سالم و بهدور از اعتیاد مانده، اما بابت ازدست دادن رابطه با پسرش اندوهگین و متاسف بود.
در شرایط او، این مادر فراموش کرده بود که پسرش دراین مدت رشد کرده است. میل پسر به استقلال و جداشدن از والدینش، اقتضای سنش بوده است، این مادر سالها بود که دلتگ پسرش بوده همچنین خودش هم به حمایت از خودش برای بازیابی از سالهایی که ضربه عاطفی خورده بود نیاز داشت؛ او پسرش را بهعنوان یک مادر سالم، دوباره ملاقات کرد.
وقتی آدمهای پیرامونتان تغییر میکنند، چه باید بکنید
ازدواج، طلاق، تولد فرزند، مشکلات مالی، مشکلات سلامتی، مشکلاتی با بچهها، افسردگی، تغییرات شغلی، عزیمت، تغییرات آموزشی، دوستان جدید و خیلی چیزهای دیگر میتواند نیاز به سازگاریهای اصلی یا فرعی در زندگیمان را ایجاد کند.
بعضی از افراد ممکن است در برابر خوششانسیهای افراد مورد علاقهشان، خشم و استیصال همراه با شادی را تجربه کنند. دیگران هم ممکن است اندوه از دست دادن متعارفات را داشته و از اینکه باید مجددا خودش را تطبیق دهد ناخشنود شود. خوشبختانه، ما قادریم چند احساس متضاد راهمزمان تجربه کنیم.
چند نکته:
یک فرد بیطرف یا یگ گروه حمایتگر پیدا کنید که بتوانید درمورد تمام احساسات خوب و بدتان و نگرانیهایی که دارید با آنها گفتگو کنید. زمانی را که در مورد احساسات منفی حرف میزنید محدود کنید. چند هفته شکایت و غر زدن کافیست.
از چیزهای مثبتی که ممکن است این تغییر برایتان به ارمغان آورد لیست تهیه کنید.
سعی کنید روی پذیرفتن چیزهایی که نمیتوانید هر روز تغییر دهید کار کنید.
توقع پیش آمدهای جدید را داشته باشید تا بتوانید جایگزین چیزی که از دست میدهید کنید.
از این تجربه یاد بگیرید که زندگی همیشه فرصتهایی برای رشد و پیشرفت به شما ارئه خواهد داد.
عشق و از دست دادن، همراه همند. وقتی علاقهای پیدا میکنید، علاقه دیگری هم خواهید یافت و ممکن است به این نتیجه برسید این علاقه به هر حال ارزشش را دارد.