استرس واکنش طبیعى افراد در هر سنى است. استرس از غریزه فرد در محافظت از خویش در برابر فشار عاطفى یا جسمى و مقابله با خطر نشات مىگیرد.
به گزارش آلامتو به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ در واقع اندکى استرس لازم است. بیشتر ما بدون احساس رقابت نمىتوانیم در ورزش، موسیقى، کار و مدرسه موفق شده به کمال برسیم. بدون استرس بیشتر ما پروژهها یا کارهاى خود را به موقع به پایان نخواهیم رسانید.
استرس جزء زندگی است
رخدادهای زیادى در زندگى روى مىدهد، پس احساس شکست و یاس امری اجتنابناپذیر خواهد بود. چیزهایى هستند که شما نمىتوانید کنترل کنید و ناامیدکنندهترین بخش قضیه هم همین است.
ممکن است والدین شما دائم در حال مشاجره باشند و یا زندگى اجتماعى شما نابسامان و آشفته باشد. همچنین ممکن است زمانى که خود را تحت فشار قرار مىدهید- مانند فشار جهت گرفتن نمرات خوب یا ارتقا در کار _ احساس بدى پیدا کنید.
یک واکنش عمومى به استرس انتقاد از خویش است. حتى ممکن است آنقدر احساس ناراحتى بکنید که هیچ چیز دلخوشکنندهاى در زندگى نیابید و زندگى کاملاً بى رحم و خشن به نظر بیاید.
زمانى که در چنین وضعی قرار گرفتهاید، ممکن است به سادگی فکر کنید که قادر به تغییر چیزى نیستید. اما چنین نیست و هنوز مىتوانید خیلى چیزها را عوض دهید.
نشانه هاى وجود استرس:
- احساس افسردگى، بدخلقى، گناه، خستگى.
- سردرد، دل درد، اختلال خواب.
- خندیدن و گریه کردن بى دلیل.
- سرزنش کردن دیگران به خاطر چیزهاى ناخوشایندى که برایتان اتفاق مىافتد.
- فقط جنبه منفى چیز ها را دیدن.
- احساس اینکه چیز هایى که قبلاً براى شما جالب و سرگرم کننده بودهاند، دیگر جذابیت خود را از دست دادهاند و بیشتر بارى هستند که بر شما تحمیل مىشوند.
- انزجار از آدم ها یا مسئولیت هایتان.
راههای مدیریت استرس:
- خوردن غذای متعادل به صورت منظم.
- کم کردن مصرف چای و قهوه و نوشیدنیهای کافئیندار.
- خواب کافى.
- تمرینات منظم ورزشى.
چگونه مى توانیم با استرس کنار بیاییم؟
گرچه شما همیشه نمىتوانید چیزهاى تنشزا را کنترل کنید، اما مى توانید واکنش خود را در برابر آنها تحت کنترل درآورید. احساس شما درباره چیزها نتیجه طرز تفکر شما درباره آنهاست.
اگر بتوانید شیوه تفکر خود را تغییر دهید، خواهید توانست احساس خویش را نیز تغییر دهید.
براى کنار آمدن با استرس، این موارد را مد نظر قرار دهید:
- فهرستى از چیزهاى تنش زا را تهیه کنید.
دوستان، خانواده، مدرسه و سایر فعالیتها را در نظر بگیرید. بپذیرید که نمىتوانید هر چیزى را که در فهرستتان آوردهاید کنترل کنید. - مواردى را که مى توانید تحت کنترل در آورید.
براى مثال، اگر زیادى کار مىکنید و فرصتى براى مطالعه ندارید با رئیستان درباره کاهش ساعات کار صحبت کنید. - به خودتان استراحت بدهید.
به خاطر داشته باشید که همیشه نمىتوانید همه را از خودتان راضى نگاه دارید و خطا کردن امرى جایز است. - خودتان را به انجام چیزهایى که نمىتوانید یا نمىخواهید انجام دهید، مجبور نکنید.
اگر سرتان زیادى شلوغ است، در مورد کمک به خواهرتان برای چیدن اسبابهای خانهاش قول ندهید. اگر خسته هستید و حال بیرون رفتن ندارید به دوستتان بگویید که براى شب دیگرى قرار خواهید گذاشت. - کسى را براى صحبت کردن پیدا کنید.
صحبت با دوستان و خانواده کمککننده خواهد بود، چرا که امکان بیان احساساتتان را به شما مىدهد. اما ممکن است مشکلات خانوادگى یا اجتماعى شما دشوارتر از آن باشند که بتوان در موردشان بحث کرد.
اگر احساس مى کنید که نمى توانید با خانواده و یا دوستان راحت درباره مشکلتان صحبت کنید.با یک نفر خارج از این مجموعه صحبت کنید.این فرد مىتواند روحانى، مشاور مدرسه یا پزشک خانواده باشد.
راههای نادرست مقابله با استرس:
راه هاى سالم و ناسالم در کنار آمدن با استرس وجود دارند.
فرار از مشکلات با مصرف مواد مخدر بسیار خطرناک است. این راهها مى توانند بسیار وسوسهانگیز باشند و بوسیله دوستانتان به شما تعارف شوند.
ممکن است داروهای روانگردان غیر مجاز پاسخهاى آسانى به نظر برسند، اما چنین نیست. مصرف این مواد مشکلات جدیدى را به مشکل شما اضافه مىکند، مانند اعتیاد یا مشکلات خانوادگى و به مخاطره افتادن سلامتى.
وقتی تحملتان تمام میشود:
این یک علامت خطر است. استرس ممکن است بزرگتر از آن باشد که بتوانید از پس آن برآببد. در این صورت ممکن است شما به فکر انجام کارهای وحشتناکى مثل صدمه زدن به خودتان یا خودکشى بیفتید.
زمانى که احساس یاس مىکنید و تسلیم میشوید، بدان معناست که کارها هرگز بهتر نخواهد شد.
بلافاصله با یک نفر صحبت کنید. صحبت کردن درباره احساساتتان اولین قدم در این راه است که بیاموزید چگونه با وضعیتتان کنار بیایید تا احساس بهترى پیدا کنید.
6 اشتباه و باور غلط درباره استرس
همیشه باورهای اشتباهی وجود دارند که مانع از تصمیم گیری صحیح ما هستند، در خصوص مشکل استرس نیز باورهای غلط زیر میتوانند مشکل ساز شوند:
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ شش باور غلط درباره استرس وجود دارند که دهان به دهان میچرخند و موجب شکلگیری رویکردهایی غلط نسبت به این معضل میشوند. کنار گذاشتن این باورها به ما اجازه میدهد که بتوانیم مشکلات خود را بهتر درک کنیم و کارهای لازم برای رویارویی با آنها را انجام دهیم.
زمانی که باور غلط ما باعث شود که رویکردی اشتباه به حل مسائل داشته باشیم، تلاش ما برای عبور از مشکلاتمان حتی ممکن است برعکس عمل کند و وضعیت ما را بدتر کند. بیایید نگاهی به این افسانههای استرسی بیندازیم.
افسانه ۱: استرس برای همه یکسان است.
این جمله کاملاً غلط است. استرس برای هر یک از ما متفاوت است. چیزی که برای یک نفر استرسزا است ممکن است برای دیگری باشد یا نباشد. هر یک از ما به استرس به شکل کاملاً متفاوتی واکنش نشان میدهیم. زمانی که این نکته را درک کنیم، میتوانیم زمانی که چیزی به ما استرس میدهد که دیگران نسبت به آن بیتفاوتاند، بیشتر به خود حق بدهیم.
همچنین اگر بدانیم که دید دیگران نسبت به استرس مانند دید ما نسبت به استرس نیست، بهتر میتوانیم به عزیزان و اطرافیان خود کمک کنیم که به جنگ دیو استرس بروند.
افسانه ۲: استرس همیشه بد است.
طبق این دیدگاه زمانی که استرس صفر باشد، ما شاد و سالم هستیم. این نظر غلط است. استرس برای ما مثل فشار دست روی مداد است. اگر فشار خیلی کم باشد، رد مداد روی کاغذ بسیار کمرنگ است و اگر فشار خیلی زیاد باشد، ممکن است نوک مداد بشکند یا کاغذ پاره شود. استرس هم میتواند باعث از بین رفتن تعادل ما شود و هم میتواند نمک زندگیمان باشد.
مسأله اصلی در برخورد با استرس، نحوه مدیریت آن است. استرسی که مدیریت شده باشد، ما را پر بازده و شاد میکند. استرسی هم که درست مدیریت نشده باشد، به ما صدمه میزند و حتی ممکن است ما را بکشد.
افسانه ۳: استرس همه جا هست، بنابرین نمیتوان از آن دور شد.
این دیدگاه اصلاً درست نیست. شما میتوانید زندگی خود را به نحوی برنامهریزی کنید که استرس باعث ناراحتی بیش از حد شما نشود. چنین برنامهریزی اثرگذاری شامل تعیین اولویتها، توجه به مسائل سادهتر و اول حل آنها و سپس حرکت به سمت مشکلات پیچیدهتر است.
زمانی که استرس به درستی مدیریت نشود، تعیین اولویتها دشوار میشود. تمام مشکلات هماندازه دیده میشوند و به نظر میرسد که استرس همه جا هست.
افسانه ۴: هر چه مردم بیشتری برای کاهش استرس از تکنیکی استفاده کنند، آن تکنیک بهتر است.
این جمله هم درست نیست. هیچ تکنیک کاهش استرسی نیست که جهانی باشد و بتواند مشکل همه را حل کند. به بیان دیگر، شما انسان منحصر به فردی هستید. قرار نیست که راهحلی که برای فرد دیگری نتیجهبخش بوده است، برای شما نیز مناسب باشد. همچنین زمانی که از فکرنشده از روشی استفاده میکنید، ممکن است این تلاش تنها روی مشکل شما سرپوش بگذارد و آن را حل نکند که این کار ممکن است باعث شود در آینده همین مشکل با شدت بیشتری بازگردد.
افسانه ۵: اگر علامتی ندارید، استرسی ندارید.
این گزاره غلط است که وجود نداشتن نشانه به معنی وجود نداشتن استرس است. در واقع استتار کردن علائم و نشانههای یک مشکل با استفاده از دارو ممکن است فرد را از گرفتن پیامهایی محروم کند که نشان میدهند باید فشار را از روی سیستمها بدنی و روانیاش بردارد. بنابرین تنها به رفع شدن علائم خود اکتفا نکنید و سعی کنید به استرس و دیگر مشکلات خود به شکلی عمیقتر نگاه کنید.
افسانه ۶: تنها لازم است که به علائم بزرگ و مهم استرس توجه کنیم.
این باور غلط در نظر میگیرد که نشانههای خفیف استرس، مانند سردرد یا اسید معده، را میتوان نادیده گرفت و مشکلی هم پیش نمیآید. نشانههای خفیف استرس علامتهای هشداردهندهای هستند که زودتر از بحرانی شدن شرایط به شما میگویند که عنان زندگی از دستتان خارج شده است و نیاز دارید که بهتر از این استرس خود را مدیریت کنید.
در واقع برخورد هوشمندانه به استرس به معنای توجه به همین علائم خفیف است. چرا که زمانی که هنوز شدت مشکل کم است، میتوان به شکل راحتتری استرس را کاهش داد و از اوج گرفتن آن جلوگیری کرد.