تسبیحهای ریز و درشت و رنگارنگ، عضو جدانشدنی جانمازهای مادربزرگها و دستهای پدربزرگها هستند. در این گزارش سری میزنیم به دنیای رنگارنگ تسبیحها.
به گزارش آلامتو به نقل از مجله مهر: دانههای رنگی دوستداشتنی؛ از همان لحظه اولی که وارد مغازهها میشوند و از در و دیوار آن آویزان تا لحظهای که دست به دست میچرخند و به سجادهها میرسند، رنگولعاب زیبایشان و صدای تَقتَقشان از چشمها و سجادههای ما دلبری میکنند. دانههایی که همقدم با ما ذکر میگویند و حالا در ماه عاشقی نفسهای ما را میشمارند. شاید بد نباشد سرکی بکشیم به دنیای رنگی تسبیحها و دانه دانهشان را با هم بشناسیم.
تسبیحها را میتوان به دو شیوه تقسیمبندی کرد: به لحاظ تعداد دانهها و جنس دانهها.
همچنین بخوانید: تعبیر دیدن تسبیح در خواب
تسبیح چند دانه؟
تسبیح اصلی
تسبیح اصلی همان تسبیح سیوسه دانه معروف است که برای ذکر تسبیحات حضرت زهرا به دست میگیریم.
تسبیح معمولی
این تسبیح را زیاد دیدهاید. صد دانه یاقوت که در سه دسته، با نظم و ترتیب، کنار هم به بند کشیده شدهاند. سه قسمت سی و سه تایی و دو عدسک که آنها را از هم جدا میکنند.
تسبیح هزارتایی
این تسبیح را دانههای زیادش معروف کرده است. مخصوص کسانی است که به ذکر علاقه زیادی دارند یا نذر هزارتایی اذکار میکنند.
تسبیح چه جنسی؟
تسبیح تربت؛ سوغات کربلا و بوی بهشت
این تسبیح انحصاری است و فقط در کربلا تولید میشود. تسبیحهای تربت، عطر خاصی دارند که با عطر همه خاکها فرق میکند. کافی است یک بار تسبیح یا مهر تربت را توی دستتان بگیرید، کمی آن را بدمید و بعد بلافاصله بویش را استشمام کنید. اگرچه تسبیحهای ارزان قیمتی هستند؛ اما ثواب ذکر گفتن و حتی همراه داشتنش از هر تسبیح دیگری بیشتر است و شاید لذتبخشترین سوغاتی کربلا همین تربت و تسبیحش باشد. البته در نگهداری این تسبیحها خیلی احتیاط کنید؛ چون بسیار شکننده هستد و سریع میتوانند خاک شوند و تسبیح جانماز شما را ناقص کنند.
حضرت امالبنین؛ تسبیح رنگارنگ محبوب
یکی از تسبیحهای محبوب که طرفداران زیادی دارد، تسبیح حضرت امالبنین است. دلیل استقبال از این تسبیح هم به خاطر رنگارنگ بودن آن است. اینکه چرا آنقدر این تسبیح رنگرنگ است، مورد سوال است. برخی میگویند به علت اینکه حضرت امالبنین تسبیحهای خود را از تسبیحهای پارهشده دیگران درست میکرده، این تسبیحها به نام آن حضرت معروف شدهاند.
عقیق و فیروزه؛ تسبیح اعیانی
دو تا سنگ خیلی معروف و خوشرنگ که بیشتر توی انگشترسازی کاربرد دارد. اما هستند کسانی که پول خرج میکنند تا دانههای عقیق یا فیروزه توی دستشان بچرخد. عقیق سوغات یمن است؛ البته انواع چینی و آمریکاییاش هم هست که ارزان تراند. فیروزه هم مال نیشابور خودمان است؛ البته این را هم بدانید بد نیست که الان توی کل کشور فقط و فقط 15 نفر، آن هم در طبقه دوم بازار رضا(علیهالسلام) مشهد، تسبیح فیروزه میسازند. البته چینیها این جا را هم قبضه کردهاند و فیروزههای تقلبی و شیشهای را خیلی ارزانتر از دیگر رقبایشان مثل آلمان و ژاپن میفروشند.
شاه مقصود؛ هر چه قدیمیتر، زیباتر
بچه ناف افغانستان، معروفترین نوع تسبیح است. جلال آباد و قندهار پر است از حجرههای تسبیح سازی و سنگ تراشی که استادان دارند نانشان را از تراش سنگ تسبیح شاه مقصود به دست میآورند. تسبیح شاهمقصود مثل قالی کرمان است؛ مثل عتیقهها چون انواع قدیمی و دسته چندمش خیلی گرانتر از نوع صفر کیلومترش است. چون هر چه بیشتر دست بخورد و توی دست بچرخد، شفاف تر، قشنگتر و البته زردتر میشود. یک ویژگی دیگر هم دارد که جنس سنگش زهر کش است. برای همین اسم تسبیح پادزهری را هم روی آن گذاشته اند. شاه مقصود سبز، از همه ارزانتر است . اما زردترها و دست خوردهترها گرانترند.
صندل؛ تسبیح معطر
تسبیح صندل، از یک نوع چوب معطر هندی ساخته میشود که بویی شبیه بوی عود میدهد.
کهربا و تولید الکتریسیته
تسبیحهای کهربا، رنگ زرد مایل به آجری دارند. دانههایشان خیلی درشت است و از یک نوع فسیل دریایی ساخته میشوند. نوع آلمانی کهربا خیلی معروف و مرغوب است؛ اما کهربای دریای بالتیک چنگی به دل نمیزند. کهربا دو تا ویژگی جالب دارد. اول این که وقتی رویش دست بکشی، تولید الکتریسیته ساکن میکند و چیزهایی مثل کاغذ را بلند میکند و دوم این که وقتی همان مالش دست را تکرار کنی تا کهربا کم کم گرم شود، بوی لیمو میدهد.
یُسر؛ تسبیح شادیآفرین
مراکز اصلی ساخت تسبیح یُسر در عربستان سعودی و تایلند قرار دارد؛ به خصوص که یُسر حجاز در مرغوبیت، رقیب ندارد. یسر را از لوله کردن برگهای یک نوع درخت دریایی میسازند. بعد این برگهای لوله شده را این قدر به هم میپیچند تا سفت شود و بعد نخ تسبیح را از وسط دانههایش رد میکنند. یسرها، سورمهای رنگ هستند و برای قشنگتر شدن، رویشان را نقره کوبی میکند. ویژگی منحصر به فردشان این است که وقتی دست رویشان میکشی، بوی جوهر خوشنویسی میدهند. تسبیح یسر گرداندن، سفارش شده و معروف است که همراه داشتن این تسبیح، شادی آفرین است.
جوین؛ تسبیح دانهاناری
محل تولد این تسیح جایی در نزدیکی مشهد به نام «جوین» است. کار خیلی از مردم جوین، تسبیح سازی است. اگر رنگ تسبیح، قرمز اناری بود و در نور شفاف بود، همان جوین مرغوب است که به «علیمرادی» معروف است. اما جوین «عباس آباد« در نور، شفاف نیست. قیمتش هم خیلی کمتر است. سنگ جوین هم باید توی دست بچرخد تا رنگ سیاهش کم کم به اناری بزند.
سندلوس؛ تسبیح رنگارنگ
روسیه، آلمان، ترکیه و در ایران، شهر تبریز، تولیدکنندگان اصلی سندلوس هستند که از ترکیب چند نوع مادة شیمیایی به دست میآید. سندلوس هم با مالش دست و گرداندن، هم شفافتر میشود و هم بوی جوهر و مرکب میگیرد. انواع سبز، قرمز، زرد و آبی دارد. اما مقبولیت سبز و آبیاش بیشتر است.
مرجان؛ تسبیحی که تغییر رنگ میدهد
از اسمش مشخص است که این یکی هم منشأ دریایی دارد. منتها یک خصوصیت خیلی جالب دارد که گرداندناش را هیجان انگیزتر میکند. تسبیحهای مرجان آکبند، سفید رنگ هستند؛ اما وقتی که توی دست میگردند تغییر رنگ میدهند. اول زرد و نارنجی و بعد قرمز. تسبیحهای مرجان قرمز، هم خیلی قشنگتر هستند و هم خیلی مرغوبتر و البته گرانتر.
پلاستیکی؛ تسبیحهای ارزان و متنوع
تسبیحهای پلاستیکی را در هر رنگ و شکلی که بخواهید میتوانید در بازار پیدا کنید. سلیقه، رنگ بندی، فشرده و مرغوب بودن جنس دانه و قالب زیبای کار قیمت این تسبیحها را مشخص میکند.
3 دیدگاه
دوست عزیز امشب یه تسبیح شاه مقصود زرد بهم دادن چند تا از دونه هاش انگار از داخل ترک داره اینا نمیشکنه ؟ چیکار کنم وقتی توی دستمه یهو جدا نشه از هم میترسم بشکنه و خرابه بشه
من توی خواب یه چیزایی میبینم برمیدارم وقتی بیدار میشم توی دستم هستن به نظرتون دیوانه ام یا واقعا این کارها شدنیه ؟
ملیکا خانم خواب حضرت فاطمه رو در کنار حضرت زهرا دیدم و میدونم چه حالی داری هر کسی این فرصتها رو به دست نمیاره منجی شما حضرت زهراست خوشا به سعادت من و شما و امثال ما که دعای خیر این دو عزیز بدرقه مون میکنه
دیشب موقع خواب ناراحت بودم و این تو دلم بود ک خدا و پیغمبراش ناراحتن از دستم،وقتی خابیدم خواب دیدم رفتم مدینه سر خاک حضرت زهرا نزدیک نمیشدم میگفتم من گناهکارم،بعدش دوستم دستمو کشید گف اینطوری نگو نگا الان کجایی؟ رفتم خاکای قبرو کنار میزدم و زجه میزدم،ی مهر و تسبیح و سنگ قیمتی و شاخه گل اززیر سجاده رو قبر برداشتم،گریه میکردم تو خواب واسه غریبیش واسه بی سنگ بودن مزارش،اولش خیلیییر خجالت میکشیدم پامم نمیزاشتم اونجا ولی دستمو کشیدن و رفتم جرات نداشتم دست ب خاک بزنم ولی دوستم هلم داد وقتیم ک دستم خورد شروع کردم گریه کردم،باخودم میگفتم مهر واسه نمازم بردارم نماز بخونم بعد تسبیحو دادم ب مامانم … مامانم تو خواب گفت تو ک رفتی چرا از غذا و اب اونجا نخوردی گفتم دوباره میرم دوباره رفتم سربازه جلوم گرف گریه کردم گفتم حضرت زهرا بخشیده یهو گف برو ببخشید گریه شدی دوباره رفتم اب برداشتم میدادم دست مردم ولی کسی نزدیک قبر نمیشد جز من.