چطوری یک زندگی شاد و زیبا داشته باشیم؟ آیا زیبا بودن زندگی را خودمان مشخص میکنیم؟
جک لندن گفته است، «درستترین عملکرد انسان زندگی کردن است، نه وجود داشتن.» خیلی وقتها اجازه میدهیم زندگی هر طور که دوست دارد بگذرد، هرچه که برایمان پیش میآورد را میپذیریم و امروزمان تفاوتی با دیروزمان ندارد. این نسبتاً طبیعی و راحت به نظر میرسد، به جز آن ندای همیشگی در مغزتان که میگوید، «وقتش رسیده کمی تغییر ایجاد کنی.»
برای آندسته از شما که دوست دارید از یکنواختی همیشگی نجات پیدا کنید، در زیر ۱۵ پیشنهاد ساده آوردهایم که کمکتان میکند استفاده بیشتری از زندگیتان ببرید — زندگی را با تمام وجود تجربه کنید و از آن لذت ببرید.
قدردان آدمها و چیزهای خوب در زندگیتان باشید
گاهی اوقات کارهایی که دیگران برایمان میکنند را نمیبینیم تا وقتیکه دیگر آن کارها را برایمان انجام نمیدهند. نباید اینطور باشید. برای چیزهایی که دارید، کسانی که دوستتان دارند و مراقبتان هستند، قدرشناس باشید. تازمانیکه روزی برسد که دیگر پیشتان نباشند، نمیفهمید که چه ارزشی برایتان دارند. از اطرافیانتان قدردانی کنید و خیلی زود خواهید دید که افراد بیشتری دورتان را میگیرند. قدردان زندگی باشید و خیلی زود متوجه میشوید که چیزهای بیشتری برای زندگی کردن در اختیار دارید.
حرفهای منفی دیگران را نادیده بگیرید
اگر به دیگران اجازه دهید بیشتر از اینکه بازدهای به زندگیتان بدهند، از آن کسر کنند، تعادل زندگیتان بر هم خورده و بدون اینکه بفهمید اسیر منفیبافی خواهید شد. نظرات بیفایده و آزاردهنده دیگران را نادیده بگیرید.
هیچکس حق قضاوت کردن درمورد شما را ندارد. ممکن است داستان زندگیتان را شنیده باشند اما مطمئناً نمیتوانند حس و حالتان را درک کنند. شما هیچ کنترلی روی حرفهای دیگران ندارید؛ اما کنترل اینکه به آنها اجازه بدهید این حرفها را به شما بزنند یا نه دست خودتان است. شما میتوانید حرفهای مسموم آنها را رد کنید تا به قلب و فکرتان آسیب نرسانند.
کسانیکه اذیتتان کردهاند را ببخشید
اینکه دیگران را ببخشید به این معنی نیست که باز به آنها اعتماد کنید. فقط نباید وقتتان را برای متنفر شدن از کسانی که اذیتتان کردهاند تلف کنید چون باید حسابی مشغول دوست داشتن کسانی باشید که دوستتان دارند.
اولین کسی که عذرخواهی میکند همیشه شجاعترین است.و اولین کسی که میبخشد قویترین است. اولین کسی که میگذرد و از ناملایمات عبور میکند، شادترین است. پس شجاع باشید، قوی باشید و شاد. آزاد زندگی کنید.
همان کسی باشید که واقعاً هستید
اگر آنقدر خوششانس باشید که چیزی داشته باشید که شما را از دیگران متمایز کند، به هیچ وجه آن را تغییر ندهید. خاص بودن باارزش است. در این دنیای دیوانه که سعی دارد شما را مثل بقیه کند، جرات این را پیدا کنید که خودِ فوقالعادهتان باشید. و اگر بخاطر متفاوت بودن بقیه به شما خندیدند، شما هم بخاطر یکسان بودن به آنها بخندید. تنها ایستادن جرات زیادی میخواهد اما ارزشش را دارد. اینکه خودتان باشید بسیار ارزشمند است!
به ندای درونیتان گوش دهید
زندگی یا سفری پرمخاطره است یا هیچ چیز نیست. هیچوقت نمیتوانیم با ادامه کارهایی که همیشه میکنیم، به چیزی تبدیل شویم که میخواهیم. تصمیم بگیرید که به ندای درونیتان گوش دهید نه نقطهنظرات بقیه آدمها. همان کاری را بکنید که ته قلبتان مطمئن هستید درست است. راه، راه خودتان است.
ممکن است بقیه در این مسیر با شما همراه شوند اما هیچکس نمیتواند این راه را بجای شما بپیماید. و یادتان نرود که قدردان همه روزهای زندگیتان باشید. روزهای خوب شما را غرق در خوشبختی میکنند و روزهای بد تجربهتان را بالا میبرند و بدترین روزها بهترین درسها را به شما میدهند.
به استقبال تغییرات مثبت بروید
سختترین قسمت رشد کردن این است که چیزهایی که به آن عادت کردهاید را کنار بگذارید و با چیزهایی جلو روید که برایتان جدید است. بعضیوقتها باید دست از نگران بودن، تعجب کردن، شک کردن بردارید و ایمان داشته باشید که همه چیز خوب پیش خواهد رفت.
به سردرگمیهایتان بخندید، هوشیارانه در زمان حال زندگی کنید و از هر چه که زندگی برایتان پیش میآورد لذت ببرید. شاید آخر کار به آنجایی نرسید که ابتدا قصد داشتید، اما به همان جایی خواهید رسید که باید می رسیدید.
روابطتان را هوشمندانه انتخاب کنید
بهترین روابط فقط زمانهایی نیست که اوقات خوشی را میگذرانید، موانع و مشکلاتی که با هم روبهرو میشوید و این واقعیت که آخر همه آنها باز هم بگویید، «دوستت دارم» هم اهمیت دارد. و دوست داشتن کسی به این نیست که هر روز به او بگویید دوستت دارم، باید هر روز به هر طریقی که میتوانید آن را به او نشان دهید.
روابط باید عاقلانه انتخاب شوند. برای عشق ورزیدن عجله نکنید. آنقدر صبر کنید تا بالاخره عشقتان را پیدا کنید. اجازه ندهید تنهایی شما را به آغوش کسی بیندازد که میدانید به شما تعلق ندارد. زمانی عاشق شوید که آمادگی آن را داشته باشید، نه وقتی که تنها هستید. یک رابطه خوب ارزش صبر کردن را دارد.
کسانی که دوستتان دارند را بشناسید
بهیادماندنیترین افراد زندگی شما کسانی خواهند بود که زمانی دوستتان داشتهاند که چندان دوستداشتنی نبودهاید. به این افراد در زندیگیتان خوب دقت کنید و شما هم دوستشان داشته باشید، حتی وقتی چندان دوستداشتنی رفتار نمیکنند.
خودتان را هم دوست داشته باشید
اگر میتوانید بچهها را با وجود شلوغیهایی که میکنند دوست داشته باشید؛ اگر میتوانید مادرتان را باوجود غرغرهایی که میکند دوست داشته باشید؛ اگر میتوانید خواهر و برادرتان را بااینکه هیچوقت به حرفتان گوش نمیدهد دوست داشته باشید؛ اگر میتوانید دوستتان را بااینکه فراموش میکند چیزهایی که قرض گرفته را پس بدهد دوست داشته باشید؛ در این صورت میدانید چطور میتوان آدمهایی که کامل نیستند را دوست داشت. پس مطمئناً میتوانید خودتان را هم دوست بدارید.
کارهای بکنید که در آینده از خودتان متشکر باشید
کارهایی که هر روز انجام میدهید مهمتر از کارهایی است که هرازگاهی انجام میدهید. آنچه امروز انجام میدهید مهم است چون یک روز از زندگیتان را به ازای آن میدهید. سعی کنید کاری باشد که ارزش آن را داشته باشد.
بخاطر همه مشکلاتی که ندارید، متشکر باشید
پولدار شدن دو صورت دارد: اینکه هر چه بخواهید داشته باشید و دیگری اینکه به آنچه که دارید راضی باشید. همین حالا قدردان همه چیز باشید و مطمئن باشید که با این روش از هر لحظه از زندگیتان لذت خواهید برد. خوشبختی زمانی میآید که دست از شکایت کردن درمورد مشکلاتی که داریم برداریم و بخاطر همه مشکلاتی که نداریم شکرگزار باشیم. و به خاطر داشته باشید، برای به دست آوردن روزهای خوب، باید با روزهای بد زندگی بجنگید.
برای تفریح کردن وقت کافی بگذارید
گاهی اوقات لازم است که چند قدم عقب بروید تا به همه چیز خوب نگاه کنید. هیچوقت نگذارید زندگیتان آنقدر با کار مشغول شود، ذهنتان آنقدر درگیر نگرانی شود، قلبتان آنقدر انباشته از ناراحتیها و کینههای قدیمی شود که هیچ جایی برای تفریح کردن و لذت بردن نداشته باشید.
از کوچکترین چیزهای زندگی لذت ببرید
بهترین چیزهای زندگی رایگان هستند. میتوانید از سادهترین لجظات زندگی نهایت لذت و شادی را ببرید. تماشای غروب آفتاب یا وقت گذراندن با یکی از اعضای خانواده و هزاران لذت کوچک دیگر رایگان در اختیار شماست. از آنها لذت ببرید چون ممکن است یک روز که به عقب نگاه کنید متوجه شوید که چیزهای بزرگی بودهاند.
این واقعیت را بپذیرید که گذشته امروز نیست
اجازه ندهید گذشته حال و آینده شما را بدزدد. شاید به کارهایی که در گذشته کردید مفتخر نباشید اما اشکالی ندارد. گذشته گذشته است و قابل تغییر، قابل فراموشی یا پاک کردن از زندگیتان نیست. فقط باید آن را قبول کرد.
همه ما دچار اشتباه میشویم، همه ما دچار مشکل میشویم و گاهی افسوس اتفاقات مختلف در گذشتهمان را میخوریم. اما شما اشتباهاتتان نیستید، مشکلاتتان هم نیستید، و الان با قدرت شکل دادن به زمان حال و آیندهتان اینجایید.
زمانی که باید بگذرید
همیشه موضوع ترمیم چیزی که شکسته است نیست. بعضی روابط و موقعیتها قابل ترمیم نیستند. اگر بخواهید به زور آنها را به هم بچسبانید، همه چیز فقط بدتر خواهد شد. گاهیاوقات باید از نو شروع کنید و چیزی بهتر بسازید. قدرت نه فقط در توانایی ادامه دادن بلکه در توانایی شروع دوباره با لبخندی روی لب و عشقی در دل پدیدار میشود.
همچنین بخوانید: انشا در مورد شاد زیستن
تحقیق درباره غم و اندوه و شادی
چند سال پیش، گروهی از متخصصان مغز و اعصاب در حالیكه داشتند برای درمان بیماری پاركینسون دستگاه تحریككنندهای را در عمق مغز یك بیمار كار میگذاشتند، برای نخستین بار پدیده عجیبی را مشاهده كردند كه معانی بسیار مهمی در ارتباط با شناخت نحوه كاركرد سیستم عصبی داشت.
در حین جابجایی، الكترود مربوطه در جاییكه نمیباید، قرار گرفت و ناگهان بیمار بیاختیار شروع به خندیدن كرد، این در حالی بود كه كاملا هوشیار بود و اطرافیان خود را میشناخت. از او پرسیدند چرا میخندی؟ و او پاسخ داد: «معلوم است، چون همه شما و این اتاق خندهدار هستید؛ مثلا همین پیراهن تن شما یا كلاه آن دیگری! چطور میشود نخندید؟»
بعد از جابجایی اندك سر الكترود و روشن كردن دستگاه، همان بیمار در همان هوشیاری كامل شروع به گریه كرد. وقتی دوباره علت را پرسیدند، گفت: «خب این اتاق خیلی ناراحتكننده است! وضعیت غمانگیزی است.»
البته همه ما میدانیم كه برخی آدمها برخی روزها كجخلقند و برخی دنبال بهانهای هستند كه عصبانیت خود را خالی كنند. خیلی از ما خیلی وقتها اضطراب داریم اما نمیدانیم چرا؟
با همه این دانستههای شاید ناخودآگاه، باز هم این مشاهده یك مشاهده تاریخی است و برای اولین بار به شیوهای علمی ثابت میكند كه اولا feeling (با هر معنایی كه ترجمه كنید) به معنای آنچه احساس میكنیم، با emotion به معنای آنچه از ما هنگام درک آن احساس بروز میكند، تفاوت دارد.
ثانیا این emotion است كه بر feeling تقدم دارد و نه برعكس؛ یعنی ما اول ناراحتی را بروز میدهیم و آثار جسمی آن در ما بروز میكند و پس از آن است كه ناراحتی و علت آن را میفهمیم بنابراین همچون مورد بیماری كه بهدلیل تحریك بخشی از مغز دچار حالتهای شادی یا اندوه میشد، بسیاری از ما ممكن است میزان و شدت اضطراب، خشم و اندوهمان متناسب با آن علتی كه برایش فرض كردهایم، نباشد.
فعال شدن بخشی از مغز كه باعث بروز مجموعه فعل و انفعالات یادشده میشود، فقط به عامل بیرونی ارتباط ندارد، سطح تحریكپذیری آن بخش و عوامل قبلی تحریككننده هم در شدت این emotion نقش دارند!
شاید دانش اعصاب و مشاهدهای كه یاد شد، باعث شود آنچه را كه ناخودآگاه عامل ناراحتی خود فرض میكنیم، خیلی هم جدی نگیریم. شاید باعث شود هنگام خشم و عصبانیت اندكی صبر كنیم تا نوك الكترود جابجا و دستگاه محرك خاموش شود. آن وقت شاید بتوانیم موضوع را با عقل و منطق و البته آرامش بسنجیم.
دانش اعصاب هم در آخرین تحلیل جانب عقل و آرامش را میگیرد، نه هیجان و احساس.