ضرب المثل بار کج به منزل نمی رسد را میتوانیم از ضرب المثلهای پرکاربرد زبان فارسی نام برد. حکایتهای زیادی با این مضمون در کتب قدیمی ما وجود دارد و نشان از اهمیت این موضوع دارد. در کتب درسی ما هم این ضرب المثل برای نوشتن انشا آمده است. ما هم در آلامتو دو نمونه انشا با موضوع بار کج به منزل نمی رسد را برای شما دانش آموزان عزیز ارائه داده ایم.
انشاء در مورد بار کج به منزل نمی رسد
تاریخ و تجربه نشان میدهد که هیچکس با تقلب و فریب دادن دیگران موفق نخواهد شد. این ضرب المثل فقط به مادیات اشاره نمیکند. تقلب و دوز کلک میتواند نمادی از شکستن وعده و عدم تعهد هم باشد.
هر کسی که تلاش می کند به چیزهایی که متعلق به دیگران است طمع کند هرگز شاد زندگی نمیکند و همیشه به خاطر اعمال ناشایست خود رنج می برد. کسانی که برای فریب دادن دیگران توطئه میکنند هرگز موفق نمیشوند و همیشه مجازات میشوند. در اینجا ضرب المثل لزوماً فقط به مادیات اشاره نمیکند. تقلب در اینجا میتواند نمادی از وعده های شکسته، نقض توافق و عدم تعهد باشد.
قابوس و بهادر دو دوست فقیر بودند که در روستایی کوچک زندگی میکردند. یک روز تصمیم گرفتند شانس خود را در شهر امتحان کنند و به دنبال کار رفتند. خوشبختانه آنها توانستند شغل خوبی پیدا کنند و پول زیادی به دست آورند. آنها تصمیم گرفتند به روستای خود بازگردند. قابوس مردی شیطان صفت بود و نقشهای برای سرقت پول دوستش داشت.
وقتی به روستای خود نزدیک میشدند، قابوس به بهار گفت: «حمل این همه پول امن نیست. راهزنها آن را از ما میگیرند. پس بیا پول را در جایی مخفی کنیم و بعداً ببریم.»
بهادر مرد شریفی بود و به دوستش اعتماد کرد و به راحتی موافقت کرد. آنها پول را زیر درختی پنهان کردند و به خانه رفتند. چند روز بعد قابوس برگشت، تمام پول ها را بیرون آورد و بی سر و صدا به خانه برد.
یک روز او به خانه بهادر رفت و به او گفت که مقداری پول میخواهد و از او خواست تا او را تا درخت مخفی همراهی کند. وقتی گودال را حفر کردند، متوجه شدند که پولی در کار نیست. هر کدام دیگری را متهم به دزدی کردند و در نهایت موضوع به دادگاه کشیده شد. داوران تصمیم گرفتند از درخت بازدید کنند زیرا تنها شاهد بود.
در همین حین قابوس نقشهای شیطانی کشید. او از پدرش خواست که در گودال درخت بنشیند و از او خواست که وانمود کند درخت حرف میزند. وقتی قاضیها آمدند و از درخت خواستند تا نام دزد را بگوید، درخت بهادر را به عنوان مقصر اسم برد و باعث تعجب تمام مردم روستا شد. اما بهادر به داستان مشکوک شد.
پس چند چوب برداشت و زیر درخت آتش روشن کرد. با گسترش آتش سوزی درخت داغ شد و پدر قابوس نتوانست تحمل کند از درخت بیرون پرید. همه حقیقت را میدانستند و قضات قابوس را به دلیل خیانت به دوستش مجازات کردند. سرانجام بهادر تمام پول خود را از قابوس گرفت و قاضی بخشی از پول قابوس را هم به عنوان جریمه به بهادر دادند.
اینجاست که میگویند کاری که با تقلب و خیانت شروع شود هرگز به سرانجام نخواهد رسید و به قولی بار کج به منزل نمیرسد.
همچنین بخوانید: انشا کوتاه، طنز و ادبی در مورد زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد با نتیجه گیری
انشاء طنز در مورد بار کج به منزل نمی رسد
در روزگاران قدیم جوان بی کار و بی عاری در یک روستا زندگی میکرد که از این و آن دزدی میکرد و کلاه اطرافیانش را برمیداشت اما همیشه قصر درمیرفت و هیچوقت خبر به سربازان نمیرسید. اما او هیچوقت نه جای خوابی داشت و نه غذای خوبی برای خوردن و همیشه به بقیه بدهکار بود. یک روز که کیسه سکه های طلای یکی از تاجران دربار دزدیده بود و از دست سربازان فرار میکرد، خوشحال از اینکه پول خوبی دست آورده گوشه دنجی پیدا کرد و نفس راحتی کشید از اینکه زندانی نشده است.
وقتی دست در جیب لباسش کرد تا کیسه سکه های طلا را بیرون بیاورد و آنها را بشمرد چیزی پیدا نکرد. او همه لباسهایش را گشت اما چیزی آنجا نبود. ناگهان متوجه سوراخ بزرگی در جیبش شد. آن لحظه بود که فهمید کیسه را از دست داده است و چیزی عایدش نشده که هیچ، از این بعد باید از سربازان حاکم هم خودش را پنهان کند و دیگر روز خوش نخواهد داشت. پیرمردی از آنجا رد میشد و داستان را فهمید. به جوان گفت این است عاقبت خیانت در حق دیگران همین است معنای اینکه بار کج به منزل نمیرسد.
همچنین بخوانید: انشا در مورد مادر
سخن آخر
امیدواریم این دو انشاء در مورد بار کج به منزل نمی رسد را پسندیده باشید. شما میتوانید با بازنویسی این حکایت ها یا الهام گرفتن از آنها انشای خود با این موضوع را بنویسید. اگر نظر یا ایده ای برای این موضوع انشا دارید میتوانید در بخش نظرات سایت با ما در میان بگذارید.