بعد از شکست در عشق و طلاق، زندگی برایم یک مبارزه بود. احساس غم و ناراحتی آزارم میداد و احساس میکردم توسط درد و رنج کنترل و تلف میشوم.
به گزارش آلامتو به نقل از mindbodygreen؛ به علاوه، هیچ نمیدانستم که با زندگیام چهکار باید بکنم و آیندهام چگونه خواهد بود. تمام آنچیزی که میتوانستم رویش تمرکز کنم، احساس پوچی، ترس و درد مطرود شدن بود.
یک چیز واضح بود: سرم به سنگ خورده بود و در بدترین جای ممکن زندگیم قرار داشتم. سه سال گذشت تا به امروز و اکنونم رسیدم. حالا میتوانم با اعتماد بنفس بگویم پایان رابطهام و عواقب جدایی، بهترین هدیههایی بودند که در عمرم دریافت کردم.
البته احتمالا از خودتان میپرسید “چگونه؟” و یا شاید فکر میکنید این شهود، مختص به من است. برایتان میگویم که شکست عشقی، حداقل به شش شیوه، یک هدیه است و باید بعد از آن شاد باشید:
شما میفهمید که “خودتان”، خود را کامل میکنید، هیچ کس دیگری نمیتواند چنین کاری بکند.
تو من را کامل میکنی. این یکی از پرتکرارترین جملات هالیوود است. اما متاسفم جری مگوری، تو اشتباه متوجه شدی. خودت، خودت را کامل میکنی.
هنگامی که یک شکست عشقی را پشت سر میگذارید، میفهمید که واقعا برای کامل شدن و شاد شدن، به کس دیگری نیاز ندارید. کشف میکنید که خودتان کافی هستید و به شخص دیگری برای اصلاح و کمال نیاز ندارید. و درحقیقت، درمورد روابط اینگونه فکر کردن، خطرناک بوده و موجب هم- وابستگی مخرب میشود.
شما منبع شادی خودتان هستید. اعمال شما، خود دلسوزی و خود مراقبتی به شما یادآوری میکند که خودتام کافی هستید. اجازه ندهید تنهایی یا تاسف برای خودتان، ارزش شخصیتان را بدزدد.
همچنین بخوانید: انواع شکست عشقی
شما به چشمه خرد درونیتان متصل میشوید.
درد شما پندآموز است. دلیل اینکه تجربهای برای شما ترسناک و آشفته کننده است این است که چیزهایی را حس میکنید که برایتان ناآشناست. اما بیشتر از گذشته، در مورد خودتان آگاهی پیدا میکنید. بله، قلب شما شکسته شده، اما در این پروسه، ذهنتان باز شده، احساساتتان آشکار شده و حتی روحتان از خواب بیدار شده است.
دل شکستگی و غم زیاد، معلمی است که به شما کمک میکند در نوع خود بهتر شوید و اگر راههایی برای بهترشدنتان وجود دارد، آنها را بشناسید.
اگر دچار تناقض درونی هستید یا خوددرگیری دارید، با آن مواجه شوید. اگر گذشته شما مکررا به ذهنتان می آید، اکنون برای رویارویی با شما برمیخیزد.
حالا فرصتی برای فعالیت درونی است، درنوع خود انسان بهتری شوید و بابت درسی که در مورد خودتان گرفتید، قدردان باشید. خوشبختانه، دیگر این اشتباه را در رابطه آیندهتان تکرار نخواهید کرد.
شما فضا را برای عشق حقیقی، خالی و آماده میکنید.
وقتی با یک فرد نامناسب در یک رابطه اشتباه و ناخوشایند هستید، قطع ناگهانی رابطه دشوار است. اغلب دلیلش هم این است که باور داریم بهتر است با کسی باشیم، هرکسی، تا اینکه تنها باشیم.
اما دل شکستگی و پایان رابطه، این باور اشتباه را از بین میبرد. دیگر آویزان کسی نیستید که ” تا اندازهای خوب ” است، و درنتیجه به خودتان کمک میکنید تا به کسی نزدیک شوید که به شما احترام میگذارد، ارزش شما را دارد و با شما ارتباط برقرار میکند.
در تمام زمینهها، باید از چیزی که مناسب شما نیست رها شوید تا به چیزی که مناسب شماست خوش آمد بگویید.
شما قلبتان را برای افراد و تجربیات جدید(و خود حقیقیتان) میگشایید.
ممکن است قبل از دلشکستگیتان احساس کرده باشید که با خودتان قطع رابطه کردهاید. احتمالا انسان دیگری شده بودید تا شریکتان را راضی کنید یا رابطه را حفظ نمایید، شاید احساسات واقعیتان را قفل و سرکوب کردید. حالا شجاعت داشته باشید و وانمود کنید همه احساسات بد رفتهاند.
شما انتخابی ندارید جز اینکه با هیجاناتتان روبرو شوید، قلبتان را تسلی دهید و با چیزی که تجربه میکنید به توافق برسید.
وقتی قلبتتان میشکند، دیوارهایی که از قلب شما حمایت میکند و از احساساتتان ساختهاید فرو میریزد و آسیب پذیرتر میشوید.
شما احساس تجدید هدف میکنید.
وقتی با یک تجربه دلخراش مواجه میشوید و دنیا سیاستش را با شما تغییر میدهد، این فرصت را دارید تا به این فکر کنید که با زندگیتان چهکار میکنید. وقتی قلب شما شکسته است، میتوانید از خود بپرسید: واقعا چه چیزی برایم مهم است؟ برای چه چیزی ارزش قائلم؟ به چه چیزی توجه دارم؟
میخواهید چه چیزی در مرکز زندگیتان باشد و نیاز دارید چه چیزی را کنار بگذارید؟ هنگامیکه مرحله تزکیه و ساده سازی را پشت سر بگذارید، ایده بهتری برای دلیل بودنتان در این دنیا خواهید داشت.
درمورد پیامی که دریافت میکنید درست و قاطع باشید و تغییرات را در زندگیتان شروع کنید تا طبق هدفتان زندگی کنید.
کاری را که مدنظر داشتید انجام دهید. از درد و ناراحتی دلشکستگی برای خدمت به دیگران استفاده کنید و بهترین بخششها را برای اطرافیانتان داشته باشید.
شما برای پذیرفتن تغییرات، انعطافپذیرتر میشوید.
پیش از دلشکستگی، احتمالا دربرابر تغییر، آشفته میشدید و سعی میکردید به هرقیمتی از آن اجتناب کنید. البته همه ما چنین احساسی داریم.
اما ترس از تغییر، یک چرخه گول زننده و خبیثانه است. وحشت از تغییر، شما را در زندگی، ترسو، مضطرب و از کارافتاده نگه میدارد. وقتی اینطور پیش برود، ممکن است هرگز نخواهید چالش یا ریسکی را متحمل شوید چون تغییر، مطلقا مرعوب کننده است.
این تنفر از تغییر، اغلب ما را محدود میکند و ما را از بیان حقیقت اصیلمان دور نگاه میدارد. بنابراین، من از شما میخواهم این را درنظر بگیرید: اگر دلشکستگی شما به شما در رویارویی ، درک و پذیرفتن تغییر کمک کند، چه نظری درباره ان خواهید داشت؟ اگر چیزی به مهمی رابطه عاشقانهتان، پایان یابد، شاید هرچیزی بتواند تمام شود و دری به روی چیزی جدیدتر گشوده شود.
پذیرفتن تغییر نه تنها به شما کمک میکند برای هرآنچه دارید قدردان باشید بلکه به شما کمک خواهد کرد نسبت به موقعیتهای زندگی، واکنش مثبتتری نشان دهید.
اگر بتوانید غیر قابل قبول را بپذیرید و تصور ناشدنی را تصور کنید، برای مواجهه با زندگی، مجهز خواهید بود و درک خواهید کرد چیزهای زیادی از کنترل شما خارجند و شما تنها میتوانید با چیزی که توسط قدرت، ایمان، و پشتکار در زندگیتان به وجود می آید سروکار داشته باشید.
1 دیدگاه
۵ هزار تومن بندازین صندوق صدقات به نیت فراموش کردنش و اینکه از این به بعد زندگی شادی بدون اون داشته باشین ، این ترفند حرف نداره و خیلی زود جواب میده . تموم