در ادامه به شما چند نکته یاد می دهیم که باعث بهبود عملکرد شما در زمان کاهش انگیزه می شود. تقویت انگیزه مطمئناً شما را به سمت رسیدن به موفقیت هدایت میکند.
ازکارهایی که باید انجام دهید یک لیست تهیه کنید.
زمانی که کارها روی هم انبار می شوند و یا کار زیادی برای انجام دادن دارید، بهتر است یک لیست از آنها تهیه کنید و به ترتیب انجام دهید. همه وظایفتان را یادداشت کرده و روبروی هر کدام را که انجام می دهید علامت بزنید به این صورت شما متوجه می شوید که چقدر از کارهایتان را در طول روز انجام داده اید. احساس موفقیت در انجام کارها ما را تشویق می کند و انگیزه ما را افزایش می دهد.
ذهنتان را آزاد کنید.
ناامیدی و استرس می تواند تاثیر عمیقی روی ما داشته باشد و باعث می شود که ما زمانی که تحت فشار هستیم دچار اشتباهاتی شویم. اگر صبح یا بعد از ظهر شلوغی داشته اید، زمانی را به خودتان اختصاص دهید و بیرون از دفتر کار خود بروید می توانید چند قدم پیاده روی کنید و یا به آشپزخانه رفته و برای خود یک فنجان قهوه درست کنید. این کار ها باعث می شوند که دوباره تمرکز خود را بدست آورید.
برای یک ساعت از ایمیلتان خارج شوید.
بطور متوسط افراد روزانه دو ساعت و نیم مشغول چک کردن ایمیلهای خود هستند. این مساله شدیدا تمرکز ما را بر هم می زند تا حدی که تمرکز کردن را برای انجام وظایف سخت می کند. برای جلوگیری از این امر باید هر روز برای چند دقیقه صفحات اجتماعی و ایمیلهای خود را کاملا بسته و به خود اجازه دهید که روی کارتان تمرکز کنید.
محل کارتان را تمیز نگه دارید.
میز کارتان در مدت کوتاهی می تواند شبیه به یک میدان مین مملو از کاغذها ، لوازم تحریر ، لیوان و دیگر وسایل شود . یک میز کار شلوغ و درهم برهم به نوبه خود می تواند روی سطوح انگیزه تان تاثیر منفی بگذارد. بنابراین همه تلاش خود را برای مرتب نگه داشتن وسایل دورو برتان انجام دهید. با اینکار باعث می شوید که وسایل خود را همیشه در دسترس داشته باشید و آنها راحت پیدا کنید. همچنین می توانید باعث بالابردن بهره وری درنتیجه کاهش زمان جستجوی اشیای خود شوید.
با افراد پر انرژی معاشرت کنید.
همه ما در محل کار خود افرادی را می شناسیم که دارای شور و شوق بی پایان هستند و می توانند به همه انرژی مثبت تزریق کنند. زمانی که فاقد انگیزه می شوید، پیش آنها رفته و با آنها گپ کوتاهی داشته باشید. بودن در کنار افراد فعال باعث می شود که بطور مداوم کلمات مثبت و انرژی زا بسمت شما روانه و واقعا الهام بخش شما باشند.
روی هدف خود تمرکز کنید.
در میان این هفت نکته شاید مهمترین نکته همین باشد. همیشه در ذهن داشته باشید که چه کاری می کنید و چرا می کنید؟ اگر کارتان زیاد باب میلتان نیست، به این فکر کنید که شاید این کار گامی باشد برای بدست آوردن موفقیت های بعدی.
برای خود اهداف شخصی مشخصی ایجاد نمایید.
در اینجا لیستی از کارهایی که باید در خانه و یا محل کارتان انجام دهید وجود دارد که هم شامل اهداف کاری است و هم اهداف شخصی. برای مثال : دوست دارید چه زمانی به ارتقا شغلی دست یابید و یا چه زمانی به تعطیلات بروید؟ در نهایت ، این اهداف می توانند به شما در رسیدن به موفقیت های شغلی انگیزه بدهند.
اگر هیچ کدام از 7 نکته گفته شده به شما کمکی نمی کند، ممکن است زمان آن رسیده باشد که نزد مشاورتان رفته و درمورد سایر گزینه های موجود با او صحبت کنید، شاید باید شغلتان را تغییر دهید !!! شغل ما بخش مهمی از زندگی ما محسوب می شود پس خیلی مهم است که ما از آن احساس رضایت و شادمانی داشته باشیم.
همچنین بخوانید: چگونه انرژی بیشتری داشته باشیم
طرز تفکر برای افزایش انگیزه و موفقیت در اهداف
تا به حال برایتان پیش آمده است که یک هدف جدید را با شوق و انگیزه فراوان آغاز کنید و بعد از گذشت چند مدت خسته شوید و بدون هیجان آن را رها کنید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است باید بدانید که تنها نیستید. اما خبر خوبی برایتان داریم.
بر اساس مطالعات جدید، تغییر کوچک در طرز فکر می تواند به شما کمک کند اهداف خود را تا به انتهای کار دنبال کنید. زمانی که محققان دانشگاه Winnipeg و دانشگاه Manitoba به دنبال چرایی از دست رفتن شوق و انگیزه بودند به موارد جالبی دست یافتند.
در پنج مطالعه تجربی، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که در مراحل اولیه هدف، شرکت کنندگان به خاطر امیدی که برای موفقیت داشتند انگیزه شان برای ادامه کار بیشتر بود. به عنوان مثال افرادی که می خواهند 20 پوند وزن کمک کنند با تصور ظاهر لاغر و زیبای خود می توانند انگیزه کافی برای آغاز کار را داشته باشند.
در طرز فکر ارتقاء-انگیزه، افراد بر اساس موارد مثبتی که می توانند برای پیشرفت خود انجام دهند انگیزه می گیرند( مثلا انجام تمرینات ورزشی بیشتر و خوردن سبزیجات و میوه های سالم برای کاهش وزن). با اینحال، زمانی که افراد شرکت کننده در مطالعه به دستیابی اهداف نزدیک می شدند، طرز فکر پیشگیری بهتر از طرزفکر ارتقا- انگیزه کار می کرد.
استراتژی پیشگیری-انگیزه بر روی مسئولیت ها، وظایف، اجتناب از نتایج منفی یا انتخاب های نادرست تمرکز می کند. به عنوان مثال در هدف کاهش وزن، این موضوع به معنای اجتناب از خوردن دسر یا غذاهای فست فودی است.
مشکل اینجاست که بیشتر افراد عمدتا بر روی ارتقا تمرکز دارند. همین امر باعث می شود تنظیم اهداف در ابتدای مسیر بسیار خوب و عالی انجام شود اما دستیابی به آن دشوار باشد.
دکتر بولارد و همکارانش بر این باورند افرادی که فکر می کنند انگیزه ادامه کار را ندارند باید طرز فکر خود را عوض کنند و بر روی چیزهایی که باید اجتناب کنند تمرکز نمایند تا در اهداف خود موفق شوند.
به عنوان مثال، برای فردی که به دنبال خرید خانه است استراتژی اولیه ممکن است در برگیرنده کنار گذاشتن مقدار خاصی از پول در هر هفته یا انجام شغلهایی با درآمد بالا باشد.
در مراحل بعدی این فرد باید بر روی استراتژی های اجتناب همچون خریدهای گران قیمت یا خوردن نهار و شام در رستوران های مجلل کار کند تا بتواند به روش موثرتری دست یابد. همین تغییر طبیعی در طرز فکر میتواند شما را در رسیدن به اهدافتان یاری کند.
اگر سعی دارید 20 پوند وزن کم کنید؛ بهتر است آن را به 10 پوند کاهش دهید. بولارد پیشنهاد می کند افراد در نیمه نخست مسیر خود بر روی موارد انگیزشی مثبت تمرکز کنند و سپس در نیمه دوم بر روی اجتناب از موارد منفی تمرکز داشته باشند.
محققان این استراتژی را اینگونه توضیح می دهند: زمانی که ما بر روی هدفی کار می کنیم، موقعیتی که اکنون در آن قرار داریم را با موقعیت آغازین خود مقایسه می کنیم.
اینکار به ما نشان می دهد چقدر از مسیر را پیموده ایم.اینکار باعث ایجاد تمرکز ارتقا- انگیزه بر روی نتایج مثبت می شود. زمانی که از نیمه راه گذشتیم، پیشرفت خود را با مقایسه جایی که هستیم با جایی که می خواهیم به آن برسیم می سنجیم.
همین امر باعث می شود بر روی مقدار مسیری که باقی مانده است تمرکز کنیم و کمبودها را بزرگ نماییم. چنین شرایطی باعث می شود بر روی موارد منفی تمرکز کنیم که مانع از رسیدن ما به اهدافمان می شود.
بولارد و همکارانش نکات اندکی را برای بهبود شانس موفقیت فراهم کرده اند. زمانی که کار بر روی هدف خود را آغاز می کنید، لیستی از موارد درست را تهیه کنید که می توانید برای پیشرفت خود انجام دهید.
از موارد مثبتی که بعد از رسیدن به هدف به آن دست خواهید یافت یادداشت برداری کنید و زمانی که پیشرفتی در کار احساس کردید به خود جایزه بدهید.
در مراحل نهایی، بر روی این مورد تمرکز کنید که اهدافتان چگونه می تواند در انجام وظایف و مسئولیتها به شما کمک کند و استراتژی های پیشگیرانه را برای حفظ انگیزه به کار ببندید.
برای اینکه بتوانید مسیر خود به سمت هدف را حفظ کنید لیستی از کارهایی که نباید انجام دهید را تهیه نمایید.
موارد منفی را که باید از آن اجتناب کنید بنویسید و به خودتان استراحت بدهید. در انتها، تغییر طرز فکر موجود به طرز فکر اجتناب از موارد منفی، به نظر کار دشواری می رسد اما ارزشش را دارد.
این استراتژی به شما کمک می کند به اهدافی که در ذهن دارید برسید.
رازی برای قویتر کردن انگیزه
همیشه این را میشنوم.
چه از یک دوست که برای وزن کم کردن میجنگد و چه از کسی که درصف قهوه با او گفتگو میکنم، همیشه نشانهای از یاس و درماندگی در صدایشان وجود دارد:
” من میدانم برای کم کردن وزن چهکار باید بکنم، فقط باید آن را انجام دهم. به انگیزه بیشتری نیاز دارم.”
کمی حقیقت در این جمله وجود دارد. اگر بتوانید منبع درست انگیزه را پیدا کنید، با کارهایی که میتوانید از پس آنها برآیید، شوکه خواهید شد. اما اگر از همین الان و در شروع اینطور فکر میکنید، احتمالا میدانید که تغذیه درست و فعال بودن، چقدر مهم است. پس شما باانگیزه هستید.
درحقیقت، ممکن است آنقدر انگیزه داشته باشید که درخواست یک مربی خصوصی کرده باشید یا از یک متخصص تغذیه خواسته باشید رژیم غذاییتان را مورد بازبینی قرار دهد. بنابراین، پس چرا بازهم پایبند ماندن به برنامه و هدف اینقدر سخت است؟
اغلب، مشکل از میزان انگیزه نیست، بلکه ایراد از نگرش و طرزفکر زیانبخشی است که انگیزه را تضعیف مینماید.
وقتی به ایجاد انگیزه فکر میکنید، احتمالا به پاداشها و مجازاتها میاندیشید؛ تشویقها و تهدیدها. نتیجه منطقی اینکه شما به انظباط بیشتری نیاز دارید.
برای همین مایلید بابت شرکت در اردوهای آموزشی و تمرینی پول بپردازید تا کس دیگری تنبیه و مجازاتتان کند. اگر خودتان نتوانید ساعت 6 صبح، خود را مجبور به بیرون رفتن درهوای سرد و دویدن تا استادیوم کنید، ممکن است کس دیگری بتواند اینکار را بکند.
با اینحال، هیچکس دیگری به اندازه خود شما نسبت به ضعفها و کاستیهایتان سختگیری نمیکند. وقتی بارها دکمه چرت کوتاه آلارم ساعت را میزنید و تمرینتان را ازدست میدهید یا از سرکار دیر به خانه برمیگردید و یک غذای سرد برای شام میخورید، بیرحمترین داور هستید.
هرچقدر باانگیزهتر باشید، اتفاقاتی اینچنینی میتواند آزاردهندهتر باشد. خودتان را بابت خطایتان سرزنش میکنید و انگیزهتان را زیر سوال میبرید. تعجب میکنید که آیا ویژگیهای یک فرد سالم را دارید، یا قرار است با عادات بدتان خود را به کشتن دهید. شاید تنبلی در ژن شما باشد، و سالم بودن برای شما غیرممکن است! اخ!
چه چیزی میتواند ضدانگیزه باشد؟
یک از اشتباهات رایج این است که افرادی که قادرند عادات سالم ایجاد کنند، انضباط فوقالعادهای دارند. آنها میتوانند صبح زود بیدار شوند و به باشگاه بروند، فرقی هم نمیکند هوای بیرون چقدر سرد یا تاریک باشد. این افراد میتوانند زیاد خودشان را تنبیه کنند و این رفتار از آنها انسانهای بهتری ساخته است.
این یک افسانه است.
تحقیقات نشان داده اشخاصی که قادرند عادات سالم ایجاد کنند، انضباط بیشتری ندارند بلکه نسبت به خود دلسوزند.
بهجای اینکه مدام خودشان را بابت کامل نبودن اذیت کنند، از خود میپرسند که چگونه میشود تفاوت و تغیر ایجاد کرد. این کار آنها را از حالت “من یک بازنده تنبلم” خارج کرده و به حالت حل مشکل سوق میدهد.
افرادی که توانایی ایجاد عادات سالم را دارند، به جای فکر کردن به اینکه “من باید خودم را از رختخواب جدا کنم و به باشگاه بکشانم”، به این فکر میکنند که “من امروز واقعا خسته بودم و همین باعث شد زیاد بخوابم. باید سعی کنم دفعه بعد، زودتر به رختخواب بروم. واقعگرایانه نیست؟”
آنها این شرایط را بهعنوان مشکلی با خودشان تلقی نمیکنند، بلکه آن را مانند یک پازل میبینند که باید حل شود. من به آن “نگرش حل کردن مساله” میگویم.
نگرش حلکردن مساله، قدرتمند است زیرا احساسات را از معادله بیرون کشیده و شما را مجبور میکند واقعیت آن موقعیت را پیدا کنید. دانش حل مساله به شما میگوید، ” تنبل” نیستید بلکه خسته بودید و شما را وادار میکند که بهدنبال “دلیلش” بروید.
بهجای اینکه نسبت به خودتان بیرحم و سختگیر باشید و تحت فشار، بدترین عملکرد را داشته باشید، باید جوری از خود مراقبت کنید که بتوانید عملکرد بهتری داشته باشید.
سرزنش خودتان ارزشی ندارد. اگر بهترین دوست یا فرزندتان با شرایطی مشابه دست به گریبان بود، آیا باید ناامیدیش را بپذیرید و دلسردترش کنید؟ البته که نه! باید مهربان باشید، به نگرانیهایش گوش دهید، تمام تلاشتان را برای بهرخ کشیدن نقاط قوتش بکنید و او را به سمت رسیدن به جواب سوق دهید.
با خودتان هم باید با همین احترام و وقار رفتار نمایید. نه تنها لیاقتش را دارید بلکه در واقع تنها راه حل مشکلتان است.
سالمترین افراد، عادت دارند وقتی چیزی که میخواهند انجام دهند، آنجوری که امیدوار بودند پیش نمیرود، برای خودشان دلسوزی کنند. این کار به آنها شفافیت ذهنی داده و باعث فاصله گرفتنشان از احساسات میشود تا بتوانند نگرش حل مساله را بکار گرفته و باربعد، بهترین واکنش را نسبت به آن نشان دهند.