درمان زياد فكر كردن چیست؟

چگونه بیش از حد فکر کردن را متوقف کنیم؟

دلیل فکر زیاد

فکر کردن در حد معقول به کارهایی که انجام می ‌دهیم یا قرار است انجام بدهیم خیلی هم خوب است، اما مثل هر چیزی که از حال اعتدال خارج شود، فکر کردن بیش از حد هم می‌ تواند مضر بوده و حتی تا حدود زیادی مخرب باشد.

فکر کردن بیش از حد باعث می ‌شود هر مشکل کوچک را آنقدر بزرگ کنیم که از آن برای خودمان غولی می‌‌سازیم و دیگر قادر به رویارویی با آن نخواهیم بود. حالا خبر خوب این که این عادت مخرب را می توان با راهکارها و عادت های ساده تا حدودی متوقف کرد.

در این مطلب از مجله آلامتو به 12 عادتی که به ما کمک می کند بیش از حد فکر کردن را ترک کنیم، می پردازیم. لطفا تا انتها با ما همراه باشید.


12 عادت ساده برای ترک بیش از حد فکر کردن


  1. از چشم انداز وسیع تری به موضوعات نگاه کنید

گرفتار شدن در دام بیش از حد فکر کردن در مورد چیزهای جزئی در زندگی بسیار آسان است. بنابراین وقتی به چیزی فکر می کنید از خودتان بپرسید: ” آیا این موضوع 5 سال دیگر هم برای من مهم خواهد بود؟ یا حتی 5 هفته دیگر! “

من دریافته ام که با دید وسیع تر نگاه کردن به قضایا با استفاده از این سوال به ظاهر ساده می تواند به سرعت من را از فکر کردن بیش از حد دور کند و به من کمک کند تا از این وضعیت عبور کنم. این راهکار به من این امکان را می دهد که به چیزی فکر نکنم و وقت و انرژی خود را به چیز دیگری که برای من مهم است، متمرکز کنم.


  1. برای تصمیم گیری محدودیت های زمانی کوتاه تعیین کنید

اگر برای زمان تصمیم گیری و اقدام محدودیت زمانی نداشته باشید، می توانید افکار خود را به به هر چیزی معطوف کنید و اتفاقات و تصمیمات را برای مدت زمان طولانی از تمام زوایا در ذهن خود تجسم کنید. بنابراین یاد بگیرید که در تصمیم‌گیری بهتر عمل کرده و با تنظیم مهلت‌ های زمانی کوتاه در زندگی روزمره دست ‌به ‌کار شوید. مهم نیست که یک تصمیم کوچک یا بزرگ‌ تر باشد.

آنچه در این زمینه برای من مفید واقع شده دو مورد است:

  • برای تصمیمات کوچک مثل این که باید بروید و ظرف ها را بشویید، به یک ایمیل پاسخ دهید و یا کار کنید من معمولا ۳۰ ثانیه یا کم‌تر برای گرفتن تصمیم سریع به خودم زمان می‌دهم.
  • برای تصمیماتی که تا حدی بزرگ ‌تر است که در گذشته ممکن بود چند روز یا چند هفته طول بکشد تا در موردش فکر کنم، اکنون یک مهلت زمانی ۳۰ دقیقه ای برای فکر کردن به آن تعیین می کنم یا برای فکر کردن به آن را به پایان روز موکول می کنم.

  1. از تنظیم کردن روز خود برای استرس و بیش از حد فکر کردن دست بردارید

overthinking چیست

درست است که فکر کردن به کاری یا استرس داشتن برای موضوعی، بعضی اوقات لازمه یک روز است، اما می توانید با شروع خوب روز خود و عدم قرار گرفتن در مقابل استرس های بی مورد و تفکر بیش از حد، تعداد روزهای پر استرس را در ماه و سال خود به حداقل برسانید.

سه موردی که در این زمینه به شما کمک خواهد کرد، عبارتند از:

  • شروع خوبی داشته باشید

از آنجا که نحوه شروع روز شما، معمولاً بقیه اوقات روز را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، سعی کنید اولین دقایق بعد از بیدار شدن و شروع روزتان را به دور از استرس فکر کردن افراطی بمانید. صبح پر تنش منجر به یک روز پر استرس خواهد شد.

صبح، هنگام سوار شدن به اتوبوس برای رفتن به محل خود، خواندن اطلاعات منفی منجر به افکار بدبینانه تری در بقیه روز شما می شود. در حالی که برای مثال خواندن یک چیز نشاط آور در وعده صبحانه، کمی ورزش و سپس شروع به کار با مهمترین کاری که دارید، می تواند به شما کمک کند تا در طول روز نیز مثبت بمانید.

  • در لحظه فقط به یک کار بپردارید و به طور مرتب استراحت های کوتاه داشته باشید

این به شما کمک می کند تا در طول روز تمرکز خود را حفظ کرده و مهمترین کارها را انجام دهید و خسته هم نشوید. طرز تفکر تا حدودی آرام اما با تمرکز، به شما کمک می کند تا به وضوح و قاطعانه فکر کنید و از قرار گرفتن در فضای پرتنش جلوگیری کنید.

  • ورودی روزانه خود را به حداقل برسانید

اطلاعات بیش از حد، چک کردن مداوم ایمیل های دریافتی، فیس بوک یا توییتر یا نحوه عملکرد وبلاگ یا وب سایت شما، منجر به مختل شدن ذهن شما می شود و ممکن است تمرکزتان را به کلی از بین ببرد.


  1. خواسته تان را عملی کنید

وقتی بدانید که چطور باید هر روزتان را با یک اقدام مداوم شروع کنید، کمتر گرفتار فکر کردن بیش از حد می شوید. تعیین کاری که باید انجام دهید و شروع مناسب روز، دو موردی است که به شما کمک خواهد کرد تا بیشتر از اینکه فکر کنید، عمل کنید.

برداشتن گام های کوچک به جلو و تمرکز بر انجام همان کاری که در حال انجامش هستید، عادت دیگری است که واقعاً تا به حال خوب کار کرده است. دلیل موثر بودن این راهکار این است که هیچوقت خسته نمی‌شوید و وقت تان را با فکر کردن افراطی بیهوده تلف نمی کنید.


  1. درک کنید که نمی توانید همه چیز را کنترل کنید

فکر کردن بیش از حد به یک چیز شاید باعث شود که تمام جوانب را بسنجید یا روی همه ابعاد آن کنترل داشته باشید، اما به یاد داشته باشید که همین فکر کردن افراطی می تواند تمام تمرکز شما برای رسیدگی به کارهای دیگرتان را مختل کنید.

از اشتباه کردن نترسید، بزرگان زیادی هستند که معتقدند همان اشتباهات باعث پیشرفت های بیشترشان شده است. بنابراین تلاش برای کنترل همه چیز را متوقف کنید. تلاش برای انجام این کار به این سادگی که فکر می کنید نیست، زیرا هیچ کس نمی تواند همه سناریوهای ممکن را از قبل پیش بینی کند.


  1. در موقعیتی که امکان درست فکر کردن نیست، فکر کردن را متوقف کنید

حتما برای شما هم پیش آمده که گاهی اوقات وقتی گرسنه هستید یا وقتی که در رختخواب دراز کشیده و می خواهید بخوابید، فکرهای منفی در ذهن تان شکل می گیرند.

اگر در دام این فکرها بیفتید، دیگر رهایی از آن راحت نخواهد بود، پس سعی کنید به محض هجوم این فکرها، با خودتان بگویید، نه اکنون زمان مناسبی برای فکر کردن نیست. فکر کردن در مورد هر موضوعی را به اوقات درست آن موکول کنید، با فکر کردن در زمان مناسب قادر خواهید بود منطقی تر و واقع بینانه تر تصمیم بگیرید.


  1. در ترس های مبهم گم نشوید

overthinking یعنی چه

تله دیگری که شما را در دام فکر کردن بیش از حد خواهد انداخت، این است که در ترس های مبهم گم شوید. در این شرایط ذهن شما سریعا سناریوهای ترسناکی را خواهد ساخت و استرس تان را به میزان بسیار زیادی افزایش خواهد داد.

در این شرایط از خودتان بپرسید: “بدترین چیزی که ممکن است برای من اتفاق بیفتد چیست؟” و وقتی فهمیدید که بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست، می توانید کمی وقت بگذرانید و به این فکر کنید که اگر این اتفاق خیلی بعید رخ بدهد چه کاری می توانم انجام دهم.

معمولا بدترین چیزی که می تواند برایتان اتفاق بیفتد، به اندازه این ترس های مبهم درون ذهن تان، ترسناک نخواهد بود.

یافتن واقعیت از این طریق معمولاً فقط چند دقیقه طول می کشد، اما می تواند انرژی و زمان زیادی از شما را صرفه جویی کند.


  1. ورزش کنید

این ممکن است کمی عجیب به نظر برسد. ورزش کردن واقعاً می تواند به شما کمک کند تا تنش ها و نگرانی های درونی تان را کنار بگذارید. انرژی ای که از طریق ورزش کردن کسب خواهید کرد می تواند به شما کمک کند تا کمی از فکر کردن بیش از حد بکاهید و سازنده تر فکر کنید.


  1. به مقدار کافی بخوابید

یکی از مهم ترین عواملی که باعث می شود ذهنیت مثبتی را حفظ کنیم و در عادت های فکری منفی گم نشویم، به میزان کافی خوابیدن است. زمانی که شما کمبود خواب داشته باشید نسبت به نگرانی ها و بدبینی ها آسیب پذیرتر می شوید و این می تواند منجر به فکر کردن بیش از حد شود.

اجازه بدهید چند نکته را که به من کمک می کند خواب بهتر و باکیفیت تری داشته باشیم، با شما به اشتراک بگذارم:

  • فضای خواب تان را خنک نگه دارید

ورود به یک اتاق خواب گرم در ابتدا می تواند احساس خوبی داشته باشد. اما من دریافته ام که اگر اتاق خواب را خنک نگه دارم، خواب بهتر و آرام تری را تجربه می کنم و خواب های ترسناک یا منفی کمتری می بینم.

  • گوش گیر بزنید

اگر شما هم مثل من، به راحتی با هر سر و صدای کوچک از خواب بیدار می شوید، استفاده از یک جفت گوش گیر ساده می تواند نجات دهنده شما از این وضعیت باشد. این وسیله ارزان قیمت به من کمک کرده تا بیشتر از قبل، یک خواب خوب را تجربه کنم و با نویزهایی همچون خروپف، گربه های پر سر و صدا و سایر آشفتگی ها از خواب نپرم.

  • سعی نکنید خود را مجبور به خوابیدن کنید

اگر خوابتان نمی آید به رختخواب نروید و خودتان را به زور نخوابانید. رفتن به رختخواب در حالی که واقعا خواب تان نمی آید باعث ساعت ها غلت زدن بیهوده خواهد شد. یک راه حل بهتر در این شرایط این است که مدت زمان 30-20 دقیقه مطالعه کنید، از این طریق هم سریعتر و هم بهتر می توانید بخوابید.


  1. بیشتر وقت خود را در لحظه فعلی سپری کنید

با زندگی در لحظه فعلی خود به جای گذشته یا آینده احتمالی، می توانید بهتر از وقتتان استفاده کنید و فکر کردن بیش از حد را نیز متوقف کنید.

سه راهی که من اغلب برای در لحظه زندگی کردن، از آن استفاده می کنم، عبارتند از:

  • از سرعت خود بکاهید

چرا برای انجام هر کاری انقدر عجله دارید؟ کمی آرام بگیرید و هر کاری که اکنون مشغول انجام آن هستید را با سرعت کمتری انجام دهید. با این کار از نحوه استفاده از بدن و آنچه اکنون در اطراف شما اتفاق می افتد بیشتر آگاه می شوید.

  • کاری که انجام می دهید را به خودتان یادآوری کنید

به عنوان مثال بگویید الان می خواهم مسواک بزنم، می خواهم ظرف ها را بشویم یا هر کار دیگر. این یادآوری ساده به ذهن شما کمک می کند تا سرگردانی را متوقف کند و توجه تان را به آنچه در این لحظه اتفاق می افتد برگرداند.

  • با خودتان ارتباط را قطع کرده و مجددا برقرار کنید

اگر احساس می کنید در فکر کردن بیش از حد گم شده اید، فکرتان را برهم بزنید و در ذهن خود فریاد بزنید: توقف کن!

سپس طی 1-2 دقیقه با لحظه فعلی ارتباط برقرار کنید تا کاملاً روی آنچه در اطراف شما می گذرد تمرکز کنید. همه چیز را با تمام حواس خود در نظر بگیرید. آن را احساس کنید، بشنوید، بو کنید، آن را ببینید و آن را روی پوست خود حس کنید.


  1. بیشتر وقت خود را با افرادی بگذرانید که درگیر فکر کردن افراطی نیستند

محیط اجتماعی شما سهم بزرگی در نحوه فکر کردن شما دارد. نه فقط افراد و گروه های نزدیک به شما در زندگی واقعی، بلکه آنچه می خوانید، گوش می دهید و تماشا می کنید، وبلاگ ها، کتاب ها، انجمن ها، فیلم ها، پادکست ها و موسیقی ها، همه و همه در فکر کردن بیش از حد شما تاثیرگذارند.

بنابراین به این فکر کنید که چه منابعی در زندگی شما وجود دارد – چه نزدیک و چه دور – که باعث تشویق و تمایل به فکر کردن بیش از حد در ذهن شما شود و سپس به این فکر کنید که چه افراد یا منابعی تأثیر معکوسی بر شما دارند.

مواردی را بیابید که می توانید بیشتر وقت و توجه خود را با آن ها بگذرانید و ورودی هایی داشته باشید که تأثیر مثبتی در تفکر شما داشته باشد و از فکر کردن بیش از حد شما جلوگیری کنند.


  1. از موضوع آگاه باشید و تمام روز آن را به خودتان یادآوری کنید

آگاهی از موضوع، برای از بین بردن عادت فکر کردن بیش از حد، بسیار مهم است. یکی از کارهای مفیدی که من در این زمینه انجام دادم این بود که برای خودم یادداشت کرده بودم که باید عادت بیش از حد فکر کردن را متوقف کنم و آن را در معرض دید خود می گذاشتم، دیدن چندین باره این یادداشت در طول روز به من کمک کرد تا سریع تر از فکر کردن افراطی بیرون بیایم و به مرور زمان این عادت منفی را به حداقل برسانم.


9 دیدگاه

  1. لیلا

    من ک دیگ رسما رد دادم مخم جواب نمیده

  2. افکار مزاحم

    سلام منم از این بیماری رنج می برم وقتی درس میخونم بعضی وقتا حواسم پرت میشه تمرکزم می‌ره رو حساسیتی که نسبت به درس و کتاب پیدا میکنم و انگار یکی بهم میگه چرا اینقدر ریلکس درس میخونی !! درصورتی که باید همینطور باشه ولی وقتی این فکره که بهم دستور میده میاد سراغم سرم درد میگیره و اذیت میشم چند باری خواستم ازش فرار منم ولی انگار خودمو گول میزنم و بدترع اصلا رفته تو ناخودآگاه ذهنم سه ساله درگیرشم‌ سال دهم یعنی دو سال پیش مجبور شدم برم قرص مصرف کنم که خوب شدم تا یکسال مصرف کردم بعد دیگه خودم قطعش کردم و الان سال دوازدهمم دوباره اومده تو ذهنم بعضی وقتا مثلا به این فکر میکنم در آینده که خواستم برم سر کار یعنی تا ساعت چند سرکارم غذا چی گیرم میاد یا نه یعنی نکنه گرسنه بمونم و زخم معده بگیرم خیلی خنده داره این فکرها ولی جدا از این هر سری فکرای جدیدی میاد تو ذهنم اینقدر که هی تکرار میشه تبدیل شده به ی عادت

  3. بیتا

    حرف هاتون ناکار آمد هست و هیچ کمکی به کسی که درحال اورثینک کردن هست و دقیقا وسط آشفته بازار افکارش نشسته هیچ کمکی نمیکنه
    مخصوصا با اون مقدمه ی مضحکی که میاد میگه فکر کردن به کار های زندگی خوب و مفیده ولی زیاد از حد فکر کردن میتونه آسیب زا باشه مثل یک انشای مدرسه هست تا یه مقاله یا دست کم یه توصیه ی کابردی

  4. نگار

    من ی سوال دارم
    اگر من ازین روش های خوبتون استفاده کنم و اونارو انجام بدم و تکرار کنم ، به مرور زمان بیش از حد فکر کردن و اورتینگ بودن از مغزم میره ؟
    میشم مث قبل؟

  5. Fita

    واقعا این افکار دیوانه کنندس؛ بس که به آینده فکر میکنم و استرس میگیرم از اتفاقاتی که هنوز معلوم نیست چی بشه؛ و همیشه بدترین حالتو در نظر میگیرم و ذهنم به شدت آشفته میشه و طوری استرس میگیرم که تمام بدنم بی حس میشه و دیگه تمرکز ندارم. دلم میخواد از دست این افکار فرار کنم چون میدونم خیلیاشون واقعا بی‌معنی و بیهوده‌س؛ ولی همش انگار یکی ته ذهنم میگه ولی اگه واقعا اینطوری بشه چی؟ و همین باعث میشه مدام و مدام افکارم بیشتر و بیشتر بشه؛ انگار که افکارم دارن تولیدمثل میکنن!

    • محسن

      پیشنهاد:
      افکار منفی و مخربت رو بیار روی کاغذ و برای یک دوره 3 ماهه بررسیشون کن.
      حالا بعد از 3 ماه ببین چند درصد از افکارت اتفاق افتاده؟ چیزی نزدیک صفر؟ حالا راحت تر میتونی افکار منفی رو کنترل کنی.

  6. آرام

    منم مثل کاربر stranger هستم

  7. Stranger

    من وقتی میخوام بخوابم اونقدر فکر تو سرمه که احساس میکنم سرم میخواد منفجر شه ،از اول صبح در مورد همه چی فکر تو سرمه به حدی که از اتفاقاتی که اطرافم میفته بی خبرم ،در طول روز دیگه اصلا انرژی برام نمی مونه که برم سر وقت درسام و..که همین خودش باعث استرس زیادی میشه ،هر کاری هم میکنم از این لعنتی نجات پیدا نمیکنم ،حتی به حدی میرسه که میخوام خودمو بکشم و از این فکر کردن لعنتی نجات یابم

  8. بهزاد

    این اختلال واقعا فلج کننده ذهن و قاتل احساساته

نظر خود را بیان کنید