آیا از تمام گفتههای کلیشهای درباره بچههای وسطی که میگویند نادیده گرفته میشوند، به آنها کم محلی میشود، و در تحصیل تنبل و ناموفقند خسته شدهاید؟ برایتان میگویم که چه شواهدی برای خواهر و برادرهای بزرگتر و کوچکترم آوردم تا ثابت کنم که چرا بچههای وسطی، رهبران خوبی میشوند.
همچنین بخوانید: شخصیت فرزندان بر اساس ترتیب تولد
صلح آوران با مهارتی هستند
بچههای وسطی، جایگاه خاصی در خانواده دارند، و از نظر سنی به خواهروبرادرهای بزرگتر و کوچکترشان نزدیکترند. اغلب، بزرگترین و کوچکترین بچهها، با فاصله سنی زیادی که از هم دارند، وجه اشتراکهای کمتری هم دارند.
به مدرسههای متفاوتی میروند و در خانه هم زیاد با هم نیستند درحالیکه فرزند وسطی، باهردوشان هست. بچه وسط، اغلب هم با کوچکتر از خودش و هم با بزرگتر از خودش در خانواده، بهتر ارتباط برقرار مینماید. این روابط، او را کاملا آماده و مستعد حفظ صلح و آرامش در خانواده میکند.
مذاکرهکنندگان فوقالعادهای هستند
کاترین سالمون، نویسنده The Secret Power of Middle Children، میگوید، بچههای وسطی به دلیل جایگاهشان در خانواده، مذاکرهکنندگان خوبی میشوند.
به اولین بچه معمولا اختیارات بیشتری توسط والدین داده میشود و چون سنشان بیشتر است معمولا از نظر جثه هم بزرگترو قویترند و از این صفتشان برای پیش برد کارشان استفاده میکنند.
کوچکترین بچه هم معمولا از گریه و نق نق بهعنوان ابزرای موثر برای رسیدن به خواستههایش استفاده میکند.
پس انتخابهای کمتری برای بچه وسط باقی میماند، بنابراین او یاد میگیرد که بفهمد دیگران چه میخواهند و چه لازم دارند، سپس تدبیری میاندیشد تا این نیازها را همراه با نیازهای خودش برآورده سازد.
این مهارتها، از او یک مدیر خوب در محل کار ساخته و وقتی بعدها تشکیل خانواده دهد، بهدردش خواهند خورد.
بهتر میتوانند عشق و احساساتشان را دنبال کنند
گیرافتادن بین انتظاراتی که والدین از بچه اول و بچههای معمولا لوس کوچکتر دارند، بچه وسط به سادهگی فقط وسطی باقی میماند.
پیشپنداشتهایی درمورد اینکه بچه وسط چه کارهایی باید یا نباید انجام دهد وجود دارد، چیزی بیشتر از یک برقرار کننده صلح و صفا میان خواهروبرادرهای کوچکتر وبزرگتر. به همین دلیل، خیلیها عقیده دارند وسطیها، آزادی عمل بیشتری برای پیگیری و پرداختن به خواستهها و احساساتشان دارند.
بیل گیتس، که خواهر بزرگتر و کوچکتر داشت، مسلما با پیگیری احساس و عشقش و آزمودن راه خودش، به این امتیازات رسید.
ستاره فوتبال، پیتون منینگ، جنیفر لوپز خواننده و هنرپیشه و بریتنی اسپیرز خواننده هم نمونههای مشهوری از بچههای وسطی هستند که دنبال احساسشان رفتند و به موفقیتهای بزرگی رسیدند.
قادرند برای ایجاد تغییر، وارد جایگاه قدرت شوند
بیشتر مردم باور دارند که اولین بچهها، از قدرت و اختیارات بیشتری برخوردارند. معقول است اگر فکر کنید به دلیل سنشان، این اختیارات را دارند و ممکن است این حالت تا بزرگسالیشان ادامه پیدا کند.
اما آیا میدانید که بیشتراز نیمی از رئیسجمهورهای ایالات متحده آمریکا، بچههای وسطی بودند، مثل جان اف کندی، آبراهام لینکلن، توماس جفرسون و تدی روزولت؟ دو تا از انقلابیون معروف هم بچههای وسطی بودند: نلسون ماندلا و مارتین لوتر کینگ.
اغلب، آدمهای بهتری هستند
طبق گفته محقق برجسته فرانک سولووای، نویسنده Born to Rebel ، بچههای وسط در خانواده، معمولا در تستهای شخصیت، در بخش خوشایند و موافق بودن، در رده بالاترینها قرار میگیرند.
در فرهنگ امروزی ارتباطات و فرانمایی، این صفات، امتیازاتی هستند که به خوبی به نفع بچههای وسطی تمام میشوند. دیگر آن دوران گذشته است که مدیران، قوانین را وضع کنند و دیگران پیروی کنند.
جامعه امروز، رهبرانی را میخواهد که بتوان به آنها اعتماد کرد و با آنها رابطه برقرار نمود، پس سازگار و خوشایند بودن، نقطه خوبی برای شروع است!
اگر شما هم فرزند وسط خانواده هستید، سرتان را بالا بگیرید! اینطور فکر نکنید اگر توجه کمتری نسبت به خواهروبرادر بزرگترتان به شما شده، پدرومادرتان شما را نادیده گرفتند.
آنها فقط درحال قدرت دادن به شما برای پیشروی در مسیر خودتان و تبدیل شما به یک رهبر شگفتانگیز بودند. گاهی دست کم گرفته شدن و پروبال کمتری داشتن هم نتایج خارق العادهای دارد!