اضطراب ارتباط چیست؟ و چگونه با آن مقابله کنیم؟

چرا ارتباط خوب و خوشحال کننده ای با دیگران نداریم؟

اضطراب ارتباط

اضطراب ارتباط احتمالا یکی از مواردی است که بیشتر ماها با آن دست و پنجه نرم می کنیم اما واقعا چیز زیادی در مورد ان نمی دانیم.

اضطراب ارتباط نوعی اضطراب است که مانع از داشتن یک ارتباط و پیوند سالم و معنادار با سایر افراد می شود.

اگر از این نوع اضطراب رنج می برید باید در مورد آن اطلاعات خوبی کسب کنید. بدون خود آگاهی قادر نخواهید بود با سایر افراد ارتباط برقرار کنید و ارتباط تان مدت زمان کوتاهی دوام می آورد.

در این مقاله قصد داریم نگاهی به چرایی بروز این اضطراب بیندازیم و ببینیم چگونه می توانیم چنین مشکلاتی را هدف قرار دهیم.

این مسئولیت شماست که با اضطراب دست و پنجه نرم کنید و مطمئن شوید خانواده و بنیان آن را بر روی احساسات منفی همچون ترس یا کمبود بنا نمی کنید.

اضطراب ارتباط چیست؟

 اگر والدین فردی نتوانند عشق کافی برای او تامین کنند و در کودکی به خوبی از فرد مراقبت نمایند، او ممکن است با احساس عدم امنیت و سردرگمی بزرگ شود.

علاوه بر این، اگر هر دو والد با  مشکلات روحی و روانی خود درگیر باشند قادر نخواهند بود نیازهای کودک خود را برآورده سازند. در این شرایط کودک دچار سوء تفاهم می شود و به این فکر می کند که پدر و مادرش او را دوست ندارند و حمایت کافی از او ندارند.

علاوه بر حس عدم  امنیت و اطمینان به نفس، این افراد ممکن است در اعتماد به سایر افراد نیز دچار مشکل شوند.

آن ها با این طرز فکر که سایرین قصد ازار و اذیتشان را دارند بزرگ می شوند و ممکن است مرزهای موجود را همانند والدینشان بشکنند.

اگر  این افراد از کشمکش و درگیری اجتناب کنند و خود را از افراد مورد علاقه شان دور سازند به احتمال زیاد در ارتباط دچار اضطراب شده اند.

همچنین بخوانید: استرس در رابطه عاشقانه

علت بروز اضطرابط ارتباط:  سبک دلبستگی فردی

این نوع اضطراب خود را از طریق رفتارهای دلبستگی نشان می دهد.

بر اساس گفته های دکتر لیزا فیرستون چهار نوع رفتار دلبستگی وجود دارد.

دانستن این سبک ها می تواند ترس و فوبیای برقراری ارتباط با سایرین را مشخص کند و دلیل آن را روشن نماید.

تصویر زیر سبک دلبستگی را نشان می دهد.

اجازه دهید هر کدام از این سبک ها را با جزییات بیشتری مرور کنیم.

دلبستگی ایمن (Secure attachment):

افرادی که در گذشته زندگی امنی داشته اند و توسط والدین خود پشتیبانی و حمایت شده اند ممکن است اتصال و ارتباط امنی با دیگران داشته باشند. نیازهای این افراد در گذشته برآورده شده است.

آن ها مورد تایید و تصدیق والدین خود قرار گرفته اند و با این حس بزرگ شده اند. این تایید و تصدیق یک امنیت و راحتی درونی در مورد اینکه چه کسی هستند ایجاد کرده است.

در یک ارتباط عاشقانه، آن ها نسبت به طرف مقابل احساس امنیت و اعتماد دارند. آن ها شخصیت و استقلال والدین خود را تایید و تصدیق می کنند اما به طور همزمان خودشان را هم باور دارند.

دلبستگی شیفته اضطرابی (Anxious preoccupied attachment):

در این مورد فرد بر این باور است که نیازهایش در کودکی برای سایر افراد مهم نبوده است.

شاید زمانی که آن ها خشمگین یا  عصبانی بوده اند، مادرشان به جای اینکه شروع به آرام کردن آن ها کند دوری کرده است.

همین امر باعث شده است که با حس عدم امنیت بزرگ شوند. آن ها نحوه مقابله با این احساسات را یاد نگرفته اند و نمی دانند چگونه باید احساسات خود را بروز دهند.

همین امر باعث شده است در چرخه ای از ترس یا پرواز قرار گیرند.

زمانی که به آن ها یاد دادند احساسات مهم نیست، از این احساسات ترسیدند و این ترس در وجودشان باقی ماند.

زمانی که این افراد با موجی از خشم درگیر می شوند نمی دانند چگونه باید آن را نشان دهند یا به سایر افراد بیان کنند که عصبانی هستند.

همین امر به حس اضطراب منجر می شود زیرا ذهن آن ها فکر می کند که در حال تلاش برای فرار از یک احساس خطرناک هستند.

دلبستگي تحقيرآميز-اجتنابی (Dismissive avoidant attachment):

فردی که با این سبک از دلبستگی دست و پنجه نرم می کند ممکن است از لحاظ احساسی خارج از دسترس باشد.

افرادی که در این دسته قرار می گیرند اهمیت افرادی که دوستشان دارند را انکار می کنند و با نادیده گرفتنشان کاری می کنند که احساس بدی داشته باشند.

آن ها به گونه ای مبارزه و کشمکش را پایان می دهند که گویی وجود افراد برای رشدشان اهمیتی ندارد.

دلبستگی بیمناک اجتنابی (Fearful avoidant attachment):

افرادی که در این سبک از دلبستگی قرار دارند با احساسات دو جنبه ای درگیر هستند و می توان گفت دمدمی مزاج اند.

آن ها عاشق دوست داشته شدن و توجه از افرادی که دوستشان دارند هستند اما از اینکه چنین افرادی به آن ها نزدیک شود می ترسند.

این افراد دوست دارند با اعضای خانواده و دوستشان باشند اما از نزدیکی زیاد با آن ها واهمه دارند.

آن ها فکر می کنند که این نزدیکی باعث نارضایتی و ناامیدی شان می شود. به همین خاطر تلاش می کنند با فرار از فردی که دوستش دارند جلوی بروز چنین نارضایتی را بگیرند.

اجتناب از احساسات، افکار و ارتباطات کاری است که این افراد انجام می دهند. اگر شما نیز جزو این افراد هستید باید بدانید که تنها نیستید.

من نیز برخی از اوقات از نزدیک شدن بیش از حد به افراد می ترسم. با اینحال باید بدانید که روش های زیادی برای مدیریت احساسات این چنینی وجود دارد.

 چگونه می توان بر اضطراب ارتباط غلبه کرد و رابطه شادی ایجاد نمود؟

حتی اگر توسط فردی که دوستش داشتید ناامید شدید باز هم می توانید بر این احساسات خود غلبه کنید.

اگر همسرتان کار اشتباهی انجام داد دنیا به پایان نرسیده است. شما باز هم می توانید زنده بمانید و زندگی کنید.

در چنین شرایطی بهتر است نکات زیر را مدنظر داشته باشید تا بتوانید بر اضطراب ارتباط غلبه کنید و خوشحال و شاد باشید.

 بدانید که مشکلی دارید (مشکل خود را بپذیرید):

 شما اضطراب ارتباط دارید و با تایید این واقعیت می توانید از ترس خود بکاهید.

در این شرایط دیگر از خودتان نمی پرسید چرا من همیشه در این ارتباط بد هستم.

سبک دلبستگی خود را بشناسید:

اگر جو دلبستگی بیمناک اجتنابی هستید، ممکن است به دنبال روشی برای مواجهه با ترس در ارتباط های خود باشید.

به زمان کودکی خود باز گردید و ببینید جه رابطه ای با والدین خود داشتید. با آن ها بودن باعث خوشحالی و رضایت شما می شد؟ با آن ها بازی می کردید؟

والدین زمانی که عصبانی بودید، ترسیده بودید یا ناراحت بودید به شما اهمیت داده اند؟

این موارد را یادداشت کنید.

خودتان را تغییر دهید:

 اگر به اندازه کافی شجاع باشید می توانید با یافتن دوستان واقعی و سالم سبک دلبستگی خود را هم به چالش بکشید.

سعی کنید با افراد رابطه برقرار نمایید. می توانید اینکار را بکنید؟ چرا؟ چرا نه؟ در طول این چالش چه حسی داشتید؟

هوشیاری و آگاهی ذهنی را تجربه کنید:

 زمانی که اضطراب رابطه دارید، تمرکز خود را از بدن، نیازها و احساسات خود به نیازها، افکار و احساسات طرف مقابل تغییر دهید.

اگر در مورد افکار او در مورد خودتان نگران هستید یا دوست ندارید او را اذیت کنید پس آن ها شما را ترک نخواهند کرد.

زمانی را برای مستقل بودن اختصاص دهید. به دنبال گروه حمایتی باشید که با رفتارهای ناسالم شما مقابله می کنند. ببینید چگونه می توانید هوشیاری  آگاهی ذهنی را تجربه کنید.

روزانه از خودتان بپرسید امروز چه احساسی دارم:

عصبانی هستید، هیجان زده اید یا در مورد اتفاقات اخیر ناراحتید؟ اگر در یک رابطه سمی هستید از خودتان بپرسید بدنتان چه واکنشی نسبت به طرف مقابل دارد. درک مستقیم شما از فرد مقابل چیست؟ با او شاد هستید؟ اگر تنها باشید احساس بهتری خواهید داشت؟

از یک دفترچه یادداشت برای نوشتن احساسات خود استفاده کنید و ارتباط مثبت تری با افکار خود داشته باشید.

شما می توانید برای مقابل با افکار دشوار از مدیتیشن نیز استفاده کنید.

همچنین بخوانید: مدیتیشن چیست؟ و چگونه آن را انجام دهیم؟

بهتر است از یک درمانگر کمک بگیرید:

به دنبال درمانگری باشید که در روابط و ترومای خانوادگی تخصص دارد. او بهتر می داند چگونه شما را از چنین شرایطی دور کند.

خود را برای مواجهه با اضطراب رابطه آماده کنید:

برخورد و مواجهه با این نوع اضطراب آسان نیست و شما باید روشی را برای اینکار پیدا کنید.

شناخت این نوع اضطراب و ارتباط با آن زندگی می تواند به شما کمک کند.

می توانید با آغاز یک رابطه سالم با خودتان، رابطه سالم تر و شادتری را با دیگران هم داشته باشید.

از کمک گرفتن از افراد متخصص واهمه ای نداشته باشید.

هر فردی ممکن است در برخی از روابط خود با مشکلات شخصی دست و پنجه نرم کند. کمک گرفتن به این معناست که شما بری حل مشکل خود جدی هستید و می خواهید زندگی خود را بهبود ببخشید.


نظر خود را بیان کنید