لیست ضرب المثل کودکانه فارسی با معنی و مفهوم
ضرب المثل که واژه درست آن «مَثَل» است و کلمه ضرب ابتدای آن اضافه است؛ به معنای مثال زدن است. معمولا مردم برای فهماندن بهتر منظور خود از ضرب المثل استفاده می کنند. ضرب المثل گاهی یک بیت یا یک مصراع شعر یا جمله ای معروف است. امروز در این مطلب از سایت آلامتو با ما همراه باشید لیست ضرب المثل کودکانه فارسی با معنی و مفهوم، کاربرد و داستان آنها برای شما تهیه و در اختیار شما قرار داده ایم اید است مورد توجه شما عزیزان فرار گرفته و موثر واقع گردد.
داستان و مفهوم ضرب المثل کودکانه «دلش طاقچه ندارد»
طاقچه در معماری خانه های قدیمی به عنوان یک سازه زینتی در اتاق ها ساخته می شد؛ ولیکن در معماری امروز از بین رفته است. در واقع طاقچه مانند شلف های امروزی یک برآمدگی یا یک سطح کوچک بود که با مصالح ساخنمانی روی دیوار اتاق ها تعبیه شده و اشیا تزئینی و کاربردی خانواده روی آن قرار می گرفت. معمولا روی طاقچه اشیائی نظیر آیینه، قرآن، رادیو و … گذاشته شده و مواقع نیاز مورد استفاده قرار می گرفت .
ضرب المثل دلش طاقچه ندارد، استعاره از این است که فرد برای نگهداری و ذخیره نمودن حرف هایش جایی نداشته و هر آنچه که به ذهنش خطور می کند بلافاصله بر زبان می آورد.
داستان و ریشه ضرب المثل کودکانه «آفتاب عمرش لب بومه»
از آنجا که آفتاب هنگام غروب به زمین نزدیکتر می شود. غروب استعاره از زندگی انسان بوده و این ضرب المثل در رابطه با انسانی به کار برده می شود که عمرش رو به پایان و مرگ وی نزدیک باشد.
داستان و ریشه ضرب المثل «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»
چیزک به معنای یک چیز بسیار کوچک است، زیرا هرگاه حرف «ک» تصغیر به انتهای هر کلمه ای بچسبد معنای کوچک شدن به آن کلمه می دهد، چیز هم به عنوان یک اسم عام برای کلیه اشیا به کار برده می شود. ضرب المثل تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها استعاره از آن است که درست است یک اتفاق یا خبر با دهان به دهان شدن با اغراق همراه شده و بزرگتر از حادثه واقعی نشان می دهد ولیکن قطعا یک اتفاق کوچک رخ داده است که دهان به دهان شده و اخبار بزرگتری منتشر شده است. چیزک به معنای اتفاق کوچک و چیزها به معنای اتفاقی بزرگ در این ضرب المثل وجود دارد.
داستان و ریشه ضرب المثل « اهل بخیه»
ضرب المثل اهل بخیه معمولا برای آدم هایی که معتاد به مواد مخدر هستند به کار برده می شود و ریشه ای مبتنی بر یک شوخی مردانه دارد، به طوری که کسی که اعتیاد داشته و وابسته به مواد مخدر است را اصطلاحا می گویند عمل دارد، از سوی دیگر کسی که به عنوان پزشک عمل جراحی می کند و باید بخیه بزند، از همین جهت در اصطلاح با جمع بستن این دو می گویند کسی که اعتیاد دارد؛ اهل بخیه است.
داستان و ریشه ضرب المثل المثل «طوطی وار»
وار از جمله پسوندهایی است که وظیفه شبیه ساختن را بر عهده داشته و معنای شبیه و مثل می دهد بنابراین اصطلاح «طوطی وار»، مثل طوطی یا شبیه طوطی معنا می شود. اکنون چگونه انسان می تواند شبیه به طوطی باشد؟ آن طریقه یادگیری و خواندن است. طوطی معمولا کلماتی را که می شنود بدون هیچ تامل و اندیشه ای بر زبان رانده و تکرار می کند، نه به معنای آن توجهی دارد و نه روش استفاده درست و بجا از آن واژه را می داند، بلکه تنها آن را حفظ نموده و استفاده می کند. حالا برخی از دانش آموزان و یا کسانی که در حال فراگیری موضوعی هستند فقط به حفظ کردن آن می پردازند و یادگیری عمیق و اصولی را در دستور کار خود ندارند؛ در این مواقع اصطلاحا می گویند تنها طوطی وار حفظ نموده است.
همچنین بخوانید: مجموعه ضرب المثل های ایرانی قدیمی و جدید
داستان و ریشه ضرب المثل «آخرین تیر ترکش»
کلمه ترکش معنای تیردان دارد؛ وسیله ای که تیرانداز تیرهایش را در آن قرار می دهد. تیراندازی که در میدان جنگ همه تیرهایش را رها نموده یا شلیک کرده است و فقط یک تیر برای رویارویی با دشمن برایش باقی مانده است. به این ترتیب می بایست این تیر را با دقت و توجه بیشتری شلیک نماید و هدف گیری دقیق تری انجام دهد چون دفاع، دفاع آخر است.
این ضرب المثل هنگامی به کار برده می شود که تنها یک فرصت برای تغییر شرایط کنونی موجود باشد و می بایست از این فرصت نهایت استفاده را نمود.
داستان و ریشه ضرب المثل «ارزن عثمانی، خروس ایرانی »
در عهد صفویه عثمانی و ایران اختلافات بسیاری داشته و حتی چندین مرتبه با درگیری های شدید همراه شده بود. این درگیری ها تا دوران افشاریه نیز ادامه داشت. در دوره نادر شاه افشار سفیر عثمانیدر حالی که گونی ارزنی به همراه داشت؛ به دربار ایران آمد، وی ارزن ها را بر روی زمین ریخته و گفت: «لشگر عثمانی مانند این دانه های ارزن بی شمارند»
نادر شاه افشار هم تدبیری اندیشه و فرمان داد خروسی را بیاورند و مقابل ارزن ها رها کنند. نادر شاه به سفیر عثمانی رو کرده و گفت: «نگران نباش، خروس های ایرانی کار بلد هستند»
این ضرب المثل هنگامی به کار برده می شود که کسی باکی از کری خوانی طرف مقابل نداشته و آن را با یک کری قوی تری پاسخ دهد و این گونه هر دو طرف با نشان دادن قدرت خود از یکدیگر باج می گیرند.
داستان و ریشه ضرب المثل «دیدن گرگ مبارک است، ندیدنش مبارک تر»
در فرهنگ ایرانی دیدن گرگ را موجب افزایش رزق و روزی دانسته و به اصطلاح می گویند دیدن گرگ خوش روزی خواهد بود.
چرا که معمولا گرگ در مکانی دیده می شود که شکار به وفور یافت شود؛ و همچنین شکار هم در جایی که خاک حاصلخیز و چراگاه خوبی دارد یافت می شود. ولیکن با آنکه وجود گرگ نشان دهنده شرایط مناسب محل زندگی است؛ با خطراتی نیز همراه بوده و هنگامی که جان در خطر است روزی چه ارزشی می تواند داشتهخ باشد.
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که می خواهند بگویندبا آنکه تصمیم و اهدافی که در سر داری با سود و منفعت همراه است؛ ولیکن باریسک همراه بوده و با توجه به خطرات احتمالی آن بهتر است برای رسیدن به این اهداف قدم بر نداری.
همچنین بخوانید: انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد
داستان و ریشه ضرب المثل کودکانه «پشه لگدش زده»
همانطور که می دانید؛ پشه حشره بسیار کوچکی است که می تواند بیماری ها را به انسان انتقال دهد و جزء کوچکترین جانداران در جهان است. این حشره به قدری کوچک و ریز جثه است که با زحمت به چشم می آید. حال تصور آن که این حشره کوچک لگدی هم به کسی زده باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هیچ اتفاقی
ضرب المثل پشه لگدش زده وقتی به کار می رود که فرد به قدری نازک نارنجی و حساس باشد که کوچکترین اتفاقی موجب ناراحتی وی گردد. مانند لگد خوردن از یک حشره کوچک مثل پشه.
داستان و ریشه ضرب المثل «تابستون پدر یتیمونه»
این ضرب المثل از آنجا می آید که آدم فقیر در فصل سرد با وجود سرمای هوا عذاب بیشتری می کشد، از طرفی نیاز به لباس گرم داشته تا او را گرم کند و از طرفی سرپناهی گرم و مناسب می خواهد که با آن سردی هوا را سر کند. برای همین است که می گویند در فصل تابستان یتیم ها مانند همه فقیران احساس ناراحتی کمتری می کنند.
داستان و ریشه ضرب المثل کودکانه «چشم داره نخودچی، ابرو نداره هیچی»
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که بخواهند در مورد بی ارزشی چیزی سخن بگویند؛ چیزی که هیچگونه مزیتی نداشته و سراسر دارای ایراد است.
داستان و ریشه ضرب المثل «خودش می برد، خودش می دوزد»
خیاط پارچه را طبق نظر مشتری برش داده و می دوزد؛ حال خیاطی که پارچه را طبق نظر و سلیقه خودش برش داده و لباس را می دوزد و مطلقا سلیقه و نظر مشتری برایش اهمیتی ندارد؛ در پایان کار لباس دوخته شده مطابق سلیقه خیاط است نه مشتری؛ و ممکن است صاحب لباس آن لباس را نپسندد.
این ضرب المثل هنگامی به کار می رود که شخصی نظر و استدلال های طرف مقابلش را در نظر نگرفته و مطابق میل خویش عمل کند و در پایان کار خیال کند که به نتیجه دلخواه رسیده است.
همچنین بخوانید: انشا در مورد زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد
داستان و ریشه ضرب المثل «خاکش دامن گیره»
خاک دامن گیر عموما اصطلاحی است که در شرایط دوری و فراق به کار برده می شود هم برای شخصی که از وطن دور مانده و هم برای شخصی که کسی را که دوست دارد در جایی دیگر ساکن شده و بر نمی گردد.
البته شایان ذکر است؛ این اصطلاح برای شهرهای ری و تهران به طور اختصاصی کاربرد دارد؛ مثلا تهران خاکش دامن گیر است، یا ری خاکش دامن گیر است.