Kids, divorce, and school Issues,تکلیف مدرسه بچه های طلاق چیست؟

شاید بیشتری آسیب طلاق یک زوج را فرزندان شان متحمل شوند در حالی که خود زوج عمق این مسئله را درک نمیکنند.

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ آیا شما پدر یا مادری هستید که به تازگی از همسرتان جدا شده‌اید؟ فرزند شما چندساله است؟ آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که در آستانه بازگشایی مدارس و پس‌ازآن، فرزندتان با چه چالش‌هایی روبه‌رو خواهد شد؟ آیا می‌دانید که برای رویارویی با چالش‌های احتمالی چه کارهایی باید انجام دهید؟

طلاق و جدایی والدین برای کودکان و نوجوانان بویژه در سنین مدرسه، تجربه‌ای دردناک است. برخلاف بزرگ‌سالان، کودکان نمی‌توانند آینده را درست پیش‌بینی کنند و حدس بزنند که زندگی بدون پدر یا مادر چگونه خواهد بود. آن‌ها نمی‌دانند که از این به بعد چطور و چگونه باید نیازهای خود را برآورده کنند؛ چه کسی به آنها کمک خواهد کرد و روال زندگی و آینده آنها چگونه خواهد بود.

اشتغال ذهنی به جدایی والدین و مشکلات پس از جدایی، عامل مهمی برای کاهش توجه و تمرکز کودکان و نوجوانان پس از جدایی است. در صورت وجود مشکلات تحصیلی، والدین باید فرزندان خود را درک کنند و از انتظار خود نسبت به آنها بکاهند.

کودکان دبستانی، در سنین ۶ تا ۸ سال، در فعالیت‌های مدرسه، در فکر موفقیت و در ارتباط با هم‌سالان، در فکر رشد روابط هستند. این کودکان بعد از طلاق والدین ممکن است در انجام دادن تکالیف و وظایف مدرسه با مشکل روبه‌رو شوند.

آنها معمولاً از فعالیت‌های اجتماعی کناره‌گیری می‌کنند و در ارتباط با هم‌سالان خود مشکلات بسیاری را تجربه خواهند کرد.

بیشتر کودکان ۹ تا ۱۲ ساله، با والدینشان مخالفت می‌کنند. این کودکان بسیار آسیب‌پذیرند و به دقت رفتارهای والدینشان را زیر نظر دارند تا رفتارهای خود را شکل دهند.

هر چند در این دوره کودکان علل جدایی را بهتر از قبل درک می‌کنند، اما ممکن است آن را درست یا نادرست ارزیابی کنند. پژوهش‌ها نشان داده است که تقریباً ۲۵ درصد این کودکان، یکی از والدین را به عنوان «والد خوب» و دیگری را به عنوان «والد بد» می‌نامند.

همچنین بخوانید: نحوه تربیت کودکان طلاق

توانایی این کودکان از درک وضعیت روحی والدینشان باعث می‌شود تا به جای آنکه به دنبال کارهای خود و فعالیت‌های درس و مدرسه بروند، ناچار مسئولیت مراقبت روانی از والدینشان را به عهده بگیرند؛ به این ترتیب ممکن است در مدرسه عملکرد ضعیفی داشته باشند و رفتارهای مشکل‌ساز و پرخطر از خود نشان دهند. مقاومت در برابر نظم و انضباط نیز در این کودکان بسیار دیده می‌شود.

در سن ۱۳ تا ۱۷ سالگی، درخواست نوجوان برای خودنظم‌دهی، شروع رفتارهای خودمختارانه، کسب موفقیت‌های تحصیلی و حرفه‌ای و شکل‌دهی رفتارهای صمیمانه با دیگران، ممکن است دست‌خوش بحران شود و این بحران‌ها ممکن است به ناسازگاری نوجوان بیانجامد (هترینگتون و همکاران، ۱۹۹۹).

نوجوانانی که طلاق والدین را تجربه می‌کنند، ممکن است به نظم و محدودیت واکنش بیشتری نشان دهند، بیشتر وقتشان را با دوستان و هم‌سالان بگذرانند و نتوانند به آسانی روی تکالیف درسی خود تمرکز داشته باشند.

برای پیشگیری از مشکلات کودکان و نوجوانان در این شرایط، پدر و مادرها باید نکاتی را در نظر بگیرند:

در سنین ۶ تا ۱۲ سالگی، کودکان نظراتی خاص برای حضور در خانه هرکدام از والدین دارند. آن‌ها معمولاً تمایل دارند که به صورت مساوی در خانه هرکدام از والدین باشند، اما این امکان‌پذیر نیست. پژوهش‌ها نشان داده‌اند برای کودکانی که به مدرسه می‌روند، جابه‌جای زیاد، به آشفتگی در برنامه‌ریزی می‌انجامد و در عملکرد تحصیلی آن‌ها اختلال ایجاد می‌کند.

استفاده از کودکان ۶ تا ۱۲ ساله به عنوان پیام‌رسان یکی از خطرات بزرگی است که ممکن است در این دوره روی دهد، چراکه فرزندان آنقدر بزرگ هستند که بتوانند پیام والدین را به یکدیگر منتقل کنند و نیز آن‌قدر کوچک هستند که نمی‌توانند در مقابل پدر یا مادرشان نه بگویند.

استفاده از کودک به عنوان ابزاری برای این کار می‌تواند روی تمرکز و توجه او آثار منفی و جبران‌ناپذیری داشته باشد.

نوجوانان به دلایل گوناگون ممکن است بخواهند از هر دو والد دوری کنند و بدین ترتیب از درس و مدرسه هم فاصله بگیرند. در چنین شرایطی سعی کنید آن‌ها را درک کنید و از یک روان‌شناس بخواهید به فرزندتان کمک کند تا فاصله او با شما بیشتر از این نشود.

در سنین نوجوانی، تصمیم گیری برای حضور در خانه هرکدام از والدین باید با مشورت نوجوان باشد. برخی از نوجوانان ترجیح می‌دهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحت‌تر بتوانند با دوستان و هم‌کلاسان خود ارتباط برقرار کنند.

نکته: توجه به این نکته ضروری است که برخی از نوجوانان موضوع حضور در خانه هر کدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحت‌فشار قراردادن والد دیگر می‌کنند تا از این طریق بتوانند به خواسته‌هایشان برسند. والدین باید مراقب باشند که در این دام نیفتند.

اشتغال ذهنی به جدایی والدین و مشکلات پس از جدایی، عامل مهمی برای کاهش توجه و تمرکز کودکان و نوجوانان پس از جدایی است. در صورت وجود مشکلات تحصیلی، والدین باید فرزندان خود را درک کنند، از انتظار خود نسبت به آنها بکاهند و با کمک به درس و هم‌زمان حمایت عاطفی، آنها را یاری کنند تا بتوانند مرحله دشوار سازگاری پس از طلاق را با کم‌ترین خطر و آسیبی سپری کنند.

اطلاع دادن به مربی و مسئولان مدرسه نیز مهم است. اگر مربیان از وضعیت روانی و مشکلات خانوادگی کودک باخبر باشند، نه تنها از انتظارات خود می‌کاهند، بلکه می‌کوشند بیشتر از کودک حمایت کنند. درک، توجه، محبت و مهربانی مسئولان مدرسه نسبت به این کودکان باعث می‌شود که آنها انگیزه بیشتری برای حضور در مدرسه و پیگیری فعالیت‌های درسی پیدا کنند.


نظر خود را بیان کنید