اگر میخواهید از زندگیتان لذت ببرید باید مهربان بودن با خودتان را یاد بگیرید.
به گزارش آلامتو و به نقل از آی بانو، تمام عمر خودتان را نکوهش کردهاید و تاثیری نداشته. از این پس سعی کنید خودتان را ستایش کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد! “لوئیز هِی”
چگونه صحبتهای ناخوشایند و مخرب دربارهی خودمان را متوقف کنیم
در تلاش برای دوست داشتن خودم تحت درمان قرار گرفتم، تعداد زیادی کتاب دربارهی کمک به خود خواندم، دورههای رشد شخصیتی را گذراندم، به این امید که بیاموزم خودم را دوست داشته باشم، همانطور که توانستم شمردن را یاد بگیرم.
همهی آن مفید بودند؛ اما زمانی که من به مرحلهی واگویههای درونی رسیدم، برنامهام دچار وقفه شد. پیش از آن، آگاه نبودم زمانی که با خودم یا در مورد خودم صحبت میکنم از لغتهای بسیار منفی استفاده میکنم. من اولین کسی بودم که خودم را خوار کردم، اولین کسی که خودم را نکوهش و تنبیه کردم و سختگیرترین منتقد خودم بودم.
همهی این موارد، بعلاوهی این آگاهی به من کمک نمود تا از برخی موانع فیزیکی و روانی رد شوم و در نتیجه، به چیزهایی دست یابم که هرگز تصورش را هم نمیکردم. مانند کامل کردن مسابقات سهگانه و دویدن در دوی فوقماراتون، این لحظات استثنا بودند، نه قانون.
من در پشت بهانهها پنهان میشدم، بهانههایی که بد خویی نسبت به خودم را توجیه میکرد و موجب میشد تا آن را بارها و بارها تکرار کنم. دلایلِ به اصطلاح معتبرم مرا از تغییر زندگیام و دوست داشتن خودم دور نگه میداشت، حال آنکه من میتوانستم شادتر و راضیتر باشم.
در نهایت متوجه شدم که من به طرز ناخوشایندی در مورد خودم صحبت میکنم، زیرا به طرزی باورنکردنی از عدم عزت نفس رنج میبردم.
من تلاش میکردم خود را با استانداردهای غیر واقعی و بسیار بالای خودم، که تصور میکردم برای دوست داشته شدن، تایید شدن و مورد قبول بودن نیاز دارم، بسنجم. اما این عادات مخرب و منتقدانه در واقع در تضاد با آنچه که من واقعا بدان نیاز داشتم، بود، آنها به من اجازه نمیدانند که به خودم عشق بورزم.
من نیاز داشتم که شیوهی صحبت کردن در مورد خودم را تغییر دهم و باید سریع دست به کار میشدم!
فهمیدم که این عادات نتیجهی تصمیمگیریهای آگاهانه و غیرآگاهانهی من در گذشته است. اگر افکارم امروزم ناشی از تصمیمات گذشتهام است، پس امروز نیز باید همان قدرت را برای اتخاذ تصمیمهایی دربارهی شخصیت آیندهام به کار گیرم.
اینها برخی از ترفندها و ابزارهایی هستند که من برای بالا بردن اعتماد به نفس و آغاز صحبتهای مهربانانهتر دربارهی خودم به کار بستم:
یادداشتهای روزانه
پیش از اینکه شروع به تغییر شیوهی صحبت با خودم نمایم، از دفتر خاطرات برای تخلیهی احساساساتم استفاده میکردم. خواندن نوشتههایم دردناک بود. در میان افکار و احساسات منفی اتفاقات مهم و شاد نیز وجود داشت، اما خاطرات و افکار دردناک آنها را تحتالشعاع قرار میداد.
وقتی یک دفتر یادداشت روازنهی جدید خریدم، تصمیم گرفتم به جای تمرکز بر آنچه در گذشته انجام دادم یا گفتهام، بر عشق و مهربانی نسبت به خودم تمرکز کنم. بنابراین به عنوان مثال، اگر پیش از این از احساس چاقی رنج میبردم و خودم را برای رانهای بیش ازحد بزرگم سرزنش میکردم، اکنون مینویسم از اینکه رانهای بزرگی دارم که میتوانند برای دویدن در ماراتن به اندازه کافی قوی باشند، سپاسگزارم.
شما نیز اگر چند روز و به طور مداوم همین کار را تکرار کنید، در خواهید یافت که مچ افکار بد را پیش از آنکه بزرگتر شوند گرفتهاید.
حذف کلماتی مانند باید، حتما ، مجبورم
من استفاده از این کلمات را ممنوع کردم و آن را با کلمات مهربانانهتری مانند من انتخاب کردم، جایگزین نمودم، زیرا دریافتم کلماتی مانند “باید”، “حتما” و “مجبورم”، بیدلیل موجب احساس گناه در من میشود.
برای مثال، وقتی هر شب ساعت بیداریام را تنظیم میکنم به جای آنکه بگویم “باید زود بیدار شوم و ورزش کنم”، به خودم میگویم، “من زود بیدار شدن و ورزش کردن را انتخاب میکنم.” از گفتن باید به خودتان اجتناب کنید، همین امر کمک میکند تا درمورد خودتان احساس خیلی بهتری داشته باشید.
در جدیدترین مسابقهی ماراتنم، به جای سرزنش خودم که چرا سریعتر نبودم، مسابقه را با هدفِ لبخند زدن تا جایی که ممکن است، آغاز نمودم. این بهترین کاری بود که میتوانستم انجام دهم. این کار موجب شد تا احساس خوبی داشته باشم، البته تماشاگران نیز متوجه شده و مرا تشویق کردند، که به نوبهی خود مرا مملو از انرژی مثبت میکرد.
همین الان سعی کنید لبخند بزنید و ببینید که چقدر احساس بهتری خواهید داشت. همواره خودتان را در حال لبخند زدن تصور کنید، هنگام عبور از خیابان و یا حتی زمانی که به تلفن پاسخ میدهید. خیلی زود در مییابید که یک لبخند کوچک خیلی زود به یک لبخند بزرگ تبدیل میشود.
بله گفتن به خودتان و نه گفتن به دیگران
من آموختم که به خود بله بگویم، که این مستلزم نه گفتن به دیگران است. انگیزههایم را برای بله گفتن به دیگران بررسی نمودم. این بله گفتنها اگر برای دوست داشته شدن یا مورد پذیرش قرار گرفته شدن باشد، احتمالا زمانی که به آنچه انتظار داریم نمیرسیم، موجب ناامیدی میشود.
تصور کنید که اگر همهی ما فقط از صمیم قلب به دیگران بله بگوییم، چه اتفاقی میافتد. بالطبع هیچگونه خشمی وجود نخواهد داشت و مادامی که کاری برای دیگران انجام میدهیم از آن لذت میبریم و احساسات خوشبینانهتری نسبت به خود خواهیم داشت.
همچنین بخوانید: چگونه نه بگوییم؟
پذیرفتن این مورد که همهی ما مجبور نیستیم یکدیگر را دوست بداریم
همچنین تصمیم گرفتم کمتر نگران نظرات دیگران در مورد تصمیماتم باشم، مادامی که خودم از تصمیماتم راضیام، آنها عالی و بینقص هستند. همین مورد کمک بسیاری در صحبت کردن دربارهی خودم به من نمود، زیرا دیگر به خودم نمیگفتم اگر کسی مرا دوست ندارد، من آدم بدی هستم.
همانطور که ما برخی از افراد را دوست نداریم، برخی نیز ما را دوست ندارند، پس مشکلی نیست. هنگامی که مشکلی با این موضوع نداشته باشید که برخی ممکن است شما را دوست نداشته باشند، احتمالا از این حس رهاییبخش شگفتزده میشوید.
از خود بپرسید، این تصمیم چه احساسی دربارهی خودم به من میدهد؟
هر تصمیمی را با این معیار که چه حسی نسبت به خودم در من پدید میآورد، میسنجم. از خود میپرسم، آیا باعث میشود احساس بهتری نسبت به خود داشته باشم؟ اگر نه، چه اتفاقی باید رخ دهد تا احساس خوبی نسبت به خودم داشته باشم؟ برای مثال، پیش از پذیرش دعوت برای ملاقات “یک دوست قدیمی،” درنگ کرده و از خودم میپرسم، آیا وقت گذرندن با این فرد احساس مرا در مورد خودم بهتر میکند؟ اگر پاسخ منفی باشد، تصمیم میگیرم که زمانم را با فرد دیگری که به من حس بهتری میبخشد، سپری کنم. شما نیز این سوال را از خودتان بپرسید، قطعا شما نیز انتخابهای بیشتری پیش روی دارید که به جای تخریب، شما را میسازد.
تنظیم اهداف قابل دسترس و جشنگرفتن پیشرفتها
اکنون اهدافم را تنظیم میکنم و آنها را جشن میگیرم. البته اگر به آنها دست نیابم یا بهشیوهای که مایل بودم به آنها نرسم، دیگر خودم را سرزنش نمیکنم.
میتوانید موفقیتهای کوچک خود را با یک شام دوستانه و یا خرید یک هدیهی کوچک برای خودتان به عنوان پاداش جشن بگیرید. هر چه هست، مطمئن شوید در لحظهایی که جشن میگیرید، غرق هستید، زیرا به شما اطمینان خواهد داد که شما فردی فوق العاده و سزاوار اعطای همهی خوبیها هستید.
بیخیال شدن
همچنین آموختهام از افرادی که به من احترام نمیگذارند، دوری کنم. آسان نیست. اما، اگر به دیگران اجازه دهم تا به من بیاحترامی کنند، این امر دائمی میشود و به خودم نیز اجازه میدهم تا همانگونه با خود رفتار نمایم. شما شایستگی عشق و محبت، هم از سوی خودتان و هم از جانب دیگران را دارید.