شرایط کاملاً برابر اگر قرار باشد بین دو فرد یکی را انتخاب کنید چه چیزی را ملاک قرار میدهید؟ هرچند همه شرایط برابر است اما افراد مورد نظر ممکن است از نظر ظاهری با یکدیگر متفاوت باشند و به احتمال قوی همین اختلاف ظاهری تصمیم شما را جهت دار خواهد کرد.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پژوهشها نشان دادهاند که ما با توجه به ظاهر افراد، پیشفرضهای باورنکردنی در ذهنمان میسازیم و میپروریم. عنوان زیبایی و تأثیراتش بر دیگران، در طول تاریخ بشریت بین فرهنگهای مختلف مورد بحث بوده است.
زیبایی به طور وسیع بهعنوان نیروی اغواکننده و اسرارآمیزِ روان شمرده میشود که توانمندی خود را در ازدواج، قدرت، سیاست و وضعیت اجتماعی جلوهگر میسازد. ضربالمثل قدیمی «زیبایی در نگاه بیننده زیبایی است»، به سادگی نشان میدهد که آنچه ما زیبایی مینامیم، برمبنای داستانهایی است که برای خود بازگو کردهایم.
داستانهایی ذهنی که به وسیله ناخودآگاه و فرهنگ بهصورتهای رنگارنگ و گوناگون در ذهن ما نقش بسته است.
جذابیتهای فیزیکی، تأثیر عمیقی را در دریافت اولین احساسات ما بر ذهنمان میگذارند، در حقیقت این تأثیر آنقدر عمیق است که بیش از آنچه باید به ظاهر افراد اختصاص داد، توجه ما را به خود جلب میکند و به سادگی شروع به ایجاد پیشفرضهایی درباره موفقیت، وضعیت اجتماعی، فرزندپروری و هوش فرد مقابل میکنیم.
برای درک ضعف ما در مقابل زیبایی، باید قدرت «نخستین تأثیرات» را بدانیم. نخستین تأثیرات در ذهن باقی میمانند و بر شیوه نگرش و ارتباط برقرار کردن ما با دیگران تأثیر میگذارند.
وقتی این تأثیر عمیق شود، در نوع نگرش ما درباره افراد دیگر، تغییرات زیادی اعمال میکند. اگر شما به یک مهمانی بروید و مشاهده کنید میزبان شما مهربان و سخاوتمند است، احتمال بیشتری دارد که او را به خاطر ریختن آب آلبالوی قرمز روی لباس سفیدتان ببخشید.
این حالت همانطور که دیوید مکرنی در مقاله «شما آنقدرها باهوش نیستید» بیان داشته، ناشی از رفتار انطباقپذیری و تکاملی ماست: «ذهن ما بهمنظور تسریع روند پردازش، تمایل دارد برای چیزهایی که با آن دقیقه به دقیقه روبهرو میشود؛ در ابتدا از برچسبهای بسیار ساده استفاده کند.
شما میتوانید در این مورد از اجدادتان به خاطر توجه بر این برچسبها برای میلیونها سال متشکر باشید؛ چون برخی چیزهایی که احتمال دارد شما بیشتر در زندگی با آنها روبهرو شوید، اکنون به شدت به ذهن شما بهعنوان امور خوب یا بد، قابل قبول یا غیرقابل قبول وصل شدهاند.
«وقتی شما تصمیم میگیرید و با توجه به احساسات ذاتیتان، نظراتتان ظهور پیدا میکند، روانشناسان میگویند شما از «اثر اکتشافی» استفاده کردهاید. در واژهشناسی، این اثر احساسی است که به ارزیابی و تحلیل بعدی نیاز ندارد».
اثر اکتشافی بر چیزی که روانشناسان آن را «اثر هالهای» مینامند تأثیر میگذارد. اثر هالهای باعث میشود یک ویژگی (مثل زیبایی) به صورت بسیار قوی ادراک شما را در مورد دیگر ویژگیها تغییر دهد. برای نمونه، اگر یک نفر به نظر شما زیبا باشد، بسیار محتمل است که فرض کنید او باهوش، بلندهمت، جالب و… نیز هست. م
کرانی در مقالۀ خود اینطور ادامه میدهد: «به نظر میرسد در پژوهشهای انجام شده در صد سال گذشته، زیبایی با بیشترین درصد اطمینان، یکی از فاکتورهایی است که باعث ایجاد اثر هالهای در انسانها میشود.
چرا زیبایی توانمندترین اثر اولیه را دارد؟
در سال ۱۹۷۲، روانشناسان کارندیون، النبرشید و الینا والستر، پژوهشی در راستای روشن شدن مفهوم اثر هالهای زیبایی انجام دادند. در این پژوهش هر فرد سه پاکت شامل سه عکس دریافت میکرد؛ پژوهشگران عکسها را برمبنای شاخص زیبایی به بسیار زیبا، متوسط و نهچندان جذاب رتبهبندی کرده بودند.
شرکتکنندگان باید به عکسها نگاه و سپس در مورد ۲۷ ویژگی شخصیتی عکسها، قضاوت میکردند. آنها باید مشخص مینمودند کدام عکس دارای ویژگی نوعدوستی، مقاومت و مانند اینهاست. سپس آنها باید وضعیت شاد بودن یا نبودن، وضعیت شغلی، فرزندپروری و ازدواج این افراد را نیز با توجه به عکسها بیان میکردند.
نتایج نشان داد که بدون در دست داشتن هیچگونه اطلاعات دیگری جز عکسها، شرکتکنندگان چنین قضاوت کردند که افراد جذابتر دارای ویژگیهای مثبت بیشتری به نسبت دیگر افراد هستند. آنها همچنین شادتر و موفقترند و والدین بهتری هستند و شغلهای بهتری هم دارند.
اوه! همه این فرضیات، تنها با دیدن یک عکس به دست آمده بود، اما مرتبط به نظر میرسید، چون انسانها همیشه پیشگویی میکنند و بیش از آنچه ارزش ظاهری چهره در بردارد به چهره نسبت میدهند.
دقیقا مثل وقتی که فردی را میبینیم که عینک فریم مشکی زده است و فکر میکنیم این فرد پیچیده و باهوش است و همۀ آنچه دربارۀ این فرد متصور میشویم، ناشی از رنگ فریم عینکش است! اگر این فرد باهوش باشد؛ این واقعه بر حافظه ما اثر میگذارد و از آن به بعد، برای بقیه افراد با عینک مشابه، برچسب مشابهی در نظر میگیریم.
در پژوهشی دیگر که در سال ۱۹۷۴ انجام شد، پژوهشگران مقالهای به همراه عکسی که به مقاله پیوست شده بود را به شرکتکنندگان دادند. برخی شرکتکنندگان مقالهای با عکس زنی جذاب و برخی مقالهای با عکس زنی که جذاب نبود، دریافت میکردند. از شرکتکنندگان خواسته میشد کیفیت نگارش مقالهها را رتبهبندی کنند. پژوهشگران در پرسشهایشان به عکسها اشارهای نداشتند.
نتایج نشان داد وقتی افراد فرض میکردند مقاله توسط یک فرد زیبا نگاشته شده، آن مقاله را بهعنوان مقاله عمیقتر، خلاقانهتر و بهتر ارزیابی میکردند. نکته قابل توجه این بود که مقالهها یکسان بود!
همانطور که مکرنی نتیجهگیری کرده بود: «وقتی محققان پژوهشی یکسان انجام دادند و در آن عمدا مقالههایی نگاشتند که افتضاح بود، اختلاف بین رتبهبندیها با وضوح بیشتری نشان داده شد.
همچنین لندی و سیگال، دو پژوهشگر دیگر این حقیقت را بیان داشتند که شما انتظار اجرای کنفرانس بهتر توسط فرد جذابتر را دارید، اما وقتی او شکست میخورد و اجرایش بد میشود، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که شما او را به خاطر اجرای بدش ببخشید.
خلاصه، شما از زیبارویان، پیش از اینکه چیز زیادی از آنها بدانید، انتظار بیشتری دارید و وقتی آنها از آنچه دربارهشان انتظار داشتید پایین میآیند، (به نسبت افراد کمتر مشابه با معیار زیبایی شما که براساس آنچه فرهنگ یا زمانه برای هنجار زیبایی برای ادراکاتتان تعریف کرده است)؛ احتمال دارد به آنها شانس بیشتری برای اثبات خودشان بدهید.
اثر هالهای تنها محدود به جذابیتهای فیزیکی نمیشود. جاروبرقی ۵ ستاره، عبارت «پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز» بر روی جلد کتاب و دیگر تبلیغاتی از این دست، باعث میشود که ما نظر موافق یا مخالف در مورد آن کالا بدهیم و کارت اعتباریمان را برای خریدن یا نخریدن از جیبمان دربیاوریم یا نیاوریم.
مقاله مرتبط: چگونه صورتی زیبا داشته باشیم؟
این یک میانبر ذهنی است که به ما اجازه میدهد به جای نشستن و بررسی متغیرهای مختلف، تصمیمات سریعتری بگیریم. اگرچه زیبایی، صفتی نسبی است و هرکس برای زیبایی تعریفی دارد؛ اما بیشترین میزان اعتماد به نفس و آنچه ما باور داریم که زیباست، از طریق رسانهها به ما داده میشود.
بدون خودآگاهی، ممکن است ما درباره آنچه زیبا و قابل پذیرش است، به جاده راست و یا چپ بیفتیم.
زن زیبا و لاغر و مرد جذاب و خوش هیکل، به صورت غیرواقعی و ظالمانهای، تنها در تلویزیون و مجلات نمایش داده میشوند.
اگرچه مردم از تأثیر فتوشاپ و دیگر ویرایشگرهای فیلم آگاه شدهاند، اما به نظر میرسد کنار گذاشتن استانداردهای مصنوعی و برخورد مهربانانهتر با خود و دیگران در این زمینه، بسیار سخت است. بهمنظور فایق آمدن بر این مسئله ادراک عالمانه و روانشناسانه در مورد زیبایی و اثرات آن میتواند مفید باشد. سخت است که اشیا و افراد را به صورت سلسله مراتبی نبینیم.
اما با توجه و دقت بیشتر بر آنچه مشاهده میکنیم و به خود میگوییم؛ شاید بتوانیم به سطحی از شیانگاری برسیم، که به ما اجازه میدهد به وسیله اثر هالهای بهعنوان بالاترین اثر گذار ذهنی، کور و نابینا نشویم. بنابراین ما در نهایت فرا میگیریم که زیبایی را در تمام شکلها و جلوههایش ستایش کنیم.