چالش در زندگی و 4 اهمیت وجود چالشهای سخت

چرا با چالش‌ها روبرو می‌شویم و چطور باید برآنها غلبه کنیم؟

چالش در زندگی Challenges

به تازگی یکی از دوستانم را بعد از چند سال در یک کافی شاپ و هنگام صرف قهوه دیدم، و درمورد زندگیم و جریاناتی که در دوره متفاوتی از زندگیم داشتم یعنی دو سال پیش، برایش تعریف کردم، جای متفاوتی که زندگی می‌کردم، و شغل متفاوتی که داشتم، اما مسائلی که با آنها روبرو بودم کم و بیش همسان بودند.

به گزارش آلامتو به نقل از Mindbodygreen ؛ مشکلات من بیشتر حول محور پول می‌چرخند. من درمورد کارم مشتاقم اما نوشتن و پشتیبانی از چیزهایی که قلبا دوست دارم، هرگز نتوانسته مخارجم را تامین نماید.

شغل‌های زیادی را شروع کردم و در سه کشور متفاوت کار کردم. فرقی نمی‌کند چه کار کنم، مشکلات مالی بازهم همه جا می‌خزند.

وقتی با دوستانم دراین مورد صحبت کردم فهمیدم تنها نیستم. شاید مثل من با مسائل مالی گریبانگیر نباشند اما مثلا برای خرید خانه مناسب در تلاش و تکاپو هستند. ما همیشه و همیشه همان جدال‌های شبیه به هم را داریم، با تغییرات جزئی و سالی پس از سال دیگر.

و حالا من فکر نمی‌کنم نوعی از زندگی وجود داشته باشد که در آن با چیزی، به‌طور روزانه دست و پنجه نرم نکنیم. من فکر می‌کنم یک زندگی سازنده و رو به رشد شامل تسلط و غلبه بر چالش‌هایی می‌شود که جهان بر سر راه ما قرار می‍‌‌دهد و همیشه باید آماده پذیرفتن و یادگرفتن از مشکلات باشیم.

در اینجا چهار دلیل این‌که ما مدام با چالش‌هایی مشابه روبرو می‌شویم را می‌آوریم و همچنین استراتژی‌هایی برای مهارکردن‌شان که مانع رشد‌مان نشوند.


  1. ما به مشکلات نزدیک‌تر از آنی هستیم که بخواهیم استراتژیک فکر کنیم.

مشکلاتی را که در کار و حرفه، ازدواج و یا روابط‌تان با بچه‌های‌تان دارید به من بگویید و من شرط می‌بندم که می‌توانم چند راه‌حل نسبتا زیرکانه به شما پیشنهاد بدهم. پیداکردن راه حل برای مشکلی که مربوط به خودتان نیست بسیار ساده‌تر است.

به همین دلیل مردم به من به‌عنوان یک مشاور مراجعه می‌کنند: برای حل مسائل در شرکت‌ها یا دادوستدهای دیگران. من از بیرون و بی‌طرفانه به مسائل‌شان نگاه می‌کنم.

وقتی قرار است مشکلات کوچک مالی در زندگی خودم را حل کنم، ذهنم قفل می‌شود. ممکن است جواب مسئله من این باشد که به راحتی از کس دیگری که از بیرون به زندگی من نگاه می‌کند بخواهم در پیدا کردن راه حل به من کمک کند.

همچنین بخوانید: چرا خدا به شما کمک نمی کند

  1. ما نیاز داریم که به چالش کشیده شویم.

انسان با میزان مناسبی از چالش‌ها و انگیزه، رشد کرده و بالنده می‌شود. چالش و مبارزه زیاد، استرس برانگیز است که هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی زیانبخش می‌باشد.

بر عکس، چالش و ستیز کم هم می‌تواند تاثیر منفی روی ما داشته باشد. Eustress؛ نوعی از کاهش استرس که بیشتر احساس برانگیختگی است تا بیم و دلهره، در واقع به ما کمک می‌کند به اهدافمان دست پیدا کنیم.

ترفندی که برای کنترل و مهار این پدیده وجود دارد این است که یاد بگیریم چه زمانی مقیاس درونی ما از eustress به نگرانی و فرسودگی منحرف می‌شود و سپس جلوی تسلط نگرانی و اضطراب را پیش از آن‌که چیره شوند بگیریم.


  1. غلبه بر موانع از ما انسان بهتری می‌سازد.

اگر مشکلات مالی من به‌طرز معجزه آسایی حل می‌شدند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ قول می‌دهم که در مخمصه‌ای از گرفتاری‌های دیگر گرفتار می‌شدم که حالا باید روی آنها تمرکز می‌کردم.

ویژگی یک زندگی بدون چالش چیست؟ از موضوعات ساده روزمره دراین‌ مورد که چگونه از نظر جسمی و روانی و روحی سالم بمانیم گرفته تا موضوعات بحرانی جهان مانند فقر، گرسنگی، و ظلم و تعدی، تجربه و غلبه بر چالش‌ها عنصری ضروری در سرگذشت بشر است. بسیاری از آموزگاران معنوی عقیده دارند که ما به همین دلیل در این دنیا وجود داریم.

زمانی که روی چالش‌ها و فراز و نشیب‌ها خیلی متمرکز می‌شوم، بارورتر و بیشتر می‌شوند و حتی امکان وجود یک راه حل را هم نمی‌توانم ببینم.

بنابراین، دارم تصمیم می‌گیرم و عزمم را جزم کرده‌ام که تمرکز وسواسی را کنار بگذارم چون مرا در فضای منجمدی از ترس نگه می‌دارد. باید موضع راحتی نسبت به مشکل بگیرم و فضایی جهت حل مسئله ایجاد کنم.

همچنین بخوانید: چگونه به خدا نزدیک شویم

  1. مشکلات، فرصت‌هایی برای آشکارسازی هستند.

همان‌طور که می‌گویند، نیاز مادر اختراع است . چندتا از بزرگ‌ترین اختراعات در تاریخ برای حل مشکل انجام شدند؟ ما بیشتر از هرکس دیگری نسبت به حل مسائل زندگی خودمان بینش و آگاهی داریم.

چالشی که فراروی‌مان داریم این است که از پوسته خودمان بیرون بیاییم تا جایی که بتوانیم نمونه‌هایی را که در آنها گرفتار شده‌ایم تشخیص دهیم و راهی برای شکستن این چرخه معیوب پیدا کنیم. برای من، این پروسه، با تعدیل و تنظیم نگرش و رویکرد شروع می‌شود.

اگر درمورد پول استرس داشته باشم، امکان پیدا کردن راه حل از بین می‌رود که ممکن است در گوشه‌ای منتظر ماندن باشد. انرژی که برای تمرکز روی یک مسئله لازم است با انرژی که برای تمرکز روی یک راه حل لازم است بسیار فرق می‌کند: یکی هراس‌انگیز است در حالی‌که آن دیگری امیدوارکننده است.

همه ما وقتی درمورد مشکلات‌مان حرف می‌زنیم، داستان‌سرا هستیم. داستانی را می‌بافیم که واقعیت ما را تائید کند. وقتی خودم به داستانی که برای دوستم تعریف می‌کردم گوش دادم، فهمیدم داستانی کهنه شده و قدیمی است.

بنابراین برای خودم چالش ساختن داستان جدیدی را درست کردم و مسیر زندگیم را تغییر دادم. این چالشی است که از نگه‌داشتنش نگران نیستم!

همچنین بخوانید: چه موقع دعا مستجاب می شود

نظر خود را بیان کنید