Amir Kabir

کمتر از چهار سال صدرات میرزا تقی خان در دوران ناصرالدین قاجاری کافی بود تا وی به امیرکبیر ملتی بزرگ و استقلال طلب در دنیا شهرت یابد اما دریغ از نخبه کشی و قدرناشناسی در مقابل مردانی چون امیرکبیر.

به گزارش مهر، محمد تقی که بعدها به میرزا تقی خان و امیر کبیر شهرت یافت پسر باهوشی بود که درس خواندن خود را از پشت درب کلاس بزرگان آغاز کرد. او به مدد همت خود توانست پله های ترقی را تا رسیدن به صدارت حکومت قاجار طی کند و در مدت کمتر از چهار سال خدمات ارزنده ای را به ملک و مملکت خویش ارزانی دارد.

مرگ شهادت گونه امیر کبیر غبطه بسیاری از آگاهان و عالمان را برانگیخت و برگ دیگری از نخبه کشی در ایران را رقم زد برگی به اندازه سالهای بلند عقب ماندن.

بی تردید ایران پس از انقلاب اسلامی تنها دورانی بود که پس از مرگ امیر کبیر راه وی را طی کرد و با تزریق خودباوری اسلامی و ایرانی کشور را به جایگاه مطلوبتر نسبت به گذشته رهنمون کرد.

امیرکبیر از معدود افراد دوراندیش برای ملت ایران

در طول هفتاد سال اخیر، به جز عده‏ معدودى از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفرى که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانى که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به ‏دست آنها بوده است و مسائل آموزش عالى به اراده و تدبیر آنها ارتباط پیدا مى‏کرده، بقیه کسانى بوده‏ اند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، براى آنها از هیچ رجحانى برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهاى دیگرى بودند تا آینده‏ این ملت و این کشور.

یکى از نامهاى داراى افتخار در تاریخ ما – به همان اندازه‏ اى که واقعیت دارد – امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم مى‏شود سه سال وقت خیلى زیادى است همه‏ کارهایى که امیرکبیر انجام داده و همه‏ خاطرات خوبى که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است.

امیر کبیر در هزاوه به دنیا آمد روستای هزاوه در شمال غربی شهر اراک و در مجاورت فراهان قرار دارد و زادگاه بزرگانی چون خانواده قائم مقام فراهانی است.

وی فرزند کربلایی محمد قربان است که به آشپزی خاندان میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد.

تاریخ در مورد وی وی گوید: حشر و نشر میرزا تقی خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سویی و استعداد و دقت نظر امیرکبیر از سوی دیگر از او شخصیتی ساخت که نظیر آن در عصر قاجار دیده نشد. راه یافتن امیر کبیر به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حالی که امثال او حق تعلیم و تعلم نداشته‌اند و تعبیراتی که قائم مقام در خصوص او به کار می‌برد، عظمت شخصیت امیرکبیر را در همان دوران طفولیت نشان می‌دهد.

امیر چون به سن رشد رسید در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیر نظام، وارد خدمات دولتی شد. تحریر و نویسندگی در محضر این دو شخصیت، آغاز کار امیرکبیر است.

بعد از مدتی لشکر نویسی در سال 1251 هجری قمری به شغل و لقب مستوفی نظام در لشکر آذربایجان منسوب و ملقب شد. بعد از سمت استیفا به وزیر نظامی فرمانده کل قوا می‌رسد و بعد از مدتی با جلوس ناصرالدین شاه بر تخت، محمدتقی خان، به لقب امیرکبیری، اتابکی و نائبی درآمد در حالی که منصب صدارت و امیر نظامی را داشت.

حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا در این هنگام علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیر کبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد.

امیرکبیر سرگرم اصلاحات در مملکتی که سخت گرفتار طغیان ناشی از هرج و مرج اواخر دوران محمدشاه بود شد.

درایت، کفایت و دوراندیشی همراه با علاقه وی به دین و کشور، دوران کوتاه صدرات وی را به پربارترین صدراتها تبدیل کرد.

میرزا تقی خان از زمانی که منشی دستگاه قائم مقام بود تا وقتی که به صدارت رسید به سه مأموریت مهم سیاسی روسیه، ایروان و به عثمانی رفت.

مسئولیت وی در قضیه ارزنه الروم از وی دیپلماتی کارکشته ساخت. چنانکه در این قرار داد که روس و انگلیس همواره به دنبال زیان ایران و نفع عثمانی بودند کوتاه نیامد و آنجا که به نفع ایران بود از محمدشاه هم پیروی نمی کرد تا برسد به روس و انگلیس.

تلاش امیرکبیر برای قرار دادن ایران در مسیر رشد

میرزا تقی خان امیرکبیر در دوره‌ای زندگی می‌کرد که در غرب بحث رشد و توسعه به شکل ملموسی و جدی برای نخبگان و سران ایران مطرح شد، هرچند قبل از آن نیز در دوره فتحعلی شاه قاجار نیز نگاه به رشد و توسعه غرب مطرح بود اما در این دوره امیرکبیر نگاهی وسیعی به این موضوع داشت.

امیر کبیر به دو عامل اصلی به عنوان عوامل اصلی عقب ماندگی جامعه ایران رسید، اول عامل داخلی و دوم عامل خارجی

البته منظور ما از رشد و توسعه زمان امیر کبیر آن چیزی که امروز بر اساس معیارهای انقلابی و اسلامی تعریف شده نیست و بر اساس همان زمان بیان می‌کنیم، لذا امیرکبیر به این نتیجه رسید که جامعه آن دوره ایران عقب مانده است و باید حرکت کند.

از جمله شاخص‌های عقب ماندگی جامعه هم می‌توان به مسائلی مانند بی‌سوادی وسیع، کمبودهای بهداشتی، مسائل تکنولوژیکی، موضوعات نظامی و برخی از مسائل دیگر را مد نظر قرار داد که همه نشان دهنده عدم رشد و توسعه ما در آن زمان بود.

میرزا تقی خان امیرکبیر در صدد علت‌یابی برآمد و با توجه به علم و دانایی‌اش به دو عامل اصلی به عنوان عوامل اصلی عقب ماندگی جامعه ایران رسید، اول عامل داخلی و دوم عامل خارجی.

عامل خارجی نیز عنوان استعمار را شامل می‌شد، امیر کبیر بررسی کرد که کدام یک از این دو مقدمه وجود دیگری بود و به این نتیجه رسید که عامل داخلی موجب ایجاد عامل خارجی بود.

امیرکبیر در صدد اصلاح فساد بود

در نظر بگیرید که اگر بدنی ضعیف باشد، قطعاً میکروب‌ها و عامل‌های بیماری زای بیرونی را به سمت خود می‌کشاند، جامعه نیز مانند بدن انسان است و اگر ضعیف باشد عامل خارجی به خود اجازه ورود می‌دهد.

استبداد داخلی خاندان قاجار از ابتدای شروع این سلسله وجود داشت و وقتی حکومت پیش رفت و انتقاد و بررسی از آن عملاً معنی نداشت، این فساد به همه جای حکومت نفوذ کرد و جامعه را در برگرفت.

از آنجایی که مسائل بر مسیر درستی پیش نمی‌رفت و مملو از فساد بود، لذا هرکسی که به آن فساد نزدیک می‌شد بیشتر تحت تأثیرش قرار می‌گرفت.

امیرکبیر تصمیم گرفت تا برای بخش‌های نظامی و اداری کشور یک طهارت مالی ایجاد کند

ناصرالدین شاه جوان بود و زمانی که یک فرد جوان به پادشاهی برسد حلقه‌ای دوره‌اش می‌کنند که نمی‌تواند درست در مورد آن تصمیم‌گیری کند، بنابراین نظامی استبدادی شکل می‌گیرد و سرریزش فساد نهادینه شده است، دقیقاً همان چیزی که امیرکبیر در پی از میان برداشتنش بود.

امیرکبیر در آن مقطع تصمیم گرفت تا برای بخش‌های نظامی و اداری کشور یک طهارت مالی ایجاد کند که در عرصه‌های دیگر نیز امکان رسوخ داشت، در بخش‌های دیگر کشور نیز از راه‌های آموزشی وارد شد.

مبارزه با فساد جنبه ایجابی‌اش این بود که باید آموزش‌های مناسب ایجاد می‌شد،  در پرتوی این آموزش‌ها بود که جامعه توان رشد پیدا می‌کرد، ایجاد مکان‌های مانند دارالفنون و امثالهم در همین راستا بود.

ایجاد بسترهای آموزش در جامعه هدف امیرکبیر بود

در روایات ما نیز تأکید شده است که علم نیروی قدرتمندی دارد، پس امیرکبیر نیز با این دیدگاه تلاش کرد در عرصه‌های آموزش علوم به خصوص علوم جدیدی که باید در اداره جامعه مورد استفاده قرار می‌گرفت، مسیری باز کند، هرچند که پیش از آن که علوم به ما هو علوم هدف نهایی او باشد، ایجاد بسترهای آموزش در جامعه هدف اصلی بود.

از اواخر حکومت صفویه و در دوره قاجار حکومت‌ها به سمت امتیاز دادن به کشورهای غربی حرکت کردند و عمدتاً در داخل کشور مشکلات زیادی داشتیم، حاکمان سعی داشتند امتیاز بدهند و خارجی‌ها نیز منتظر نمی‌ماندند و بیشترین استثمار را انجام می‌دادند.

دارالفنون سنگ بنای تحصیلات آکادمیک در ایران

حاصل مجموع آموخته ها و دیده های امیر ایجاد دارالفنون بود، آکادمی برای رشد علوم جهانی.

بنای روزنامه وقایع اتفاقیه در سال 1267 از ارزنده ترین تأسیسات اجتماعی امیر در ایران بود.

ایجاد امنیت و استقرار دولت، تنظیم قشون ایران به سبک اروپایی، ایجاد کارخانه‌های اسلحه سازی، اصلاح امور قضایی، تأسیس چاپارخانه، نشر علوم جدید، فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات وتدریس در ایران، استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان، ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی، ایجاد روزنامه و انتشار کتب، ترویج ساده نویسی و لغو القاب، بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی آبله از دستاوردهای امیرکبیر در زمان صدرات است.

مرمت ابنیه تاریخی، مبارزه با فساد و ارتشاء، اصلاح بنیه اقتصادی کشور، ترویج صنایع جدید، فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی، استخراج معادن، بسط فلاحت و آبیاری، توسعه تجارت داخلی و خارجی، کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور، تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی، اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه، لغو امتیازات مالی حتی ناصرالدین شاه، لغو بذل و بخشش‌ها و سر و سامان دادن به امور مالی کشور از دیگر اقدامات چهار ساله میرزا در کشور بود و همین اقدامات بود که فکر شوم کشتن امیر را در میان اطرافیان شاه و حکومت جان داد.

اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر سبب شد که گروهی سود جو به سرگردکی روس و انگلیس و به ویژه مادر ناصرالدین شاه، بنای تحریک نسبت به وی بگذارند تا جایی که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند و وی را در حمام فین کاشان در ربیع الاوّل سال 1268 مصادف با 20دی ماه توسط عامل حاجی علی خان حاجب الدوله کشتند.