Khwaja Nizam al-Mulk Tusi

قسمت اول:

خواجه نظام‌الملک، یک شخص معمولی و عادی نبود، او خود محقق و اهل تفکر و تدبیر، و نیز، حامی و پشتیبان، اهل فکر و علم و هنر بوده است. «الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج، 10». مضاف بر آنچه از خصایص خواجه نظام‌الملک گفته شد، بنیانگذاری و تبار نهادی وی در دانشگاه و مدارس نظامیه، عامل دیگری را نقش‌آفرینی وی در تاریخ تفکر است.

فهم و درک و مطالعه و بررسی دوران و عصر خواجه، از جمله عوامل اصلی، ادراک چگونگی نقش‌آفرینی او است؛ دوران خواجه، دوران دگرگونی و به هم‌آمیختگی اندیشه‌ها و نهادهای اجتماعی و سیاسی بوده است؛ ظهور عنصر ایرانی در قدرت و حاکمیت، که از ابتدای خلافت عباسیان آغاز شده بود، با تجدید حیات تدریجی نهادهای سیاسی ایرانی تحت حمایت، سامانیان و غزنویان و سلجوقیان، استمرار یافت.

گویی، این دوران میدان سنجش اندیشه‌ها و تدبیرها، در حوادث و اوضاع و احوال، سیاسی و اجتماعی و عبرت از تاریخ بوده است؛ در درون تفکر اسلامی و گفتمان فرهنگ و تمدن دینی، اندیشه ایرانی و قدرت سلسله‌های نشات گرفته از عناصر ایرانی، با روند تکاملی و فرهنگی، نه نزاع عقیدتی و مذهبی، راه خود را گشوده و پیش رفته است، یعنی، دو عنصر، جهت‌گیری به سمت تفکر اسلامی و عنصر ایرانی، با هم عجین و آمیخته شدند؛ خواجه نظام‌الملک، در چنین دورانی اثرگذاری و تبارمندی فکری و عملی داشته است.

نظام‌الملک، «408 – 485» هجری قمری، و «1018-1092» میلادی، زندگی و فعالیت کرده است؛ اسم کامل وی، ابوعلی حسن پسر علی پسر اسحاق طوسی است، ولی شناخته‌شده و معروف به خواجه نظام‌الملک، بوده است؛ وی از وزاء و دانشمندان و اندیشمندان و نویسندگان عهد سلاجقه بوده است.

خواجه نظام‌الملک، در نوقان طوس به دنیا آمده و در نزدیکی نهاوند یا بروجرد، به دست فداییان اسماعیلیه به قتل رسیده است «این فداییان اسماعیلیه، همان اسماعیلیه نزاریه است که با حسن صباح و الموت نسبت دارد و پسر خواجه «فخرالملک» نیز به دست آنان به قتل رسید» یعنی، نزاع آنان، نزاع عقیدتی و مذهبی بود نه مخالفت تدبیری و اندیشگی.

باری، نظام‌الملک، با تدبیر و کفایت خود، سبب قوت و قدرت سلجوقیان و ایفای نقش ماندگار در تاریخ ایران‌زمین و تاثیرگذار در میان اهل فکر و علم و سیاست و حکومت بوده است، وی مدت، سی سال وزارت داشته است، که ده سال آن در دوران «الپ ارسلان» و بیست سال آن در عهد و روزگار «ملکشاه سلجوقی» بوده است.

خواجه نظام‌الملک، علاوه بر تدبیر و سیاست خردمندانه در عمل، با نگارش آثار فکری و علمی، همچون، سیاست‌نامه، که از آثار مشهور نثر فارسی است، و سیرالملوک و وصایا، در آیین فرمانروایی و مملکت‌داری و سیاست‌ورزی، تبار فکری، ماندگاری ایجاد کرده است.

بی‌تردید، تاسیس مدارس و خانقاه‌ها و بیمارستان‌ها، در بلاد گوناگون ایران، «مثل، نیشابور» در اثرگذاری عملی، نقش داشته است. «لامعی گرگانی و امیر معزی او را بخاطر این کارها، بسی ستوده‌اند» سیاست‌نامه، اندرزهای ابتکاری و منقولاتی از قرآن و احادیث و گفته‌های مشاهیر و حکایت‌ها و جوهره اندیشه نظام‌الملک را بیان می‌دارد؛ خواجه با روش ساده و روشن و بدون تصنع و تکلف، این کتاب ماندگار را نوشته است.

این کتاب در اقصای عالم از پاریس، مسکو، آلمان، انگلیس، و جاهای دیگر، به چاپ رسیده و تاثیر گذار بوده است «دایره المعارف فارسی، مصاحب» خواجه نظام‌الملک، با تفکر و تدبیر خود، در زمانی که خلفای عباسی، به انحطاط رسیده بودند و غزنویان و آل‌بویه، سقوط کرده بودند.

موجب قدرت سلجوقیان شد و خود فکر و قلم خود را عامل بقا و گسترش سلطنت سلجوقی ندانسته است؛ «سیاست‌نامه» چون، سلجوقیان، شبانان و چادرنشینان و کوچ‌نشین بودند که پس از غلبه بر غزنویان، در سال 431 هجری قمری، 1040، میلادی، با اندیشه و تدبیر نظام‌الملک، تبدیل به امپراطوری عظیم شده بودند، همیشه پشت یک قدرت و عمل بزرگ و اثرگذار یک اندیشه بزرگ نهفته است، امپراطوری سلجوقیان از سیحون و جیحون تا بسفر را فرا گرفته بود.

اما، راجع به خود خواجه، او تحصیلات خود را با فقه و حدیث و حقوق آغاز کرد، پدرش می‌خواست، فرزند قضا و قضاوت پیشه کند، بدین‌سان، تربیت او را به عبدالصمد فندورجی، که از فحول و اکابر، فضلای این دانش بود، سپرد؛ «وصایای خواجه نظام‌الملک» خواجه، پس از اتمام تحصیلات، به بخارا و مرو و غزنه سفر کرد، و لاجرم، در مرو به سمت مشیر و کاتب فرزند «چغری بیگ داوود»، منسوب و مشغول شد؛ یعنی، الپ ارسلان.

الپ ارسلان، پس از آنکه در سال 455،1062 بر اریکه قدرت و سلطنت رسید؛ به توصیه علی بن شاذان، حکمران بخارا، خواجه را برکشید و منصب وزارت به او داد «گنج دانش، محمدتقی خان، 1305»، ملکشاه، در «465 – 1072» پس از پدر بر تخت نشست.

پادشاهی او سراسر مدیون و مرهون کوشش‌ها و اندیشه‌های خواجه نظام‌الملک بود «تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی، 1313» بدین‌سان، نفوذ و تاثیر خواجه، از پایتخت سلجوقیان تا پایتخت خلفای عباسی، گسترش یافت. در عمل کار و کوشش بی‌وقفه و بزرگ نظام‌الملک، به تحکیم و اصلاح سازمان اداری و امور اجتماعی و زندگانی زمان سلجوقیان انجامید.

البته، برخی مورخان مصاحب منبع و اثر دیگری، بنام دستور الوزاء، را نیز به خواجه نسبت داده‌اند که محل تردید است؛ ولی، سیاست‌نامه و وصایا، تجلی اندیشه‌های خواجه است؛ اندیشه‌های او درخصوص دو نهاد اصلی قدرت آن زمان، «سلطنت و وزارت» بوده است؛ می‌گویند سلطان ملکشاه 465-485 سلطنت، از بزرگان و اهل علم درخواست کرد، که در معنی ملک و مملکت‌داری، اندیشه کنند، و آیین و رسم ملک و ملوک را که در روزگار گذشته ملوک از آن پیروی کرده‌اند، و برای خود او که لازم است رعایت کند، تدوین نمایند.

بنابراین، سیاست‌نامه، بیان آرا و اندیشه‌های واقع‌گرایانه است که از موقعیت‌های سیاسی و عملی سرچشمه گرفته است؛ و بدین‌جهت از شناخت و معرفت نسبت به امر سیاست و ملک‌داری در قرن پنجم هجری، بسیار نافع و مددرسان است. رساله وصایا، حاوی آرا و اندیشه‌های خواجه در باب وزارت و مجموعه اندرزهایی است که او در واپسین ایام عمر برای فرزند ارشد خود «فخرالملک» ایراد کرده است.

قسمت دوم:

سیرالملوک در سنت اندرزنامه‌نویسی با قصد احیا، حفظ و تداوم تجربه مملکت‌داری ایرانی نوشته شده است. در این سنت شاهان، وزیران، موبدان، دبیران و کارگزاران حکومتی که دارای تجربه عملی حکومت‌مندی و خردورزی مملکت‌داری بوده‌اند، شاخص‌های سیاست ایرانشهری را منتقل کرده‌اند.

پرسش این است که اگر از منظر مشکلات امروز همچون بیکاری، گرانی ارز، قاچاق سوخت، مهاجرت نخبگان، بحران آب و… به متن سیرالملوک نگاه اندازیم و از نظام‌الملک بخواهیم، تجویز شما برای بهبود اوضاع کشور چیست، چه پاسخی خواهد داد؟

1-تخصص و آزمون: نظام‌الملک اولین موردی که ذکر می‌کند ارتباط دانش و قدرت است. زمانی که به وزارت رسید سعی کرد نظامیه‌هایی ایجاد کند که هدف آن تربیت بوروکرات‌هایی برای اداره کشور باشد.

دیوان سالاری با طایفه‌گری و قوم و خویش بازی سر سازگاری ندارد و همه امور از قانون نهادن، قضاوت، دادن مجوز، نظارت، سفارت و خزانه‌داری نیاز به تخصص دارد. این تخصص‌ها در زمان نظام‌الملک در نظامیه‌ها آموزش داده می‌شد. دستگاه‌های دانشگاه و همه متولیان سامانه‌های معرفتی باید در بعد طبیعی، پزشکی، مهندسی و به‌خصوص انسانی با سامانه دولت ارتباط داشته باشند.

آزمون‌های استخدامی استاندارد و گزینش از میان نخبگان راه‌حل بحران‌های کشور است. نظام‌الملک سعی کرد نخبگان را شناسایی کند و در شبکه نظامیه‌هایی که از نیشابور تا بغداد پدید آورد دیوان سالاران حرفه‌ای تربیت کرد. یکی از مشکلات امروز جامعه ایران هجوم استثناهایی است که راه ورود نخبگان شایسته به دولت را سد کرده است و باعث فرار مغزها می‌شود.

تخصص‌گرایی با استفاده از آزمون‌های استاندارد ملی و نظارت و ارزیابی مداوم نخبگان حکومتی در سنت مملکت‌داری ما، در غیبت به سر می‌برد.

2-تشریفات و ادب حکمرانی: نظام‌الملک به این علت وزیر باشکوه و صاحب سبک در دوره میانه تاریخ ایران شد که توجه بالایی به ادب و حفظ جایگاه‌ها داشت.

او ابتدای به قدرت رسیدن همه جریان‌های فکری را مهار کرد. به سراغ خواجه عبدالله انصاری رفت و با ادب و احترام او و مریدانش را مطیع دولت ساخت. به زیارت ائمه شیعه در کربلا و نجف رفت و برای امام رضا(ع) موقوفه‌ای ایجاد کرد. همه جریان‌های اهل سنت و شیعه و عارفان را مرید دولت ساخت و اعتقاد داشت بدون دین نمی‌توان حکمرانی کرد. او سفارت و سفیر را چشم و گوش دولت می‌دانست و سختگیری‌های زیادی به همراه آزمون و نظارت بر آنها اعمال می‌کرد.

اعتقاد داشت هر امر حکومتی دارای تشریفات، آداب و سنن محکمی است که نیاز به آموزش و تربیت دارد و از همه کارگزاران آنها را طلب می‌کرد.

او خود وزارت را وجاهت بخشید به گونه‌ای که خلیفه و سلطان در برابر اقدامات حرفه‌ای او تنها نظاره‌گر بودند. دعوای سلطان و خلیفه را پایان داد و با ادب حکمرانی امنیت و آبادانی را حاکم کرد. ادب سنت ایرانی است و نظام‌الملک برای همه طبقات حکومتی آداب حکومتی را در بستر گونه‌‌ای اخلاق واقع‌گرای محافظه کار طلب کرد. اقدامی کرد که نیروهای گریز از مرکز که ادعای حکمرانی داشتند همه زیر چتر حاکمیت مطلقه دولت قرار گرفتند و بدین گونه امنیت و کارآمدی حاکم شد.

3-چگونگی حکومت و نقش‌ها: در نگاه نظام‌الملک آرمان‌ها و شعارها جایی ندارد و با خواندن سیرالملوک متوجه می‌شویم عقلانیت پیچیده‌ای برای نظام بخشی در امور حکومت‌مندی وجود دارد. به نظر نظام‌الملک مهم نیست چه کسی حکومت می‌کند بلکه آنچه اهمیت بنیادین دارد شیوه حکومت او است.

نظام‌های سیاسی براساس دین و اعتقادات پابرجا نمی‌مانند بلکه عدل اساس حکومت است و بارها تکرار شده است که حکومت کافر می‌تواند پابرجا باشد، اما حکومت ظالم قطعا نابود خواهد شد. ظلم همان بی‌عدالتی است، هرچند دیندارانه باشد و عدل همان چگونگی حکومت و کارهای مناسب مملکت‌داری است.

نظام‌الملک اعتقاد دارد تا زمانی که دولت به وظیفه نان‌رسانی و برقراری امنیت و آباد کردن کشور مشغول است دوام دارد اما چون مال‌اندوز، زورگو، بی‌قاعده و غیر‌قابل‌پیش‌بینی شود مردم احساس ظلم می‌کنند. عدالت همچون چرخه‌ای است که همه اجزای آن چون دایره به یکدیگر وصل شده است.

حکمرانی باشکوه به داشتن نظامیان با سازوبرگ است، داشتن لشکر قدرتمند به خزانه سرشار و امن بر می‌گردد و خزانه آباد به صنعتگران، کشاورزان و تاجرانی است که از روی رضایت و رغبت مالیات می‌دهند.

مالیات‌دهنده‌های راضی نیز همه رفتارشان به دستگاه عدل و دادی است که در آن می‌توانند از جان و مال خویش دفاع کنند. این چرخه اگر وجود داشته باشد مشروعیت دولت و رضایت ملت را رقم می‌زند و در هر کجا متوقف شود همه ارکان حکومت را به سمت ظلم سوق می‌دهد.

4- داشتن نظارت و ارزیابی: متخصصان درس‌خوانده، با ادب، شایسته و کارآزموده‌ای که جذب می‌شوند دیوان‌های کشور را نظم می‌دهند. برای نظم نیاز به تکنیک‌های جزئی اما مهمی است که رعایت هر یک از آنها پایه‌ای است برای تداوم قدرت. نظام‌الملک می‌نویسد به هر فرد یک شغل بدهید تا بتوانید از او بازخواست و سوال کنید.

دو شغل را به یک فرد و چند فرد را برای یک شغل نگمارید که تباهی ملک در بی‌نظمی، بی‌پاسخگویی و ناکارآمدی است که از این سیاست نابجا بر خواهد خاست. اقوام و خویشان را در کنار هم شغل ندهید و بر هر قوم از آن قوم مامور نگمارید. کارگزاران حکومتی را هر چند سال یکبار جابه‌جا کنید. برای پیران و از کارافتادگان لشکری و کشوری امکانات و بیمه و احترام قائل شوید. برای کشور دو خزانه داشته باشید.

یک خزانه برای امور جاری و سالانه که دخل و خرج آن مشخص و از روی حساب و کتاب باشد و یک خزانه دائمی که همیشه واریزی داشته باشد برای مواقع بحرانی و هرچه به‌صورت وام از آن برمی‌دارید بازگردانید تا کشور را پشتوانه مالی دائمی باشد. اما مهم‌ترین تکنیک نظام‌الملک ایجاد سامانه‌ای قدرتمند برای نظارت و ارزیابی دائمی کارگزاران حکومتی است.

همیشه باید بر سر ماموران حکومتی مامورانی ناشناس باشد. درد، رنج و اعتراض مردم را نباید مستقیم شنید؛ چراکه آغشته به منافع شخصی است. هر دولتی نیاز به بازرسان و جاسوسانی دارد که آشکار و نهان و مداوم همچون اعصاب بدن بازخوردها را به مرکز می‌آورند و تشویق و تنبیه را سامان‌مند می‌سازند. بدون بازخورد، ارزیابی و نظارت هیچ نظامی سر پا نخواهد ماند و موریانه فساد از درون رخنه خواهد کرد. به‌طور خلاصه نظام‌الملک خواهد گفت اساس حکومت بر نظم، قاعده و ترتیباتی است که عقلای سیاست برای مردم وضع می‌کنند.

باید رویه‌های مشخص از پیش تعیین شده توسط کارگزارانی خردمند و با تجربه ایجاد شود که به افراد متصل نباشند. به جای افراد و صفات کیفی آنها باید سیستم ساخت و به‌خصوص در مورد ترتیبات قدرت، ثروت و لذت لازم است واقع‌گرایانه عمل کرد. دولت همچون نظامی است که باید رابطه حکومت و ملت در آن براساس نظم از پیش تعیین شده و قواعد داد (عدالت) استوار شود.

این قواعد یک مرکز حکمرانی، حاکمیت مطلق، حساب و کتاب منظم حکومتی و بازرسی‌ها و بازخوردهای دقیق طلب می‌کند. آنچه به کشور ضربه می‌زند کنش‌های سیاسی و سیاستگذاری‌های بی‌نظم، فردی و غیر‌قابل‌پیش‌بینی است که از ورودی تا خروجی و از اجرا تا ارزیابی آن براساس ترتیبات عقلانی نیست. کشور نیاز به نظام دارد و این مهم براساس قانون و شاخص‌های تجربی که عقل بشر بارها آزمون و خطا کرده، قابل‌حصول است.