انشا در مورد شهادت امام موسی کاظم

انشا در مورد شهادت امام موسی کاظم و زندگی نامه ایشان

امام موسی کاظم فرزند امام جعفر صادق (ع) می باشند و در میان مسلمانان نیز به عنوان هفتمین امام مسلمانان دوازده امامی شناخته شده و لغب مشهور ایشان هم باب الحوائج می باشد. ایشان به مدت 35 سال خلافت و امامت تمامی مسلمانان را عهده دار شدند و در طول سال های امامت خود بسیار مورد خشم و فشار حاکمان وقت زمانه قرار گرفتند به طوری که بارها و بارها ایشان را به دلیل ایمان و اعتقاداتشان به زندان می انداختند و حتی مدتی هم ایشان مجبور به تقیه هم شدند و سرانجام نیز در سن 55 سالگی در حالی که در یکی از این زندان ها مبحوس و زندانی شده بودن زهری را به ایشان خوراندن و سپس ایشان را به شهادت رساندن و مسلمانان جهان را در غم و اندوه فراوانی فرو بردنند.

امروز ما در آلامتو به مناسبت فرا رسیدن روز شهادت این بزرگوار برای شما عزیزان در آلامتو مجموعه ای را تحت عنوان انشا در مورد شهادت امام موسی کاظم و زندگی نامه ایشان برای همه مقاطع تهیه کرده ایم و امیدواریم که این مجموعه مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.

همچنین بخوانید: موضوع انشا

انشا در مورد شهادت امام موسی کاظم برای همه مقاطع

هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری قمری در ابواء متولد گردید. پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده است.
میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادی‌ بخش بود که آن حضرت به‌ همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود. نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد است؛ مشهورترین لقبش کاظم و صابر و معروف‌ترین کنیه‌اش ابوالحسناست. نقش نگین انگشتری‌ اش جمله حسبی الله بوده است.
او که براساس تقدیر الهی قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگیرد، تحت تربیت فوق‌ العاده امام صادق مراحل رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی نمود، به گونه ای که تا آخر عمر، جلال و جمال الهی در صورت و سیرتش مشهود بود.
از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل، بود که از الطاف خفیّه الهیّه محسوب می‌شد و زمینه‌ ساز تثبیت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود.
هر چند بعدها نیز گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق علیه السلام معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار نمودند. سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسی بن جعفر علیه السلام در سن بیست سالگی مسئولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از بحرانی‌ ترین دوران‌ها به دوش گرفت.
دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس. حضرت نیز به فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به دوش کشید.
سرانجام هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً به صحنه آمد و طی صحنه‌سازی در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله به جوسازی علیه امام پرداخت و او را در یک جلالت ظاهری ولی در پرده‌ای از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها به زندان انداخت.
هارون چندین بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضی موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود. از این رو هارون در یک حرکت جدید، اقدام به ترور شخصیت امام کرد که آن هم ناکام ‌ماند و وی از صحنه‌سازی و اقرار و اعتراف‌گیری هم طرفی نیست.
رفتار حضرت در زندان در زمینه‌های مختلف عبادی، تربیتی، ارتباط با دیگران، و تأثیرگذاری بر دوست و دشمن و . . . چنان عمیق و موثر بود که هارون نهایتاً دستور داد سندی بن شاهک، امام علیه السلام را در بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در پنجاه و پنج سالگی با خرمای زهرآلوده به شهادت برساند.

//////////////

ان حضرت در سن ۲۰ سا‌لگی بـه امامت رسیدند از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق «ع»؛ در شوال ۱۴۸ هجری تا رجب سال ۱۸۳ هجری، بـه مدت ۳۵ سال. از مشکلات روزهای اولین امامت موسی بن جعفر علیه السلام، ادّعای امامت دروغین برادر بزرگتر حضرت، عبدالله افطح، بود کـه گروهی را بـه دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” بـه همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ي امام، عبدالله با شکست روبه‌رو شد.

دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و هم‌زمان با چهار تن از حاکمان عیّاش و خون‌آشام عباسی بـه‌نام‌هاي‌ منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید کـه حضرت نیز بـه فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را بـه بهترین شکل ممکن بـه دوش کشید،

و گرچه با حوادث سهمگین و خونینی هم چون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی علیه السلام روبه‌رو شد، ولی لحظه‌اي از وظیفه خطیر خود کوتاهی نکرد و تلاش مستمر خویش را عمدتا در محورهای زیر متمرکز ساخت:

اول، تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ بـه سوالات شفاهی و کتبی.

دوم، پرورش انسان‌هاي‌ مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.

سوم، مبارزه بی‌امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدان‌هاي‌ مختلف و تشریح مبانی حق.

چهارم، تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، بـه منظور خنثی‌سازی نقشه‌هاي‌ مخرب و دین‌سوز دشمنان، کمک بـه مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان.

پنجم، سامان‌دهی شیعیان با شیوه‌هاي‌ مختلف تربیتی، عملی، مناظره‌هاي‌ سیاسی و. . .

امام علیه‌السلام دراین مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت ودر مواقع لازم از اهرم‌هاي‌ فوق‌العاده‌اي هم چون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و بـه‌کارگیری علم امامت بهره برد.

//////////////

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مشهور به امام موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در بیستم ماه ذی الحجه سال ۱۲۸ هجری قمری، در قریه ابواء (میان مکه و مدینه) دیده به دنیا گشود. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانسته‌اند.

دوران زندگی امام کاظم (ع)، مقارن با حکومت چند تن از خلفای بنی عباس بود. در دورانی که استبداد و ستمگری حاکمان عباسی، به اوج خود رسیده بود. امام کاظم (ع) در برابر ظلم و ستم هایی که از سوی خلفای عباسی صورت می گرفت؛ ساکت نمی نشست، بلکه از راه های گوناگون با حکومت آنان مخالفت کرد.

همین امر موجب شد که بیشتر دوران زندگی امام کاظم (ع) از مردم به دور باشد؛ در تبعید و یا در زندان! ‏ علت این امر هم ثبات و استقرار حکومت عباسیان بود.

نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) و از زنان مؤمنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (علیه السلام)، او را که کنیزى از اهالى مغرب بود، خرید و به منزل برد.

امام موسی الکاظم (ع) در علم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیکران خویش تربیت می فرمود.

در تاریخ ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجرى، در سن ۵۵ سالگى، به‏ وسیله زهرى که در زندان سندى بن شاهک به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد، پس از سه روز شهید شدند.

و در مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است، دفن شدند.

//////////////

واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در بغداد رخ داده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.

پس از آن‌که امام موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارش‌های متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخ‌نویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کرده‌اند. در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، خفه کرده‌اند.

برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات این‌که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشته‌اند.

پیکر امام موسی بن جعفر(ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. مدفن ایشان به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای این‌که بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن امام موسی کاظم(ع) محل تجمع و حضور شیعیان شود.

//////////////

همچنین بخوانید: نماز امام موسی کاظم

انشا در مورد شهادت امام موسی کاظم برای همه مقاطع

انشا در مورد زندگینامه امام موسی کاظم برای همه مقاطع

نام امام هفتم شیعیان موسی و لقب آن حضرت کاظم(ع) کنیه آن امام ابوالحسن و ابوابراهیم است. شیعیان و دوستداران لقب باب‌الحوائج به آن حضرت داده‌اند. تولد امام موسی کاظم(ع) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجری در ابواء اتفاق افتاد. دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) مقارن بود با سال‌های آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سخت‌ترین دوران عمر آن حضرت به شمار است.

امام موسی کاظم(ع) از حدود 21 سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید و زمان امامت آن حضرت سی‌و‌پنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است، البته غیر از حضرت ولی‌عصر(عج)

حضرت کاظم(ع) دارای قامتی معتدل بود. صورتش نورانی و گندم‌گون و رنگ مویش سیاه و انبوه بود. بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد، ولی همچنان روحی قوی و قلبی تابناک داشت. امام کاظم به تصدیق همه مورخان به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است. موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به عبد صالح معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود. امام بسیار خشن‌پوش و روستایی لباس بود و این خود نشان دیگری است از بلندی روح و صفای باطن و بی‌اعتنایی آن امام به زرق و برق‌های گول‌زننده دنیا.

امام موسی کاظم(ع) نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود. همیشه در اندیشه فقرا و بیچارگان بود و پنهان و آشکار به آن‌ها کمک می‌کرد. برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند اما بعضی پس از تبعید حضرت از مدینه به بغداد به کرم و بزرگواریش پی‌بردند و آن وجود عزیز را شناختند. امام کاظم(ع) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت. قرآن را با صدایی حزین و خوش تلاوت می‌کرد. آن‌چنان که مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد می‌آمدند و از روی شوق و رقت گریه می‌کردند. نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان حضرت صادق(ع) و پیش از آن در زمان امام محمد باقر (ع) آغاز و عملی شده بود، در زمان حضرت امام موسی کاظم(ع) نیز به پیروی از سیره نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مکتب جعفری آشنا شدند و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند.

در سال‌های آخر خلافت منصور دوانیقی که مصادف با نخستین سال‌های امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) بود. بسیاری از سادات شورشی که نوعا از عالمان و شجاعان و متقیان و حق‌طلبان اهل بیت پیامبر(ص) بودند و با امامان نسبت نزدیک داشتند شهید شدند. این بزرگان برای دفع ستم و نشر منشور عدالت و امر به معروف و نهی از منکر به‌پا می‌خاستند و سرانجام با اهدای جان خویش به جوهر اصلی تعالیم اسلام جان می‌دادند و جان‌های خفته را بیدار می‌کردند.

بنی‌عباس صدها سید را زیر دیوارهای و میان ستون‌ها گچ گرفتند و صدها تن را نیز در تاریکی زندا‌ن‌ها حبس کردند و به قتل رساندند. عجب آن‌که این همه جنایت‌ها را زیر پوشش اسلامی و به‌منظور فروخواباندن فتنه انجام می‌دادند. حضرت موسی بن جعفر(ع) را هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناک و ظلم‌های بسیار آرامشی نبود. امام به روشنی می‌دید که خلفای ستمگر در پی تباه کردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانی‌اند.

امام کاظم(ع) سال‌ها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود و در مدتی که از 4 سال تا 14 سال نوشته‌اند تحت نظر و در تبعید و زندان‌ها و تک سلول‌ها و سیاه‌چالهای بغداد در غل و زنجیر به‌سر می‌برد. امام موسی بن جعفر(ع) بی‌ آن‌که در مراقبت از دستگاه جبار هارونی بیمی به‌دل راه دهد به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی می‌کرد و از گردآوری و حفظ آنان و جهت دادن به بقایای آنان غفلت نداشت. آن زمان که امام (ع) در مدینه بود، هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آن‌چه در گوشه و کنار خانه امام(ع) می‌گذرد، وی را آگاه کنند.

تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر(ع) روشن نیست . بیشتر آن‌ها از کنیزان بودند که اسیر شده و حضرت موسی کاظم (ع) آن‌ها را می‌خریدند و آزاد کرده یا عقد می‌بستند. نخستین زوجه آن حضرت تکتم یا حمیده یا نجمه دارای تقوا و فضیلت بوده و زنی بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شیعیان حضرت رضا(ع) است. فرزندان حضرت موسی بن جعفر را 37 تن نوشته‌اند: 19 پسر و 18 دختر که ارشد آن‌ها حضرت علی بن موسی‌‌الرضا(ع) وصی و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است.

حضرت احمد بن موسی(شاهچراغ) که در شیراز مدفون است. حضرت محمد بن موسی نیز که در شیراز مدفون است. حضرت حمزه بن موسی که در ری مدفون است. از دختران آن حضرت، حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است و قبه و بارگاهی با عظمت دارد. سایر اولاد و سادات موسوی هریک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بوده‌اند که در گوشه و کنار ایران و کشورهای اسلامی پراکنده شده و در همانجا مدفون شده‌اند.

امام موسی بن جعفر(ع) به جرم حق‌گویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد. حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضیلت و اینکه از هارون‌الرشید در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند. شیخ مفید درباره آن حضرت می‌گوید: او عابدترین و فقیه‌ترین و بخشنده‌ترین و بزرگ‌منش‌ترین مردم زمان خود بود، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت. این جمله را زیاد تکرار می‌کرد: اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب: خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی‌دار.

امام موسی بن جعفر(ع) بسیار به سراغ فقرا می‌رفت. شب‌ها در ظرفی پول و آرد و خرما می‌ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می‌رساند، در حالی که آن‌ها نمی‌دانستند از ناحیه چه کسی است. هیچ‌کس مثل او حافظ قرآن نبود با آواز خوشی قرآن می‌خواند، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می‌داد، شنوندگان از شنیدن قرآنش می‌گریستند، مردم مدینه به او لقب زین‌المجتهدین داده بودند. مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند. آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شب‌ها و روزها برای دلجویی به خانه آن‌ها می‌آمده است.

//////////////

امام موسی کاظم (ع)، هفتمین امام شیعیان، یکی از بزرگ‌ترین الگوهای زندگی برای ما نوجوانان است. ایشان در سال ۱۲۸ هجری قمری به دنیا آمدند و در سال ۱۸۳ هجری قمری به شهادت رسیدند. امام موسی کاظم (ع) به خاطر صبر و تحمل زیادشان در برابر مشکلات و سختی‌ها، به لقب “کاظم” یعنی “فروبرنده خشم” معروف شدند. این لقب نشان می‌دهد که ایشان چقدر در کنترل احساسات و رفتارشان قوی بودند.

امام موسی کاظم (ع) در یک خانواده بسیار باایمان و دانا بزرگ شدند. پدرشان امام جعفر صادق (ع)، ششمین امام شیعیان، و مادرشان بانویی به نام حمیده بودند.ایشان از همان کودکی، نشانه‌های بزرگی و دانایی داشتند و همه به ایشان احترام می‌گذاشتند.

بعد از شهادت امام جعفر صادق (ع)، امام موسی کاظم (ع) به امامت رسیدند. دوران امامت ایشان همزمان با حکومت خلفای عباسی، مثل هارون الرشید بود. آنها به شدت با اهل بیت (ع) و شیعیان دشمنی داشتند. اما امام موسی کاظم (ع) با وجود همه این فشارها، به کار خود و هدایت مردم ادامه می دادند.

یکی از چیزهایی که امام موسی کاظم (ع) را خیلی خاص می‌کند، صبر و تحمل ایشان است. هارون الرشید، خلیفه عباسی، از نفوذ و محبوبیت امام می‌ترسید و به همین دلیل ایشان را سال‌ها در زندان نگه داشت. اما امام حتی در زندان هم دست از کارهای خوب برنداشتند و به مردم کمک می‌کردند. درس بزرگ ایشان به ما این است که در زندگی همیشه مشکلاتی وجود دارد، اما مهم این است که در برابر این مشکلات صبور باشیم و تسلیم نشویم.

زندگی ایشان پر از درس‌های مهم برای ما نوجوانان است، هرگز از راه حق و درست منحرف نشویم و کمک به دیگران و مهربانی با مردم را فراموش نکنیم.

امام موسی کاظم (ع) بعد از سال‌ها زندان و تحمل سختی‌ها، در نهایت در زندان هارون الرشید به شهادت رسیدند. شهادت ایشان نشان‌دهنده مقاومت در برابر ظلم و ستم است. حرم امام هفتم در شهر کاظمین در عراق، امروزه زیارتگاه میلیون‌ها نفر از دوستداران اهل بیت (ع) است.

//////////////

بیست و پنجم رجب سال روز شهادت امام موسی کاظم«علیه السلام»؛ امام هفتم شیعیان جهان درسال 183 هجری اسـت. درباره حبس امام موسی «ع» بـه دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می كند كه علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مك بوده اسـت زیرا هارون فرزند خود امین را بـه یكی از مقربان خود بـه امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتی هم والی خراسان بوده اسـت سپرده بودو یحیی بن خالد بیم ان را داشت كه اگر خلافت بـه امین برسد جعفربن محمد را همه ی كاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مكیان از مقام خود بیفتند.

جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بودو قایل بـه امامت موسی «ع» و یحیی این معنی را بـه هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را بـه نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا بـه وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی كند. گویند امام هنگام حركت علی بن اسماعیل از مدینه وی را احضار كرد و از او خواست كه از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می‌خواهد برود از او سعایت نكند.

علی قبول نكرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامی مال بـه او می‌دهند تا آنجا كه ملكی را توانست بـه هزار دینار بخرد. هارون در ان سال بـه حج رفت ودر مدینه امام و جمعی از اشراف بـه استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول «ص» گفت یا رسول الله از تو پوزش میخواهم كه می‌خواهم موسی بن جعفر را بـه زندان افكنم زیرا او میـــخواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و وی را پوشیده بـه بصره نزدوالی ان عیسی بن جعفربن منصور بردند.

عیسی پس از مدتی نامه اي بـه هارون نوشت وگفت كه موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز كاری ندارد یا كسی بفرست كه وی را تحویل بگیرد یا من وی را آزاد خواهم كرد. هارون امام را بـه بغداد آورد و بـه فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست كه امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون وی را بـه فضل بن یحیی بن خالد برمكی سپرد.

چون امام در خانه فضل نیز بـه نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را بـه سندی بن شاهك سپرد و سندی ان حضرت را در زندان مسموم كرد و چون ان حضرت از سم وفات یافت سندی جسد ان حضرت را بـه فقها و اعیان بغداد نشان داد كه ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد وی را در باب التبن در موضعی بـه نام مقابر قریش دفن كردند. تاریخ وفات ان حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.

//////////////

همچنین بخوانید: شعر کودکانه در مورد شهادت امام موسی کاظم

انشا در مورد زندگینامه امام موسی کاظم برای همه مقاطع

سخن آخر

امیدواریم از مجموعه ای که امروز برای شما در آلامتو تحت عنوان انشا در مورد شهادت امام موسی کاظم و زندگی نامه ایشان برای همه مقاطع تهیه کرده ایم لذت برده باشید و در صورت تمایل آن را با سایر دوستان و آشنایانتان به اشتراک بگذارید.