چگونه بدون حسرت زندگی کنیم؟

چه کنیم تا در آستانه مرگ ، پشیمانی نداشته باشیم؟

زندگی بدون حسرت

جملات و توصیه‌های زیادی وجود دارند که می‌گویند چطور زندگی کنیم تا وقت مرگ حسرت و افسوسی به دل نداشته باشیم. اما یک عامل وجود دارد که یک زندگی کامل و راضی‌کننده را درخود می‌گنجاند، و آن هم رفتن به دنبال حقایق زندگی‌تان است؛ این‌که با خودتان درمورد چیزهایی که می‌خواهید روراست باشید و از این آرزوها سربرنگردانید.

این تنها چیزی است که درد و زخم حسرت را خنثی می‌کند. در مورد این‌ نکات به‌خوبی و عمیق فکر کنید تا وقتی زمان ترک این دنیا رسید، هیچ حسرت و تاسفی در دل نداشته باشید.


چگونه بدون حسرت زندگی کنیم؟


هرگز بدون گفتن “دوستت دارم” کسی را ترک نکنید

این واقعا مهم است. مادر من سال گذشته فوت کرد و من هنوز می‌توانم میزان عشقی را که او در آخرین جمله”دوستت دارم” به من داشت احساس کنم. البته من هم به او گفتن دوستت دارم اما در آن لحظه آن جمله تقریبا یک اظهار سرگرم‌کننده بود.

او می‌دانست که این می‌تواند آخرین خداحافظی ما و آخرین”دوستت دارم” باشد، بنابراین با چنان قدرتی به من منتقلش کرد که هنوز هم گرمایش را احساس می‌کنم.


به آنهایی را که دوست دارید اهمیت بدهید

احتمالا در طول زندگی‌تان متوجه این نکته شده‌اید. رابطه‌ای به پایان می‌رسد و شما تمام دلایل دوست داشتن‌تان را به‌خاطر دارید. فرزندان‌تان شمارا ترک می‌کنند و شما با عشق و محبت یادتان می‌ماند که زمانی این خانه پراز خنده‌های آنها بود.

وقتی به انتهای زندگی می‌رسید، احتمالا به کسانی فکر می‌کنید که برای شما معنایی داشتند.

هر زمان که خاطره زیبایی را به یاد می آورید ممکن است با این حقیقت هم آزرده شوید که توجه و محبت کافی به فرد مقابل نداشتید.

در چشمان افراد مورد علاقه‌تان نگاه کنید، به آنها گوش دهید و حضورشان را در زندگی‌تان حس کنید. حتی یک دقیقه هم به آنها بی اهمیت نباشید، چون واقعا عشق، اولین هدف هستی و موجودیت ماست.


ساز خودتان را بزنید

بله درست است. عجیب و غریب باشید، لوس و گیج! هر چیزی که شادتان می‌کند باشید. با یک هیپی یا با یک دلال سهام ملاقات کنید. هرکاری که شادتان می‌کند انجام دهید. زندگی باید مال شما باشد، باید راضی‌تان کند.

این چیز مهمی است که مانع حسرت شما هنگام مرگ می‌شود.

کاری را انجام دهید که همیشه بخشی از ذات حقیقی‌تان بوده است. ممکن است معروف یا پولدارتان نکند، اما اگر واقعا رویاهای شخصی‌تان را دنبال کنید، این چیزها دیگر اهمیتی ندارند.


کارهای خوب بکنید

آیا تا به‌حال فرصت همدلی و مهربانی با کسی را داشته‌اید؟ یادم می‌آید دختری را دیدم که به‌نظرم دبیرستانی بود و گریه می‌کرد. واقعا دلم می‌خواست او را در بازوانم بگیرم و آرامش کنم اما خجالت می‌کشیدم.

این اتفاق ده سال پیش افتاد و من هنوز آن لحظه را به یاد دارم.

باید سعی‌ام را می‌کردم تا احساس بهتری به او بدهم، و اجازه دهم بداند کسی در آن لحظه حواسش به او است و اهمیت می‌دهد. نگذارید لحظاتی مانند این از دست شما بروند. ما در این دنیا هستیم تا هروقت لازم بود به همدیگر توجه و محبت کنیم.


کارهای خیرخواهانه انجام دهید

وقتی به پایان زندگی‌تان می‌رسید، آرزو میکنید که ای کاش کارهای بیشتری در این دنیا انجام داده بودید. میراثی واقعی‌تر از خوشی و خیرخواهی نیست که بتوانید برای دیگران باقی بگذارید.

این افراد هرگز شما را فراموش نخواهند کرد، و انگار شما زندگی آنها را به‌طرز شگفت‌انگیزی تغییر داده‌اید، بیشتر از آنچه خودتان بدانید. شاید هدف شما بودن در یادها نباشد اما به‌عنوان انسان در نهاد ما کمک به دیگران و مفید بودن وجود دارد.


رویاهای‌تان را زندگی کنید

این یک مسئله مهم و بزرگ است. در نسل‌های گذشته، انتخاب‌های محدودی برای زندگی رویایی وجود داشت. جامعه نسبت به ماهیت انسان و شخصیت زن و مرد، نگاه سیاه و سفید داشت اما امروزه دیگر چنین نیست، بنابراین آن عقاید را کنار بگذارید و طبق رویاهای واقعی‌تان زندگی کنید.

مهم نیست این رویاها تا چه حد درنظر دیگران، احمقانه یا غیرمنطقی باشند، این زندگی خود شماست. زندگی طبق رویاها برای‌تان لذتی وصف‌نشدنی به ارمغان خواهد آورد چون حتی با وجود ترسی که داشتید انجامش دادید.


نترس و جسور باشید

اتفاقات جادویی خارج از محدوده امن‌تان و چیزی که در زندگی می‌خواهید می‌تواند تحت‌الشعاع ترس‌های‌تان قرار گرفته و به چالش کشیده شود. توصیه من این است که کارهایی را بکنید که از آنها می‌ترسید.

حتی اگر در پایان پاداشی درکار نباشد، بدانید که ترس‌های شما بی‌اساس هستند. البته پیشنهاد نمی‌کنم از هواپیما بیرون بپرید، بلکه باید با ترس‌ها‌ی‌تان با اشتیاق روبرو شوید.

وقتی به انتهای زندگی برسید، همین پایان زندگی تنها چیزی خواهد بود که حسرتش را می‌خورید. چون با چیزی که بیشترین ترس را از او داشتید مواجه شده و برنده شدید!

همچنین بخوانید: کارهایی که باید انجام داد

حسرت های لحظه مرگ

مرگ DIE

«شما روزی خواهید مرد». شاید این ۴ کلمه، قدرتمند ترین کلماتی هستند که تا به حال به من گفته شده است.

مهم نیست در طول پستی و بلندی‌های زندگی چه قدر احساس جاودانگی می‌کنیم، همه ی ما باید روزی در چشم مرگ که منعکس‌کننده ی زندگی خودمان است، خیره شویم. مطمئناً زندگی پیچیده است. یک هدیه است.

اما اگر شما واقعا برای یک لحظه بیاندیشید، به احتمال زیاد در زمان ملاقات با بستر مرگ خود، یکی از این دو احساس را خواهید داشت: پیروزی و یا پشیمانی. خوشبختانه هر روز، روز بزرگی برای بهتر زندگی کردن است.

به گزارش آلامتو به نقل از مگلی؛ هر روز، یک روز عالی برای تغییر مسیر زندگی‌تان است تا مسیر زندگی خود را تعیین کنید.


  1. ای کاش خود را با دیگران مقایسه نمی‌کردم

تقریبا همه با این مسئله درگیر هستند، اما هیچ رفتاری مخرب تر از این نیست. به جای مقایسه ی خود با دوستان، خانواده، و یا ایده‌آل‌ها، ببینید تا چه حد به عنوان یک فرد تغییر کرده‌اید حتی اگر تغییر شما از دیروز رقم خورده باشد.


  1. ای کاش عمل می‌کردم و ایده هایم را فقط در ذهنم نگه نمی‌داشتم

به شما یک راز کوچک می‌گویم: هیچ «راه درستی» وجود ندارد. بسیاری از مردم، برای خواسته خود هیچ کاری انجام نمی دهند چرا که معتقدند خواسته هایشان با سرعتی که می خواهند، اتفاق نمی‌افتد.

بنابراین، آن رویداد رخ نمی دهد. چه چیزی بدتر از این است که هر روز زمانی را به رویای خود اختصاص دهید و شاهد پیشرفت حلزونی آن باشید؟

شما نمی‌خواهید زندگی‌تان را برای انجام چنین کارهایی تلف کنید. بهتر است به ایده های خود ایمان داشته باشید و برای اجرای آن ها تلاش کنید.


  1. ای کاش کنترل سرنوشت خود را بیشتر در دست می گرفتم

هر کسی که در اطراف شما است، تلاش می‌کند تا آن چه شما باید انجام دهید و یا فردی که باید باشید را به شما دیکته کند، اما این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که شما به آن ها اجازه ی این کار را می‌دهید.

هیچ ‌کس به جز خود شما اجازه ندارد تا ارزش شما را تعیین کند.

شما روزی عمیقا پشیمان می‌شوید اگر زندگی‌تان را صرف خشنودی جهان و اطرافیانتان کنید. در مورد خشنودی والدین، دوستان و یا کارفرمایان خود نگران نباشید.

شما همیشه باید در درجه ی اول، نگران خود باشید و به این توجه کنید که شما مانند هیچ کس نیستید.


  1. ای کاش منتظر نمی‌ماندم که «از فردا شروع کنم»

بهانه‌ها فراوان هستند چرا که بسیار آسان درست می‌شوند. ما همیشه دلایلی برای تنبلی و غیرفعال بودن خود پیدا می‌کنیم. این موضوع علتی شایع برای تاسف در زمان مرگ است.

چیزهایی که می‌خواهید فردا به انجام برسانید، با کمترین تلاش می‌توانستید ۵۰ سال پیش انجام داده باشید.


  1. ای کاش شانس بیشتری داشتم

ترس از رد شدن، مورد محبت قرار نگرفتن و یا حتی ترس از شکست در برابر ترس از مرگ، بی اهمیت شده و بدون تردید رنگ می بازند.

کاری که به دلیل احساس واجد شرایط نبودن برای آن، به دنبالش نرفتید و یا آن را رها کردید و یا حتی کسب و کاری که به آن اعتقاد داشتید اما به دلیل سنگین‌ بودن مسؤلیتش آن را شروع نکردید، می تواند برای شما در مقابل مرگ بی اهمیت شود.

اما به یاد داشته باشید که اگر این کارها را انجام می دادید، زندگی برای شما بسیار زیباتر می شد. از سقوط نترسید، زیرا عقاب در حالت سقوط اوج می گیرد.


  1. ای کاش به راهم ادامه می‌دادم

حتی اگر شما به اندازه ی کافی برای داشتن شانس شجاع باشید، «شکست» باز هم می تواند اتفاق بیافتد.

گاهی ترس از شکست، می‌تواند به پشیمانی بزرگی تبدیل شود.

هنگامی که شما اجازه می‌دهید فشار شکست بر علاقه و تلاش شما غلبه کند، در واقع یعنی شما شکست خورده اید. از شکست نترسید و اگر به راهتان ایمان دارید، برای رسیدن به هدف از هیچ تلاشی دست برندارید.


  1. ای کاش به دیگران می‌گفتم که چه قدر آن ها را دوست دارم

هر کسی می خواهد احساس قدردانی را در زندگی خود تجربه کند و مورد محبت دیگران قرار بگیرد، اما تعداد کمی از ما به دیگران می‌گوییم چه قدر از آن ها متشکر هستیم.

بنابراین اغلب ما در به دست آوردن عشق و هدیه دادن آن به افرادی که به آن ها اهمیت می‌دهیم، موفق نخواهیم بود. بهتر است همیشه به آن ها بگویید که دوستشان دارید، قبل از این که خیلی دیر شود.


  1. ای کاش به آن چه که داشتم، قانع بودم

داشتن پول بیشتر، به رسمیت شناختن بیشتر و … . ما همیشه بیشتر از چیزی که داریم، می‌خواهیم. تعداد بسیار کمی از ما قادر هستیم تا صادقانه گامی به عقب برداریم و تشخیص دهیم چیزی که داریم برای ما کافی است یا خیر.

همیشه خوب است که از زندگی چیز بیشتری بخواهید اما بدانید که در مرحله ی اول باید قدر آن چه را داریم، بدانیم.


  1. ای کاش بیشتر مراقب بدنم می‌بودم

جامعه ی امروز به ما می‌گوید: «مراقبت خود باشید». انتخاب سالم در تمام جنبه‌های زندگی مهم است. نخوردن تنقلات، سیگار نکشیدن و ورزش کردن، ۳ راه بسیار آسان برای شروع کردن است.


  1. ای کاش بیشتر به دیگران گوش می‌دادم

هر کسی فکر می‌کند تمام مدت حق با او است و هر کس عقیده دارد گاهی اوقات باید نظراتش را به دیگران تحمیل کند.

بحث و گفت و گو هیچ اشکالی ندارد، اما مهم تر از آن، این است که توانایی گوش دادن را هم داشته باشیم. خود را به گوش دادن به دیگران، بدون قضاوت کردن آن ها عادت دهید.

همچنین بخوانید: کارهایی که حتما باید تجربه کنید

  1. ای کاش کینه‌ای در دلم نگه نمی‌داشتم

زمانی که کسی به شما لطمه ای می زند، بسیار ناراحت کننده است و معمولا در این شرایط انسان دچار افسردگی و آزردگی خاطر می شود، به خصوص اگر آن شخص اهمیت زیادی برای شما داشته باشد. اما به یاد داشته باشید که کینه نگه داشتن در دراز مدت، لطمه ی بیشتری به شما خواهد زد.


  1. ای کاش بیشتر سفر می‌کردم

مردم اغلب فکر می‌کنند که «سفر» شامل رفتن به یک کشور خارجی و هزینه کردن چندین هزار دلار پول می‌شود. اما باید بدانید که شما می توانید در ماشین بنشینید، تا شهرهای اطراف یک ساعت رانندگی کنید و چیزی که پیش از این تجربه نکرده اید را کشف کنید. از هم اکنون شروع کنید و خودتان را در خانه زندانی نکنید.


  1. ای کاش بیشتر می‌خندیدم

شما خودتان را بیش از حد جدی نشان می‌دهید. همه ی ما کار می‌کنیم و مشکلات خاص زندگی خود را داریم. یکی از بزرگ ترین تاسف‌ های مردم در زندگی این است که زندگی را خیلی جدی می‌گیرند.

مطمئن باشید، رویدادهای بد لزوماً رخ می‌دهند. اما آن ها همیشه به آن اندازه که در ذهنمان فکر می‌کنیم، بد نیستند. زندگی سرگرم‌ کننده‌تر است اگر ما همراه با آن بخندیم؟


  1. ای کاش کارم را فقط در محل کار انجام می‌دادم و در خانه برای آن وقت نمی گذاشتم

انسان‌ها سخت کار می‌کنند تا برای آن هایی که دوست دارند، رفاه فراهم کنند. با این حال، اغلب در صرف زمان برای عزیزانمان کوتاهی می کنیم.

چرا که ما زمان بسیاری را برای درست کردن امور در محل کارمان صرف می کنیم و پس از آن نیز وقت خود را در منزل به انجام کارهای متفرقه و اداری می گذرانیم.

به یاد داشته باشید که وقتی می‌میرید کارتان هنوز هم وجود دارد، اما صندلی شما در خانواده خالی مانده و شاید بدتر از آن کسی بخواهد جای شما را بگیرد. پس بهتر است برای هر موقعیتی به اندازه ی ارزشش اهمیت بدهید و اجازه ندهید این اتفاق بیفتد.


  1. ای کاش با دوستانم قطع رابطه نمی‌کردم

از دسترس خارج شدن برای بسیاری از افراد یک امر ساده و طبیعی است، اما اغلب این کار از این ذهنیت که «آن ها با من تماس نمی‌گیرند، بنابراین دلشان برای من تنگ نمی‌شود» ناشی می‌شود.

اگر شما واقعا دلتنگ کسی ‌شوید و بدانید که طرف دیگر هم همین احساس را دارد، بسیار شگفت زده خواهید شد و احساس خوبی خواهید کرد.

پس بیایید پیش قدم شوید و اولین کسی باشید که تماس می‌گیرد، نامه می‌نویسد و یا به ملاقات می‌رود. با این کار، شما از کاری که کرده اید خوشحال خواهید بود.


  1. ای کاش از دنیای واقعی اطرافم آگاه‌تر بودم

باور نمی‌کنم در حال حاضر این یکی از بزرگترین نگرانی‌های مردم درباره ی بستر مرگشان باشد، اما برای نسل هزاره این یک پشیمانی بزرگ خواهد بود.

ما هر جایی که می‌رویم دائما به اینترنت متصل هستیم. این امر به‌طور ناخودآگاه ما را تشویق می‌کند تا زیبایی‌های اطرافمان را نادیده بگیریم.

گاهی لازم است از تکنولوژی ها جدا شوید و به اطراف و طبیعت دنیا نگاه کنید. بدون شک از آن چه که پیدا می‌کنید، نسبت به فضای مجازی بیشتر راضی می‌شوید.


  1. ای کاش اعتماد به نفس بیشتری داشتم

هر کسی شناختی از خود دارد، به خصوص افرادی که بسیار جسور و با اعتماد به نفس به نظر می‌رسند.

یک اشتباه بزرگ که افراد در زندگی می‌کنند، باور نکردن توانایی‌هایشان است. این شرم آور است، زیرا شناخت خود و ارزیابی توانایی ها، کاری بسیار آسان است. فقط نیاز دارید تا با خود صادق باشید و ارزش‌های خود را تأیید کنید.


  1. ای کاش به بصیرتم اعتماد می‌کردم

به صدای درونتان گوش کنید. متاسفانه، بسیاری از ما به صدای درون خود توجهی نمی کنیم و اغلب شکست می‌خوریم.

موارد بسیاری وجود دارد که در آن صدای قلب بلند است و به شما می‌گوید که واقعا چه آرزویی دارید. پس به آن گوش دهید.


  1. ای کاش با افراد بهتری دوست بودم

شما مستقیماً با افراد اطرافتان رابطه دارید و به گونه ای با آن ها احاطه شده‌اید.

اگر شما با احمق‌ها هستید، شانس بالایی دارید! که به یکی از آن ها تبدیل شوید. زیبایی زندگی در این است که آگاهانه انتخاب کنیم تا زمانمان را با چه افرادی و برای چه کاری صرف کنیم.

به دنبال افرادی باشید که همیشه با چالش، تشویق، و فشار باعث رشد شما می‌شوند.


  1. ای کاش برای رسیدن به خواسته هایم مبارزه می کردم

تعدادی از مردم در رویا پردازی و به تصویر کشیدن ذهنی زندگی خود خوب هستند، اما از عملی کردن یک طرح و به انجام رساندن آن ترس دارند. این کافی نیست که با صدای بلند و یا بی سر و صدا فقط در سر خود رویا داشته باشیم. شما باید آن ایده را از ذهن خود خارج کنید و به آن عمل کنید.

ما می‌توانیم در تمام مبارزات و جنگ‌هایی که زندگی به ارمغان می آورد نقش داشته باشیم، اما این بدان معنا نیست که نقش منفی داشته باشیم. مطمئنا سخت است، اما رسیدن به هر رویداد ارزشمندی این‌گونه است.

واقعا یک انتخاب ساده است: مبارزه برای تحقق ایده ها در حال حاضر و یا داشتن آرزو در لحظات پایانی زندگی. فقط شما می‌توانید تصمیم بگیرید.


نظر خود را بیان کنید