بخشش دشوار است و برای بهروزی شما ضروری و باارزش. اما گاهی رهاکردن احساساتی مانند گناه، شرمندگی و ناامیدی میتواند ترسناک باشد چون برای ما آشنا بوده و حس امنیت میدهند.
طی سالها فهمیدم “احساس گناه” بخش عظیمی از زندگی من شده و همیشه از این میترسیدهام که اگر خودم را ببخشم چه اتفاقی خواهد افتاد. اما چیزی که جای احساس ناامیدی و ناکامیام را گرفت، احساس خوبی بود که نسبت به خودم پیدا کردم، گاهی بیشتر و بیشتر به این حس خو میگیرم.
رسیدن به این حس، نیازمند انجام کارهای بسیار زیادی است، عادات روزانه، تمرین و پرورش و بالا بردن آگاهی. من روزهای خوب و بد دارم. چیزی که بیشتر از همه ارزش این فرایند را دارد این است که میتوانم به احساسات سابقم نگاه کنم و ببینم الان چه فاصلهای از آنها دارم. آن احساسات دیگر قدرت و نفوذ گذشته را روی وضعیت ذهنیام ندارند.
و اما گامهایی که من برای بخشش خودم و رهایی از حس گناه برداشتم:
مالک احساسات خودتان باشید.
اگر قادر نیستید خودتان را بابت چیزی ببخشید، آن را برای یک دوست قابل اعتماد بوضوح و رسا بیان کنید.
” من برای اینکه در تنیس خوب نبودم احساس گناه میکنم.”
” من برای پرخوری که کردم و باعث درد و ناراحتی که برایم شده احساس گناه میکنم.”
درمورد خودم، بارها این جملات را با صدای بلند گفتم و صفحات دفتر یادداشت روزانهام را پر کردم تا در نهایت تائید کردم که درموردش احساس گناه میکنم.
افکارتان را هماهنگ کنید و از خودتان توقعات غیرواقعی نداشته باشید.
انتظارات غیرواقعی را که از خود و اعمالتان دارید شناسایی کنید. برای من، این کار فوقالعاده سخت بود. من با نوشتن جملاتی که باور داشتم حقیقت هستند شروع به آنالیز افکارم کردم و سپس به آنها برچسب” حقیقت” یا ” تخیل” زدم.
چند نمونه:
ناراحت نبودن، از خود ، راضیام خواهد کرد. تخیل
باران میآید. حقیقت
همیشه باید اهدافت را آنقدر بزرگ تعیین کنی تا بتوانی به اهداف واقعیات برسی. تخیل
انجام کارهای کوچک خوب نیست و تو باید نقشه بزرگ داشته باشی. تخیل
تنیس را عالی بازی کردم. حقیقت
کامل نبودن، از ارزشم کم میکند. تخیل
به جای اینکه احساساتتان را عقب برانید، بررسیشان کنید.
هروقت به موضوعی که با آن در جدال بودهام فکر میکنم، درد شدیدی در سینهام یا گرهای در گلویم احساس میکنم. آگاه شدهام تمایلات فکری و نشانهها جسمی که داشتهام موجب احساس بدم بودهاند، نه خود موضوعی که در گذشته بوده.
این آگاهی به من اجازه داد وقتی این افکار به سراغم می آیند، روی تغییر واکنشهای جسمیام متمرکز شوم، به خودم تعهد دادهام هروقت احساس اضطراب کردم، نفس عمیق بکشم، مهم نیست در ان لحظه چکار میکردم. سه ماه طول کشید تا از آن واکنش جسمی رها شوم.
ناتوانی دربخشش شخصی یکی از موانعی است که در مسیر حرکت ما به سمت دوست داشتن خویش و موفقیت در زندگی ظاهر میشود. یادگرفتن بهترین عادات و شیوهها برای شاد بودن در آینده ضروری بوده و ارزش صرف وقت و انرژی را دارد.