آیا فکر می کنید که جهان به طور مداوم خواسته های شما را نادیده می گیرد و هرگز در بروز عشق واقعی موفق نخواهید شد؟ آیا تفکری منفی در مورد عشق دارید و ناامید هستید؟ در این مطلب از مجله آلامتو به 10 روش برای جذب کسی که دوستش دارید، می پردازیم، لطفا تا انتها با ما همراه باشید.
اگر فقط روی نکات منفی تمرکز کنید، جلوی شنیدن خواسته هایتان و تحقق آنها را می گیرید. این مهمترین چیزی است که شما باید اکنون آن را بخاطر بسپارید، اگر می خواهید یک زندگی عاشقانه داشته باشید هرگز فراموش نکنید: “آنچه را که ذهنتان معطوف آن است را جذب می کنید. اگر منفی فکر کنید، قطعا اتفاقات منفی و افراد اشتباه را جذب خواهید کرد.”
پس از ناامید شدن مکرر از روابط خود، تمایل دارید افکار خود را به سمت موارد منفی که در مورد آنها مشاهده کرده اید هدایت کنید.
وقتی دقیقا همان چیزی را که نمیخواهید به دست میآورید تعجب میکنید و نمیدانید که شما همه چیزهای منفی را جذب کردهاید، چون این تنها چیزی است که بر روی آن تمرکز کردهاید.
بنابراین اگر میخواهید عشق را با یک فرد خاص با استفاده از قانون جذب تجربه کنید، باید کل طرز فکر خود را تغییر دهید و تنها بر روی اتفاقاتی که میخواهید، تمرکز کنید.
با اندیشیدن به تمام ویژگیهای مثبتی که از طرف مقابل انتظار دارید، او را جذب خواهید کرد. بنابراین شما فقط به نکات مثبت و آنچه واقعاً می خواهید جذب کنید فکر خواهید کرد و اینگونه موفق خواهید شد.
شما میتوانید همه آن چیزهایی را که میخواهید داشته باشید! مهمترین چیز این است که باور کنید و صبور باشید.
شما باید باور داشته باشید که جهان و کائنات همه چیزهایی که ذهن خود را به آن معطوف کنید برای شما به ارمغان می آورد.
10 مرحله برای تجربه عشق با یک فرد خاص با استفاده از قانون جذب به شرح زیر است:
تمام انرژی خود را به جای آنچه نمی خواهید، به آنچه می خواهید هدایت كنید
شما به چیزی که در مورد آن فکر میکنید تبدیل خواهید شد. افکار شما قدرت ایجاد دنیایی را دارند که در آن زندگی میکنید و وضعیتی که در حال حاضر در آن هستید، بازتاب افکار و خواستههای شما است.
اگر میخواهید اوضاع را بهبود بخشید، باید مسئول ذهن خود باشید. شما باید تمام فکرهای منفی که ذهن شما را اشغال کرده، را حذف کنید.
گذشته خود را به همراه اشتباهاتی که در آن رخ داده فراموش کنید. به یاد داشته باشید که افکار شما مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کنند، یعنی هم میتواند دوست شما باشد و هم دشمنتان.
افکار شما به انرژی تبدیل می شود و هر نوع انرژیای را به جهان بفرستید، به خودتان برمی گردد.
با این تفاسیر آنچه شما باید انجام دهید این است که به جای ترس و چیزهای منفی که از آن وحشت زده شده اید، بر عمیق ترین آرزوهای خود تمرکز کنید و همه مواردی را که به نوعی می توانند بر خواسته های واقعی شما و امید به دستیابی به آنها تأثیر بگذارند را فراموش کنید.
تبدیل به شخصی شوید که می خواهید جذبش کنید
یکی از بزرگترین تصورات غلط این است که شما به سادگی زندگی خود را همان طور که به آن عادت داشتید، به امید و انتظار یک تغییر ادامه دهید.
در حالی که این تا حدی درست است، شما باید این را نیز درک کنید که باید به شخصی تبدیل شوید که می خواهید جذبش کنید. اگر خودتان آن چیزی نباشید که از دیگران انتظار دارید، هرگز موفق به ابراز عشق با یک فرد خاص نخواهید شد.
اگر آسیب دیدید، از اول شروع کنید، برخی سرگرمیهای جدید پیدا کنید، دوباره خود را کشف کنید و روحیه خود را شارژ کنید.
اگر بدون کار کردن روی خودتان صبر کنید تا خود به خود اوضاع درست شود، هرگز آنچه را که در تمام این مدت به آن فکر کرده اید دریافت نمی کنید.
به شخصی تبدیل شوید که می خواهید جذبش کنید، با این کار کائنات اقدام شما را به رسمیت خواهد شناخت و با هر چیزی که تا به حال میخواستید و حتی بیشتر، به شما پاداش خواهد داد.
در مورد نوع رابطه و پارتنری که می خواهید با او باشید، صریح و روشن باشید
واضح بودن در مورد نوع رابطه و کسی که میخواهید جذب کنید بیش ترین اهمیت را دارد. آیا میخواهید رابطهای براساس احترام متقابل و قدردانی ایجاد شود؟ آیا یک رابطه میخواهید که مثل یک گل زیبا رشد کند و هرگز پژمرده نشود؟
خواسته هایتان را با صدای بلند بیان کنید. در صورت نیاز، آن را بنویسید و از همه مهمتر، به آن ایمان داشته باشید.
از گفتن و نوشتن آرزوهایتان خجالت نکشید. همه آدمها خواسته های مشترکی ندارند و این کاملا طبیعی است. بنابراین، اگر پاتنری میخواهید که معیارهای شما را داشته باشد، معیارهایتان را کاملا مشخص کنید و هرگز فکر نکنید که انتظارات شما چیزی است که نمیتواند برآورده شود، فقط کافیست صبر کنید و ببینید که چطور به همه آن ها خواهید رسید.
بر روی احساس نتیجه نهایی تمرکز کنید
بعد از روشن شدن انتظارات تان و نوع رابطه ای که آرزو دارید، گام بعدی تمرکز بر احساس پایانی است.
حالا این یعنی چی؟ این یعنی اینکه شما باید وانمود کنید (بله، تظاهر کنید) که در حال حاضر تمام آنچه انتظار دارید دریافت کنید را در اختیار دارید. من می دانم که احمقانه به نظر می رسد اما این روش رسیدن به چیزی است که می خواهید. اگر می خواهید تغییر را ببینید، باید به آن تغییر تبدیل شوید.
بهترین راه برای انجام این کار، مدیتیشن روزانه و تصور خودتان کنار کسی که دوستش دارید، است. تصور کنید که در حال حاضر در رابطه ای هستید که طبق استانداردهای شما سفارشی سازی شده است و در مورد نحوه ایجاد آن فکر کنید.
وقتی تصور می کنید همه این اتفاقاتی که می خواهید در آینده خواهد بیفتد، اکنون اتفاق افتاده، چه احساسی دارید؟
آیا احساس خوشحالی میکنید و در مورد آن هیجانزده هستید؟ هیچ احساس اشتباهی وجود ندارد. فقط به عمیقترین افکار و احساسات خود شیرجه بزنید و در آن غرق شوید.
بگذارید آنها شما را ببلعند و در حالی که این کار را انجام میدهید تصور کنید که این چیزی نیست جز حقیقتی که منتظر شماست.
جلوی باورها و اعتقادات محدودکننده را بگیرید
اگر سخت تلاش کرده اید که همه کارها را به صورت قدم به قدم همانطور که در قسمت بالا گفتیم، انجام دهید و هنوز با شیاطین درون خود که به طور مداوم باورهای ناامیدکننده و محدودکننده را به شما القا میکنند، می جنگید، باید تلاش کنید تا آنها را نادیده بگیرید.
در صورتی که به این فکر میکنید که عقاید محدود کننده واقعا چه هستند، باید بگویم که آنها باورهای منفی هستند که شما را از فکر کردن مثبت و تمرکز بر هدف نهایی منع می کنند. به عنوان مثال، یک عقیده محدود کننده این تفکر است: “من به این دلایل موفق نمی شوم به آن شخص خاص عشقم را ابراز کنم”، یا “من فکر می کنم که لیاقت آن را ندارم زیرا …”
راه حل مشکل شما نوشتن همه این باورهایی که مانع رسیدن شما به هدفتان می شود و تایید مجدد اهداف تان است.
تأیید مجدد یعنی این که با خود بگویید: “من در ابراز عشق با آن شخص خاص موفق خواهم شد و هیچ چیز مانع من نخواهد شد.”
بعد از نوشتن آن، هر روز چند بار آن را بخوانید تا همه باورهای منفی را به مثبت تبدیل کنید. اگر در این کار مصمم باشید، خواهید دید که چگونه اوضاع به سرعت تغییر خواهد کرد، بدون اینکه حتی متوجه شوید.
یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید
بله. برای اینکه بتوانید قدرت قانون جذب را تجربه کنید، ابتدا باید یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید.
نفرت و انزجار نسبت به خودتان و یا دست کم گرفتن خودتان با تلقین احساسات منفی، بزرگترین دشمنان شما در هنگام جذب عشق هستند.
یادگیری دوست داشتن خودتان از اهمیت ویژهای برخوردار است و شما نباید آن را بدیهی تلقی کنید.
اگر با این مشکل روبرو هستید و نمی توانید خودتان را دوست داشته باشید، هر آنچه که در مورد خودتان شما رااذیت می کند بنویسید و سعی کنید رویدادهای گذشته که می تواند بر چنین نتیجه ای تأثیر بگذارد، را به یاد بیاورید.
مشکلات، گذشته و چیزهای اطراف شما تعیین نمی کند که شما چه کسی هستید. شما گذشته خود یا چیزی که دیگران درباره شما میگویند، نیستید. شما باید هر آنچه که هستید را دوست داشته باشید.
احساس عشق در بالاترین طول موج ارتعاشی قرار دارد و هرچه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید، به راحتی قادر خواهید بود چیزهایی را که می خواهید جذب کنید.
بله، به همین سادگی است. به سطح دوست داشتن خودتان فکر کنید و اگر آن قدر که باید راضی نیستید، روی آن کار کنید، به شما اطمینان میدهم که اگر خودتان را دوست داشته باشید، اتفاقات بزرگی خواهند افتاد.
به کائنات اطلاع دهید که شما برای برآورده شدن خواسته های خود آماده هستید
گام بعدی این است که به جهان بفهمانید که برای دریافت خواسته ها و آرزوهایتان آماده هستید.
برای این کار باید باور کنید که آماده هستید و برای باور داشتن باید روی یک ورق کاغذ این جمله بنویسید یا با خود تکرار کنید: “قلب من باز است و آماده پذیرش خواسته هایم هستم.”
اگر هنوز برای برآورده کردن خواستههای خود آماده نیستید، خودتان به آن پی خواهید برد و ندای قلب تان شما را آگاه خواهد کرد. در صورتی که آمادگی دریافت خواسته هایتان را ندارید باید روی خودتان کار کنید تا به این درک و پذیرش برسید.
دریافت آنچه می خواهید به این معنی است که شما باید از خود مایه بگذارید تا لیاقت آن را داشته باشید و بهترین هدیه ای که می توانید به خود و دیگران بدهید بهترین نسخه از خودتان است و این دقیقاً همان چیزی است که کائنات انتظار دارد شما انجام دهید.
به تاییدهای روزانه پایبند باشید
مشارکت در تاییدهای روزمره چیزی است که به شما کمک می کند با آنچه می خواهید، پیوند و اعتقاد قوی تری در افکار خود ایجاد کنید. برای ابراز کردن عشق به یک فرد خاص، باید اهمیت درگیر شدن در تاییدهای روزانه را درک کنید.
در حالی که در محل کار، خانه، در سالن بدنسازی یا با دوستان خود مشغول پختن ناهار یا موارد مشابه هستید، کلمات زیر را تکرار کنید: “من در جستجوی عشق هستم”، یا “من من به دنبال عشق بی قید و شرط هستم و جهان آن را برای من فرستاده است.”
اگر با تمام وجود و ذهن خود آن را باور داشته باشید، این اتفاق می افتد. تاییدات روزمره به عنوان یک واسطه بین شما، خواسته های شما و جهان عمل می کنند.
همچنین سعی کنید این جملات را هر روز در ساعاتی مشخص تکرار کنید تا روند آن سریع تر طی شود. وقتی این کار را هر روز همزمان انجام می دهید، آن را به روش با کیفیت تری انجام می دهید زیرا این کار باعث ایجاد نیروی انرژی قوی تری می شود.
در جلسات تجسم شرکت کنید (با در نظر گرفتن تمام حواس خود)
همانطور که تمرکز روی نتیجه نهایی مهم است، شرکت در جلسات تجسم بصورت روزانه نیز از مواردی است که باید توجه ویژه ای به آن داشته باشید.
چطور این کار را میکنید؟ بهترین راه برای انجام این کار این است که تمام حواس خود را به آن معطوف کنید.
چیزهایی را که میخواهید را تصور کنید. در مورد عشقی که میخواهید جذب کنید، تصور کنید که کنارش نشسته اید و در حال گفتگو هستید. همه حرفهایی که دوست دارید از او بشنوید را در خیال تان تجسم کنید.
بله، شما باید رویای خود را زندگی کنید تا بتوانید آن را به دست بیاورید.
آرام باشید و باور کنید که موفق خواهید شد
آرام باشید و ایمان داشته باشید. این دو مواردی هستند که از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند زیرا از همه سخت تر هستند.
من می دانم حفظ آرامش در این شرایط چقدر سخت است، اما این لازمه انجام این کار است. اگر آرام باشید و باور کنید که موفق خواهید شد، موفق خواهید شد.
اگر به هر دلیلی موفق به ابراز عشق با آن شخص خاص خود نشدید، هرگز ناامید نشوید. باور کنید که جهان می خواهد از شما محافظت کند. گاهی اوقات کائنات به این دلیل که خواسته های شما برای شما خوب نیست، خواسته های شما را برآورده نمی کند.
اگر آن شخصی که به شدت سعی در جذب آن دارید برای شما مناسب نیست (حداقل در این بازه زمانی)، نباید از آن ناامید شوید. برعکس، شما باید خوشحال باشید زیرا خود را از یک شکست عشقی احتمالی در آینده نجات داده اید.
اگر تمام تلاش خود را برای تحقق بخشیدن به خواستههایتان انجام داده اید، بدانید که زمانی که وقت مناسبش فرا برسد، این اتفاق خواهد افتاد.
124 دیدگاه
سلام برو بچ امیدوارم حالتون خوب باشه من یه راهنمایی ازتون میخواستم لطفا راهنمایی کنین من یه دخترم و دختر دیگه رو دوست دارم که واقعا براش میمیرم و همکلاسیمه چندین بار بهش گفتم دوسش دارم ولی عکس العمل خاصی نشون نمیده ولی رفتارای مشکوکی داره مثلا انگار بعضی وقتا حسودی میکنه ولی به روی خودش نمیاره و سعی میکنه اونم حرص منو دربیاره به نظر خودم دوسم داره ولی شک دارم مطمن نیستم شایدم ازم متنفر باشه و من دوست دارم همینجور که من دوسش دارم دوسم داشته باشه لطفا کمکم کنین واقعا نیاز دارم و انگار دختریه که نمیتونه احساساتش رو بیان کنه سختشه نمیدونم این دلیلش باشه یا نه
لطفا راهنمایی کنین
سلام رفقا چطورید من ی دختر ۱۲ساله ام و عاشق پسر خالمم که تقریبا ۵سال ازم بزرگتره
و کسایی ک میگید این ی حس الکیه شما اصن میفهمید عشق چیه؟ من از ۹سالگیم دوسش دارم و یجورایی اونم دوسم داره احساس میکنم البته
ما تا ۹سالگی من همش ب هم فحش های زشت میدادیم و شب و روز داشتیم دعوا میکردیم تا اینکه عاشقش شدم
الان اون توی ی شهر دیگه زندگی میکنه و خونوادش مثلا ماهی یکبار میان اینجا اما اون نمیاد نمیدونم دردش چیه ب خاطر کارشه یا ن
خلاصه من قلبم داره ایست میکنه از دوریش نمیتونم تحمل کنم
کارای مشکوک اون: میاد پیشم میشینه تکون نمیخوره هرجا میرم میاد. نمیزاره هیچ دختر دیگه ای غیر از من بره تو اتاقش. بعضی وقتا وقتی با پسرای دیگه حرف میزنم حسودی میکنه یجورایی عصبی میشه
ی بار داشتم با یکی از دوستام و پسر خالش بازی فری فایر میکردیم پسر خاله دوسم رفیق بچگیمه هنوز تا حدودی حرف میزنیم
بعد خیلی حسودی میکرد این بنده خدا
بعد ی بار رفتیم کشتی وایکینگ ها اون یکم ترس از ارتفاع داره ولی من ندارم
از پشت یجورایی بغلم کرد میگفت باید بیای پیش من بشینی بعد سخت دستمو گرفته بود بعد با هیچ دختر دیگه ای غیر از من زیاد حرف نمیزنه ولی با ی دختر خاله دیگم ک همسن خودشه خیلی راحته
حالا از اونور پسر داییم و ی پسر خاله دیگم ک حس میکنم روم مراش دارن این وسطن دوتاشون یکم ازم کوچیکترن
پسر خالن زیاد ن ولی پسر داییم خیلی بهم میچسبه و مامانش هم میگفت از هیچ دختری خوشش نمیاد غیر از من
ی بار رفتم خونه همون پسر خالم ک ازم کوچیک تره بعد دوتاشون اومدن دو طرفم دارن ب گوشیم نگاه میکنن ک دارم چیکارمیکنم
یجورایی دعواشون شد
ی بار پسر داییم تو جمع خانوادگی داشتم ب گوشیم نگاه میکردم یجورایی سرش و گذاشت رو شونم و میگفت چیکار میکنی و دوباره چند روز پیش رفتم خونشون پاهام و گذاشتم رو مبل یهو پامو گرفت انگار پامو بغل کرده بود ولم نمیکرد
حالا این دوتا این وسطن
منم پسر خاله بزرگمو دوس دارم دیگه دارم از دوریش دق میکنم
لطفا راهنمایی کنیدددددد
ممنون
و ببخشید طولانی شد
من یک دوست به اسم امیرعلی و عاشق یک دختری شده که اسمش هست فاطیما و یک بار باهم رل زدن ولی بعد سه روز از هم جدا شدن و گفتم چرا جداشدنی گفت تو یکی دیگری دوست داری ولی من امیر علی رو میشناسم تا حالا به جز فاطیما رل نزده
یکی هست مجتمع که اسمش هست زینگ گفت اونه دوست داره ولی من فهمیدم این دوتاه جدا شدن خیلی ناراحت شدم ما ۳ تا توی یک کلاس هستم و اون میگه روی نیم کت من نشین بهت میگم.و امیر علی چند بار شمارو رودیواری نوشت و گفت رل میخوام امیرعلی خیلی فاطیما دوست به نظر من دوستم امیر سام اون دو تا امیر علی و فاطیما رو یک بار بهم هول دادیم که بهم بخورن و عاشق هم دیگه بشن فاطیما رل زده ولی میگه ولش می خوان بکنم من فاطیما گفتم امیر علی تو رو. دوست ولی تو اون رو دیگه باهاش گرم نیستی ولی جواب نداد امروز بهم گفت بیا و گفتمی خواستم یکبار دیگه بهش فرصت بدم ولی یکی من. دوست داره من توی دوراهی هستم دلم می خواد بهترین دوستم رو خوشبختی این رو بشناسم من امیرعلی رو بیشتر۶ سال می یشناسم من همیشه تو خونه گوشی بازی می کردم ولی نمی دونستم توی مجتمع ما هست خلاصه۵ سال نیم من دیدمش وی تو یک کلاس هستیم و کنار هستیم و به اون تقلب می روسوندم وخیلی رفیق مشتی بودیم تا یک روز من فاطیما رو دیدم و گفتم هی چرا این دوتا نمی رسند بهم آنقدر فکر کردم نمیدونم امیر علی میبینی یا نهولی دلم میخواد پیشهم. بشین امیرعلی ششم هست و من ششم و فاطیما ششم
امیر علی آزمون ۶ روز بزرگ تر هست و فاطیما نمی دونن چه سالی هست فکر کنم ۹۰ باشه
من عاشق دختری شدم که اندازه خودمه ولی اصلا روم نیست بهش بگم یه احساسی دارم که اینگار اونم منو دوس داره❤️ولی اصلا روم نمیشه بهش بگم
سلام من عاشق دختری شدم که ازم دو سال کوچیکتره تو کلاس زبان با همیم من ۱۳سالمه روانیشم دیوونشم عاشقشم میگیرم براش ولی….. میترسم بهش بگم چون تو گروه واتساپ شماره مامانمو داره هالا باید چی کالر کنم لطفا کمک کمین
سلام من
از عشقم خیلی دورم اما یه روزی تو بیرون دیدمش داشتم دیوونه میشدم به نظر شما چطور میشه فراموشش کرد ؟
تازگی ها عاشق یکی از این دورو وریام شدم که خیلی علاقه شدید بهش دارم اون اوایل اونم میگف عاشقتم دوستت دارم منم همینطور ولی انگار عوض شده یا اینکه داره لوس بازی در میاره نمیدونم ولی اصلا خوب نیستش دوست دارم فشارش بدم ولی تازگی ها بد دهنی ام باهام میکنه و بهم پیام داد که دیگه باهاش حرف نزنم و این حرفا بلاک کرد چهار شبه دارم خوابشو میبینم که پیششم ولی نامرد یکم احترام به احساس نمیزارع خودش مطمئنم دوسم داره ولی غرورش نمیزارع بگه
من تو یه خانواده مذهبی بزرگ شدم و از همون بچگی پسر عموم خیلی دوسم داشت هر وقت همو می دیدیم هر جا میرفتم دنبالم میومد و همیشه هر وقت پسر عمه هام و … ازیتم میکردن ازم دفاع میکرد و حتی یه بار به خاطر من از دست رفیقاش بدجور کتک خورد . تا وقتی ۹ سالم شد و داشتیم با هم بازی میکردیم بهم غیر مستقیم گفت که خیلی دوسم داره و الان بعد ۳ سال از اون موقع بازم همش هر وقت پیش همیم دنبالم میاد و رفتار هاشو تکرار میکنه و حتی شدید تر هم شده
منم دوسش دارم و پسر خوبیه اما فاصله سنیمون خیلی کمه و فقط ۲۶ روز ازم بزرگ تره . من چون خیلی شندیم که فاصله سنی باید بیشتر از ۲ سال باشه خیلی مردد شدم و این خیلی عذابم میده خیلی و همش تو خودمم و کسی حرف میزنه متوجه نمیشم و انگار تو یه عالم دیگه ام .
اشکال داره فاصله سنیمون کم تر از ۲ سال باشه؟
سلام نظر شما هارو خوندم واقعا همه ی ما عاشق میشیم میخواستم درمورد خودم بگم دختر تنهایی هستم اسمم فاطمست یازده سالمه شاید بگید کوچیکه و از اینجور حرفا ولی عشق ربطی به سن نداره دختر تنهایی هستم کلاس اول بودم دوسال عاشق یه پسر بودم به نام امیر تصمیم گرفتم بهش بگم اما بیرحمانه دلمو شکوند بدجور بهم گفت کی عاشق تو میشه تو خیلی زشتی با هر حرفش قلبم بیشتر شکسته شد با اخرین حرفش بدجور قلبمو شکوند اون گفت با بهترین رفیقم تو رابطست واقعااا من بدجور قلبم شکست خب بگذریم حدودا چند سالی شده بود ومن کلاس پنجم رفتم و تو شهر دیگه رفتیم تو این شهر باز عاشق شدم پسره هم همش دور ور دخترا میچرخید بنظر میومد پسر خوبی نیست فراموشش کردم باز عاشق شدم ولی از دستش دادم باز عاشق برادرش شدم اونم از دست دادم لزبین شدم عاشق همکلاسیم شدم بهش گفتم ولی اونم بیرحمانه باهام رفتار کرد تصمیم گرفتم عاشق نشم الان شاید با خودتون بگین چقدر عاشق شده این این با این سن کم ولی من بخاطر همون عشق اولیم اینطور شکسته شدم چون هربار عاشق میشدم میگفتم اره من به این یکی میرسم و منو دوست داره ولی نه همشون منو با بیرحمی ول کردن هر روزم گریست پدرم همش دعوام میکنه مادرم طلاق گرفته الان خیلی ننمگم
به انگلیسی خیلی اهمیت میدادم پددرمو مجبور کردم منو ببره کلاس رفیقام همش درمورد یه اقایی میگفتن که واقعا جذابه اینا و استاده و زبان یاد میده میگفتن همه دخترایه زبان روش کراشن دوست داشتن اون پسر رو ببینم یا اون اقا رو ببینم میگفتن بیست سالشه تا یروز رفتم زبان پیش رفیقام که یه اقای وارد اموزشگاه شد و سلام کرد خیلی مرد خوبی بنظر می رسید داشت از جلوم رد میشد نگاهم که کرد یه حسی بهم گفت ارهه این همون مردیه که رفیقات درموردش میگفتم رفیقام گفت فاطمههه اوناهاش این همون مردست
گفتم اها بعد رفیقم گفت روش کراش نزدیی
خودمو به کوچه علی چپ زدم گفتم نهه بابا این کجاش قشنگه خیلی هم زشته
یکی از رفیقام عاشقشه من حدود. میومدم اموزگاه یه چندباری دیده بودمش مجذوبش شده بودم ولی نمیدونم چرا ناراحتم که چرا استاد من نشد
رفیقام میگن که رل داره
و وقتی به این فکر میوفتم ناراحت میشم
تا یروز رفتم زبان وارد که شدم
مادرش تو اموزشگاست یعنی مراقبت مکنه از اموزشگاه اون مرده هم اسمش حسینه
حسین نشسته بود رو میز بعد من وارد شدم گفتم سلام یه پسری ادایه منو در اورد که حسین به پسره گفت خجالت بکشششش
نمیدونم چرا خوشحال شدم تو چشماش نگاه کردم
خیره شده بودیم به هم چشماش قرمز بود انگار ناراحت بود از یه چیزی فکر میکردم عاشقش نیستم
رفتم به رفیقم که عاشقش بود گفتم ببین حسین امروز ناراح بود داشتم کاری میکردم که رفیقم به حسین برسه من روزایه فرد میرم زبان ولی رفیقم روزایه زوج خدارشکر با من نیست خلاصه یروز با همه ی روزا فرق میکرد بدجورر من همیشه هسفری میزارم تو گوشم خلاصه وارد اموزشگاه شدم دیدم حسین نیستش گفتم حتما دیر کرده ولش کن
داشتم میرفتم سمت کلاسم که سرم تو گوشی بود نزدیک بود به یکی بخورم سرم اوردم بالا با صورت حسین مواجه شدم همینطور خیره شده بودیم به هم که من. ولش کردم رفتم تو کلاس و فهمیدم که عاشقش شدم
خلاصه وقتی وارد کلاسم شدم هسفری رو در اوردم که شنیدم مادرش به حسین گفت دختره رو دوست داری؟
حسین گفت نه بابااا
بعد مادرش گفت چرا خوبم معلومه دوسش داری
پس اگه دوسش نداری چرا اونکارو کردی
من گیج داشتم به حرفاشون گوش میدادم
واقعا برام تعجب داشت که چیکاری برای من کرده
نمیدونم چم شده بود خیلی خوشحال بودم چون واقعا دوسش دارم از ته دلم این اولین بارم بود که بدحوری عاشق یکی میشم
اونروز گذشت دیروز بود رفتم زبان ندیدمش تو کلاسم نشستم از پنجره داشتم نگاه میکردم که دیدم حسین امد داشتم نگاه میکرد که چشم تو چشم شدیم یهو رومو کردم اونور
اونم رفت تو کلاس که بچه هارو درس بده
بعد اینکه کلاسم تموم شد
یکی از همکلاسیامو دیدم پیشش ایستادم بهش سلام کردم
که حسین از کلاس امد بیرون که به پسرایی که نشسته بودن سلام کرد یه نگاهی به من کرد چیزی نگفت
از اونروز تا حالا بدجور عاشقش شدم
شمارشو دارم بهش پیام دادم گفتم چقدر بیوت خوبه بعد گفتم وایی اشتباه کردم چون تو گروه زبانی فکر کردم رفیقمی
پیامم دوتا تیک خورد ولی تیک ابی نخورد گفتم حتما واتساپشو جوری دیگه کرده
ولی اصلا جوابم نداده خوبکاری میکنه جواب نداده چون کلی دختر مزاحمش میشن
هعی من به خودم قول دادم اگه اینو از دست دادم
دیگه هیچوقت عاشق نشم هیچوقتتت
امیدوارم بهش برسم بدجوری عاشقش شدم
سلام
من زینب هستم ۱۴سالمه
عاشق پسری شدم که نمیتونم ازش دست بکشم
کلا از لحظه ای که دیدمش دوسش دارم
بدرجور عاشقشم
اما نمیدونم اون دوسم داره یا نه ولی من تا اخر عمرم بیاد بگه بمیر میمرم فقط لب تر کنه من هر کاری انجام میدم
تا حدی دوسش دارم که غرورمم زیر پا میزارم
اون کسی که دوسش دارم هم سن خودمه ولی چند ماه ازم بزرگ تره اینش اصلا برام بهم نیست
از بچگی میشناسمش تو مدرسه همکلاسیم بود
خلاصـــــــــــــــــــــــہ اینا برام مهم نیست
اینو میدونم که از قرطی بازی و اینجور چیزا خوشش نمیاد و فقط فکرشو به درسش و کارش داده
رل و رفیق نداره
سه برادرن دومین بچه ی خیلی هم خوشگله
البته خوشگلیش برام بهم نیست چون دلش پاکه و اخلاق مؤدبانه ای داره دوسش دارم من خودم اولین بچه ام یه خواهر هم سن خودم دارم
دِله دیگه عاشق میشه کاریش نمیشه کرد
نظرات زیادی از دوستان و خوندم خیلی هم ناراحت شدم امید وارم که به هر چی میخوایین برسین
دوستان من این قَضیه ی عاشقی و نمیدونم چرا به پدر و مادرم نمیتونم بگم ولی همه ی دوستام و خواهرم این عشق و میدونن
دوستان عزیز به نظر شما این عشق و به خانوادم بگم
میترسم
به نظرتون به عشقم بگم میترسم که بگه دوسم نداره
حتی نه اون شماره منو داره نه من شماره ی
اونو
دلم میخواد شمارشو داشته باشم
دوستان عزیزم به نظر شما من بهش بگم دوسش دارم یا بمونم خدا ما رو بهم میرسونه یا نه
دوستان عزیزم لطفا نظراتتونو بهم بگین
اگه کسی عاشقت باشه هر راهی رو استفاده میکنه تا به دستت بیاره
عشق واقعی یعنی رابطه خیلی عمیق بین دو نفر که هر کاری واسه رسیدن به هم انجام میدن اگر رسیدن به عشقت خطرم باشه باید اون راهو بشکنی من به عشق اعتقاد نداشتم ولی الان کسی رو دارم که هر دوتانون حاضرینم واسه رسیدن به هم جونمونو بدیم
امید وارم همه ی عاشقا به هم برسن
سلام دوستان
من دوساله عاشق پسری شدم که واقعا از ته دل دوصش دارم نه بخاطر قشنگی نه بخاطر ……. واقعا خیلی دوصش دارم اون روز اولی که عاشقش شدم رفت با دختری دیگه ای رل زد من واقعا خیلی ناراحت شدم اون منو میشناسه چون یکی از دوستاش دوصم داره و اون پسره به کراشم گفته که اون منو دوصت داره من تا شبا بهش فک نکنم و با خودم حرف نزنم خوابم نمیبره و عین اینایی شدم که افسردگی دارن توروخدا یکی بهم بگه باید چیکار کنم بهش برسم خیلی خیلی دوصش دارم توروخدا کمکم کنید ممنون میشم❤
ی نفر هس ک اول خیلی دوسم داش اما الان کم شده
من این دوس داشتنو زیاد تایید نمیکنم ک واقعی باشه
هرزگاهی همو میبینیم اما من زیاد محل نمیدم از نظرم کسی ک عاشقه باید تمام تلاشش بکنه تا ب یکی بفهمونه دوسش داره
البت من ک خیلی وقته فهمیدم آما از نظر من بخواید بدونید
اولاش نمیتونست بگه ب یکی دیگ گف
بعد اوم ب من گف آما بعد از مدتی هیچ واکنشی نشون نمیده در همون چن دقیقه ای ک منو میبینه فقط نگاهم میکنه
والا چی بگم
من ک ن تا حالا این حس رو تجربه کردم و خداکنه هم هیچ وقت تجربه نکنم
از این حس ب شدت میترسم و ب جرعت میتونم بگم ازش خوشم نمیاد
حالا نمیگم ک عشق رو ندیدم اما در خودم حسش نکردم
از نظر من هر کسی یکی دوتا عاشق داره مخصوصا دخترا
دیدم ک میگم
سلام خسته نباشید من عاشق دختر عموم شدم خیلی دوسش دارم نمیدونم اون دوسم داره یا ن بهش اس داپم گفتم ک دوستت دارم ولی هیچی نمیگه این دو سه ماه ک هست در ارتباطیم ومن گفتم ک دوست دارم ولی هیچی نمیگه و اون در جواب نمیده گفتم بهش ک جوابمو بده اگه دوسم نداری هم بگو ولی بازم هیچی نمیگه میگه سال بعد جوابتو میگم اخه من ناکی صبر کنم مردم الان شما بگین من چی بگم با چ کلمه به زبان بیارم چی بگم
سلام شاید باورتون نشه من از 7 سالگی عاشق پسر عموم هستم و نمیدونم چیکار کنم تامیبینمش خیلی خوش حال میشم اون 14 سالشه و من 10 نمیدونم باید از فکرم بره بیرون یا بزرگ شم و بهش بگم نمیدونم دوسم داره یا نه ولی روم غیرت داره.
من 17ساله عاشق یکی از فامیلامون شدم یعنی از 11سالگی نمیتونم به پسره بگم چون خانوادم منو زنده نمیزارن اگه بفهمن پسره هم محل نمیده
یعنی فاک به این زندگی
میشه بگید چیکار کنم؟
من 13 سالمه و خیلی بیش از حد و در حد مرگ عاشق رلم شدم و اصن خیلی
اونم به زبان دوسم داره البته اون 19 سالشه
نمیدونم چی بگم
فقط ترس از دست دادنش ولم نمیکنه
البته رابطمون مجازیه
لعنتب عشقووابستگیک آدمو تاحد جنونم میبره …لعنت
سلام جابر هستم من بین 15 و 16سالمه الان حدود 4 ساله ک عاشق دختر دائم شدم قبلنا هم باهم خوب بودین عاشقم بود و در چند سال اخیر تی این 2سال عوض شده بود بش گفتم دوست دارم میگه من عاشق تو نیستم ازین حرفا خودش میدونه دوسش دارم ولی خب منم گیر کردم ک چجوری دلشو ب دست بیارم؟
خوب بود
سلام اسمم مهم نی17سالمه اسم عشقمم مهم نی اونم 17سالشه من الان چهار ساله عاشقشم خیلی دوسش دارم ولی مامان بابام مخالفن و نمیدونم اون چه حسی بهم داره وچهار ساله شبا با خودم گریه میکنم و بعضی وقتا تشنج میکنم و بیهوش میشم ودعا میکنم که بهش برسم تنها کاری که شما برام میتونین بکنین دعا کردنه فقط دعا کنید بهش برسم هرکسیم عاشقه خدا کنه بهش برسه
دوسش دارم ولی میترسم بهش بگم ۲۵ سالمه چطور بهش بگم
جالب بود همه ی نظرات 🙂
من خودم ی دخترم که الان بدجور عاشق ینفرم
سه سال دوسش داشتم تا آخر خودش ی روز بهم پیام داد
که من دوست دارم منم بهش گفتم منم دوست دارم
الان نزدیکه چهارماه و خورده ای باهمیم تا ی سال یا دوسال دیگه هم میان خواستگاری
خاستم یکم اونایی که گفتن عشق هوسه کور خوندن
عشق اگه عشق باشه نه فاصله سنی مهمه نه فاصله طبقاتی فقط تنها چیزی که مهمه وفادار بودن قلبهای دوتا عاشق به همدیگه اس همین ♥️
سلام..من ۲۰ سالمه و از یه پسری ک در حیطه کاری باهم در ارتباطیم خوشم اومده و از حسم مطمئنم..چون میدونم حس یکیدو روزه نیست!!ولی از اون مطمئن نیستم حتی نمیدونم کسی رو داره تو زندگیش یا نه 🙁 ولی اخلاق و رفتارش در کل خیلی خوبه باهام ..به نظر شما بهش بگم دوسش دارم؟ یا از این قانون جذب استفاده کنم؟! لطفا کمکم کنید ..این اواخر هرشب خوابشو میبینم کلا از فکرم نمیره بیرون
سلام راستشو بخواین من داستانم با همتون فرق داره شایدم مسخرم کنید سونیا هستم یازده سالمه و از کلاس اول یک پسری را دوست دارم حس می کنم اون هم دوستم داره اون فیلی فایر بازی می کنه بعد یه چیزی اورد بهم گفت بزنم روش زدم روش و کلی قلب اومد روی صفحه و خب من خیلی بهش نگاه می کنم اونم هی بهم نگاه می کنه به نظرتون دوسم داره؟
فقط تجربه نشون داده .
بیخیال همه .
فقط خودتو ببین .
چون واقعا پولی که هست و داری . میشه شخصیت تو
میشه آینده تو با هر کی که اگه خواستی نگی خوب منکه پول ندارم . چطوری با پول یارانه . حساب کنم یک ماه حساب دخل و خرج رو
که همونم میشه منت تهش .
بیخیال بقیه . فحش بدیم . شعار بدیم به اونا که نمیشنون. بوق ماشین بزنیم تو گوش هم . فحش بدیم از نزدیک جای سلام به مادر هم .
از این بکنیم . بزنیم ریشه هم
که اگر نکنی . باختی
تو آدم نباش ولی پول داشته باش
بخدا همه احترام میذارن بهت
سواد نداشته باش ولی پول داشته باش . به کسی هم نده . فقط داشته باش
این عکس چیزیه که واقعا خلاف تصور جواب انشاء پول بهتر است یا شخصیت
حیف
حیف
حیف
حیف
که این شد تجربه ای ، خلاف عادت خیلی از ما .
عوض کردنش کاریست به شخصه نشدنی
خود بدمون به همراه پول قابل تحمل تریم تا خوب و بی پول
تازه خودت هم نمیتونی خودتو قبول کنی بی پول
چه برسه به دیگری
کاری که بعدا طلبشو بخوایم. اشتباهه
کردم که میگم
و هستم توی حالش که نشون میدم خودت رو . هرکی خودش مهم تره
خودت که با خودش . پسندیده بشه
چه بسا موندگارتر باشه
کاری نمیخواد براش بکنی . که بعدا همونا رو نشون بدیم بگیم ها ما ای بودیم برای تو . تو هیچ نکردی برای من . همونی که هستی باش . اونم همون . هم و تو رفت و آمد بشناسین. هم یعنی خودت نه بیشتر نه کمتر . اگر خود واقعیتو دید و دیدیش. تو همون رابطه واقعی . میفهمین که آره یا نه
تغییر فقط فشار به خود فرد میاره برای مذتی و برای تازه وارد زندگیت . کهنه که بشه . یادت میره کی بود و چی بود . حالا هر کار اضافی رو تو فکر خودش . طلب میکنه آدم
زمانی که به خوشی گذشت با هم . برای هم . میشه برای تو
کار اضافی لازم نیست . بیشتر از اینی که همین الان هستی
اون بعد آشنایی و رابطه واقعی میاد . تلاش برای هم . نه برای اون
تجربه من این هست . شاید اشتباه
که شدم این تنها
متنی که نوشته بودین من رو یاد زمانی که بدست آوردم انداخت. ولی حالا بعد۳۹ روز دوباره از دستش دادم نه اینکه رفت قبل از این که بیاد خانوادم فهمیدن و همه چیز بهم خورد قرار بود بعد عید یعنی چن روز دیگه بیاد ، ولی بهم خورد و آخرین حرفش این بود که امیدی نداره که خانواده هامون قبول کنن . حق میدم ولی ام روز از خالقم قدرت ذهنم کائنات فرشته ها کمک خواستم و با متن شما با امید بیشتر میخوام بهم کمک کنن ببینمش تا بهش بگم باید چیکار کن .
ی چی رو خوب فهمیدم کسی رو که دارین همیشه از وجودش خوشحال باشین و به چیز بد فکر نکنین . من انقدر به از دست دادنش فکر کردم که واقعا از دستش دادم . ولی دوباره امید پیدا کردم ، من به این راحتی از دستت نمیدم .. دوست دارم زندگیم ebrahim.
اگه کسی رو دوس دارین پس براش بجنگین، بدستش مییارین.
سلام دوستان امیدوارم حال دلتون خیلی خوب باشه
نظرات خیلی هاتون رو خوندم و برای همه یک پیشنهاد دارم
همه انسان ها عاشق میشوند و این حس عاشقی اختیاری نیست و شما نمیتوانید خودتان را کنترل کنید
اگر شمایی که دختر هستی و داری نظر من رو میخونی برات یه پیشنهاد دارم و اون اینکه درسته که شخص مورد نظرتو خیلی دوسش داری و حاضری هرکاری براش بکنی اما شما بهتره که خودت رو در مقابل طرفت سنگین بگیری هرچند که سخته با اینکه دوسش داری خود تو بحث رو بینتون باز نکن و بزار که اون طرف بیاد تا بحثی رو باز کنه اگه بهت اهمیت نمیده بهش مهل نزار و مطمئن باش که وقتی اون متوجه بی توجهی تو بشه خودش میاد سمتت و سر صحبت رو باهات باز میکنه حتی اگه بهت ابراز علاقه هم کرد توهم دوسش داشتی بهش بگو منم دوست دارم ها ولی دلم نمیخواد فقط در حد رل و رفیق باهم باشیم اگه دوسم داری صبر کن تا بزرگ شیم منم صبر میکنم مطمئن باشید که اگه واقعا عاشقتون باشه صبر میکنه به پاتون حالا هر چند سال که میخواد باشه
اگه شما پسر هستی و داری نظر من رو میخونی برات یه پیشنهاد دارم و اون اینکه عاشق یه دختر هستی که امکان داره عاشقت نباشه غرور خودت رو بزار باهاش صحبت کن گاهی اوقات تو سر صحبت رو باز کن و بزار گاهی اوقات اون سر صحبت رو باز کنه حتی اگه هم اون بهت ابراز علاقه کرد بهش بگو منم دوست دارم ولی سنمون کمه اینو بدونین پسرا اگه دختری اومد و بهتون ابراز علاقه کرد بدونین اون دختر حیا شو عفت شو غرورشو همچیشو زیر پا گذاشته حتی اگه دوسش هم نداری نشکونش بگو بهش دوست دارم خیلی هم دلم میخواد باهات باشم اما نه در حد رفیق و رل و این حرفا دلم میخواد شریک زندگیم باشی پس هر چقدر هم که برام سخت یاشه صبر میکنم تا بزرگ شیم
اینم بدونین اگه عاشق کسی باشی که عاشقته واسش عجله نکن چون حتی اگه خیلی از هم دور باشید و حتی شماره هم رو نداشته باشید اگه قرار باشه به هم برسید شک نکنید مهم نیس که تو کجا باشی یا اون کجا باشه خدا خودش یجوری واست جورش میکنه که بهم برسین به زمان بندی خدا اعتماد داشته باشین چون خودش هر چیزی رو تو بهترین موقعیت براتون جور میکنه
اینم بگم که خودمم یکیو دوس دارم و عاشقشم حتی شماره همدیگه رو هم نداریم اما صبر میکنم تا خود خدا خودش یجایی ما رو بهم برسونه و اینکه از رفتار طرفم متوجهم که اونم منو دوس داره اما اینم نمیدونم که قبلا رل داشته یا نه یا اینکه همین الان رل داره یا نه اما با این کار هایی که من ازش دیدم مطمئنم که اونم عاشقمه حالا اگه هم نرسیدیم بهم واسه من تجربه میشه و حتما یه صلاحی بوده که خدا نخواسته بهم برسیم خود خدا بهتر از من میدونه که خوبیش کجاس و بدیش کجاس پس فقط میسپارم به خود خدا
ولی شماهم به زندگیتون برسین به درستون به خوشیتون به خانوادتون اهمیت بدید نه فقط اون اسم هرچیزی رو هم نمیشه عشق گذاش پس اسم کار های احمقانه خودتون رو عشق نزارید
به امید اینکه به عشقتون برسین
و به امید بهترین ها برای همتون
موفق باشید.
چون دوست اره همتا منم عشقیم میدونم اونی که دوست دارم کم نگام میکنه میبینمش و اون منو میبینه یکم خجالت میکشم و بگید چی کار کنم میخوام بیشتر دوسم داشته باشه
سلام من لوسیفر 18یه کمک میخام چگونه میشه کسیرو که خیلی دوستداری از بهشت برگردوندش لوسیفر شاید معنیشو بدونید یعنی شیطان من شیطان شدم از وقتی فهمیدم دختری که خیلی دوسش دارم مردهیک سال فقط گریه تو اتاقم تا کسی نفهمه هرشب گریه های پنهونی دیگه روانی شدم آمدم تو گوگل سرچ کردم تا به اینجا رسیدم به کامنت های شما امدم میخام دردول کنم شاید آخرین کامنتام من دیگه زندگی برام معنی نداره
چند بار میخاستم رگمو بزنم ولی دلم واسه خانوادم سوخت چون تک پسرم آرزو میکنم تو زندگی بعدی با دختری که دوسش دارم باش این دنیا نشد چون بی رحمه الانشم دارم کامنت مینویسم نمیدونم چرا اشکام میریزه
متاسفم برای یه مشت ادم بی فکر و بی فرهنگ
شماها اگر میدونستید عشق چیه متوجه میشدید که تفاوت سنی اصلا مهم نیست
مهم عشق واقعی هستش
پس بدون فکر چرت و پرت ننویسید
منم عاشق یکی از فامیلا شدم ولی اون منو عنشم حساب نمیکنه . منم خودمو زدم ب کوچه علی چپ ک مثلا اینا همش فکرو خیاله…. ولی ته دلم میدونم عاشقشم
سلام من 22 سالمه اومدم شانسمو امتحان کنم ببینم واقعا راهی هست که کسی که دوسش دارم دوسم داشته باشه یا نه
دیدم همه نطراشونو گذاشتن همه مثه ممن عاشق کسین که ندارنش.
ببین کارم به کجا رسیده که تو سایتای مختلف دارم دنبال یه راه میگردم که کسی که میخوامش دوسم داشته باشه و پیم بده
دو سال از من کوچیکتره ولی واقعا ملاک نیست خیلی دوسش دارم و اصن از فکرم نمیره میدونه دوسش دارم تقریبا همه دوستامون میدونن وقتی بهم پیام میده میگه به حسم احترام میذاره و باهام حرف میزنه اما این چیزی نیست که من میخوام وقتی ازش حسشو میپرسم میگه به عنوان یه دوست دوسم داره اما میفهمم که هر بار داره منو از سر خودش باز میکنه وقتیم بهش میگم چرا این کارو میکنی میگه اصلنم این کارو نمیکنه و دارم خودمو از چشمش میندازم . بلاکم کرد ولی با این شرط که بهش پیم ندم. الان فقط چند تا عکس پروفایل دارم ازش که کار شبو روزم شده نگاه کردن به اونا. چیکار کنم
یه کاری کنم من دبگه دوسش نداشته باشم یا اونم دوسم داشته باشه فقط حال و روز الانمو نمیخوام
میخوام داشته باشمش دلم واسش لک زده
اینارو بذارید پای درد و دل با ادمای غریبه ای که قصد نصیحت کردن ندارن یا هر چی
از 5 سالگی ی دخترع رو دوست میداشتم بعد بهش میگم دوصت دارمع میگع نمیدونم
10 سال دوست داشتم خیلیع
نمیدونم دیگه چیکار کنم یعنی ریدم ت عشق ک همش نابودیع داغون میکنع ادمو لعنتی
کاش دوصتم داشت
سلام
عشق حس قشنگیه وقتی دو طرفه باشه
راسش الان ک دارم این پیام مینویسم کسیه از ته دلم دوسش داشتم دیشب بهم گف قصد اشنایی با ی خانم دیعه ای رو داره نزدیکه 4ساله باهمیم دلم شکسته
فک نمیکردم باهام اینکارو کنه 4سال کم نیس اینکه هر روز ببینیش مگ میشه دلبسته نشی زندگیتونو باعشق ب هدر ندید
خیلی درد داره دلتنگی اینکه دوستت نداشته باشه ازار دهندس اینکه ب کسی غیر تو فک کنه زجرتون میده عشقتونو یک طرفه نگهدارید این عشقو تقدیم خانوادتون کنین پدر و مادر ک همیشه دوستتون دارن درسته امید و انگیزه میده ولی ببینین ایا میتونین با دلتنگیش با گریه های اذیت کننده با بعضی حرفاش شاید دلتون بشکنه ولی نتونید چیزی بگید توروخدا اگرم عاشق میشد ادم درستیو انتخاب کنید ن مث من ک 4 سال عمرمو با کسی گذروندم ک اخر بهم گف کس دیعه رو میخواد مراقب دلاتون باشین اذیتشون نکنین و الکی ب اینو اون ندینشون
یاحق
سلام دوستان
مهسا هستم ۱۶ سالمه ، همه میگن بهت میاد بیشتر از سنت باشی مثلا ۱۸ ۱۹ سالت باشه
منم مثل خیلی از دوستان ک نوشتن ۱۱ ۱۲ سالشونه و عاشق شدن این حسو داشتم ، اما نمیدونم دقیقا از کی . .
من با یکی از پسرای فامیل هامون ک حدودا ۱۰ ماه ازم کوچیک تر بود از بچگی خیلی بهم نزدیک بودیم ، وقتی خیلی بچه بودیم حتی با هم حموم هم میرفتیم!
وقتی میرفتیم خونشون با اسرار اون رو تختش میخوابیدم ، وقتی یکم بزرگ تر شدیم مثلا ۱۰ سالم شد اون پایین تخت می خوابید و معمولا تا صبح بیدار میموندیم و باهم حرف میزدیم بدون اینکه کسی بفهمه بیداریم!
وقتی با بچه های فامیل جمع بودیم و بازی میکردیم تا من بازی نمیکردم اون بازی نمیکرد کلا بدون من هیچ کاری نمیکرد
هر دو مون پوستمون برنز بود و عاشق اهنگ های بندری بودیم،وقتی اهنگ بندری می شنیدیم همه ما رو نگاه میکردن و ماهم همون نگاه میکردیم و غش غش میخندیدیم . .
چند بار بدون اینکه کسی بفهمه یواشکی خیلی سریع و کوتاه گونه ام یا نزدیک لبم رو بوسید .
من ک خیلی بهش وابسته بودم ولی درمورد اون اصلا نمیدونستم
یادم نمیاد از کی این فکر به سرم زد،از زمانی ک یادم میاد فک میکردم عاشقشم بخاطرش خیلی گریه کردم وقتایی ک ناراحت بودم با فکر اون خودمو اروم میکردم
به دلیل یکسری اتفاقات خانوادگی رابطه بین خانواده هامون کلا از هم پاشید روابطمون با کل خانواده مادریم به جز چند نفری نابود شد
من تو سن خیلی کمی یعنی ۱۱ ۱۲ سالگی نابود شدم ، افسردگی شدید گرفتم اما هیچکس متوجه من نشد
من آدم درونگرایی هستم همه بهم میگن خیلی مرموزی نمیتونیم چیزی ازت بفهمیم
من از لحاظ روحی واقعا تباه شدم ، هیچوقت از سمت خانواده محبت ندیدم با اون اتفاق هم خیلی داغون شدم اما اون شکست عشقی کم کم منو سنگ کرد و اون همه عشق با تلغین و اجبار هایی ک خودم به خودم کردم تبدیل به تنفر و نسبت به اون و هر مرد یا پسر دیگه ای شد
خودم اینجوری برداشت کردم ک اون حس من اصلا عشق نبود یه وابستگی بود . . و بخاطر سن بلوغ چیز طبیعیی بود
من همیشه چیزا رو زودتر از هم سالام متوجه میشم تو گپ های دوستانه ک چت میکنم بهم میگن جوری ک تو حرف میزنی یه دختر ۲۰ ساله حرف میزنه! ، خودم دلیلشو این میدونم ک خود ساخته و مستقل بزرگ شدم و احساساتم نسبت به بقیه کمتره و معمولا دیگران بخصوص خانواده بهم میگن ادم سرد و عصبی هستم و ب دلیل کنجکاوی من و بی پروایی و ناظر نبودن خانوادم بر رفتار و احساساتم رشد عقلیم زودتر انجام شده و چیز هایی ک نباید میفهمیدم رو زوتر فهمیدم و زود بالغ شدم
مدت زیادی نگذشت ک هوادار یه سلبریتی مشهور جوون شدم ک دقیقا ۱۰ سال ازم بزرگ تر بود
اولین باری ک عکسشو دیدیم عاشق ک ن دیوونش شدم ، همش به خودم میگفتم خاک بر سرت مگه یاد رفت . .
اما نتونستم جلوی خودمو بگیرم و واقعا عاشق شدم(۱۲ سالگی)
من از گذشته نفرت دارم و ب یاد اوردنش ازارم میده ، درسته این رو یادمه!هیچکس نمیتونه ادعا کنه حافظش رو میتونه پاک کنه ، من تا حدی پاک کردم و گذشته اصلا برام مهم نیست .
از اینکه چندین سال زندگیمو تباه کردم ناراحتم و میخوام جبرانش کنم
هنوزم یه اون سلبریتی علاقه دارم و بعد از سه چهار سال هنوز یکبار هم ندیدمش
درسته اون فرد رو دیگه به یاد نمیارم و فقط خاطرات گنگ و ماتی تو ذهنم هست و اصلا دیگه برام ارزشی نداره اما وقتی اسمش میاد یا اتفاقی عکسشو میبینم سریع ازش رد میشم و فکر کردن بهش رو دوست ندارم
(از ۱۱ ۱۲ سالگی ک اون مشکل بوجود آمد ی بار هم ندیدمش)
قبلا هم خوابشو میدیدم ولی حدود دو سالی میشه ک هفتاد هشتاد درصد خواب هایی ک میبینم اون توش هست و این خیلی منو اذیت میکنه . .
خوابام اینو نشون میده ک بزودی می بینمش ، فکر کردن اینکه قراره دوباره اونو ببینم دیوونم میکنه ، اصلا نمیتونم تحمل کنم ک اسمشو بشنوم چ برسه ببینمش !
تو خوابام اینجوریه ک خانواده هامون آشتی کردن و همو میبینیم اون عاشق من شده و همش این ور اون ور میاد دنبالم و من دائم در حال فرار از اون هستم . .
خدا شاهده تا الان هر خوابی رو دو بار دیدم دقیقا ب واقعیت تبدیل شد ، هر چقدرم اون خواب بخاطر فکر و خیال خودم بوده اتفاق افتاد
دو بار ک سهله من تو این دو سال مرتب خوابشو میدیدم ک همشون هم تقریبا یجور بودن . واقعا داره کم کم انجام میشه
یکی از فامیل هایی ک هنوز باهاش در ارتباط هستیم یجورایی داره از طرف خانواده اون شرایط آشتی کردن رو فراهم میکنه و تنها کسی ک مخالفه من هستم (این چیزایی ک میگم واقعا هیچکس به جز خدا نمیدونه ، کسی از حسم و . . خبر نداره!) اخه من چ دلیل یا حرفی دارم ک جلوی این ارتباط مجدد رو بگیرم از اون ور من هیچ حسی نسبت ب اون ندارم فقط بخاطر گذشته نمیخوام و نمیتونم ببینمش . . اما اگه ببینمش و اون عاشقم بشه چی؟ یا من این بار واقعا عاشقش بشم چی؟
ب هیچ عنوان نمیتونم!
من عاشق اون سلبریتی هستم ،کسی ک حتی یکبار هم ندیدمش و یک ب میلیون هم امکان نداره عاشقم بشه !
به نظرتون اون تو بچگی منو دوست داشت یا فقط از روی محبت و حسی مثل یه برادر بهم داشت؟! (اون تک فرزند بود من از همه بچه های فامیل بیشتر بهش نزدیک بودم)
من میخوام عاشق یه ادم معمولی بشم ک هم از این درد حسم نسبت به کسی ک حتی ندیدمش بیرون بیام و هم خودمو برای چند وقت دیگه ک قراره اونو ببینم آماده کنم ک یوقت عاشق اون نشم و اگه اون چیزی بهم گفت بگم کسیو دادم!
میخوام مثل بقیه یه زندگی معمولی داشته باشم چندین بار سعی کردم از طریق مجازی دوست پیدا کنم اما هر چی با خودم میجنگم نمیتونم نبست به کسی حسی پیدا کنم ، به نظرتون چیکار کنم ک عاشق بشم-!؟
سلام دوستان عزیز وقت بخیر من به اولین بار عاشق یکی از فامیلامون شدم البطه دختره برای اولین بار عاشقم شده بود منم ک تاحالا به هیچ کس دل نبسته بودم عاشقش شدم باهم درارتباط بودیم بعد یک سال تموم فامیلای منو اون خبر شدن دعوا راه انداختن با چاقو زدنش رفت بیمارستان دوباره بهم زنگ زد گفت دوست دارم منم دیوانه وار عاشقشدم دوباره درارتباط شدیم باز خبر شدن دعوا کردن الانم بعضی وقتا زنگ میزنه ولی نمیدونم چکار کنم کلا بوریدم داغون شدم کلا میرم تو فکرش قش میکنم میوفتم نمیدونم بهم میرسیم یا نه کمکم کنید دارم میمیرم 19 سالمه تونم 14 سالشه
سلام |||| لطفا کمک کنین خواهش میکنم ||||||
ی نفری هستم اسمم مهم نی :/
من 3 ساله عاشق دختر عموم شدم
16 سالمه و اون دو سال ازم بزرگتره
کلا با پسر عموم خیلی پایه ایم بهش گفتم / بهم گفت که الان نباید بهش بگی و چن تا دلیل اورد و از اینا …
خیلی دوستش دارم و فکر کنم اصلا نمیدونه و هیچ حسی بهم نداره و میترسم که بهش بگم که بدبدخت بشم ( بره به عموم بگه یا بهم بگه برو گمشو و ….)
لطفا یکی کمکم کنه
اگه کارم درست بشه تا اخر عمرم مدیونتون میشم
اگه
من یه پسر 14ساله هستم که عاشق خواهر زن برادرم شدم مشکل من اینه که روم نمیشه بهش بگم یعنی فرصت هم نشده که بهش بگم و میترسم اگه بهش بگم که عاشقشم به خانوادش بگه من هم خیلی کم رو هستم لطفا کمک کنید
چیکار کنم؟
سلام به همگی من عاشق یه دختری شدم که ۱۵ سالشه و من هم ۱۵ سالمه من میخوام بدونم که اون به من حسی داره یا نه اون دختر یکم لج بازه چیکار کنم لطفا سریع تر جواب بدید؟
سلام
بعد از خواندن چندی از نظر های ک دوستان نوشته بودين منم تصمیم گرفتم فقط چند کلمه بگم
هیچ چیز با ارزش تر تجربه واقعی نیست نه اون لاف و پوف های الکی
موضوع بر میگرده به سه سال پیش با یک نگاه دنیایی از نابود شد اصن بود انگار نبود
هنوزم که هنوزه ن تونستم دل به دیگری ببندم ن هم فراموشش کردم
تنها خوبيش این بود که کمی راه زندگيمو روشن تر دیدم
و نصیحت ام به اونای که سنشون کمه و حرف از عشق میزنند اينه که عشق همییییییششششه هست از کودکی ات لذت ببر وقتی عاشق شو که سنی داشته باشی تا بتونی لذت هارو تشخیص بدی
درسته که ميگن میگذره دوباره عاشق میشی و چکار و فلان
ولی اصلش اينه که تا بگذره یا موهات میریزن یا سفید ميشن
من محصل رشته روانشناسی هستم
ولی این حرفا رو از عمق احساساتم ميگم هرچقدر آدم پیش بره باز هم گاهی نیم نگاهی به پشت ميندازه
موفق باشید،
اینا همش دروغه .خواهش میکنم باور نکنین قانون جذب همش یه راه پول دراوردنه(فروش سی دی ها و جلسات روانشناسی و همایش ها….) برای ادمایی که از رویای دیگران استفاده میکنن ادمایی که حرف هایی که تو میخوای رو با زیبایی و زرنگی و دقت تمام بهت میگن جوری که تو اصلا متوجه دروغشون نمیشی و واقعیت رو با دروغ هاشون ترکیب میکنن که دروغ هاشون پیدا نشه و واقعیت تلخ زندگی رو از جلوی چشمات دور میکنن. اینقدر بهتون این دروغ های زیبا رو میگن تا شما رو تو خیالات وافکار خودتون قراربدهند و از حقیقت زندگی دور کنن و شما رو از زندگی عقب بندازن و خودشون موفق بشن و با پول مردمی که میخواهند باور کنند زندگی رویایی برای خودشون میسازند .من نمیگم که همه افرادی که از قانون جذب و اینا حرف میزنن دروغ میگن چون خیلی هاشون هم گول این دروغ های زیبا رو خوردن و باور کردن .هرچند این قضیه تو کل جهان منافع افراد زیادی رو به خطر میندازه پس هیچ وقت اعلامش نمیکنن.خواهش میکنم تواین دنیا که دیگه دروغ و حقیقت قابل تشخیص نیست و کلاهبرداری یه چیز ابتدایی شده مراقب خودتون باشین تا گولشون رو نخورین.یه زمانی به خودتون میاین که سال ها عمرتون رو از دست دادین وهیچ کاری نکردین و از همه عقب افتادین و به اونی که میخواستین نرسیدید و تازه اینجاست که به عمق فاجعه پی میبرید و ترس و ناامیدی رو حس میکنین و جواب اونا اینه که ناامید نشید خلاصه مراقب باشین از سادگیتون استفاده نکنن و هر حرفی رو باور نکنین .ممنون از وقتی که گذاشتین
سلام خسته نباشید
من ۱۶ سالمه عاشق یه پسری تو فضای مجازی شدم . البته نمیگم عاشقش شدم چون ممکن نیست اما ازش خیلی خوشم اومده و میخوام باهاش ارتباط برقرار کنم اما نمیشه چون پیامامو سین میکنه و جواب نمیده
بگید چیکار کنم . احساس میکنم غرورم رو زیر پاک گذاشتم . از خودم بدم میاد اما خیلی دوست دارم باهاش صحبت کنم
لطفاً جوابم رو بدید واقعا نیاز دارم
سلام من 14 سالمه عاسق دخترعمه ام هستم که 3 سال از من برگتره چطوری باهاش ارتباط برقرار کنم لطفا کمکم کنید.
سلام
میشه لطفا کمکم کنید من ۱۸ سالمه
و دوماهیی هست با یه اقا اشنا شدم
ازاین بگم ک اولین بارع ک با کسی حرف میزنم
برا همینم خیلی میترسم و خودمم واقعا نمیدونم چ طور شد ک قبول کردم
و این اقا خیلی از من دوره و ما از طریق مجازی باهم اشنا شدیم والان نمیگم ک عاشقش هستم ن و لی دوسش دارم و ایکنه اگر ب پام بمونه تا اخرر باهاشم در هر شرایطی چون مهم خودشه وپول و سرمایه خوبه ان شاء الله اینا خودش درست میشه نمیشه ک اینارو از همون اول ملاک قرار بدم و من خودم نمیتونم زود اعتماد کنم
واون میگع ک خیلی دوسم داره اماا من باز میترسم
ک این دوس داشتن الکی باشه
از روزی میترسم ک عاشقش بشم و بزاره بره
و دوس دارم بفهممم واقعا حسش ب من چیه
چطور بفهمم لطفا کمکم کنید
بهترین راهی که مشخص میکنه یه دختر تا اخرش باهاته چیه ?و این که میگه هرچی بشه باهمیم چطور میشه مطمئن شد ینی چه راه و امتحانی وجود داره?
سلام من 18 سالمه عاشق نوه خالم شدم بهش گفتم بهم خندید و گفت بخاطر فامیل بودنمون نمیشه دو ماه اینا چت کردیم دوبار من بخاطر اینکه هم خودم هم اون اذیت نشع ازش خدافظی کردم و دیگ بش پیم ندادم ولی اون خودش اومد سراغم و دوباره مث قبل فقط مسخرم کرد یه بار میگه میشه باهم باشیم یه بار میزنه زیرش. من چیکار کنم حالا؟؟؟
سلام دوستان من 20 سالمه و عاشق آبجی صمیمی ترین دوستم شدم که 5سال ازم بزرگتره. من رفتم بهش گفتم دوست دارم و اون برگشت گفت من تو رو عین داداشم میدونم و الانم ازم سرد شده چیکار کنم هر لحظم شده فک کردن به اون من واقعا عاشقشم نمیدونم چجوری بهش برسم حتی به خانوادمم این موضوع رو گفتم خیلی دوسش دارم چیکار کنم.
با عرض سلام.من سه ساله عاشق یه دختر شدم که از فامیلامون هستند،بعد از اون موقع حتی یه بارم فرصت نشد دوباره ببینمش.الانم نمیدونم چه کار کنم هی تلاش میکنم که برم ببینمش و سر صحبتو باهاش باز کنم،ولی احساس میکنم خیلی محدود شدم و ازش دور شدم الانم با یه دختر دیگه آشنا شدم که همسایمون هستند ولی اصلا بهش اعتماد ندارم احساس میکنم یه آدم خود خواه و فرصت طلبه که فقط میخواد زرنگ بازی دربیاره یه روز تو خونه تنها بودم خانوادم رفته بودن مسافرت و اون دختره همسایه اومد در خونمون.در زد ولی درو ازش باز نکردم بعد از مدتی دوباره اومد و در زد ولی بازم بازش نکردم چون ازش خوشم نمیاد و دوست نداشتم به خونه راش بدم الان باید چه کار کنم باید برم سراغ عشق قبلیم یا با این همسایمون رابطه برقرار کنم؟
با عرض سلام.من سه ساله عاشق یه دختر شدم که از فامیلامون هستند،بعد از اون موقع حتی یه بارم فرصت نشد دوباره ببینمش.الانم نمیدونم چه کار کنم هی تلاش میکنم که برم ببینمش و سر صحبتو باهاش باز کنم،ولی احساس میکنم خیلی محدود شدم و ازش دور شدم الانم با یه دختر دیگه آشنا شدم که همسایمون هستند ولی اصلا بهش اعتماد ندارم احساس میکنم یه آدم خود خواه و فرصت طلبه که فقط میخواد زرنگ بازی دربیاره یه روز تو خونه تنها بودم خانوادم رفته بودن مسافرت و اون دختره همسایه اومد در خونمون.در زد ولی درو ازش باز نکردم بعد از مدتی دوباره اومد و در زد ولی بازم بازش نکردم چون ازش خوشم نمیاد و دوست نداشتم به خونه راش بدم الان باید چه کار کنم باید برم سراغ عشق قبلیم یا با این همسایمون رابطه برقرار کنم؟
سلام من ۱۳ سالمه می خوام با دختر همسایمونه دوست بشم ولی نمیدونم به مامان و بابام چی بگم اگه من با اون بودم جواب والدین دو ترفند چی بدیم ولی تاحالا به دختره نگفتم ولی حس می کنم موفق میشم …من مشکلم والدین …لطفا کمکم کنید
دوستانی ک سنتون کمه و عاشق شدین اگ دقت کنین اونایی ک سنشون بیشتر از شماس خیلیییی کمتر نظر دادن و عاشق شدن چون بزرگ شدن و الان بیشتر میفهمن شما هم خواهشن خودتون و بقیرو با این عشق چسونه هاتون ب لا ندین با تشکر
سلام.من15سالمه و عاشق پسر عمومم نمیدونم که اونم دوسم داره یا نه همش دلم میخواد برم بهشبگم که دوست دارم ولی روم نمیشه، میشه کمکم کنید که چیکار کنم؟!
سلام
من عاشقی یکی شدم که دو روز با من اختلاف سنی داره
از بچگی میشناختمش الان هم برا خودش خانومی شده
ولی چون باهام فامیلیم اونم از نوع دور
روم نمیشه بهش بگم دوست دارم
خجالت میکشم
نمیدونم چکار کنم
یه سال پیش براش خواستگار اومده بود
والدینش ردش کردن
دارم کم کم نگران میشم
راهنمایی کنید
حالا تو بازم ۱۰۰ برابر خوبه
من عاشق برادر دوستم شدم
میاد دنبال خواهرش مدرسه .
فقط تو مدرسه گهگاهی ۲ دیقه میبینمش .
دوستم بهم شک میکنه. خواهرش. مسخرم میکنه
میگه زن داداش آیندم….. منم خیط میشم .
سنمم خیلی پایینه پایین .
من همیشه تولد پسره براش کادو میگیرم همیشه به بهانه اینکه به دوستم هدیه بدم به برادرشم میدم تو بازم خوبه الان که کرونا اومده ۳ ماه ندیدمش واقعا خیی بده راستی من و پسره همسنیم واقعا عشق.عذابه
و ممکن بخاطر سن بلوغم باشه که ردش کردم.
سلام من 15سالمه یه دختر همسایه رو دوست دارم ولی نمیدونم اون دوسم داره یا نع یه بار به خواهر کوچیکش گفتم اون گفت نه بعدا رفتن مغازه خواهر کوچیکه جلوی خواهر بزرگش فاک کرد وگفت حالی شدی خواهرش هیچی نگفت
من ۷ ساله عاشق یه پسری هستم تا امسال که خیلی باهام خوب رفتار میکرد بهم میخندید همش از پشتم در میومد هوامو داشت موقع ناراحتیم ارومم میکرد اما امسال سرد شده چرا ؟؟؟؟؟لطفا کمکم کنید راستی پسر عمومم هست
روح خیلی بزرگی داری داداش مصطفی و خیلی از حرفات خوشم اومد
داداش کارگری که عار نیست بابای کدوممون دکتر مهندسه منم مثل خودتم وضع مالیمم خوب نیس ولی زندگی که فقط یه دختر نیست که ما میخوایمش من میدونم تو هیچ گناهی نداری به خدا توکل کن بچسب به زندگیت منم عین خودت بودم ولی اگه نشد غصه نخوریا خدا یه خوبشو برات گذاشته کنار
حجب و حیا و سنگین بودن و مهربانی که خیلی مهم تره
سلام من۳۱سالمه الان۹سال یکی رودوست دارم ازمن بزرگترهست بهش چندبارپیشناهاددادم ولی بخاطرفامیل بودنمون همیشه جواب منفی بهم داده.الان دیگه بریدم نمیدونم چیکارکنم لطفاراهنماییم کنید
من عاشق یه دختری شدم خیلی دوسش دارم بعد از مدتی با هم قهر کردبم بش پیام دادم اگه دوسم نداری لگو برگشته بم میگه بببین عاشقت نیستم ولی ازت بدمم نمیاد این یعنی چی اگه دختری هست جواب بدا لطفا .مرسی
ینی دوستت داره:/
سلام به همگی من از 7سالگی تا الان که 18 سالمه یه دخترو دوست داشتم ولی خیلی کم میدیدمش از کلاس چهارم به بعد چون از محلمون رفتن و فامیل دورمونه پارسال تو مجازی بهش گفتم که دوسش دارم ولی اون جوابش این بود که حسی به من نداره و متوجه نشده که من دوسش دارم خلاصه پنج دقیقه بعد بلاکم کرد و من چند روزی بهت زده و ناراحت بودم و به پسرخالم گفتم قضیه رو گفت زود بهش گفتی و اشتباه کردی و امسال هم دوباره تو زمستون 98 بهش پیام دادم ولی بازم ناراحتم کرد و گفت که بهم حسی نداره و مزاحمش نشم و سر این موضوع خیلی ضربه خوردم تو این دوسال اخیر قلبم به شدت درد میکنه گاهی اوقات به خودم میگم اون با چند نفر دیگه بوده و رل داشته و از من خوشش نمیاد دوباره باهاش حرف بزنم که چی غرورمو بشکنم و دوباره سرخورده بشم با حرفاشو و تحقیر شم و امسالم کنکور دارم گرچه به زورم که شده یکم فراموشش کردم اما بعضی وقتا وسط خندیدنام تو جمع میرم تو فکر و ساکت میشم اگع دوستای گلم نظری نصیحتی مشورتی دارن بگن ممنون میشم
سلام من همتام
20 سالمه
گیتار میزنم چون ار بچگی گیتار میزدم الان خیلی حرفه ای هستم و نوارنده یکی از خواننده های خیلی کم مشهورم
اون طرف 38 سالشه
من الان چهارساله که عاشقشم ولی اون حتی نگاهمم نمیکنه تو رو خدا بگید چیکار کنم .
تو چیزی رو از دست ندادي فقد ی آدم بی لیاقت رو شناختی پس دیگ فکر نکن بهش ب زندگیت ادامه بده و بدون ک چقدر شانس اووردی ک قبل از شروع ی زندگی ب ذاتش پی بردی،موقعیت اجتماعی خوبی بدست آوردی پس بقیشو ب خدا بسپار درستش میکنه جوري ک خودتم نمیفهمی
سلام دوستان من دختری ۲۵ساله عاشق صاب کارم شدم اونم دوسم داره عاشقمه ولی متاسفانه متاهل هسش میگه کاش متونستم باتو ازدواج کنم از نظر اخلاقی خیلی مودبه هیچ سواستفادی ازمن نکرده بگید چکار کنم نمتونم ازش دل بکنم
به نظرم از زندگیش برو. اگر واقعا عاشقش هستی از زندگیش برو. چونکه روی خوشی نمی بینی. من خودم چند مورد اینطوری در اطرافیانم دیدم. و واقعا دختره خیر ندیده
سلام
من عاشق دختری فامیلمون شدم.
شب ها باهم چت میکردیم ولی من هنوز بهش نگفته بودم…. بهش گفته بودم یکی رو میخوام ولی نگفته بودم که خودشه…..تا اینکه یه شب خیلییییی اصرار کرد که اسمش رو بگم منم مقاومت زیادی کردم اما تسلیم شدم و گفتم که میخوامش
.
ولی از اون شب به بعد پیام های من رو میخونه ولی جواب نمیده……
اگه کسی میتونه لطفا لطفا لطفا راهنمایی کنه…..
به زندگی خودت و خودش لطمه نزن.. بیخیال..
دوباره یکی دیگه میاد ک بیشتر ازین عاشقش باشی
خب ایشون همسر داره کار درستی نیست که با ایشون ارتباط بگیرد و ازدواج کنید و زن دیگری رو از همسرش جدا کنید درستع همسر اون خانم شما رو دوست داره ولی این کار درستی نیست کع خانواده یه زن دیگه که دارع با دلخوشی زندگی میکنه رو خراب کنید پس سعی کنید ایشون رو فراموش کنید و دلخوشی اون همسر رو که همون صاحب کار شماست نگیرید ❤
من عاشق یه دخترم اون اصلا بیرون نمیاد تازگی ها هم یه جای دیگه رفتن ولی خونشونو میشناسم من بهش گفتم دوست دارم به خودشم گفتم چند بارم باهاش حرف زدم ولی اصلا ازش نشنیدم که بهم بگه دوست دارم من16سالمه و اون17 همچیو هم به مامانش میگه من چیکار کنم یه راه حل خوب بدین
ممنون مرسی از همتون و سلامتی همه عاشقای ایرانی ..
بهش نشون دادی دوسش داری چون من خودم هروقت دچار سردرگمی میشم از طرف فاصله میگیرم اگه بهش نگفتی دوسش داری برو بگو
سلام من ۲۴سالمه و تا این سن هیچ حس عاشقی نداشتم ولی الان مدتیه عاشق دختر عموم شدم ولی متاسفانه تفاوت سنیمون زیاده ۱۲سال تفاوت. هیچ وقت به چهرش نگاهم نمیکردم ولی الان حتی وقتی چشامم میبندم اونو میبینم. تو بد موقعیتی هستم کمکم کنید لطفا که شاید از این حسی که میدونم بهش نمیرسم رو هضم کنم. یه حس ممنوعه هست ولی چیکار کنم بخدا دست خودم نیست لعنت به این دل که بد موقع و ادم اشتباهی حس پیدا کرد!
برو دنبالش نا امید نشو
زیاد قرار بزار و باهاش لج کن
برامنم همینجوریه طرفم میگه ازم دوسال بزرگ تره و براش سن طرف مقابلش مهمه تابتونه تکیه کنه اخه مگه میشه به سن تکیه کرد حضمش برام سخته یعنی من برم یه دخترکوچک تر رو براخودم انتخاب کنم ک ده بیست ساله دیگه من پیربشم اون جوون بشه بره پی خوشیش من حوصله اداره زندگیو نداشته باشم درسته یااینکه عاشق یکی دوسال بزرگترباشم بتونم باهاش درست وبا ارامش زندگی کنم
سلام
شما خیلی باحالین
من خودم 16 سالمه ولی حاضرم شرط ببندم از یه فرد 20 ساله بیشتر از عشق میدونم
واقعا فکر کردین تو ایران عشق واقعی وجود داره
بله اون عشقی واقعیع که بدون پول بدون هیچی همدیگرو قبول کنن
که شاید 1 درصد اینجوری باشه
بنظر من به سمت دخترا حرکت نکنین چون واقعا ارزششو نداره و بزارید دخترا بیان سمتتون
هرکی میخواد حرف منو نقص کنه پس بهتره نکنه چون جواب کاملا منطقی میگیره
راستی من ارشاویرم
با اجازه
این خصوصیات رفتار یه پسر عاشقی که نوشتم برای وقتیه که خودم عاشق شدم
وقتی حواست نیست بهت نگاه میکنه و دوست داره تو چشمات نگاه کنه
دوست داره باهات بره بیرون و وقتی با تو ا از خرید لباس و این جور چیزا بدش نمیاد و خیلی صبوری میکنه
وقتی یه پسر عاشق میشه دختر خیلی سخت میفهمه چون پسر زیر چشمی به دختر نگاه میکنه و برای اینکه بیشتر پسرا غرورشون زیاده نمیتونن خیلی توجه کنن به دختر و اینکه پسر زیاد تورو مسخره میکنه یا زیاد باهات شوخی میکنه اونی که من دوسش دارم هنوزم نمیدونه که من دوسش دارم
منم دقیقا همین دردو دارم فهمیدی بهم بگو
سلام من چنتا از نظرات رو خوندم من خودم مثل شما هستم و عاشق شدم یه حسه خیلی خفن عه آدم و نابود میکنه من خودم در مقابلش شکست خوردم قلب لامصب نمیزاره آدم آرامش داشته باشه ، ولی راه حل داره ببین شما چون عاشق محض طرف مقابل شدی ازش خجالت میکشی یهش بگی ، یا بهش نگاه نمی کنی ، از کنارش رد میشی واقعا دوسش داری ولی نمی تونی بهش بگی ، تنها راه حلش اینه که این عشق رو بزاری کنار برا حتی چند ساعت به خودت بیای ، به خودت فکر کنی و برسی بعد وقتی اعتماد بنفست رفت بالا می تونی طرف مقابل رو واضح ببینی ، با هاش صحبت کنی ، اصلا یه دفعه با خودت میگی این کیه من عاشقش شدم ، به نظر من عشق یه حس فقط مال شما ، وقتی به طرف نزدیک میشی ، عقل میادت جلو بعد میبینی این اصلا با معیار شما نمیسازه !!! من خودم عاشق شدم ، واقعا سرویس شدم به زور به طرف نزدیک شدم که از راه دوستی باهاش آشنا بشم بعد یه چیزی درونم گفت اصلا این کیه من عاشقش شدم !!! واقعا نمیدونم نفرین شدم یا چیز دیگه ولی الان دیگه اصلا نمی تونم با کسی دوست شم حتی ، منم دیگه خسته شدم از اینکه دیگران به عنوان دوست انتخابم کنن ، من دل دارم لعنت به این زندگی . بیاین شما که انقد زیاد هستین برای هم دعا کنین که مشکلات هم دیگه حل بشه میگن دعای مسلمان در حق مسلمان اجابت میشه . من احساس میکنم قلبم پاره پاره شده لعنت به این قلب کاش سنگ بود و هیچوقت عاشق نمیشد خسته شدم از نرسیدن .
نه اتفاقا حرف هاش خیلی هم قشنگ بودن حتی بهتر از شما
راستش من عاشق یه پسر شدم شما پسرا که تو این سایت هستید میشه بهم بگید پسر ها از خوششان میاد و بدشان میاد
پسرا از هیشکی خوششون نمیاد
بقیش خودت تا تهش بخون
زیاد باید جلوش باشی ، تقریبا جوری ک هر روز ببینتت ، گه گاهی باید ی حرکی ی حرفی ی نکاهی بزنی ک اگر اونم بخوادت با نگاه هات بفهمه میخوایش ، زیاد ببینتت ، خوشگل ، شیک پوش ، کاریزماتیک مرتب ، مدیریت عالی
بستگی به اون پسر داره
اگه بتونی که از تو چی تو مغزش داره ۹۰درصد راهشو رفتی
نظرات بسیاری رو خوندم.
جای بسی تاسف است که بیماریهای روحی روانی تا این حد در جامعه ما فراگیر شده.
۱۰۰ درصد کامنت هایی که خوندم همگی از مشکلات روانی برخوردار بودند و نیاز به مشاوره روانشناسی در همه این افراد مشاهده میشود.
اگر کامنت من رو میخونید و از عاشقی رنج میبرید لطفا خودتون رو به دکتر روانشناس نشون بدید چرا که اونها درس خوندن تا این نوع از مشکلات جامعه رو حل کنند مطمئن باشید طی چند جلسه میتونید به روال عادی زندگی برگردید.
به امید فردایی بهتر
سلام 29 سالمه از زمانی که رفتم دانشگاه شدیدا به استاد خودم علاقه مند شدم بطوری کوالان که هفت ساله گذشته این علاقه نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده واینکه است امن هیچ خبری نداره نمیدونم چیکارکنم لطفاراهنماییم بکنید
مادرپدرتو بفرست خاستگاریش یا به یکی از دوستات بگو ازهمین طریق بهش بگن اون استاد هم بفهمه خنگ بازی درنیاره اینقدر دیگه
من چی بم که عاشق دختری شدم که جلو چشمام با پسرهای دیگه تو دانشگاه حرف میزنه و میخنده ……
دختر متین و دل پاکیه ….
نمیدونم چطوری بهش بگم …..
حتی تعقیبش کردم و خونه شون رو پیدا هم کردم ..میگن دختری که پسرهای محله نشناشنش دختر خوبیه …
نمیدونم 4 ترمه (2 سال ) به فکرشم …
دارم دیوونه میشم
مگه میشه ادم روز و شب به یکی فکر کنه ..
خدا کنه هوس نباشه …
چقدر سخته برای منی که هرگز با دختری حرف نزدم ببینم عشق اولم جلوم داره با پسرهای دیگه حرف میزنه ..
خدا نصیب هیپکس نکنه
دارا باشی سارا خودش می آید لازم نیست بهش بگی.اینو همه توجه کنن.الان زمانه فرق کرده دوستان….
سلام برادر … هرسنی باشی مهم نیست . اینو با تجربه ای که دارم بهت میگم…برو رو در رو بهش بگو دوسش داری از این نترس که ابروت میره و خونوادت میفهمه … از هیچی نترس … اگه واقعا دوسش داری پس بجنب وگرنه ممکنه از دستش بدی
بووووس
ای جانم ان شأ الله خوشبخترین باشین هر روز بهتر از دیروز خیلی خوب نوشته بودین مرسی از شما
سلام من عاشق دختر عموم شدم که سه سال ازم بزرگتره نمیدونم باید چیکار کنم همش به یادشم سرم درد گرفته نمیدونم باید چیکار کنم
منم عاشق فاميل شدم اما نتونستم بهش بگم ميترسم حالا اين وسطم پسر عموم اومده بهم گفته عاشقتم من نميدونم چكار كنم منم مثه شما داداشا و ابجيا كمكم كنيد لطفت
بزار فکر کنم. چ عشق تو عشقی شده.
تهش راجو میمیره . درسته؟
من این فیلمو دیدم
به خدا منم خودم نمیدونم اگه فهمیدی منو دوست داره بگو به من
سلام بچه ها نوشته خای همه روخوندم جالبه فقط بچه های ۱۱-۱۲ تا ۱۸ ساله بیشتر بودن
دوستای من بخدا عشقای توی این سن هوووسههه من خودم هم سن شماهام دوسنای من الان وقت اینه که کنکور تون رو عالی بدید و آینده تون رپ رقم بزنید برای عشق و عاشقی کلللی وقت هست الان باید آینده تون رو بسازید صددرصد وقتی موقعیت اجتماعی شما توی جامعه بالا بره و توی جامعه مهم باشید خب خیلی راحت به عشق تون میرسید مگه نمیخواید در کنار عشق تون آروم و خوشبحت باشید و بتونید نیار هاشون رو برآورده کنید..!
این جوری که شما عاشق سینه چاک هستید که اون نباشه میمیرم و اینا پس اول از همه به فکر آسایش و آرامش کسی که دوستش دارید باشید
اگه واقعا دوستشون دارید مرد عمل باشید و اول آینده ی خودتون و عشق توت رو تامین کنید ….
من یه دخترم یه دختر ۱۸ ساله حرفاتون جالب بود برام درسته منم عاشقم ولی اول خدام عشقمه من یکیآ دوست دارم دوست دارم باشه ولی اگه بودن اون تو زندگیم برام خیر نباشه نمیخوام اگه خدام نخواد اون نباشه میدونم خیریتی داره …
پس بدونید هیچ آدمی ارزش اینو نداره که زندگی تون رو تباه کنید…
الان میگید عاشق نیست و نشده…
آدم بااید عاقلانه زندگی کنه…
باید عذت نفس داشته باشه باید اعتماد به نفسش رو تقویت کنه و برای خودش ارزش فائل باشه
پس دوستای عزیز لطفا اول به فکر خودتون آینده تون و روحیه تون باشید …
شاد باشید حتی بدون اون…
درس یخونید یه جاها و مراتب خوب برسید…
همه تون بینظیرید و میتونید…
اینم بگم اگه کسی قرار باشه مال شما باشه اگه آسمون به رمین بیاد مال همید…
پس شما برای رشد حودتون تلاش کنید..
خیلی
…
…
…
حرفاتو دوس داشتم
بیش فعال درسته
من عاشق دختر عمهم هستم من و اون ۱۱ سالمونه اون منو مثل مردم عادی میدونه و نمیدونه که من عاشقشم اونم دوستم نداره چیکار کنم
از کجا میدونی دوست نداره منم مثل شما ۱۵ ولی اون ۹ ولی اون تا سه سال دیگه از عشق هیچی نخواهد دانست ولی میترسم قبل من یکی دیگه اونو بگیره و فامیل هستیم
میتونم کمکت کنم
پسر گل توی این سن اصلا چیزی به نام عشق وجود نداره این یه جور حس عجیبه به یک جنس مخالف هست که بین ۱۰تا۱۴ سالگی اتفاق میوفته و این حس زود میره میدونم الان کل فکرت اونه به کسی هم نمیتونی بگی من خودم تجربشو داشتم
من ۱۱ سالمه و عاشق دختر عمهم هستم اونم ۱۱سالشه ولی نمیدونه دوستش دارم و اون فقط باهام مثل مردم عادی رفتار میکنه باید چکار کنم
ازدواج کنید اگ فردا طلاق نمیگیرید
اون پیچیده نیس شما خیلی حساسی از من میشنوی یه چند وقتی زیاد محلش نزاربعد چند روز دوباره یکم باهاش خوب شو بعد دوباره یکم ازش فاصله بگیر منظورم اینه که کلا کمیاب باش مثل الماس الماس هم اگه خیلی زیاد باشه دیگه کسی به چشم سنگ قیمتی نمیبینتش شما که دیگه ههه….
سلام دوستان من دوساله با یه نفر که نمیدونم عاشقشم یا وابستشم یا دوسش دارم و 16سالمه 7سال اختلاف سنی داریم همش فک میکنم دوسم نداره یا از سر بی میلیشه که رل زده. خیلیا میخوان باهام رل بزنن ولی چون دوسش دارم پسرای دیگه رو نمیخوام.تورو خدااااااکمکم کنید خواهش.چه کارش کنم؟
سلام دوستان من ۱۷ سالمه و عاشق یکی از همسایه هامون شدم اونم ۱۷ سالشه ولی مشکل اینه ک طرف اصلا نگاه هم نمیکنه ب من تا حالا حتی باهاش حرف هم نزدم تو رو خدا کمکم کنید چیکار باید بکنم
عزيز من شما كه باهاش حرف هم نزدي چطور ميخواي بگي عاشقشي؟؟
هفت سال اختلاف ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بچه خودتو میخوای ؟
بخدا دختری بدی نیستم نه بی حجابم و نه اهل دوستی چ مخالف چ .. شاید در هفته یبار از خونه برم بیرون همش ک همشم تو خونم بکسی اعتماد نداشتم بهش بگم راجب حسم
ولی اینجا… نمی تونمم بهش بگم میترسم ابرو خودم و خونوادم بره
عاشق فامیل شدی
اسم عشق منم آیدا هستش
سلام من دختری ۱۸ساله هستم همون روز اول ک پسر همسایمون رو دیدم ازش خوشم اومد ولی کم کم حسم بیشتر شد الان ۵ ساله هنوزم چشمم دنبالشه من دختری هستم ک خداییش زیباییم زیاده و مغرورم سنگین و سر بزیر اهل دوستی با کسی هم نبودم نمیگم مذهبی ام برعکس بروزم خیلی ها رو جذب خودم میکنم وولی اون کسی ک من می خوام ببارم نیومد بهم بگه دوسم داره شدیدننننننن مغروره کارشم بیشتر تاثیر گذاشته روش (شغلش نظامی)بزور سلام زنا میکنه ولی وقتی به من می رسه سلام میکنه یه لبخند خیلی خیلی کوچیکم گوشه لبشه همیشه رفتارش یجوری هس ک انگار می خواد بهترین باشه پیش من یجورایی جلب توجه ولی هیچ حرفی بهم نمی زنه بخدا من حاضرم غرورمو بشکنم بهش بگم ولی منتظر اونم میترسم بهش بگم بعد بگه نمی خوامت و ابروم بده….ببخشید طولانی شد متن ولی مجبور بودم بگم ترو خدا بهم بگین بنظر شما حسی هم بهم داره اگه نداره دیگه اینقدر بهش فکر نکنم
سلام من هم 13 سالمه وعاشق یک پسری شدم که خیلی تابلو که دوستم داره
بابا کاری داره به هر پسری گه امار بدی تموم میشه راحت
تو این سن چیزی به اسم عشق نیست
همش میره بعد یه مدت
on mariz nabode faqat farghe beyne khobo bado nemidoneste va in k chon shoma asheqe yenafar hastin gharar nist on tarafam asheq shoma bashe
سلام من 15 سالمه التماس می کنم یه کی بهم کمک کنه من چند هفته هست که شدیدا و دیوانه وار عاشق همکلاسیم شدم اون 16 سالشه من هم از وقتی ما رو از موسسه مون بردن اردو من و اون دختره تو یه مینی بوس با هم بودیم . ما دو تامون هم معلم زبان انگلیسی هستیم و تو همین موسسه مون درس می گیم . ولی اون روز های زوج هست و من روز های فرد . از طرفی هم یکی از همکلاسی هام می خواد با اون دوس بشه ولی می دونم که اندازه من دوسش نداره فقط به خاطر خشگلیشه . من هم خیلی خجالت می کشم برم بهش بگم دوسش دارم . چند شبه به خاطرش گریه می کنم و از خدا می خوام که اونو بهم برسونه . اهل ارومیه ام تا 8 مرداد وقت دارم خواهش می کنم کمکم کنید. باور کنید خیلیی دوسش دارم و عاشقشم. نمی دونم چی کار کنم التماس می کنم کمکم کنید.ممنون.به امید خدا . موفق باشید .