مپنا، همراه اول، شاتل و … کافیست شغلی در یکی از این شرکتهای بزرگ داشته باشید تا دیگر لازم نباشد به دوستان و خانواده توضیح دهید که کجا کار میکنید. همین اتفاق وقتی در حال مصاحبه شغلی باشید نیز میافتد. خب پس بهتر است در همان ابتدای مسیر شغلیتان برای یکی از این شرکتهای معروف کار کنید، درست است؟
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ خب باید بگوییم که جواب به این سوال یک شاید بزرگ است. در ادامه مزایا و معایب وصل کردن برند شخصی خودتان به برند یک سازمان بزرگ را با هم مرور میکنیم:
مزیت۱: اصول پایهای کارتان را یاد میگیرید.
شرکتهای بزرگ اهداف بزرگی دارند. پای پول بسیار بیشتری در وسط است و افراد بیشتری نیز برای رسیدن به اهداف در حال تلاشند. در نتیجه کار کردن برای یک سازمان بزرگ باعث میشود شما در مورد فرآیندها، سیاستها، عملکردها، شیوههای استخدام، مسئولیتها و احتمالا از همه مهمتر KPIها (شاخصهای کلیدی عملکرد) و اینکه چطور نتایج و اثرات را رصد کنیم، بیشتر یاد بگیرید.
یاد گرفتن این حقایق در ابتدای مسیر شغلیتان نهتنها شما را برای دنیای سازمانیتان در آینده آماده میکند، بلکه اگر روزی خواستید کسبوکار خودتان را راهاندازی کنید، میتواند تجربهی یادگیری مفیدی نیز باشد.
مزیت۲: از برند آنها استفاده میکنید.
استخدامکنندهها قبل از تصمیم گیری در مورد انتخاب شما فقط حدود ۶ ثانیه را صرف اسکن کردن رزومه شما میکنند. وقتی مدیران منابع انسانی به کاندیداها نگاه میکنند و یک اسم بزرگ را در رزومه آنها میبینند، این به سرعت تصور یک کاندیدای مجرب را به آنها القا میکند. فکر میکنید مدیران روی کدام اسم بیشتر زوم میکنند؟ فیسبوک یا آژانس رسانه اجتماعی داکوتای جنوبی؟! بدون قصد بی احترامی به داکوتای جنوبی باید گفت که فیسبوک مطمئنا نگاههای بیشتری را به سمت خودش جذب میکند.
بنابراین کار کردن برای برندهای بزرگ وقتی که در آینده قصد تغییر شغل داشته باشید به شما مزیتی عالی میدهد.
مزیت۳: شبکهی ارتباطی قوی پیدا میکنید
مشابه داشتن اسم یک سازمان برنددار در رزومه، داشتن یکی از این اسامی در پروفایل شما در شبکههای اجتماعی یا دیگر پروفایلهای آنلاین میتواند به شما نسبت به بقیه کاندیداها مزیت دهد. شما این ویژگی را دارید که عضوی از یک شبکه بزرگ از کارکنان فعلی و قبلی بودهاید و به راحتی میتوانید با آنها در لینکدین یا توییتر ارتباط بگیرید. ساختن عامدانهی وجههی شخصی خود در اینگونه شبکهها باعث میشود افراد شما را هم به صورت آنلاین و هم به صورت شخصی و رودررو راحتتر پیدا کنند.
عیب۱: مسئولیتهای شما ممکن است کم باشد.
البته شاید همیشه اینطور نباشد، ولی کارکنان سازمانهای بزرگ و برنددار معمولا شرح وظایف شغلی بسیار مشخصی دارند. شما به جای انجام چندین کار روی یک کار تمرکز میکنید که میتواند مسیر شغلی شما را در یک حوزه خاص محدود کند یا به مسیری بکشاند که دوست ندارید. در مقابل، کار کردن برای یک سازمان کوچک که باعث میشود تجربه کسب کنید و اعتباری جهت تعالی در صنعت خود بدست آورید، به سرعت شما را ارتقا میدهد.
عیب۲: شما احتمالا با تیم رهبری سازمان مستقیما کار نمیکنید.
احتمالا اگر برای یک سازمان با هزاران کارمند کار کنید، هیچگاه شانس این را نخواهید داشت که با تیم رهبری کار و یا حتی ملاقات کنید. ولی در یک سازمان کوچکتر شما به رهبران رده بالا دسترسی مستقیم دارید. یکی از کارکنان شرکت کوچک مشاورهی Summit در واشنگتن میگوید:« در سازمان کوچک ما، شما دو شریک اصلی کسبوکار را میتوانید ببینید که پا به پای تحلیلگران با آستینهایی بالا زده و چشمهایی گره خورده به زبان برنامهنویسی R در حال کار کردن هستند.»
عیب۳: ممکن است ترک سازمان برایتان سخت باشد، حتی اگر واقعا وقتش باشد.
استخدام شدن توسط یک سازمان بزرگ میتواند به شما حس اقامت در هتل را بدهد. شما هر وقت بخواهید میتوانید تسویه حساب کنید، ولی نمیتوانید بروید. گذشتن از حقوق و مزایا، ثبات و پیشرفت شغلی مشخص که توسط بسیاری از این سازمانهای بزرگ فراهم میگردد سخت است. به خصوص که گزینهی جایگزین کسبوکاری کوچکتر و با وضعیت مالی پایینتری باشد.
اگر شما مسئولیتی در شرکتی بزرگ دارید، مطمئن شوید که اهداف مشخصی برای تغییر شغلی بعدی خود دارید و خود را برای رسیدن به این اهداف مسئول بدانید.
در نهایت: چیزهای مهمتری هم از اسم سازمان وجود دارد.
کار کردن برای یک برند بزرگ مطمئنا میتواند درهای جدیدی را به روی شما باز کرده و مسیر شغلی شما را به پیش ببرد. ولی فاکتورهای دیگری نیز هستند که در نهایت مهمترند. روی شغلهایی با پتانسیل رشد بالا، جذاب از نظر خودتان و با مربیان و راهنمایانی در دسترس تمرکز کنید. چون در نهایت، اینها از برند سازمان متبوع شما اهمیت بیشتری دارند.