تعبیر خواب جنگ

دیدن جنگ در خواب به چه معناست؟

تعبیر دیدن جنگ در خواب چیست؟

تعبیر خواب جنگ شدن و تیراندازی

چنان چه در خواب صحنه هایی از جنگ دیدیم باید بدانیم که روح ما از نگرانی هایی که پیش می آید خبر می دهد.

صرف دیدن صحنه ای از جنگ در خواب خبر از غم و اندوهی است که در روزهای آینده پیش می آید و این تشدید می شود اگر خودمان در آن جنگ دخالت داشته باشیم.

ابن سیرین می گوید در جنگ هر کسی پیروز شود در جنگ و جدال زندگی و در بیداری نیز پیروز و برنده است.

چنان چه در خواب زره پوشیده بودید و شمشیر و سپر داشتید یا در سنگر بودید و تفنگ و مهمات به قدر کفایت در اختیارتان قرار داشت خواب شما می گوید که جهت روبه رویی با غم ها و رنج ها و نگرانی ها مجهز خواهید بود.

در نفایس الفنون تصریح شده که جنگ در خواب اضطراب و فتنه است.

چنان چه جنگی در خواب شما بود و شما در آن جنگ شرکت داشتید اما فاقد زره و سنگر و سلاح و مامن بودید خواب شما می گوید که تنها می مانید و در مشکلی که پیش می آید هیچ دستی دست شما را نمی گیرد.

مجروح شدن در خواب خوب است و نباید نگرانی ایجاد کند. این نشان این است و گویای این که غم و اندوه شما پایان یافته و آشتی و امنیت خانوادگی است و نباید نگران شوید.


تعبیرخواب جنگ و تیراندازی

دیدن تیراندازی در خوابتان بیانگر این است که شما هدفی مشخص شده دارید و می دانید که هدفتان در زندگی چیست. برنامه هاتان درست طبق هدف است.

خواب دیدن اینکه به کسی با اسلحه شلیک می کنید بیانگر احساس تهاجمی و خشم نهفته ی شما در مورد یک فرد خاص است. اگر فردی که شلیک می کنید غریبه است، پس بیانگر این است که شما جنبه های ناشناخته ی خودتان را که درک نکرده اید، رد می کنید.

خواب دیدن اینکه کسی به شما با اسلحه شلیک می کند بیانگر این است که در زندگی تان مسئله با یک شخص را تجربه می کنید. شما ممکن است حس کنید که در یک موقعیت قربانی شده اید.

ادامه تعبیر خواب تیراندازی

تعبیر خواب جنگ و درگیری

بر خلاف بیداری که درگیری و جدال کار خوبی نیست، در خواب ایجاد دوستی و طرح رفاقت و اشتغال به کارخیر و محبت آمیز است.

در زندگی روزانه ما یا کینه موجب بروز درگیری است و یا جدال، کینه و بغض و نفرت می آورد اما در خواب عکس این صادق است یعنی وقتی ببینید که با کسی جدال می کنید یا حداقل دست به گریبان شده اید خواب شما می گوید که با کسی طرح دوستی می ریزید و رفیقی خوب پیدا می کنید.

اگر در خواب ببینید با عده زیادی درگیری می کنید دوستان فراوانی خواهید یافت و اگر مشاهده کنید که شما دسته جمعی با یک نفر سرگرم جنگ و جدال هستید خواب شما خبر می دهد که مردی نیک نفس و شریف سر راهتان قرار می گیرد که همه مشتاق دوستی با او می شوند و برای آشنایی با وی سر و دست می شکنند.

پس اگر شب هنگام در خواب دیدید که با کسی جدال می کنید دچار بیم و هراس نشوید و اندیشه بد به خود راه ندهید. انشا الله خیر است.

☺ تعبیر خواب «جنگ» برای من چیست؟

اگر در خواب‌تان «جنگ» را دیده اید اما تعبیرخواب فوق جوابگوی شما نیست ابتدا بخش نظرات را بخوانید و در صورتی که همچنان به تعبیر خواب خود نرسیدید؛ جزئیات خواب‌تان را در بخش نظرات ارسال کنید تا به آن پاسخ مناسبی داده شود.

✚ کاربر گرامی نظرات تکراری پاسخ داده نخواهد شد. لطفاً بخش نظرات را با دقت مطالعه فرمایید.


106 دیدگاه

  1. رامین

    خواب دیدم تفنگ کلاش به دست دارم جای به مثال جنگل است درخت های کوچک دارد با یک گروه تقریبا ۲۰ نفر یا بیشتر هستند میجنگم انها به من و من به انها شلیک میکنم هیچ تیر انها به من نمیخورد ولی تیر های من بیشترش به هدف میخورد و بیشتر انها را از پا درمیاورم و میمیرند بعد ناگهان تفنگ تک تیر به دستک می افتد تک تک نشانه میگیرم و شلیک میکنم هر که را که به سویش نشانه میگیرم به سرش شلیک میکنم و میمیرد بعد تیرم کم میماند پا به فرار میزارم و فرار میکنم آیا کسی تعبیر این خواب را میداند

  2. ابوبکرسلیمی

    سلام
    من درخواب دیدم که درمسجدهستم قرآن شریف رابوسیدم بعددرجایی نشستم مردم زیادی بودندودرباره من سخن میگفتند بعدبین دونفرکه دورترازمانشسته بودند جنگ صورت گرفت بعدازبیرون خوانه شروع به تیراندازی شدخادمین مسجددروازهارابستندوگفتندبیرون نشویدکه جنگ شده است تیراندازی به شدت زیادبودوبه داخل خوانه می آمد من درجای امن پناه بردم دراین وقت یکی ازاقوام بسوی من آمد وپایش تیر خورده بود طوری بود که سولاخ شده بودوهیچ خون یاچرک دیده نمی‌شود فقط سولاخ بودواین سولاخ زیر زانویش بود

  3. زهرا

    سلام .من خواب دیدم که در یک چهار راه که میشناسم یه درگیری و شورشی اتفاق افتاده یه عدهٔ خیلی زیادی در حالی که تابوت هایی روی دوششون بود میگفتن ما داریم میریم اینها رو زیر سایه و کنار قبر بزرگترین قمه کش یا حالا کسی که آدم درستی نبود دقیق یادم نیست دفن کنیم .بعد یه چند نفری بین اون اجتماع یکدفعه یه چند قدم میرفتن جلو تر چاقو به سمت عده ای پرتاب میکردن اون طرف همونجا میوفتاد .من تو همین وضعیت تلاش میکردم از بین این آدما رد بشم ولی همش گیر میکردم به هر نحوی مثلا یه بار میخوردم به کسی میوفتادم یه بار میدیدم روی زمین یه طنابایی هست پام گیر میکرد نمیتونستم برم و اینکه همهٔ جمعیتی که دیدم آقا بودن هیچ خانمی بینشون ندیدم .یه چیزی دستم بود یادم نیست چی بود ولی بیشتر عجلم واسه رد شدن از این شورش و شلوغی واسه این بود که این وسیلهٔ ارزشمندو نجات بدم و سالم از اونجا ببرمش.وقتی از اون هجمه خارج شدم یه کوچه ای اونجا بود که در واقعیت وجود نداره .داخل کوچه هه تاریک بود ولی تقریبا دیده میشد سرکوچه یه خانمی که میشناسمش واستاده بود ولی هیچ واکنشی درباره هیچی ازش ندیدم بعد دیدم یهو اون شورش ،شبیه جنگ داخلی شد هی میگفتن پلیس اومد یه چند نفر که لباس پلیس تنشون بود با چند تا اسلحه تو دستشون میومدن با عجله از جلومون رد میشدن اسلحه ها رو پرت میکردن روی یه چیزی شبیه پشت بومی سقفی چیزی.انگار پلیس نبودن فقط لباس پلیس تنشون بود .یه جورایی جزء آشوبگرا بودن من همش توی ذهنم داشتم به این فکر میکردم که یه پلیس واقعی و قابل اعتماد پیدا کنم بگم اینا پلیس نیستن یا اسلحه ها رو کجا قایم کردن.تو همین وضعیت با ترس زیاد با صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم .میشه لطف کنین بگین تعبیر مشخصی داره یا خیر.

  4. نسترن

    با سلام و عرض ادب خواب دیدم با خوانوده ام از‌پارتی بر می گشتیم ودلخوش بودیم که یکدفعه فردی ناشناس با اسلحه به طرف مادرم شلیک کرد رفتم بالای سرش هیچ خونی ازش نمی امد واو مرده بود دوتا از خواهرهایم انجا بودند و می خندیدند ولی من گریه می کردم وقتی بیدار هم شدم دیدم اشک از چشمانم می اید لطفا تعبیرش را برایم بگویید با تشکر

  5. صادق

    سلام خسته نباشید
    من خواب دیدم از پنجره خانمان به بیرون نگاه کردم چند نفر را دیدم که مسلح بودند و در خواب میدانستم کع دشمن هستند
    با خودم تنفگ داشتم تیراندازی کردم شاید چند نفر را زدم
    از خانه امدم بیرون در حیاط خانه ازیک شخصیت شناخته شده ی یکی از کشور های همسایه ب من ی تنفگ داد بعد از او یکنفر دیگر به من یک سلاح کلاش داد من تفنگ ان شخص مهم را پس دادم
    در حال جنگیدن و تیراندازی بودم متوجه شدم پسرعمویم جز دشمن است به سمت او تیر اندازی کردم اما او را نزدم
    در حال جنگ مردم اواره زیادی را دیدم ک بهسمت ما می آمدند
    یکی که جلو رفتم در یکی از میدان های شهر قم بودم و با دوستم که ساکن قم است تلفنی صحبتکردم.

  6. دینا

    سلام من دیشب سر درد بدی داشتم به زور قرص و بد بختی ساعت ۴ صبح خوابم برد تو خواب دیدم امریکا ایران رو اشغال کرده ومن هم اسلحه داشتم با دوستانم یه جایی کنار رود خانه ایستاده بودیم و خبر رسید که همه شهر ها بدون مقامت تسلیم شدند و جنگ و درگیری ندیدم و ما هم یه جورایی دوستانه تسلیم شدیم یعنی نه اسیر شدیم نه ازاد ولی با امریکاییها حالت راحت و دوستانه صحبت میکردیم تعبیرش چیه ممنونم

  7. اسماعیل

    سلام خواب دیدم که وارد یک منطقه ای شدم که جنگ بود و پلیسها چندتا زن رو دستگیر کرده بودن و زنها امنیت انتقال به پاسگاه رو از سربازها میخواستن زمان رفتن به سمت پاسگاه امام زمان امنیتشون رو تایید کرد اونا حرکت کردن به سمت پاسگاه ، چند قدم که رفتن دیدم تو روستای خودمونه ، ناگهان یک موتور سوار که چهره اش هم معلوم بود بهشون حمله کرد اونا فرار کردن موتور سوار برگشت به سمت من و دیدم به سمت من تیر اندازی کرد و به سمت پدرم و دخترم و پسرم و چند نفر دیگه تیر انداخت رفت و دوباره دور زد و یکنفر رو که من میشناختم رو گرفت و به سرش تیر زد و ولش کرد و دوباره چندتا تیر دیگه هم بهش زد من و بچه هام خودمون رو به مردن زدیم من یک آهن تیز و نازک دستم بود در حالت مثلا مرده منتظر شدم که وقتی از بغلم رد بشه بزنمش با ایمان کامل به زدنش از خواب بیدار شدم
    لطفا تعبیرش رو بفرمایید.

  8. Hoda

    من خواب دیدم که با بابام و ۶-۷ نفر دیگه توی یه انبار قایم شدیم و منتظر انجام عملیات هستیم و با کسایی که وارد انبار میشن[مطمئن نیستم ولی فکر کنم افراد خلافکار بودن]وارد مبارزه میشیم و همشونو با تیر زدن میکشیم.
    آخر خواب که همه رو شکست دادیم یه داعشی رو دیدم که با ما همراهه،یه عالمه تجهیزات داعشی دیدم که توی انبار وجود داره و از اینجا فهمیدم که تروریست ها هم مارو همراهی میکردن!
    و بعدش دیدم که بابام و افرادمون یکی از اون خلافکار هارو زنده گرفتن و سعی دارن اونو به حرف بیارن ولی اون فقط پشت سرهم میگه الله اکبر :/

    • تعبیر خواب

      باسلام
      برای این خواب تعبیر های مختلفی وجود دارد که هر کدام معنای مشخصی دارند اما برای شما می تواند نشانی از ان باشد که در اینده جدالی را در زندگی واقعی ممکن است پیروز شوید که برای شما خیر است واز طرفی هم می تواند اضغاث احلام یا خواب پریشان باشد.
      سربلند و پیروز باشید

  9. غزل

    سلام وقت بخیر
    خواب دیدم ی مکان نا آشنا هستم،ی عده دختر و خانوم های جوان ب ما ک چند نفر بودیم حمله میکنند،من اول با دستم یکیو میکشم و تنفگشون رو برمیدارم بعد با اون تفنگ بقیه رو میکشم و دوباره تنفگ فرد کشته شده های بعدی رو برمیدارم ،اون یکی رو میکشم تا با کمبود صلاح مواجه نشم
    یه جایی گلوله تموم میشه با یه سری سوزن های مخصوصیه ب سمتشون پرتاپ میکنم و میکشم تا جایی ک تموم بشن افراد مسلح ، من همچین خواب جنگی ک در نهایت پیروز میشم ب دفعات زیادی دیدم،تعبیرش چیه؟

  10. یلدا

    سلام روزتون بخیر و شادی ، خواب دیدم تو یه مدرسه همه توسط یه سری نیروی مسلح مثل نازی و … گیر افتادیم بغل من نوزادی بود که یادم نمیاد برای کی بود و تمام مدت حواسم بهش بود اون زخمی نشه . یکی از مسلح های اون گروه اومد و گفت همکاری کنین تا ازادتون کنن و من گفتم تا کی زمان میبره ؟؟؟ گفت هیچی معلوم نیست اما شنیدن که شما زمزمه کردین از طرف مدیر مدرسه هستن و این برای شما خطرناکه. بچرو بغل گرفتم و با ناراحتی سمت حیاط قدم میزدم یه پسر بچه از همون گروه با چوب ازار روحی میداد و هی تهدید به زدن میکرد من سفت نوزاد تو دستم و بغل گرفتم تا اسیب نبینه . تو همین شرایط بچه ها میگفتن وقتی همه از سالن رفتن بیرون به تمام کلاسا بگیم وسایل و کیفارو جمع کنن همه بریم سمتشون تعدادمون زیاده عقب میکشن. هربار هم تا میدوییدن بیرون سر و کله ی اونا پیدا میشد و با تفنگ شلیک میکردن چند بار من و هدف گرفتن سمت چب و راست جایی که نشسته بودم تیر اصلا بهم نمیخورد و کل خواب زخمی نشدم .

  11. فاطمه

    سلام من خواب دیدم سر کوچه ما جنگ شده هیچ کسی اون سمت نمیره فقط من رفتم بعد منو تیر بارون کردن ولی من زنده بودم بعد یه آقایی هی میگفتم که صورتش رو اسپری کنید مادرش نفمه این کشته شده بعد هی به سمت پایین میرفتن

  12. مریم

    سلام من خواب دیدم که جنگ داخلی شده خیلی سرباز بودن و داشتن حمله میکردن و همه مردم و می‌کشتن جمعیت خیلی زیاد بود یک سرباز اومد سمت من چند بار بهم شلیک کرد ولی نه درد داشتم و نه مردم بعد که سربازا دور شدن دیدم خیلیا زنده هستن خوشحال شدم و با چند نفر فرار میکردم میخواستم ببینم تعبیر داره تو خواب خیلی ترسیده بودم ساعتی هم که خواب دیدم بین ۸.۹ صبح بود ممنون میشم تعبیر خوابم بهم بگید

  13. وحید احمدی

    با سلام
    خواب دیدم با ماشین من که دادشم پشت فرمون بود از راهای ناهموار رد شدیم و رسیدیم به آسفالت و
    چند نفر آدما های شرور به شهر حمله کرده بودن که با نیروهای مردمی و دولتی باهاشون درگیر شده بودن و من پشت سر ماجرا بودم که رفتم جلو به یکی شون که میشناختم گفتم فقط دو نفر موندن اگه میشه تفنگ تک تیرانداز به من بدید تا اونارو بزنم بعد اینکه تفنگ رو گرفتم از خواب بلند شدم
    ممنون میشم برام تعبیرش کنید

    • تعبیر خواب

      با سلام
      دیدن این خواب می تواند بیانگر ناارامی هایی در ذهن شما باشد که بر این باورید که می توانید آن ها را با دخالت شخصی خودتان حل کنید و به همین علت در خواب به این صورت دیده اید/
      سربلند و پیروز باشید

  14. کاظم آرمان پور

    سلام
    خواب دیدم یه عامل انتهاری به یک جایی عمومی حمله کرده و داره مردمو میکشه من دویدم وارد صحنه شدم اسلحه ا یه کلت مجهزی از خواهرم که در میدان بود گرفتم و رفتم جلو ناگهان عامل انتهاری اومد بیرون مامورا ریختن و گرفتنش منم از دور میخواستم با اسلحه ام بهش شلیک کنم ولی اون در حال تقلا و درگیری بود ونشد و من فقط نشونه رفتم در پایان هم یارو دستگیر شد

  15. ستایش

    ببخشید سلام میشه وقت بزارید بخوانید! خیلی ممنون‌ میشم میخواستم بپرسم که من خیلی سال ها پیش یه خوابی دیده بودم این بود که داشتم از میدون جنگ فرار میکردم و یکی دیگه اش این بود که من خواب دیده بودم دارم از دست سربازا فرار میکنم و توی یه گودالی قایم میشم و در آخر پیدام میکنه.. این دوتا تعریف ۲ خواب هستن که خیلی سال ها پیش دیدم… چرا هنوز یادمه؟ من کلا خواب جنگ زیاد میبینم ولی این ۲ تارو فقط یادمه!! و بازم خواب جنگ میبینم ولی جنگی صورت نمیگیره! این یعنی چی!!!!!

  16. علیرضا

    سلام. من خواب دیدم به همراه پسرم جایی در شهر ایستاده بودم و ناگهان موشک باران شروع شد ابتدا خیلی از موشکها روی هوا هدف قرار میگرفت و به زمین اثابت نمیکرد بعد از مکثی کوتاه دوباره موشک باران شروع شد و این بار تعدادی موشک به نزدیکی ما اثابت میکرد و من پسرم را در اغوش گرفته بودم و سعی داشتم ازش محافظت کنم .من در طول شب چندین بار از خواب پریدم اما باز هم وقتی خوابیدم خواب جنگ دیدم اینبار خودم تنها بودم و در جنگ شرکت داشتم چیزی مثل جنگ های خیابانی . اون شب بارها از خواب بیدار شدم اما به محض خوابیدن ادامه خواب جنگ میدیدم لطفا درصورت امکان تعبیر خواب منو بگید

    • تعبیر خواب

      با سلام
      این خواب برای شما دارای تعبیر نیست و مستقیما با تکرار شدن ان نشانه ای از ان امده است که شما ترسی در ذهن خود دارید و تشویشی که در ذهن شماست نشانگر این موضوع است
      سربلند و پیروز باشید

  17. بانوی محجبه

    همه نظرات رو خوندم
    دختر خاله من بزرگه. خواب دیده که یک عده پسر جوان دارن در اتاق های یک ساختمان رو قفل می‌کنند، دختر خاله ام می‌پرسه چرا در ها رو قفل می‌کنید؟ اونها هم جواب میدن که داریم نشونه گذاری می‌کنیم اهل این خانه برای داعشی هاست بعد از چند لحظه در خونه اون ها هم بسته میشه بعد از یک مدت از همسرش می‌پرسه بچه مون کجاست اونم جواب میده لابد افتاده دست داعشی ها.
    بعد داعشی ها میگن بیاید اینجا(بین کلی زن و مردی که ظاهر انگلیسی داشتند) بشینید تا فرمانده بیاد بعد داعشی ها با دختر خودشون چندتا اسیر دیگه میان و جلوی اینها می‌شینم دختر خاله ام دخترش رو صدا می‌کنه و دخترش به نشانه هیس دستش رو مقابل دهان و بینیش می‌گیره دوباره دخترخاله ام صداش می‌کنه و اون جواب میده که هیس نگاه کن دور و برم پر از داعش به ممکنه اذیتم کنن!
    آیا این موضوع به دوست دخترش ربط داره که اهل فعالیت های سیاسی به خصوص بعد از مرگ ملکه انگلیسه؟
    ما نگران دوستش شدیم

  18. الهام

    سلام وقت بخیر
    در خواب دیدم که در تلویزیون نشان میدهد جنگ شده و در حال تیراندازی هستند و یواش یواش نیروهای جنگی از تلویزیون به سمت ما میامدن،من و دختر ۵ ساله و مادرم که ۷۵ سال داشت در خانه بودیم ،با دیدن این صحنه فقط توانستم دخترم را صدا کنم و در زیر تیر باران از خانه فرار کنم و بیرون برم و مادرم ماند و تیرباران به سمت من بود،تعبیرش چیست

    • تعبیر خواب

      با سلام
      بر اساس تعابیر خواب این خواب ها می توانند نشانی از ناراحتی و مشغله های ذهنی بیننده ی خواب باشد که باید در واقعیت از ان ها بکاهد تا در خواب خودنمایی نکنند.
      سربلند و پیروز باشید

  19. فرخ

    فرخ
    درود
    خواب دیدم در شهر جنگ هست ، من و دوستم در خیابان با اسلحه داریم وسط مردم حرکت می کنیم ، بعضی ساختمانها خراب میشود ، دوستم میجنگد و منم میجنگم ، دسمن را نمیدیدم ، اما من آر پی جی داشتم که اومدم بزنم دیدم نیازی نیست ، گوله آرپی جی را چون نمیخواستم از سر اسلحه جدا کردم افتاد زمین نگران بودم پای کسی یا ماشیم بره روش و بترکه … اما نمیدونم چی شد ، بعد در هیاهو یک نارنچک افتاد از دست کسی به اشتباه و قل خورد از پشت من رد شد اما نترکید که پیش خودم گفتم اگر می‌ترکید ممکن بود بمیرم یا مجروح بشم ، کلا خیلی نمیترسیدم و اسلحه قوی داشتم ، این جنگ‌ وسط خیابون بلوار کشاورز تهران بود و دوست عزیزیم هم درگیر بود

  20. مهدی

    سلام من خواب دیدم که دربالای خانه با اسلحه با دونفر که پایین هستن جنگ میکنم اول با پرتاب انار به سمت انها که داخل یه خانه یا یه مغازه میوه فروشی بودن میکردم و منم با پرتاب انار به شیشه میزدم و صدا خورد شدن شیشیه به گوشم میرسید و در اخر من میدیدم سایه من می افته رو زمین اونها متوجه میشدن من کجا هستم داشتم کار میکردم که سایه من رو ی زمین نیفته که متوجه شن من کجای بام خونه هستم و بعدش رفتم سمت پله قایم شدم که اگر بیان بالا بااسلحه اونها بزنم که این خواب ساعت ۵ صبح رخ داد برام با تشکر ازتون

  21. امراله

    ضمن عرض سلام خواب دیدم من و زن اولم و دوستاش و زن دومم در یک جنگ با شمشیر هستیم زن اولم و دوستاش در لشکر پیروز بودند و من و زن دومم در لشکر شکست خورده بودیم زن دومم که اسیر شده بود و منم آخرین بازمانده بشورم بودم که داشتم میجنگیدم که زن اولم و دوستاش وبا مابقی لشکرشون که زن دومم و چند نفر دیگه رو که اسیر کرده بودند آوردند من داشتم میجنگیدم که یکی از دوستان زن اولم اومد وابهام مبارزه میکرد

    یک لحظه دو نفر از گوشه چپ و راستم بهم حمله کردن که دوستانشان را گرفتم ولی دوست زن اولم شمشیرشو در شکمم فرو برد که از کمرم دراومد و دوباره شمشیرو از شکمم دراورد زن دومم که دستانش بسته بود گریه میکرد و جیغ میکشید منم هنوز میجنگیدم دوستان زن اولم با شمشیر اشون وارد شکمم کردن و دراوردن یک از اونا با نیزه اومد سمتم و نیزه رو در شکمم فرو کرد من عقب عقب رفتم تا به یک درخت خوردم و نیزه که در شکمم بود اون خانم نیزه رو فشار داد که از کمرم خارج شد ودر درخت فرو رفت من که شکم و سینه کمرم خونین بود و از دهانم خون در میومد زن دومم در حالی که گریان بود با فریاد میگفت ولم کنند ولی به فرمان زن اولم کمان داران به سمتم شلیک کردند و تیرهای کمانها به سینه و شکمم خوردن و من جلوی زن اولم و دوستاش و زن دومم کشته شدم

    • تعبیر خواب

      با سلام
      بر ساس تعابیر خواب برای المان های موجود در خواب شما می تواند به این معنا باشد که شما در اینده نه چندان دور چیزی ار کسی خواهید شنید که به حدی محکم و متقن است که ممکن است توان پذیرش ان را نداشته باشید و ممکن است مربوط به ارتباط بین همسر اول و دوم شما باشد.
      بدانید که تعبیر خواب اسارت هم اصلا خوب نیست و نشان از بیماری است.
      سربنلد و پیروز باشید

  22. تقوایی

    سلام خسته نباشید
    من دیشب خواب دیدم که یکدفعه جنگ شد و موشک های هوایی شلیک شد و چند جا بمب انداخته شد و منفجر شد و اینکه در خواب دیدم کسی رو که خیلی دوسش داشتم و اخیرا ازش خبری ندارم در خواب بعد از این بمب ها باهاش تماس گرفتم اما بعد از چند کلمه صحبت کرد گوشی قطع شد و نتونستیم صحبت کنیم و بعد از خواب پریدم

    • تعبیر خواب

      با سلام
      در تعبیر خواب دیدن جنگ آمده است که می تواند نشان از ان باشد که شما در ذهنتان نگرانی هایی دارید و از این رو می تواند نشان از نگرانی شما برای ان فرد باشد که در این خواب به این صورت دیده اید.
      سربلند و پیروز باشید

  23. Mahdi

    با سلام خستع نباشید

    مخاهم خلاصه خوابی را که دیده ام بگویم.

    من در خواب دیدم که در جنگ هستیم و با دشمن به نوعی دوست شده ایم و در عین نا باوری دشمن و برخی از دوستان من ب ما هیانت میکنند به ما حمله کرده و خیلی ها را میکشنن و من نیز انهارا میکشم با تفنگ و در این میان خودم زخمی میشوم و حالم بد است بعد از چند قدم راه رفتن دوستانم اگاه میشوند ک من زخمی هستم و دکتر میاورند و زخم های من را بخیه میزنند و ترمیم میکنند و بعد از این از خواب بیدار میشوم هیلی جالبه همون نقاطی که در خواب در جسم من زخمی شده است در واقعژت و حال بیداری هم درد مکند این اتفاق خیلی برایم افتاده است ممنون میشوم تأبیر خوابم را بگویید مرا آشفته کرده این نوع اتفاقات و خواب هااا.

    • تعبیر خواب

      با سلام
      اینکه چیزی از خواب به واقعیت راه پیدا کند نشان از تعبیر نداشتن آن خواب است و به علتی که احتمالا در خوابیدن شما بوده است جایی از بدنتان در فشار بوده که اینگونه خوابی را دیده اید.
      سربلند و پیروز باشید

  24. مهدی

    سلام سلام وقت بخیر من خواب دیدم که تو جنگ هستم و ی گروهک تروریستی تو منطقه مون هست و من میخوام بجنگم از بزرگ و کوچیک همه بودن برا جنگیدن من ی تفنگ رو از دست ی نفر با عصبانیت گرفتم انگار خیلی عجله دارم یا اسلحه کمه..! بنظرم انگار ی تیر هم خوردم ولی به خوبی یادم نیست . من همینطور اونجا میچرخیدم و تیر اندازی میکردم ولی تفنگم به در نمیخورد خواستم بندازمش ولی نگهش داشتم ی چیزی شبیه کلت بود ولی فرق داشت… بعد شوهر عمه ام ی تفنگ بهم داد تا بجنگم من مکانم رو عوض کردم و به پشت ی دیوار خونه ی خالم رفتم روی یه چهار پایه یا… وایسادم و داشتم تفنگم رو آماده میکردم ولی خرابش کردم! بعد هم بقیه رو ترغیب میکردم برا جنگ و میگفتم حتی با دیت خالی هم باید بجنگیم و… انگار داشتم راهنمایی یا رهبری میکردم بعد تروریسم ها حمله کردن بعضی ها فرار میکردن و بعضی ها هم… در همین حین مادرم داشت به سمت در خونه خالم میدویید که ی یکی از اونا بهش ضربه زد ولی فک کنم چیزیش نشد… حس عجیبی داشتم انگار کمی احساساتم کمرنگ شده بود و هیچ حسی نداشدم بعد با خودم گفتم باید اونی که مادرمو زد بزنمش ولی تردید داشتم انگار میخواستم فرار کنم یا… ولی میگفتم این بی غیرتیه میخواستم برم با دست خالی بزنمش… ولی بقیه ی خواب رو یادم نمیاد.. ببخشید اگه امکان داره تعبیرش رو بگید

  25. غریب آشنا

    خوابم خیلی مسخره بود من توی دنیای واقعی خیلی از این عاقل ترم ولی واقعا نگرانم کرده

  26. غریب آشنا

    سلام خسته نباشید ظهر بخیر .
    یک خواب گیج کننده دیدم
    توی کوچه ی خالم دعوا شده بود و من با لباس تو خونه بودم داشتم دعوا رو نگاه میکردم دعوا بین جوانان بود که به هم پریده بودن و با سلاح سرد کار میکردن .
    یکدفعه یکی از اونها بهم یورش برد و موهام(که بافته شده بود) رو از وسط برید (با چاقوی دستی)و بقیش رو توی دستش کشید … فکر کنم بعدش تیر خورد یا یک همچین چیزی . گریه میکردم و گیج بودم به بابام گفتم بره دعوا نگران بودم بلایی سرش بیاد نمیدونم چه چیزی رو برای حفاظت دادم دستش رفت دعوا از سمت در خونه دور شده بود و دیدم بابام داره با یک پسر(فرمانده ی دعوایی که راه افتاده بود) دارن برمیگردم بابام یکم لنگ میزد پسره کمکش میکرد بیاد …
    بابام با خنده گفت حداقل یک سلاح بهتر میدادم دستش رفت توی خونه پسره با شیشه ی پر آب شیشه پاک کن آب روم اسپری کرد ….
    میخندید بعدش فکر کنم گفت گریه نکنم … و پرسید چی شده موهام رو گرفته بود توی دستش بعدش گفتم هیچی هنوز گریه میکردم .
    ولم کرد اما میخندید با یکم لحن تاسف بار گفت خیلی بریدنش
    دوباره به موهام نگاه کردم (تو اون گیر و دار نگران بودم نا متقارن شده باشه) گریه میکردم از گریه چشمام قرمز بود نگاه پسره هم خیلی اذیتم میکرد
    رنگ لباس پسره مشکی بود خودش چشم و موهاش قهوه ای تو مایه های عسلی ….‌

  27. اسما

    سلام خواب دیدم دشمنان به مدرسه مون حمله کرده بودند اونم چوب به سمتمون پرتاب میکردن منم یه چوب دستم بود وقتی با اون مبارزه کردم چوبه ضعیف بود و شکست به سالن دویدم فریاد زدم دشمن حمله کرده بیایید با کمک هم با اونا بجنگیم ولی کسی حرفم را نمیشنید و هیچ عکس و العملی نشون نمیدادند بعضیاشون هم خوابیده بودند اون قدر فریاد زدم ولی صدایم رو نشنیدند و بیدار نشدند خلاصه مدرسه که تموم شد اومدم خونمون اونم خونی قدیمی مون، به آسمون نگاه کردم دیدم هلکوپتر ها هواپیما ها جنگی هستند و دارند موشک و بمپ به زمین پرتاب میکنند چند تاشون رو هم به سمت من پرتاب کردند ولی چند متر اون ور تر من پرتاب میشد من رفتم خانه مامانم رو از خواب بیدار کردم گفتم دشمن حمله کرده رفتم کوچه فریاد زدم دشمن حمله کرده ولی کسی حرفم را نمیشنید یا هم توجه نمیکردند بعد چند تا داداشم اسلحه آورد و مامانم قناسه به دستش گرفتم و نشانه گیری کرد تا یکی از آن هلوکوپتر ها رو بزنه منم یه قناسه برداشتم که وقتی نشانه گیری کردیم که من از خواب پریدم

  28. اسرا

    سلام خسته نباشید من خواب دیدم که منو پدرم دارین از خونه ی خودمون دفاع میکنیم یه عده آدم با ضد گلوله به خونه ی ما حمله کردن بابامو کشتن منم اونارو کشتم و با استفاده از اسلحه ای که داشتن همشونو کشتم ولی بابام مرده بود تعبیرش چی میتونه باشه ؟

  29. فاطمه همتایی

    سلام چند شیه که همیشه خواب فرار کردن جاده‌ای از روستا به شهر از دست یه سری از آدما هستم ‌ همیشه او خواب خانواده من هستن ولی من تنها فرار می کنم از خانواده جدا میشم تو خواب هر کاری می کنم نمی تونم به خانواده ام برسم منظور از خانواد خواهر یا برادر هستند مرسی از پاسختون

  30. MTF

    با سلام خسته نباشید بنده خواب دیدم که با دونفر با موتور سیکلت به جای رفتیم که کوه اینا داشت که ناگهان صدای بلندی آمد وتا اینگه سر کوه را دیدم که ای سنگ خیلی بزرگ در هوا معلق هست ومی افتد که بعد از اون ای تانک در هوا معلق می شود و می افتدد بعد تانک به سوی ما نشان گیری می کند که بعد ۳نفر به سمت ما میاند که لباس نظامی آمریکا به تن دارند بعد یکم نگاه کرد وبا ای اسلحه کلت به طرف من در قفسه سینه بهم شلیگ کرد که یکم دیگه به هوش آمدم ودیدیم جنگ شده از تانک جت تیراندازی ووو بعد داشتند کمک می کردند که مردم عادی رو از اون جا دور کنند که ای چاله ترازی بود وما هم روی همین چاله خوابیده بودیم که به مردم آسیب نرسه که نا گهان جت جنگی از کنارمان رد شد ودر یک جا در هوا ایستاد وبا جت دور خود به چند طرف چرخید بعد این ای هواپیمایی بمب افکن به طرف ما آمد ودر نزدیکی ما ای بمب انداخت ما هم با دست های خود گوش های خود را نگه داشتیم وچیزی نشد به جز خاکی بودن بعد که پا شدم دیدم نیروی های دشمن بهمون تیر اندازی می‌کنند و من دست خالی بودم که یکی دیگه از پشت به دشمن تیراندازی می کرد تو حالت نشستن رو زانو بود بعد یکم دیگه رفتیم جلو وبه ای دشمن مجروح رسیدم که افتاده بود رو زمین وسعی داشتم بزنمش که ناگهان بچه ای در کنارش بود که گریه می کرد جوری که انگار پدرش بود بعد کاری بهاش نکردم وفقط اسلحه وخشاب ایناشو برداشتم ودیگه بیدار شدم میشه لطف کنی تعبیرش چی هست ممنون میشم

  31. زهرا

    سلام وقت بخیر
    ببخشید من خواب دیدم که خونه دوستی بودم که البته انگار تو خونه خودمون بود کاملا متوجه نشدم بعد متوجه میشم که از کارش اخراج شده و چیزی در خونه نداره میرم بیرون مواد غذایی برای خونش و خودمون بگیرم که پیرزنی میاد به من پلاک شهیدی میده و میگه تا زمانی که میمیری این باید گردنت باشه
    ببخشید این تعبیرش چی میشه

  32. Nima306

    ببخشید تعبیر خواب جنگ جهانی و فرار کردن من و خانواده ام از کشمور و در آخر کشته شدن توسط بمباران چیست؟
    ممنون

  33. .

    من خواب دیده ام جنگ شده ما توی منزل قبلیمون بودیم بمب های زیادی زده بوده منو بابام رفتیم وسایل ضرروری بگیریم ..

  34. مهتاب

    سلام میشه لطفا تعبیر خواب منو بگین واقعا اشفته ام بنده خواب دیدم همه عزیزانم سوار ماشین میشن دارن ازم دور میشن میگن جنگ شده ما داریم میریم منم به شدید ترین شکل گریه و شیون میکنم جوری که از شدت گریه واقعا به جسم خوابم فشار میومد فقط منو همسرم موندیم که اونم داشت واسه من وصیت میکرد خواهش میکنم جواب بدین

  35. سلام

    سلام من خواب دیدم مغول ها قراره بهمون حمله کنن‌ و من یه زره داشتم پوشیدمش وقتی شنیدم و آماده شدم و رفتم داخل سالن از اتاق که دیدم بخاری خود به خود آتیش گرفته و یه آتیش بزرگ بود بعد گفتن که اگه میخواید چیزی رو نگه دارید برید قایمش کنید من تو همون عالم خواب میدونستم که اگه تو خونه باشه خونه میسوزه و پیداش میکنن‌ چیزی رو که قایم کنم بعد من فقط میخواستم گوشیمو قایم کنم تا اتفاقی براش نیفته بردمش خونه همسایه برام قایمش کنه و اون موقع هم که تو سالن بود بابام گفت الان تقریبا رسیدن به سبزوار و اون جاها و چند ساعت دیگه اینجا هستن‌‌ و من تو همون خواب داشتم تصور میکردم که اینا چطوری هستن و اینطوری بودن: شمشیر و زره داشتن و محکم اسب سواری میکردن و میومدن تا باهامون بجنگن‌ جالب اینجا هست که فقط هم میخواستن‌ به خونه ما حمله کنن‌ و با کس دیگه ای کاری نداشتن یه شب دیگه هم این خواب اینکه مغولا میخوان‌‌‌ بهمون حمله کنن‌ رو دیدم و خیلی شبیه واقعیت بود وقتی از خواب پا شدم اصلا باورم نمیشد که خواب بوده.

  36. ممنون که پاسخگوی تمام کسانی که پیام گذاشتن هستید.

    سلام من خواب دیدم مغول ها قراره بهمون حمله کنن‌ و من یه زره داشتم پوشیدمش وقتی شنیدم و آماده شدم و رفتم داخل سالن از اتاق که دیدم بخاری خود به خود آتیش گرفته و یه آتیش بزرگ بود بعد گفتن که اگه میخواید چیزی رو نگه دارید برید قایمش کنید من تو همون عالم خواب میدونستم که اگه تو خونه باشه خونه میسوزه و پیداش میکنن‌ چیزی رو که قایم کنم بعد من فقط میخواستم گوشیمو قایم کنم تا اتفاقی براش نیفته بردمش خونه همسایه برام قایمش کنه و اون موقع هم که تو سالن بود بابام گفت الان تقریبا رسیدن به سبزوار و اون جاها و چند ساعت دیگه اینجا هستن‌‌ و من تو همون خواب داشتم تصور میکردم که اینا چطوری هستن و اینطوری بودن: شمشیر و زره داشتن و محکم اسب سواری میکردن و میومدن تا باهامون بجنگن‌ جالب اینجا هست که فقط هم میخواستن‌ به خونه ما حمله کنن‌ و با کس دیگه ای کاری نداشتن یه شب دیگه هم این خواب اینکه مغولا میخوان‌‌‌ بهمون حمله کنن‌ رو دیدم و خیلی شبیه واقعیت بود وقتی از خواب پا شدم اصلا باورم نمیشد که خواب بوده. میشه برداشتی که از این خواب من داشتید رو بگید؟

  37. Reza

    با عرض سلام
    خواب دیده ام درماشین با یک دختر لخت بودم و با مردی که شال دور صورتش بود و راننده بود و ناگهان ان مرد به صندلی عقب رفت و با تفنگ کلاش تمام مردمی که روبه رو ما بودند را کشت و شیشه جلو ماشین پر از خون شد ما پیاده شدیم و دو نفر که از ماشین پلیس به سراغ ما امده بودند را ان مرد با تیر کلت به سرش شلیک کرد اما ان مرد دوباره بلند شد و من تفنگ با تفنگ هرچقد میخواستم به ان مرد شلیک کنم نمیشد و انگار تیر نداشتم، یک نفر دیگر با ان مرد بود که من با بیل برسرش میزدم اما او بعد از دقایقی بلند میشد.
    گذشت و ما در حال فرار بودیم و به خانه ای رفتیم تا کلید ماشین را بیاوریم و فرار کنیم که تعدادی زیادی از مردم داشتن به سمت ما میامدند. لطفا تعبیر کنید سپاس

  38. علی ملک زاده

    باسلام.من چندوقتی هستش که میخوام مغازه میوه فروشی بازکنم ولی نگرانم.چندوقت پیش خواب دیدم که مغازه روبازکردم ومشتری پشت سره مشتری میادومیره.امروزم خواب دیدم که توجنگی شرکت کردم ودارم فرارمیکنم ویاآواره موندم که چیکارکنم.داخل جنگ احساس ترس میکنم وهمش صدای دادوبیدادمیادوشلیک وازاین چیزا.که ازخواب پریدم.واقعیت چندوقتی هست سره بده کاری خیلی میترسم وچون میخوام مغازه بازکنم میترسم کارم نگیره.چون قبله این دست به هرکاری زدم شکست خوردم الانم میترسم ودستم نمیاد.اگ امکانش هست جواب من روسریع تربدید خواهش میکنم ممنونم

  39. ناشناس

    سلام چرا خواب من را تعبیر نمیکنید؟

  40. زهرا

    سلام من خواب دیدم جنگ شده و همه مردم فرار می کردند من به همراه چند دو ختر بچه در زیر زمینی که خیلی تاریک بود پنهان شده بودیم ولی من نمی خواستم آنجا پنهان شوم ولی همسرم خیلی اصرار داشت آنجا پنهان شوم نمی گذاشت من هم همراه خودش و دخترم که همراهش بود بیایم و آن دو بدون من تنها رفتند. من کلا دو تا دختر دارم که یکی از آنها همراه همسرم بود و دیگری نبود و یادم نمی آید کجا بود.
    و اینکه مردم از همسایه ها دزدی میکردند

  41. زهرا

    سلام خواب دیدم جنگ شده و مردم فرار می کردند و من در یک زیر زمین خیلی تاریکی که چند تا دختر بچه هم آنجا بودند پنهان شده بودیم ولی من نمی خواستم آنجا پنهان شوم ولی همسرم که همراه یکی از دخترانم بود خیلی اصرار داشت آنجا پنهان شوم و نمی گذاشت من هم همراهشان بیایم و بدون من رفتند. من کلا دو تا دختر دارم که یکی از آنها همراه همسرم بود و دیگری نبودش و یادم نمی آید کجا بود
    و اینکه مردم از همسایه ها خوراکی می دزدیدند
    لطفا سریع پاسخ دهید

  42. ناشناس

    سلام جنگ بود و همه فرار میکردند از دشمنا و من و چند دختر بچه در زیر زمینی که خیلی تاریک بود پنهان شده بودیم. همسرم و یکی از دخترهایم باهم بودند و همسرم بسیار اصرار میکرد که من آنجا پنهان شوم و بیرون نیایم و من می گفتم نمی خواهم بمانم ولی نمی گذاشت . و با یکی از دختر هایم رفت
    من کلا دوتا دختر دارم که یکیشان با همسرم و دیگری نبود و یادم نمی آید کجا بود .
    و اینکه مردم از خانه های همسایه ها دزدی میکردند
    لطفا خیلی سریع جواب را به من بدید

  43. زینب

    سلام خواب دیدم بالای شهرمان در تپه ای ایستادم و در شهرمان جنگ است و از خانه ها به سوی هم تیر اندازی میکنن بعد یک مرد دیدم که با زره پوشیده و با ماشین وایساده و پشت ماشین اسلحه گلاش است ومیخواهد تیر اندازی کند بعددختر برادر شوهرم را دیدم که با هم جروبحث میکنیم لطفا تعبیرشو بگین

  44. Armin

    سلام
    خواب من با این مورد هایی که گفتین متفاوت هست من خواب دیدم که در خونه دوطبقه ما آدم ها بعضی داعشی و بعضی ها عراقی می‌جنگیدیم وما در مرحله اول پیروز شدیم ولی نیروهای آنها با هلی کوپتر آمدند و مارا به اسارت در آوردند ولی در آخر ما پیروز شدیم و برادرم من را با کلت کشت
    تعبیرش چه میشود؟؟

  45. محمد

    سلام من خواب دیدم که توی جنگ هستم و منو دوستام جنگ رو بردیم حالا میخوایم از اونجا بریم که بهترین دوستم یکی به پام و یکی به شونم شلیک میکنه و منو اونجا رها میکنه تعبیر این چیه ؟!

  46. کاربر

    سلام
    من‌ خواب دیدم برادرم تو حیاط نشسته اسلحه دستشه من بدو بدو از بیرون اومدم داخل حیاط درو بستم رفتم داخل خونه اسلحه بردارم دیدم برادرم نیس درو ک باز کردم نارنجک پرت شد زیر ماشین ولی نترکید بعدش یه مرد ک‌ کلاه رو سرش کشیده بود وارد حیاط شد من تفنگم شلیک نکرد با پشت اسلحه کوبیدم تو سرش بعد رفتم تو کوچه کشوندشم پشت دیوار گفتم بردارم کجاس گفت خیلی خوب زنده موندی که فهمیدی برادرت شهید شده

    تعبیرش چیه

  47. کمیل ت

    سلام وضمن خسته نباشی خدمت شما
    من خاب دیدم دو نفر بودیم بیرون از موسسه یه درگیری ایجاد کرده بودم بعد که اومدم به موسسه تو راهرو نشسته بودیم قفل در راهرو رو محکم نبسته بودیم بعد طرفهامون که باهاشون درگیری داشتیم از رو دیوار ریختن تو حیاط موسسه زیاد بودن یه نفر جلودارشون بود من و دوستم رفتیم تو اتاق پنجره رو باز کردم با هفت تیر بهشون شلیک کردم که میان تو راهرو ولی باز اومدن ولی جرآت نکردن وارد اتاق بشن جلودارشون عصبانی بود از جلوی در اتاق سریع می‌رفت و میومد و بهمون نگاه میکرد ممنون میشم اگه بگید تعبیرش چیه

  48. رونیا

    چرا خواب من رو تعبیر نکردین

  49. امیر علی دیدگاه

    سلام
    من خواب دیدم که به جایی رفتیم که من عاشق یک دختر شدم و فرد دیگری هم عاشق اوبود وفکر کنم که پدرش یک کارخانه ی صنعتی داشت و دختر برای ما شعری خواند که از هر بیت شعر های کتاب فارسی کلاس اول بود
    من کلاس ششم هستم
    این خواب تعبیری دارد؟؟

  50. امیر علی دیدگاه

    سلام من خوابیدم که رفتم به عروسی دختری که فکر کنم پدرش کارخانه ی صنعتی داشت و شعر زیبایی خواند

  51. رونیا

    سلام خواب دیدم دوس پسرم با مادر و خواهرش خونه ما هستن و من رختخواب پهن کردم براش اونم رختخواب من رو کشیدکنار رختخواب خودش وقتی خواستم ببوسمش نذاشت مادرش اومد تو من خجالت کشیدم رفتم بیرون بعدش دیدم صبح شده و اون تو خونه نیست دنبالش گشتم بعداز پنجره دیدم یه هواپیما آتیش گرفته و سقوط کرد و یهو سربازهای دشمن مردم تیرندازی میکنن و مردم رو میکشن و خون میپاشه

  52. Sunrise

    سلام خسته نباشید.
    خواب دیدم که با پسر خاله ام در یک دریای خروشان که موج های بلندی میاد سوار یک کشتی چوبی و خرابی هستیم و یک کشتی دیگری مثل همین کشتی روبه روی ما هست که پسر داییم اونجاست..
    هوا تاریکه و بشدت بارون میومد و ما قصد جون همدیگه رو داشتیم.. منو پسر خالم بمب می‌انداختیم روی اون کشتی و پسر داییم که سوار اون‌یکی کشتی بود بمب مینداخت توی کشتیه ما.. بعد دیدم پسر خالم صدمه دیده و داره ازش خون میاد.. سریع بلندش کردم و بردمش یه گوشه ای و پتو دورش انداختم و رفتم برای ادامه ی جنگ،همینطور داشتم می‌جنگیدم که یهو دیدم زره ی آهنی تنمه و ناگهان مردم… میتونید تعبیرش رو بگین؟ خیلی ذهنمو درگیر کرده

  53. ابولفضل

    سلام
    به شب حالم زیاد خوب نبود و داشتم با خدا درد و دل میکردم همون شب دو مرد اومدن در خونمون هردو ریش داشتن و قد بلندی داشتن ولی نمیتونستم صورت اونها رو ببینم یکیشون گفت من همونی هستم که منتظرشی و بهم گفت بیا بریم و منم باهاشون رفتم و رسیدیم به یک جایی که شبیه به پادگان بود و آدم های زیادی اونجا بودن
    به من هم یه اسلحه داد و با خودش برد و رسیدیم به یک و زن ومرد که مسلح بودن
    به من گفت برو آنها رو بکش تا هر آرزویی دادی برآورده کنم
    منم قبول کردم و اونها رو کشتم و سرشون رو بریدم
    وقتی برگشتیم به من هیچ توجهی نمی‌کرد و هرچی باهاش حرف میزدم جواب نمی‌داد و سوار یه ماشین سیاه شد و رفت .
    خیلی وقت پیش این خواب دیدم ممنون میشم جوابم رو بدید

  54. ابولفضل

    سلام
    یه شب حالم زیاد خوب نبود و داشتم با خدا درد و دل میکردم همون شب خواب دیدم دو مرد اومدن جلوی خونمون جفتشون ریش داشتن و بلند قد بودن ولی نمیتونستم صورتشون ببینم
    یکیشون بهم گفت من همونی هستم که منتظرشی حالا بیا بریم وقتی باهاشون رفتم به یه جایی رسیدیم که شبیه به پادگان بود و آدم های زیادی اونجا بودن
    به منم یه اسلحه داد و با خودش برد و رسیدیم به یک دشت
    و اونجا یه زن و یه مرد بودن که مسلح بودن به من گفت برو اونهارو بکش تا هر آرزویی داری برآورده کنم منم قبول کردم و اونهارو کشتم ( سرشون رو بریدم )بعد که برگشتیم و من باهاش صحبت می‌کردم به هم هیچ توجهی نمی‌کرد و جوابم رو نمیداد بعد خودش تنهایی سوار ماشین شد و رفت .
    خیلی وقت پیش این خواب رو دیدم ممنون میشم بهم جواب
    بدید

  55. سید محسن موسوی

    سلام
    من خواب دیدم به من ماموریت دادن تا یک غار رو خدای کنم چون اون غار مشکوک به موجودات عجیب است از جمله زامبی بعد از سه روز غار رو خراب میکنم زامبی ها آزاد و پخش می‌شوند و پس از یک هفته تموم دنیا درگیر بیماری زامبی شدن

  56. HiJi

    سلام
    من در خواب دیدم که با پدر و مادر وبرادرم در باغمان هستیم و به ما حمله میکنند و ما از خودمان دفاع میکنیم بعد مدتی که شب می شود و ما در حال غذا خوردن هستیم وارد خانه مان می شوند البته همه ی آن ها نه فقط یکی از آن ها خیلی بد رفتار تر بود و آن وارد می شود بعد به برادرم می خواست شلیک کنه که من گریه کردم و حواسش به من پرت شد و بعد چون خیلی قد بلند و غول پیکر بود من را بلند کرد و می خواست به من شلیک کند که من از خواب پریدم
    بعد که با همان فکر و خیال خوابیده بودم ما دوباره باغ بودیم و کسی آنجا برای حمله نبود ما سوار ماشینمان شدیم و برگشتیم در راه باغ آنها همانجوری مردم را اذیت می‌کردند بوه ها را کتک می زدند…کمی از آنجا گذشتیم و به جاده رسیدیم من نمیدانم چرا فک میکردم آن خواب نیست و در خوابم به پدرم خوابم را تعریف کردم که او می خواست به من شلیک کند و من از خواب پریدم…پدرم خیلی با اصبانیت آن راه را برگشت و به جایگاهی که آن ها هستند رفت می خواست برود که من هی میگفتم تو رو خدا نرو اون فقط به خواب بوده و….ولی گفت نه و از ماشین پیاده شد و رفت که با آنها جنگ کند.
    واقعا میدونم شاید خیلی خواب مسخره ای باشه ولی خواب بد ذهن آدم را خیلی مشغول میکند م می خوام اگه چیزی از تعبیرش بفهمیدم بهم بگید

  57. حسینعلی

    سلام ، خواب دیدم درجنگی می باشم ووارد سنگر خودی می شوم می شناسند من کی هستم ولی اجازه ورود به سنگر را نمی دهند می گویند برگرد در این لحطه دشمن حمله کردند وهمه با هم عقب نشینی کردیم که از خواب بیدار شدم. معنی اینخواب جیست ودرساعت ۲الی ۲:۳۰ بامدادبودکه این خواب را دیدم.ممنون

  58. ندا

    من خاب دیدم موجودات قول پیکر اندازه یه ساختمون شیش هفت طبقه دارن تمام مردم رو یجور هیپنوتیز میکنن و ذهن اونارو به بردگی میگیرن و مردم مطیع اونها میشن و من و یه گروهه دیگه سعی در نجاتشون داشتیمو وقتی یکی از اون موجودات من رو دید فریاد زد خودشه و پیداش کردیم و به طرف من میدوید و مردم رو زیر پاهایش له میکرد و میکشت و من هم سعی در نجات مردم داشتم تعبیر چیست

  59. bahman ardabil

    باسلام من خواب دیدم که درجنگ میان ایران ومنافقان که اکثرامنافقان خانم بودند درحال جنگ باسلاح گرم هستم وبچه های ایرانی هم بالباس نظامی درجنگ حضورداشتندولی دشمن خیلی نزدیک بودهمه مارونابودکنه باکمک هم رزمانمان همه شان رادورکردیم میتونید نتیجه این خواب رابرایم ارسال کنیدممنون میشم b.j.ardabil

  60. مطهره

    سلام خسته نباشید
    بلخشید من یهدخوابی دیدم گفتم شاید تعبیر خاصی داشته باشه
    خواب دیدم سواره جت هوا دیوت شدم درصورتی که بیان میکنم بلد نیستم بهم میگن اشکال نداره سوار شو سوال که میشم به یه جزیره ای حمله میکنیم که تویه خواب اسمه عربستان میومد به ذهنم اونجا بمب باران میشه بعد من سقوط میکنم تویه دریا ولی بعد پدرم که فرمانده ی اونجا در خوابم بود نجاتم میده ولی در کل جنگ به نفع ما تموم‌میشه

  61. تارا

    سلام
    من خواب دیدم که دوست صمیمی برادرم با تفنگ وارد خانه ما شد و ما مهمان داشتیم و او به همه شلیک کرد اما نمیدانم انها مردند یا نه اما او به من و پدر و مادر و برادرم شلیک نکرد ایا تعبیری داره؟

  62. علی

    سلام
    ببخشید من نتونستم با توجه به توضیحات خواب خودم رو تعبیر کنم. خوابم خیلی پیچیده بود.
    خواب دیدم توی جنگ هستم. نیرو های دشمن از نیروهای ما قدرتمند تر هست و زیاد توی خوابم موضوع شکست و پیروزی مطرح نبود اما گاهی ما برتری داشتیم گاهی دشمن…. در قسمتی که نیروی ما برتری داشت این طوری بود که شبانه گروه کوچیکی بودیم و رفیتم تا مشکل نیروی مغناطیسی رو بررسی کنیم و متوجه شدیم گروه کوچیکی از دشمن اونجاست و مشکل مغناطیسی بخاطر اون هاست… اون ها رو دنبال کردیم و ناگهان رسیدیم یه قرار گاه خودمون و اون ها یه جورایی توی تله افتادند. من یادم توی خونه ای بودم و یک نفر رو کشتم و بعدش ناگهان خوردم زمین یا کسی من رو هل داد و بعدش دشمن تفنگش رو گذاشت رو پیشونیم و من رو میخواست بکشه.. خیلی نزدیک بود که بمیرم ولی یکی از نیروهای خودی که دوست من هم بود در واقعیت، اون رو کشت و من نجات پیدا کردم… وقتی پشتم رو نگاه کردم یکی از دوست های دیگه ام رو دیدم که از اینکه ما تونستیم دشمن رو بکشیم ناراحت شده بود و یه جورایی این دوست، دشمن دوست نما بود….حالا در مورد برتری دشمن بگم.. یادمه توی یک دالان یا تونل بزرگی بودیم که این تونل ما رو از قرارگاه به بیرون به صورت مخفیانه می رسوند… دشمن از این تونل باخبر شد و فک کنم بیشتر افراد اونجا رو کشت. من هم اونجا بودم اما نه کشته شدم نه زخمی… یهو خودم رو توی قسمتی از تونل دیدم که افراد زخمی اونجا بودند مثلا اون قسمت تونل درمانگاه بود و افراد زخمی اونجا فقط نشسته بودند… من اونجا عصبانی بودم و اسلحه نداشتم و یه جورایی داشتم سر وصدا می کردم تا اینکه یه دری دیدم توی تونل اون رو به سختی باز کردم و وارد اونجا شدم که مثل همون تونل، خاکی بود و وارد شدم.. یادمه برای اینکه از دست دشمن مخفی بشم رفتم توی اون محیط کوچیک چون اسلحه نداشتم… تا اینکه دیدم دو نفر اومدن و یکی گفت این آقا کنار دستی من اومده بهت اسلحه بده خیلی خوشحال شدم.. اون آقا تپه کوچیکی خاکی رو کنار زد و انواع اسلحه از ساده تا پیشرفته اونجا بود من یک اسلحه خوب رو انتخاب کردم و رفتم برای جنگ با دشمن…..دیگه از اینجا چیزی یادم نیست تا اینکه خود رو توی یک منطقه روستایی دیدم… اونجا افرادی داوطلب در قالب رژه داشتن می رفتند تا با دشمن بجنگند و من خیلی خرسند بودم.. افرادی بودند که این رژه رو داشتند تماشا می کردن و من توی اون تماشاچی ها یکی از اقوام رو دیدم و حال و احوال کردم و ایشون گفتند که علی آقا که حالا 55ذسال شون هم هستن زخمی شدند و…… اینو که شنیدم پرس و جو کردم دقیق و متوجه شدم خطر رفع شده و بهبود پیدا خواهند کرد و با یک پیام از ایشون بخاطر جنگاوری شون تشکر کردم…. در آخر دیدم به یه جا حمله شده نمیدونم شاید همون روستا بود… توی یک. اتاق یا یه خونه ای یک دختر بچه بود، فک کنم از آشنایان بود، کمکش کردم دستش رو گرفتم یا کولش کردم و از مسیری بردم که دشمن کمتر حضور داره و امن تره و منتظر بودم.. نمی دونم شاید منتظر بودم بابا مامانش بیان فک کنم دیدم که مامانش اومده دنبالش. ما هم بالای یک تپه بودیم و سمت چپ رو که نگاه کردیم دیدم اون پایین افراد معمولی و غیر نظامی روستا صحیح و سالمند از اون راه دارند به سمت یک مکان امن میرند…. خوابم خیلی پیچیده بود و بخش های زیادی رو در بر می گرفت یک جا نجات پیدا کردن توسط دوست یک جا دوست دشمن نما یک جا پیدا کردن اسلحه… خواهش می کنم توی این خواب تعبیر دقیقی اگر ممکنه بیان کنید

  63. M.

    من به مدت سه شب خواب میدیدم که به یک شهر جنگی رفتم.. میجنگیدم.. شهر تقریباً به دست دشمنان نابود شده بود… یک نفر که دشمن اصلیم بود می خواست منو بکشه توی هر سه خواب میدیدم که اون دنبال من میگشت تا منو پیدا کنه و بکشه منم فرار میکردم و سعی میکردم با اسلحه اونو نشونه بگیرم اما تیر نمیخورد توی اون جنگ با برادرم آواره بودم و اونو گم کردم
    و این خواب کمی نگران کننده هست

  64. fateme

    من خواب دیدم امام زمان اومدن همه یجا جمع بودیم من چهرشونو ندیدم بعد همه ملت ها باهم درگیر شدن خون ریزی به پا شد بعد یکی از داییام با وانت اومد دنبالمون سوار ماشین شدیم زیاد بودیم ابجیمو یادم رفته بود بیچاره دنبالمون میدویید اونم تا میخاستیم سوار کنیم بیدار شدم ت خاب همش گریه میکردم مامان بابامو گم کرده بودم
    تعببرش چیه

  65. پروا

    سلام
    وقت شما بخیر
    خواهر زاده من خواب دیده که من با مردی که سنش خیلی بالاتر از خودم بوده ازدواج کردم و اون مرد مو و محاسن بلند سپیدی داشته و موقع عقد یک قرآن به من هدیه می ده. تو خواب هم مثل اینکه جنگ و نا امنی بوده.

  66. محبوبه

    سلام من خواب دیدم ک جنگ شده بود منم دو تا بچم پیشم بود ی دفعه یکی بهم لباس جنگی داد خواستم بپوشم ینی شلوارشو پوشیدم دوباره درآوردم و پیش خودم گفتم اگه عراقی ها منو با این لباس ببینن سریع شلیک میکنن در آوردم. پسرم در همین موقع میخواست بره دستشویی داشت میدوید ب سمت دستشویی من داد زدم سرش ک برگرد بیا همین جا ی جایی برو دختر کوچیکم پیشم بود تا پسرم رفت پشت در ک کارشو انجام بده ی دفعه ی عراقی اومد و ما رو دید من التماسش میکردم ک ما رو نکشه اونم میخواست ک شلیک کنه دو تا کلت رو رو هم گ ذاشته بود و ب سمت ما نشونه گرفته بود. ی دفعه درو باز کرد و پس مو دید من خیلی ترسیده بودم میخواست شلیک کنه ک دستشو گرفتم و تفنگو ب سمت خودش گرفتم و چند تا تیر شلیک کردم و کشتمش ازش خون اومد انگار باید میرفتیم پیش عده ای ی آزمونی می‌دادیم بلاخره من تونستم خودمو ب اون جا برسونم و خیالم راحت شد…
    ممنون میشم تعبیرش بگید

  67. سامان

    سلام

    من خواب دیدم که تو یه جنگ بودم و و من چن نوع تفنگ داشتم و عملیاتم کشتن و ترور یه سوژه بوده ولی بعد حمله سوژه کشته نشد.. البته من سوژه رو. هم نمیشناختم

    لطفا جواب بدید

  68. امینه

    تو خواب میدیدم جنگ با شمشیره و خون و خونریزی من هم ریلکس برا خودم میگشتم و کارهامو انحام میدادم و کسی کاری به کارم نداشت من هم همینطور

  69. ستاره

    سلام من خواب دیدم جنگ شده و داریم فرار میکنیم با خانوادم ولی صبح که میشه میبینم همه رو از دست دادم مثل خواهر پدر مادر دختر عموم هیشکی برام نموند فقط عموم و تونستم پیدا کنم

  70. علیرضا حمزه

    سلام من خواب دیدم که جنگی شروع شده است که من و رفیقم داشتیم راه میرفتیم و خوشحال بودیم که ناگهان یک کیف پیدا کردیم که یک کلید و یک کیفپول درونش بود وفتی کیفه پولو باز کردیم نوشته بود مونس و عکسه شخصی درونش بود همه ناراحت شدیم لطفا این خوابو تعبیرر کنین

  71. اکبر غلامی

    سلام من خواب دیدم که خاله من فوت شده ولی دیدم زنده هست بعد اینکه در خونه خالم نشسته بودیم من رفتم بعد اینکه رفتم هتل اونجا داشتم برای خاله فوت شده خودم از هتل فیلمبرداری میکردم که خاله نگران نباش مراقب پسرت هستم بعد اینکه فیلمبرداری گردم از هتل اون اتاق مال ما بود وقتی فیلمبرداری تمام شد من دستشویی گرفت رفتم از هتل بیرون دیدم دارن جنگ میکنن اینها ترقه میندازن و فلان این کسایی هم که جنگ راه انداخته بودند قیافه عجیبی داشتند بعد من از صحنه فرار کردم دنبال ماشین بودم که برم ولی نگران وسایل داخل هتل بودم ولی خواستم برم یک ماشین اومد دو نفر ازش خارج شد گفت که این هتل جلسه دارم نزاشت من برم بعد اون رفت و اون مرد می خندید و تمام از خواب بیدار شدم
    من میشم خواب من رو هم تعبیر کنید

  72. بیکران

    باسلام من خواب دیدم تو روستای مادریمون هستیم و همه فامیلهامون باهم درگیرشده بودن و به شدت همدیگه رو میزدن و فحش میدادن. ماهم میترسیدیم و از پشت درهای بسته فقط صداشونو میشنیدیم و داخل نمیرفتیم. تاحدی بود که دیگه صداشون قطع شد همدیگه رو قتل عام کرده بودن. لطفا تعبیرش چیه؟

  73. سینا

    سلام

    من خواب دیدم در میدان جنگ گروهی بر روی تپه ای که مشرف به میدان جنگ بود در حال رقص کردی هستند
    و انگار من دخالتی نه در جنگ داشتم نه در رقص صرفا نظاره گر این صحنه ها بودم .

  74. نگار

    من خواب دیدم زندگی عادی خود را میکردیم من خودم را حضور در هر خانه میدیدم بعد هواپیما۶ای جنگی از بالای سرمان میگذشتند و خانه هارا چنان به لرزش می اوردند که نمی توانستیم بایستیم اما بمب هایی که پرت کردند کم بود من در خواب تلاش برای زنده ماندن دیگران میکردم تا زنده ماندن خودم من در خواب مادر بزرگم را که ۳ سال پیش فوت کرده بود هم دیدم او خواب بود و انگار هواپیما های جنگی برای تعجبی نداشتند و می خواست هنوز بخوابد من بیشتر از همه با این خود را حضور در هر خانه ای میدم همه نگرانی هایم برای مادرم بود همه ی تلاشی که میکروم بیشترش برای مادرم بود

  75. محمد

    من در حواب دیدم که با داعش میجنگم وجان فرزند ودوستم رانجات داده وبر دشمن علبه کردم وجاسوسان را گرفتم وفرماندهی جنگ را بر عهده داشتم تعبیر چیست

  76. اجمل

    یک خاب دگه هم دیدم که به خاستگاری دختری دگری میرویم به خاست خانوادیم اما من راضی نیستم و در خانه کسی که به خواستگاری میریم اونجا دختری را میبینم که من دوستش دارم و عاشقش هستم و اون برام میگه قبول نکنی این دختر را و من براش میگم که تشویش نکو من فقط تره میخاهم و به خاستگاری تو میایم بزودی ..

    • یاسین صداقت

      با سلام
      تعبیر خواب خواستگاری نشان بر تغییر و تحول در زندگی است و اینکه شما این خواب را به علت افکار و احساساتتان دیده اید که نیک است.
      سربلند و پیروز باشید.

  77. اجمل

    من خواب دیدم که با جمع از دوستان هستیم سوار بر موتر سیکل و یک جایی ایستاده ایم اما نیروهای دولتی سر ما شلیک کردن را شروع میکنن و ما در حال گریز میشویم و بل اخره ازونجا فرار میکنیم و بعد نیروهای دولتی آگاه میشوند که اشتباهی سرما شلیک کردن و نزد ما میایین معذرت خاهی میکنند

    • یاسین صداقت

      با سلام
      تعبیر خواب شما نشان بر خیر دارد و به این صورت است که شما احتمالا از طرف نهادی که مشکلتان به آنجا خورده است تبرعه خواهید شد و یا حکم نیکی برای شما خواهد آمد.
      سربلند و پیروز باشید.

  78. سیدمحمد

    مادرم خواب دید که جنگ شده و دارن نیرو میفرستن به جبهه و من هم سریع و باعجله لباس و تفنگ رو برداشتم و رفتم
    تعبیر این خواب چیه؟؟؟

    • یاسین صداقت

      با سلام تعبیر خواب جنگ به این صورت است که از فتنه و ناراحتی و غمی خبر می‌دهد که شما برای رویارویی با این ناراحتی آماده شده اید و این که صلاح و با خود داشته اید نشان بر این است که در مشکلات پیش رو حمایت را دریافت خواهید کرد و نیک است.
      صدقه بدهید.
      سربلند و پیروز باشید.

  79. نفس

    با عرض سلام و احترام.نظراتو مطالعه کردم.خواب من از این قرار بود که ما با ی تعداد از افراد که ظاهرآ همراه داداشم بودن و ما باهاشون احساس امنیت نمیکردیم وارد ی خونه بزرگ شدیم که تعدادی در اونجا ساکن بودن و از ورود ما بخاطر وجود افرادی که همراهمون بودن احساس نگرانی میکردن اولش توو حیاط بزرگ اون خونه گرداگرد هم نشسته بودیم مثل مذاکره ای بود که خونواده من درونآ میدونستن بازنده ان چون طرف مقابلشون قلدر و دست به اسلحه بودن.من از باقی خونواده بیشتر میترسیدم و رفتم سمت سالن دیدم یکی از این افراد بعد خروج من یک تیر هوایی زد و گفت که سکوتو برقرار کنید و بعد بدون توجه به مذاکره جمع رو شوروند.و تک به تک شروع کرد به قتل عام کردن و افقی کردن اکثریت افراد، من خودمو بین اون جمع که رو زمین افتاده بودن و مرده بودن جا دادم و خودمو به مردن زدم و اونا از رو جسدم رد میشدن وقتی از روی من اومدن رد بشن انگار شک کردن و شروع کردن به وارسی من و من در این حین بیدار شدم

    • یاسین صداقت

      با سلام
      خواب که شما دیده اید از معمول ترین خوابها و اینکه این خواب را همگان می‌بینند و اینکه اول از همه می‌تواند نشان بر ترسی در بیداری شما باشد و اینکه احتمالا در بیداری با موضوعی درگیر هستید که خود را در حل آن ناتوان میدانید و اینکه افراد طرفین موضوع را قوی تر از خود حس میکنید و اینگونه به تصویر دیده اید و خوابتان تعبیر به بدی ندارد.
      سربلند و پیروز باشید.

  80. آرش

    سلام ببخشید من خواب عجیب و غریب دیدم.دیدم که من و ۳ نفر دیگه داشتیم با موجودات ناشناخته می‌جنگیدیم که مثل ربات بودن و بعد از اون یک شخص ناشناس اومد و به ما کمک کرد و بعد حواس بقیه رو پرت کرد و ما فرار کردیم و بعدش چند تا سگ دیدم که لباس یکی رو محکم گرفته بود و ول نمی‌کرد و بعدش من یه دختر و دیدم و بهش گفتم با من ازدواج کن اونم با مادرش قبول کرد و بعد به راه خودمون ادامه دادیم و بعد به یک راه سخت رسیدم که کلاً غیر ممکن بود از اون راه که خاکی و پر از سنگ بود بالا بریم اما من و اون دختره دست هم رو گرفتیم و از اونجا بالا رفتیم با تشکر

  81. مصطفی معصومی

    سلام من خواب دیدم رفتم جنگ و داریم مبارزه میکنیم ۴ بار مرگ رو به چشمام دیدم که موشک میزدن کنار گوشم منفجر میشد که موجش تو گوشم بود ولی در اخر شکستشون دادیم و بهمون مرخصی دادن امدیم مرخصی

  82. مسعود

    خواب دیدم باهمسرم رفتیم خرید دونفر امدن با یه چیزی شبیه به اسلحه همه افراد اونجارو بستن به رگبار خانم منم داخل همان فروشگاه بود و انها بهش نزدیک شدن من دیگه از خواب پریدم لطفا بگین تعبیرش چیه نگرانم.ممنون

  83. Abdullah rezaei

    با سلام دوست عزیز خواب دیدم به جنگ میرم و اصلحه روی شانه و لباس جنگ و با دوستان و فامیل خداحافظی میکنم در میدان جنگ بودم و اصلحه به دست دشمن را شکار میکردم در اول جنگ محمات کم میرسید و من برای پر کردن خشاب زمان میخریدم و به این طرف ان طرف میدویدم تا مورد عصابت گلوله قرار نگیرم تا بتوانم خشاب پر کنم در اول جنگ به من سخت گذشت اما بعد زن داداشم اومد کمکم کرد و تا من خشاب اولیرو خالی میکردم برای کشتن دشمن خشاب دومی رو زن داداشم پرمیکرد و در این میان جنگ به کلی تمام شد و همه چی فروکش کرد و من از خاب بلند شدم

  84. زینب

    سلام خسته نباشید من خواب دید انگار وسط جنگیم من و دوستم داریم قرار میکنیم دشمن متوجه ما مامیشه ما بالای دوتا چاه ایستادیم دشمن بهمون شلیک میکنه که پرت بشیم تو چاه هی میره و دوباره بر میگرده شلیک میکنه اما یهو انگار که نیروهای خودی برسن کلا دشمن رو فراری میدن و انگار ک ما پیروز شدیم و داریم خوشحالی میکنیم. تعبیری داره؟

    • یاسین صداقت

      با سلام
      تعبیر خواب شما نشان بر خوبی دارد و اینکه به چاه پرت نشده اید بسیار خوب است و اینکه پیروز شدن بر دشمن هم نیک است و به معنی این است که موفقیت برای شما پیش خواهد امد و افرادی در این بین از شما حمایت خواهند کرد.
      سربلند و پیروز باشید.

  85. آرمان

    سلام و خسته نباشید , مطلب رو مطالعه کردم اما فکر میکنم خوابی که من دیدم تعبیرش کمی متفاوت باشه خیلی برام مهم بود که تعبیرش رو بفهمم ممنون میشم اگر راهنمایی کنید , در خواب خودم جنگ رو ندیدم اما دیدم که شبی در پناهگاهی تاریک با افرادی که نمیشناختمشون مخفی شده بودیم نور بسیار کمی وجود داشت و مهمات و اسلحه های زیادی در اونجا نگه داری میکردیم صدا و موج های انفجار و صدای تیر هایی که در بیرون پناهگاه شلیک میشد رو میشنیدم و گروه های کوچکی از افراد درون پناهگاه خودشون رو مجهز میکردن و به بیرون میرفتن آخرین صحنه ای که به یاد دارم فقط من بودم که در پناهگاه مونده بودم و احساس يأس و ناامیدی داشتم …
    ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید ممنون از سایت خوبتون

    • یاسین صداقت

      با سلام
      دوست عزیز این خواب برای شما به مانند متن بالا به درون شما اشاره دارد ودر درون شما ممکن است به این صورت باشد که شمادر درون خود درگیری هایی دارید که ترسی هم به همراه آن ها هست که از آن جایی می اید که شما در اینده در مقابل این درگیری های درونی تسلیم بشوید و یاس شما را فرا گیرد.
      اگر دیدن این خواب ها برای شما تکرار شد حتما به یک روانکاو حاذق مراجعه کنید.
      سربلند و پیروز باشید

  86. Reza

    سلام خواب دیدم
    توی محله قدیممون که زندگی میکردیم با پدرم سره موضوعی دعوامون شد و بزن بزن کردیم بعد با مادرم بحثم شد و تو ابن مایه ها بعد مثل اینکه به حالت قهر رفتم جایی دیگه و از اونا دور شدم بعد توی مکان جدید یه اتفاقایی افتاد:
    اول یک سنگ سفید بزرگ توی آسمان میچره و به بعضی مکان ها و خانه ها میخوره و خرابی به بار میاره. یه جاهایی هم سمت من میومد که من فرار میکردم و به من نمیخورد بعد دیدم ابن سنگ به یک جرثقیل خیلی بزرگ وصل بود که سیم بکسل بهش وصل بود همه ترسیده بودن هوا هم تاریک بود ولی سیاه نبود به سبزی مخورد رنگ آسمان. بع یکسری هواپیمای فوق پیشرفته جنگی تو آسمان دیدم که یهو ظاهر شدن و با نظم ترتیب در یک آرایش خواص پشت سر هم پرواز میکردن که یهو همشون آتیش گرفتن و دور خودشون میچرخیدن و آتیش گرفتن. بعدش یک چیزی که خیلی بزرگ بود مثل یک سفینه بالای اون هواپیماها بود که ظاهر شد…
    بعدش با یکسری آدم داشتیم از اون جایی که زندگی میکردیم حرکت کردبم بریم جایی دیگه چون همچیز تقریبا نابود شده بود. ولی من هدفم این بود که برگردم پیش پدر مادرم…
    ممنون اگه تعبیرش رو بگید…

    • یاسین صداقت

      با سلام
      دوست عزیز در تعبیر خواب دعواکردن امده است که شما احتمالا با پدرو مادرتان مشکلی خواهید داشت که رفع خواهد شد و پس از ان از ایشان به شما خیری خواهد رسید.
      در تعبیر خواب جنگ هم امده است که به معنای نگرانی روح بیننده ی خواب از اتفاقی در اینده است که این اتفاق ممکن است همان مشکل بین شما و ایشان باشد و در هر صورت این خواب خیر است و در تعبیر سقینه و ادم فضای نیر امده است که تقریبا اشاره ای به لایه های درونی ذهن شما دارد که درگیر مسئله ای است که باید در صدد حل آن بر ایید.
      سربلند و پیروز باشید
      تعبیر خواب سفینه آلامتو
      تعبیر خواب درگیری آلامتو

  87. Zekrullah

    من از افغانستان هستم و در کابل زندگی میکنم 22سالمه خواب دیدم که شوهر خواهر خود هستم یکجای میرویم خانه زیاد است داخل یک خانه میشویم که همه اطاق ها سرخ است دیوار روی زمین همه جا سرخ است شوهر خواهرم میگه این خون انسان است که طالبان حلال کرده در این اطاق انسان هارا من من آنرا بوی میکنم میبینم که روب بادنجان رومی است یا همون فرنگی به فارسی و بوی رب را میدهد همه همه اطاق ها همین قسم است و بعد از اون خانه خارج شدیم میرفتیم طرف خانه خودمان دیدیم همه مردم روی لبه چشمه آبی نشسته اند من تشنه آب میشوم میروم روی لبه چشمه آب مینشینم هواسم نمیباشد دوباره که بلند میشم میبینم سر مدفوع انسان نشسته بودم لباسام همه پر از مدفوع میشه بعد میرم که تو چشمه دستامو بشویم مردار شده آما آب پاکش نمیکند هرچیز میریزم رو دستام چون خود آب هم مرداره

    • یاسین صداقت

      با سلام
      دیدن اینکه شما به عقد یکی از محارم خود در آمده اید نشانه از ارتکاب شما به امری حرام در زندگی شخصیتان است.دیدن خانه های زیاد نشانه از مشکلات فراوان زندگی است.
      و اما بود رنگی سرخ بر دیوار خانیتان نشانه از آن دارد که شما در منزلتان به گواه دیگران کاری منافی دین انجام میدهید که در واقع اینگونه نیست و گواه آن پی بردن شما به این موضوع در خواب است که سرخی دیوار به علت خون نیست بلکه چیز دیگریست.
      بو کردن نیز در خواب به معنای تلاش بیننده برای کشف حقیقتی پنهان در زندگی شخصی اوست و بدانید که شما خود را مجرم میدانید و علت آن این نیست که لزوما کار شما اشتباه است بلکه ایت تفکری است که جامعه ای که شما در آن زندگی میکنید ان را به شما ارث داده اند.
      دیدن مدفوع هم در خواب به این تعبیر است که رزقی از آن جایی که در خواب میبینید نصیب شما خواهد شد و اینجا همان جایی است که در خواب دیده اید و مردم همه مشغول بدان هستند.
      در نهایت دیدن آب مردار نیز امری نیکو نیست و بدین تعبیر است که شما سعی بر پاک کردن و شفاف کردن خود دارید اما دستاویزی برای انجام دادن آن در اختیار ندارید.
      سعی بر آن کنید که خود را در نظر دیگران توجیه کنید ولی بدانید این به این معنا نیست که شما حتما در مسیری اشتباه گام گذاشته اید.
      سربلند و پیروز باشید

  88. احمد

    بچه ها اهوازو هیچ کسی نمیتونه شکست بده غمت نباشه

  89. شکریه

    سلام. من خواب دیدم. که. د شهر ما. طالب داعیش ها حمله. کرده. و سر همه. ره بوریده سر کسای ره. که بریده آنها. بیگانه بودن. و من از پیش شان. فرار کردیم. من. چند. دیگه. دخترا. و. خوده رساندیم به پیش فوج ها. جای امن

  90. محمد

    باسلام لطفا پاسخ دهید من خواب دیدم درجنگ داخل شهری یه تانک راه میره و۳ نفرجلوی تانکن ومن پناه گرفته بودم همین که تانک ردشدتفنگ برداشتم وشلیک کردم رفتم جلوو۳ اسیرگرفتم یه زن یه بچه واون یکی مبهم بود تعبیرش چیه

  91. ايدا

    من خواب ديدم كه توى يه شهر ديگه بوديم اما نميدونم كجا و بعد به طور ناگهانى موشك و بمب باران كردن و همه فرار ميكردند

نظر خود را بیان کنید