راه تحمل سختی های بعد از طلاق

کاهش آسیب روزهای بعد از طلاق

خیلی کم پیش می آید که کسی بعد از طلاق حال و روزی عالی داشته باشد و بدون هیچگونه خیالی زندگی جدیدش را جشن بگیرد. اگر طلاق گرفته باشید و اوضاع اصلاً خوب نباشد چگونه باید با سختی ها کنار آمد؟

سختی های پس از طلاق

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ معمولاً کلیشه‌ای هم در ذهن افراد مطلقه و هم در ذهن افرادی که هنوز وارد وادی خطرناک طلاق نشده‌اند وجود دارد که روزهای بعد از طلاق روزهای کاملاً تاریکی هستند و هیچ نور امیدی در آن‌ها وجود ندارد.

افراد طلاق‌گرفته ممکن است با مقصر دانستن کامل طرف مقابل، باعث‌وبانی این زندگی تاریک را همسر سابقشان بدانند و تا آخر عمر کینه به دلشان بماند.

معمولاً این افراد اطرافیانی هم دارند که آن‌ها را تأیید می‌کنند و همین مسئله، ماجرا را بغرنج‌تر می‌کند؛ اما در واقع همیشه این طور نیست. با رعایت‌کردن چند اصل ابتدایی که البته اجرایشان بسیار سخت است، می‌توان از طلاق به عنوان یک عامل خودشناسی و نقطهٔ اتکایی برای بهترشدن استفاده کرد.

علت واقعی طلاق را بشناسید

در هیچ طلاقی یک نفر صددرصد مقصر و یک نفر کاملاً بی‌گناه نیست. طلاق حاصل انتخابی غلط یا شیوه ارتباطی نادرست است. هر رابطهٔ ناسالمی هم توسط دو نفر ایجاد شده است، بنابراین دو نفر در این ماجرا سهم دارند. اگر به عنوان یک فرد مطلقه بتوانیم سهم خودمان را در طلاق معلوم کنیم و شیوه‌های ارتباطی غلطمان را بشناسیم، قدم اول را برای تغییر برداشته‌ایم.

تا وقتی دیگری را صددرصد مقصر می‌دانیم در یک کینهٔ همیشگی باقی می‌مانیم و لزومی برای تغییر نمی‌بینیم.

وقتی هم کاملاً سهم خودمان را صددرصد می‌دانیم تا آخر عمرمان فقط احساس گناه می‌کنیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمان کاهش می‌یابد. کشف این که کجای ماجرا را غلط رفته‌ایم، البته چیز ساده‌ای نیست. یک مشاور خانواده که در مشاورهٔ بعد از طلاق تخصص دارد، حتماً در این زمینه می‌تواند کمک‌های بسیار ارائه دهد.

شاید ویژگی‌های جنسیتیِ جنس مقابلتان را نمی‌دانسته‌اید، مثل نیاز به حرف‌زدن در خانم‌ها؛ شاید نمی‌توانستید خشمتان را مدیریت کنید؛ شاید شیوه حل اختلاف را بلد نبوده‌اید؛ شاید بیش‌ازحد کنترل می‌کردید یا بیش‌ازحد کنترل می‌شدید؛ شاید بیش‌ازحد صبوری کرده‌اید و همه چیز را در خودتان ریخته‌اید و ناگهان برافروخته تصمیم گرفته‌اید؛ شاید همسرتان را مشارکت نمی‌داده‌اید؛ همهٔ این احتمال‌ها و احتمال‌های دیگر برای سهم شما در ایجاد رابطه‌ای ناسالم وجود دارد.

همچنین بخوانید: مقاله در مورد طلاق

شرایط بعد از طلاق را بشناسید

هر کسی بعد از طلاق شرایط خاص خود را دارد. یک خانم ممکن است به زندگی با خانوادهٔ پدری برگردد؛ یکی ممکن است مستقل با فرزندانش زندگی کند؛ مردی ممکن است زندگی مجردی در پیش گیرد؛ هر کدام از این‌ها شرایط خاص خودش را دارد. اگر این شرایط را نشناسیم، ممکن است هر ناکامی ریزودرشت را به طلاق ربط دهیم؛ اما شناخت شرایط باعث می‌شود آن را مدیریت کنیم و زندگی کم‌تر روی بدش را به ما نشان دهد.

مستقل باشید

بعضی‌ها قبل از ازدواج هم با خودشان مشکلات حل‌ناشده‌ای داشته‌اند که در زندگی مشترک بروز کرده و نقش سهمی از طلاق را هم بازی کرده است؛ مثلاً کسی که قبل از طلاق به نسبت به تنهایی، طرد دیگران یا نه‌شنیدن حساس باشد، بعد از طلاق هم دوباره با این مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کند.

کسی که هنوز به استقلال مالی، به معنیِ درآمد مستقل بر پایهٔ شغل، استقلال عاطفی، یعنی وابستگی‌نداشتن به خانواده چه به شکل وابستگی و چه به شکل کینه و استقلال فکری یا عقاید مستقل برای خود که انتخاب خود فرد است نه خانواده، نرسیده باشد، بعد از طلاق مشکلات بیشتری خواهد داشت.

اما در صورتی که فرد از همان ابتدا استقلال داشته یا لااقل در ماه‌های ابتدایی ازدواج به این استقلال رسیده باشد، بعد از طلاق هم با مشکلات کم‌تری دست‌وپنجه نرم می‌کند.

یادتان باشد وابستگی عاطفی یا مالی یا فکری می‌تواند بعد از ازدواج از والدین به همسر هم منتقل شود و کسی که همه‌چیزش به همسرش منوط بوده است، بعد از طلاق ناگهان با یک خلأ بزرگ روبرو می‌شود. اما برعکس، کسی که استقلال عاطفی و مالی و فکری دارد به‌تنهایی هم می‌تواند گلیم خودش را از آب بکشد.

حمایت مناسب بگیرید

بعضی از افرادِ طلاق‌گرفته، یا حاضر نیستند هیچ حمایت فکری و عاطفی بگیرند یا به تلهٔ حمایت‌های نامناسب می‌افتند. در صورتی که دوستان یا خانوادهٔ فرد اصول حاکم بر روابط زوجین را بدانند یا لااقل خودشان افراد موفق و آگاهی در این زمینه باشند، احتمال حمایت خوب بیشتر است؛ البته بهترین حمایت فکری را یک روان‌شناس یا مشاور خانوادهٔ متخصص در حوزهٔ طلاق می‌تواند ارائه دهد، اما اگر برای فرد حمایتی وجود نداشته باشد یا خودش نخواهد از دیگران حمایت بگیرد، گذشتن از دورهٔ سوگِ بعد از طلاق بسیار سخت می‌شود.

از همه بدتر زمانی است که دیگران حمایت‌های نامناسب می‌کنند؛ مثلاً تقصیر را کاملاً به گردن همسر سابق، دوست یا عضو خانواده‌شان می‌گذارند.

وقتی خود فرد طلاق‌گرفته را کاملاً مقصر می‌دانند و با جملاتی مثل «اون که زن/ مرد خوبی بود. چرا طلاق گرفتین؟» یا «خوشی زده بود زیر دلت.» بیشتر باعث آزار روحی می‌شوند تا حمایت عاطفی و فکری.

اینکه فردِ طلاق‌گرفته بداند شرایطش به گونه‌ای است که حتی با وجود استقلال بهتر است از یک متخصص باتجربه در مورد مشکلاتش راهنمایی بگیرد و از مشکلاتش بگوید و هیجان‌هایش را خالی کند، عبور از روزهای بعد از طلاق را راحت‌تر می‌کند.

با معنا زندگی کنید

جملهٔ مشهوری وجود دارد که «هر کس چرایی برای زندگی خود دارد، با هر چگونه‌ای خواهد ساخت.» کسانی که معنایی برای زندگی خود نیافته‌اند، بعد از طلاق بیشتر از همیشه ممکن است به وادی بی‌معنایی بیفتند.

اما کسانی که به زندگی خودشان معنا داده‌اند، مثلاً مذهب، رعایت‌کردن اخلاق، رعایت اصول انسانی، به طلاق هم به عنوان یکی از عوامل معنادهندهٔ زندگی‌شان نگاه می‌کنند.

یادتان باشد معنا چیزی ذهنی است که باید به زندگی بدهیم؛ وگرنه ممکن است در نظر خیلی‌ها خود ذات زندگی بی‌معنا باشد.


نظر خود را بیان کنید