مرگ چه حسی دارد؟

با احساس مرگ آشنا شوید

تجربه مرگ

از تجربیات نزدیک به مرگ چه می‌دانید؟ افرادی هستند که از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کنند. شاید داستان‌های آن‌ها را شنیده باشید، اما آیا این داستان‌ها و تجربیات از نظر فیزیکی قابل‌اثبات است؟

به گزارش آلامتو به نقل از فرارو، ماه مارس سال 2012، «فابریس موآمبا» هافبک تیم بولتون واندررز در جریان بازی تیمش با تاتنهام که پخش زنده می‌شد بر روی زمین افتاد. او سکته قلبی کرده بود و هیچ‌گونه علائم حیاتی نداشت. او از نظر پزشکی برای مدتی مرده بود. در کمال تعجب اما زنده ماند و بعد از مدتی اتفاقاتی که برایش افتاده بود را تعریف کرد. او می‌گفت که سرگیجه‌ای سورئالیستی دارد. انگار که دارد در بدن یکی دیگر به سرعت می‌دود. آخرین چیزی که به یاد دارد دو بازیکن تیم تاتنهام است. او می‌گوید هیچ دردی را احساس نمی‌کرد.

شاید موافق باشید که شما هم مثل من حس همدردی عجیبی با موآمبا پیدا کرده باشید. علاوه بر این، قرار است روزی هم خود ما این حس را تجربه کنیم. اما چه زمانی؟ شاید هنوز زیاد فرصت باقی مانده باشد. آیا شرایط آن سخت خواهد بود؟ امیدواریم که در کمال آرامش باشد. ساده بگویم: مرگ چه حسی دارد؟

از نظر پزشکی، افرادی هستند که شرایط موآمبا را پیدا کرده‌اند. اما قدیمی‌ترین تجربه نزدیک به مرگِ ثبت شده به قرن 18 برمی‌گردد. داروسازی که هنگام حجامت هشیاری خود را از دست داد.

طبیب‌های آن دوران معتقد بودند که این نوع درمان با تب همراه است. اما آن داروساز گفته بود: «آن‌قدر نور زیاد بود که فکر می‌کردم در بهشت هستم.» بنا به تجربیات جدیدتر، افراد نور فراوان، ورود به قلمرو غیرزمینی و حتی جدا شدن از بدن و نگاه کردن به آن از بالا را گزارش داده‌اند. به این تجربیات «تجربیات خارج از بدن» گفته می‌شود.

البته ما نمی‌توانیم هیچ قضاوتی در این باره انجام دهیم، مگر آنکه آمار افرادی که این تجربیات را داشته‌اند، در اختیار باشد. در برخی موارد، پزشکان سال‌ها پس از آن اتفاق، تجربه فرد را پرسیده بودند. شاید در طول زمان جزئیات آن اتفاق در ذهن فرد تغییر کند. بر این اساس، سم پارنیا و همکارش تصمیم گرفتند که پژوهشی در این رابطه انجام دهند.

تیم پزشکی پارنیا پانزده سال پیش در یک دوره 12 ماهه با 63 بیمار که پس از حمله قلبی احیا شده بودند مصاحبه کردند. این بیماران همگی در بیمارستان عمومی سوث هامپتون بودند. از این 63 نفر، هفت نفر چیزهایی را از زمان بی‌هوشی به یاد داشتند. آن‌ها به یاد داشتند که به جایی رفته بودند که راه برگشتی در آن نبود. احساس صلح و آرامش، و یک مورد هم پریدن از کوه به پایین. تعداد کمی تجربه نزدیک به مرگ را به یاد داشتند، اما در نهایت همه چیز مثبت ارزیابی شده بود.

در کمال تعجب، بیمارانی که تجربیات خود را به یاد داشتند بالاترین میزان سطح اکسیژن خون را داشتند. زیرا در گذشته دانشمندان فکر می‌کردند احساساتی از قبیل افزایش هشیاری حسی با کمبود اکسیژن در مغز در ارتباط است. با این حال، هرچه سطح اکسیژن مغز بیشتر باشد، عملکرد ادراکی بدن در زمان احیا بهتر است. این عمل توضیحی عملی برای تجربیات شفاف‌تر و به خاطر سپردن بهتر این تجربیات است.

در پایان آن آزمایش در بیمارستان عمومی سوث هامپتون، تخته‌هایی که بر قسمت بالاییِ آن چیزهایی یادداشت شده بود را از سقف بیمارستان آویزان کرده بودند. از آن 63 نفر خواسته شد تا بگویند که بر روی تخته‌ها چه چیزی دیده‌اند. پژوهشگران قصد داشتند تا عملکرد یاخته‌های عصبیِ مغز (نورون) بررسی کنند. هرچند از این طریق به تجربیات خارج از بدن دست نیافتند.

اما این پژوهشگران به تازگی مطالعه‌ای جدید را منتشر کرده‌اند. این بار آن‌ها پژوهشی در 15 بیمارستان در آمریکا و اروپا انجام دادند. بر خلاف مطالعه پیشین، این بار دو بیمار تجربه خارج از بدن را گزارش دادند.

یکی از بیماران گفته است که زنی را در گوشه اتاق دیده که به او اشاره می‌کرده و لحظه‌ای بعد هم خودش را دیده که دارد به خودش نگاه می‌کند. او صدایی را به یاد داشت: «به بیمار شوک بزن، شوک بزن.»

همچنین یک پرستار و یک مرد کچل را در لباس پزشکی آبی دیده است. شخص دیگر هم این‌گونه می‌گوید: «داشتم از روی سقف به خودم نگاه می‌کردم. یک پرستار سینه‌ام را فشار می‌داد و یک دکتر هم چیزی را از گلویم به پایین می‌فرستاد.»

متاسفانه، زمانی که این دو بیمار احیا می‌شدند هیچ تخته‌ای بر روی دیوارها نصب نشده بود. پژوهشگران این بار نزدیکتر شدند اما باز هم این فرصت را از دست دادند تا عملکرد نورون‌های مغزی را بسنجند.

درست است که پژوهشگران موفق نشدند، اما نکته‌ای بسیار مهم را نشان دادند.

ادوین هابل، منجم مشهور، زمانی گفت: «بشر با حواس پنج‌گانه خود جهان را کاوش می‌کند و اسم این ماجراجویی را علم گذاشته است.» پژوهش‌های علمی شاید چیزی فراتر از معادله و ابزار پیشرفته باشد.

به سوال اصلی خود برمی‌گردیم: مرگ چه حسی دارد؟ این مطالعات نشان می‌دهد که مرگ شاید هیچ حسی نداشته باشد، شاید لذت‌بخش باشد یا شاید احساسی عرفانی و مرموز را به همراه داشته باشد. بنا به ادعای آن افراد، لحظات پیش از مرگ دردناک نبوده است. ما نمی‌توانیم بگوییم که اگر علت مرگ چیز دیگری باشد، همین حس را خواهیم کرد یا خیر، اما همین اطلاعات نیز شاید خیال ما را کمی راحت‌تر کند. شاید مرگ آن‌قدرها هم ترسناک نباشد. از فابریس موآمبا، بیماران بیمارستان عمومی سوث هامپتون و اشخاص دیگر تشکر می‌کنیم که کمی ترس ما را کم کردند، یا شاید بهتر باشد بگوییم که اطلاعات ما را بیشتر کردند.


اندازه گیری روح انسان چگونه است؟

روح انسان

شما چگونه روح را توصیف می‌کنید؟ وقتی که قرار باشد یک مفهوم را با کلمات توصیف کنیم، پیدا کردن یک تعریف مناسب می‌تواند مشکل باشد. آیا روح نوع رفتار یک شخص است یا طبیعت عادی و انسانی آنها، یا آنکه یک معنای عمیق‌تر و پیچیده‌تر در پشت آن نهفته است؟

هرچند یافتن یک تعریف کامل برای روح می‌توان چالش‌برانگیز باشد، یک عصب‌شناس به نام میگوئل نیکولیس باور دارد که می‌توان روح را اندازه‌گیری کرد— و این تفاوت میان باورهای انسان‌ها و نگاه‌های متنوع آنها به جهان را توضیح می‌دهد.

او در این مورد گفت “من فکر می‌کنم که کلمۀ روح – بستگی دارد چه چیزی را با آن تعریف کنید. اگر که یک هالۀ روحانی که خارج از بدن است را تعریف می‌کنید، من نمی‌توانم آن را اندازه بگیرم.

اگر که روح را با طبیعت انسان یکی می‌داند، مراتب رفتارها و واکنش‌هایی که ما می‌دانیم انسان‌ها تحت شرایط بخصوص از خود نشان می‌أهند، قابل اندازه‌گیری است.”

او توضیح داد که ذهن ما فرصت‌های بی‌پایانی را برای اندازه گرفتن چگونگی رفتار یک انسان در یک موقعیت بخصوص به ما می‌دهد، و با مطالعۀ این ما می‌توانیم سر در بیاوریم که چه چیزی باعث می‌شود یک رفتار مشخص را داشته باشیم.

نیکولیس در ادامه گفت “ذهن نیاز به یک داستان دارد، ذهن نیاز به یک نمایشنامۀ منطقی دارد که بگوید ما از کجا آمده‌ایم و به سمت چه چیزی می‌رویم.”


3 دیدگاه

  1. محمدحسین

    کتاب 3 دقیقه در قیامت رو بخونید تقریبا در همین مورده و در ضمن پرفروش ترین کتاب بهمنم بود… کمک میکنه ادم بهتری باشیم

  2. مهدی

    سلام متشکر از پیامهاتون
    به نظر گذاشتن این پست و انتشارش خوب نیست چون کلیت نداره ؛ عموما این تحقیقات روی افرادی که سکته کرده بودن (قطع کامل روح نبوده )صورت گرفته نه روی افرادی که کاملا مردن.ضمنا اگه با رویکرد به مسائل دینی ( هر دین آسمانی )کاوش کنیم می بینیم که اینگونه نیست که همه هنگام مرگ حس آرامش داشته باشن چه برسه به بعد از مرگ، چون اینها همه ظن و گمانه که برای عده ای تازه اونهم سکته ای ها افتاده .
    نتیجه اینکه صحبت در مورد اینجور بحث ها فقط هیجانیه نه منطقی چون محققانی که هنوز نمیدونن روح موقع خواب کجا میره چطور میخوان در مورد مرگ تحقیق کنن ! برای کنجکاوی بد نیست اما نباید اسم تحقیق واقعی ( واقعیت )روش گذاشت…
    بازهم از مطالبتون متشکرم…

  3. تلفن سانترال پاناسونیک

    خیلی وحشتناکه واقعا

نظر خود را بیان کنید