رابطه دوستی دختر و پسر از نظر روانشناسی

برخورد واقع‌بینانه با پدیده دوستی دختران و پسران؛

دوست دختر و پسر

آیا دوستی دختران و پسران از منظر روانشناسی قابل بررسی است؟ در ادامه با ما همراه شوید تا به بررسی این موضوع از دید روانشناسی بپردازیم:

«آنان که می‌دانند، هیچ کاری برای آگاهی و آموزش دیگران نمی‌کنند و آنان که نادانند هیچ کوششی در آموختن ندارند، چنان که گویی واقعیت بیش از اوهام آنان را می‌ترساند.» (آلندی)

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ ایران جزو جوان‌ترین کشورهای دنیاست. درصد قابل توجهی از جمعیت این سرزمین در گروه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند. بیشتر دانشجویان ما مجرد هستند و در دانشگاه‌های مختلف در کنار هم به تحصیل می‌پردازند.

در متن دگرگونی‌های جسمی و روانی و با آمیزهٔ شورمندانهٔ جوانی و عشق است که دوستی با جنس مخالف و پیوند با او پیدا می‌شود و نخست شعله‌های خود را در وجود جوان برمی‌افرزود و پس از آن آتش به خرمن آرامش خانواده و سنت‌های جامعه می‌زند! پیشینهٔ درازآهنگ این دل‌دادگی‌ها که یافته‌های استوار روانشناسی مهر تأیید بر آن می‌زند، می‌رساند که هیچ زمان و مکانی را نمی‌توان نشان داد که از گرمی عشق و زمزمه عشاق خالی باشد!

با این بیان چون دوستی جوانان با جنس مخالف ریشه در طبیعت انسانی آن‌ها دارد و واقعیتی است که با جلوه‌گری‌های مثبت و منفی خود را بر ما می‌نمایاند و تحمیل می‌کند، نه می‌توان با این کشش تند و بهنجار مبارزه کرد و نه درست است که عنان این میل سرکش را در اختیار خود جوانان قرار داد.

جوانی با همهٔ زیبایی و شکوه، دوران نابخردی و بی‌پروایی است و جوان به فرمودهٔ امام علی (ع): «آرزومند بیش از توان»، « سوداگر غرور» و «به‌خاک‌افتادهٔ شهوت‌ها» است. از سوی دیگر غریزهٔ جنسی، نیرومندترین کششی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است، به گونه‌ای که بعضی از مفسران قرآن کریم یکی از مصداق‌های بارز آیهٔ شریفهٔ «خلق الانسان ضعیفا»(نساء، ۲۸) را ناتوانی آدمی در برابر سرکشی‌های این میل دانسته‌اند و نیایش «پروردگارا؛ چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه» (بقره، ۲۸۶) را دربارهٔ آن ذکر کرده‌اند.

عالمان دین و شاعران و نویسندگان حکیم نیز در این زمینه نکات نغز گفته‌اند و هشدار‌ها داده‌اند: «شهوت اگر غالب شود و قوت تقوی آن را مقاومت نکند و مدافعت ننماید، به ارتکاب کبیره کشد و به اقتحام فاحشه انجامد.» (غزالی)

پسر چون زده بر گذشتش سنین

ز نامحرمان گو فراتر نشین

بر پنبه آتش نباید فروخت

که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت

(سعدی)

روان‌شناسان معاصر، در آغاز هزارهٔ سوم میلادی با طرح مباحثی همچون روان‌شناسی مثبت‌گرا، هوش هیجانی، روانشناسی دینی و روان‌شناسی شادکامی، این مطلب را مدلل کرده‌اند که انسان سالم، خوش‌بخت و مثبت‌گرا کسی است که بتواند بر تکانه‌ها و وسوسه‌های نفسانی خود مهار بزند.

و این تنها شعر و اندرز گذشتگان نیست، بلکه تجربه‌های گران و تلخ انسان مدرن فریاد می‌زند: «در ۱۹۷۰، ۲۹ درصد دختران ۱۵ ساله تا ۱۹ ساله امریکایی رابطهٔ جنسی داشته‌اند.

این میزان در ۱۹۸۰ به ۴۲ درصد و در سال ۱۹۸۸ به ۵۲ درصد رسیده است. در سال ۱۹۹۲، ۷۰ درصد پسران ۱۸ ساله و ۵۶ درصد دختران همین سن، نزدیکی جنسی را تجربه کرده بودند. این میزان در ۱۹ سالگی برای هر دو جنس به ۷۶ درصد رسیده است.»

شاید گمان کنیم که این فعالیت گستردهٔ جنسی نوجوانان و جوانان آمریکایی به آن‌ها لذت و سرزندگی جوانی می‌بخشد و توان و بازدهی علمی و کاریشان را افزایش می‌دهد. هوفمان و همکارانش یادآور می‌شوند: «نمره‌های پایین درسی و آرزوهای پایین تحصیلی، رابطهٔ نزدیکی با فعالیت زودهنگام جنسی دارد.

چون اغلب نوجوانان و جوانان به طریق سالم ارتباط جنسی برقرار نمی‌کنند، خطر ابتلا به ایدز در کمین آن‌هاست. خطری که تا سال‌های بعد به شدت آن پی نمی‌برند.»

ترک تحصیل، درگیری‌های خانوادگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی، ضربه‌های عاطفی و نیز نوعی طرد نامحسوس اجتماعی، مادران و فرزندان بیگناه آن‌ها را به سوی بیماری‌های جسمی و روانی متعدد می‌برد و گاه دختران را به خودکشی وامی‌دارد… .

مشکلات پسران جوان گرچه به شدت گرفتاری‌های دختران نیست، اما آن‌ها نیز از نظر تحصیلی، شغلی و عاطفی آسیب‌های فراوانی می‌بینند. به گفتهٔ سعدی وقتی «نفس طالب و شهوت غالب» آید، امیدی به رهایی و سلامت نماند.

برای دوستی‌ها و قرارهای عاشقانه این همه جوان شاداب و پرشور که وجودشان پر از کشش و التهاب به جنس مخالف است چگونه می‌اندیشیم و چه طرح و برنامه‌ای داریم؟ به نظر می‌رسد چهار گرایش بین مسئولان سیاسی و اجتماعی و کارشناسان فرهنگی و علمی وجود دارد:

گروه اول چشم را بر واقعیت نمایان و رو به گسترش این پدیده، با همهٔ آسیب‌هایی که از نظر فردی، خانوادگی و اجتماعی در پی می‌آورد می‌بندند و آن را رفتاری شخصی و خصوصی می‌دانند که هر کس به نحوی با آن برخورد می‌کند و سرانجام خود راهی را برای برون‌رفت از گرفتاری‌های مقطعی آن می‌گشاید.

گروه دوم روابط آزاد دختران و پسران را نشانی از مدرنیته و دموکراسی به حساب می‌آورند و از عقب‌ماندگی‌های بزرگترها و تنگ‌نظری‌های برنامه‌ریزان حکومتی به شدت انتقاد می‌کنند که جلوی آزادی و شادی جوانان را می‌گیرند و آن‌ها را از قافله تمدن دور نگاه می‌دارند!

گروه سوم هر نوع ارتباط میان دختر و پسر و زن و مرد را جز در صورت اضطرار، ممنوع می‌دانند. زیرا رابطهٔ میان این دو، رابطهٔ آتش و پنبه است و برای دوری از خطر، عقل حکم می‌کند که این دو، هرچه بیشتر از همدیگر دور نگه داشته شوند.

بر این مبنا هر نوع ارتباطی میان دو جنس مخالف، ممکن است باعث جرقه‌ای شود که کنترل آن در اختیار هیچ یک از طرفین نباشد. از این گذشته، تأثیرات منفی شنیدن صدای نامحرم و هر نوع مصاحبت با جنس مخالف در روح انسان قابل انکار نیست.

گروه چهارم هم دیدگاه سهل‌گرایانه گروه دوم را ناسازگار با علم و تجربه می‌دانند و هم دیدگاه گروه سوم را تا حدود زیادی بی‌انصافی و افراط‌گرایی به حساب می‌آورند و با استناد به نظر شهید مطهری، روایاتی را که بر منع زنان در جامعه دلالت دارد، توصیه‌های اخلاقی و نه فتواهای فقهی معرفی می‌کنند.

ریشه های خیانت مردان

این دیدگاه بر این باور است که روابط زن و مرد نباید به گونه‌ای باشد که تمتعات جنسی در آن سهمی داشته باشد. زیرا تمتعات جنسی منحصراً در چهارچوب زندگی زناشویی مجاز است و کشاندن آن از محیط خانه به اجتماع، موجب تضعیف فعالیت‌های اجتماعی می‌شود و درکنار عوامل دیگر، در کاهش آمار ازدواج تأثیر مستقیم و بسزایی دارد.

رها کردن دختران و پسران جوان، در منجلاب عشق‌های آزاد را اگر معدودی خودباختهٔ غرب‌زده بپذیرند، دیگر مورد قبول دانشمندان و برنامه‌ریزان اجتماعی نیست.

روان‌شناسان معاصر، در آغاز هزارهٔ سوم میلادی با طرح مباحثی همچون روان‌شناسی مثبت‌گرا، هوش هیجانی، روان‌شناسی دینی و روان‌شناسی شادکامی، این مطلب را مدلل کرده‌اند که انسان سالم، خوش‌بخت و مثبت‌گرا کسی است که بتواند بر تکانه‌ها و وسوسه‌های نفسانی خود مهار بزند، لذت‌های آنی را به تأخیر بیندازد، رابطهٔ جنسی را تا زمان ازدواج برقرار نسازد، خویشتن‌دار باشد و به جای پرداختن به منافع شخصی خود، با دیگران همدردی کند و به حمایت آن‌ها بپردازد.

سخت‌گیری و اعمال محدودیت‌های زیاد که مانع آزادی و خلاقیت افراد است نیز مانع تربیت و رشد انسان‌های مثبت و خودنگهدار می‌شود. اینجاست که ناگزیریم میانه‌روی را پیشه کنیم و در این موضوع یعنی برخورد با مسئلهٔ روابط دختران و پسران گرایشی اعتدالی را برگزینیم.

اما نکتهٔ مهم این است که مدافعان دیدگاه اعتدالی، جز نقد و رد سایر نظرها، طرح روشنی برای جهت‌دادن روابط دختران و پسران، همسو با ارزش‌های فرهنگی و دینی جامعه ندارند!

راستی چه تعداد از دختران و پسران نوجوان و جوان با جنس مخالف رابطه دارند؟ انواع رابطه‌ها کدام است؟ اولین ارتباط‌های عاشقانه از چه سنی شروع می‌شود؟ زمینه‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی این رابطه‌ها چیست؟ ویژگی‌های روان‌شناختی کسانی که با جنس مخالف رابطه دارند، با کسانی که رابطه ندارند چه تفاوت‌هایی دارد؟ این سؤالات و ده‌ها سؤال اساسی و راه‌گشای دیگر را تنها از طریق پژوهش‌های میدانی و با به کارگرفتن ابزارهای دقیق سنجش، می‌توان پاسخ داد و تبیین کرد.

امید است سازمان‌های دولتی مسئول، به کمک صاحب‌نظران و پژوهش‌گران زمان آگاه، پس از ترسیمی واقع‌بینانه از رفتار نوجوانان و جوانان ایرانی در این زمینه، برنامه روشنی را برای سبک زندگی جوانان ما مطابق با الگوی اسلامی ایرانی ارائه دهند.


نظر خود را بیان کنید