عوارض و پیامدهای شکست عاطفی

پیامدهای هیجانی شکست عشقی

عوارض و پیامدهای شکست عاطفی عشقی

خیلی ها در همان اوایل جوانی شکست عاطفی را تجربه میکنند و این تجربه را تا سالها به خاطر خواهند داشت اما دلیل اینکه تجربه شکست عاطفی تا این حد سخت و طولانی است چیست؟

تحقیقات روان‌شناسانی از جمله ماروین لیون و آنگلو در سال ۲۰۰۷ نشان می‌دهد که واکنش‌های هیجانی به شکست عاطفی بسیار شبیه به واکنش به فقدان‌های بسیار بزرگ‌تر و غم‌انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک است. برخی از این واکنش‌ها عبارت‌اند از:


انکار واقعیت

اغلب افراد شکست‌خورده در ابتدا نمی‌توانند بپذیرند که رابطه‌شان به پایان رسیده و با مکانیزم‌های دفاعی مختلف این واقعیت را نادیده می‌گیرند.


احساس ناامیدی و غم و تنهایی

احساس می‌کنید ناامید و غمگین هستید و احساس رنجش و آزردگی دارید.


ترس ازدست‌دادن خوشبختی

این باور اشتباه که بسیاری از افراد به آن باور داشته، اما پس از چندسال یا حتی چندماه به این باور خندیده‌اند، آن است که فرشته نجات و تنها فردی که می‌توانید در کنارش خوشبختی را تجربه کنید، آن فرد است و هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

بر اساس این باور زمانی که به انتهای یک رابطه می‌رسید و شکست عشقی را تجربه می‌کنید، ترستان از آنکه دیگر هیچ گاه رنگ خوشبختی را نخواهید دید، بیشتر خواهد شد و شما را سخت آزرده می‌سازد.


عصبانیت

خشم و عصبانیت از فرد مقابل که گاه زمینه‌ساز رفتارهای مخرب و آسیب‌زا و مجرمانه نسبت به او می‌شود.

اگر هنوز نسبت به کسی که در رابطه با او شکست خورده‌اید احساس نفرت، خشم و انزجار می‌کنید، به این معنی است که هنوز هیجانات و احساسات شما درگیر با او و خاطره او هستند و ذهن شما را اشغال کرده‌اند.

باید مراقب رفتارهایتان که ممکن است غیرمنطقی و غیرعقلانی و تنها بر اساس هیجانات شکل می‌گیرند، باشید.


احساس گناه

این فکر آزاردهنده که فرد خود مسئول اتمام رابطه عاشقانه بوده همچون موریانه‌ای وجودش را می‌خورد. یکی از مهم‌ترین علامت‌هایی که نشان می‌دهد شما هنوز درگیر رابطه پیشین خود هستید، احساس گناه نسبت به عملکردتان است. این بدان معناست که رابطه عاطفی قبلی شما پایان نپذیرفته است.


حسادت

حسادت نسبت به افراد دیگری که در رابطه‌شان این شکست را تجربه نکرده‌اند و همچنین حسادت شدیدتر نسبت به فردی که به عنوان خواستگار و همسر آینده فرد محبوب وارد زندگی او شده است، مسئله‌ای است که در اغلب افرادی که دچار شکست عاطفی می‌شوند، دیده می‌شود.


سردرگمی و پریشانی

گاه فرد شکست‌خورده خود را در بن‌بستی می‌بیند که خروج از آن برایش غیرممکن به نظر می‌رسد. این موضوع سبب درماندگی و در نهایت افسردگی‌ او شده و او را به این باور اشتباه می‌رساند که دنیا به پایان رسیده و کاری از او ساخته نیست.


درمان آسیب های عاطفی در زندگی

درمان آسیب های عاطفی در زندگی

دیل کارنگی می‌گوید: “وقتی با مردم در تعامل هستید، به یاد داشته باشید که نه با موجودات منطقی بلکه با موجوداتی کاملا احساسی در ارتباط می‌باشید” و این سخن او حقیقتا درست است.

آن‌چه که من باید به این عبارت راستین اضافه کنم، این است که شما نیز به عنوان یک انسان، یک موجود کاملا احساسی هستید.

اما بارها پیش آمده که مجبور شده‌اید با احساسات خود مقابله کنید؟ و یا موضوعات کوچکی مانند جراحت‌های احساسی را به خصوص در کسب و کارتان نادیده بگیرید. اما آیا می‌دانید که عواقب عاطفی همین زخم‌های کوچک که اغلب تاثیرشان بر کسب و کار، ناچیز به نظر می‌رسد در درازمدت می‌تواند تا چه حد شگرف باشد؟

شاید برای برخی افراد، ده، بیست و یا سی سال از زخم‌های احساسی که تجربه کرده‌اند گذشته باشد اما آسیب‌هایی که به روحشان وارد شده، هنوز پابرجاست و بر زندگی و کسب و کارشان تاثیر می‌گذارد.

پس هم اکنون وقت آن است که این هیولای از بین برنده انرژی‌مان را نابود کنیم. یا الان یا هچ وقت دیگر. من می‌توانم به شما اطمینان دهم که چالش‌های موجود در روابطتان ، عدم شور و اشتیاق، صمیمیت و حتی درامد اندک، با قلب زخمی که در سینه دارید، تاثیری بسیار بیشتر از آن‌چه که فکر می کنید خواهند داشت.

قدرت و رشد تنها از طریق تلاش و مبارزه مداوم امکانپذیر است. “- ناپلئون هیل

من می‌دانم که شما تصور می‌کنید وضعیت کار استرس زا و تغییرات غیر قابل پیش بینی در بازار، دلیل واقعی مشکلات مالی شما هستند، اما اگر بگویم این‌طور نیست با خود چه فکری می‌کنید؟ حتی در بدترین شرایط، همیشه کسانی بوده‌اند که بتوانند به رشد و پیشرفت دست یابند. پس چرا شما یکی از آن‌ها نباشید.؟

بهترین تاکتیک برای کامیابی

اکثر ما نمی‌دانیم که چطور زندگی روزمره‌مان با عشق تلفیق شده است. در سفری که انسان به عنوان یک موجود معنوی پا بدان نهاده است، عشق جزء اساسی است که همه چیز را در بر می‌گیرد.

عشق برای روح انسان در واقع همانند جاذبه موجود در جهان است که باعث شکل گیری همه چیز شده است. وقتی عشق در وجود کسی از بین برود، پیامدهای عدم رفع این مشکل به طرق مختلف پدیدار می‌گردد. به عنوان یک فرد با تجربه می‌توانم بگویم که این برای یک فرد، پایان او به حساب می‌آید.

بسیاری از ما چنان عادت کرده ایم که زندگی را با ترس، درد، خشم و نفرت ادامه دهیم که حتی پس از اینکه به حقایق معنوی و قوانین جهان پی می‌بریم، باز هم از کار بر روی چیزهایی که به سلامتمان ارتباط دارند طفره می‌رویم، زیرا ما از کنکاش ذهنمان هراس داریم. ذهن شما همانند باغی زیبا است. در حقیقت، این باغ، همان باغ ادن شماست.

اگر شما بتوانید به عنوان یک انسان، چیزها و یا کسانی را که باغتان را مسموم می‌کنند از خود دور کنید و به جای آن، با کسانی همراه شوید که به موفقیت‌تان کمک می‌کنند حقیقتا موفق بوده‌اید.

آنچه که، من کاملا بر آن تاکید دارم این است که شما در گذشته توسط افراد یا چیزهایی آسیب دیده‌اید که کاملا انرژیتان را مکیده‌اند.

گناه، خشم، شرم و درد احساساتی هستند که به یادآوری‌شان، باعث تحریک و متبلور شدن هیجانات ناخوشایند در شما شده و وجودتان را تضعیف می‌کنند. در واقع این خاطرات، که سعی در نابودی شما دارند تنها به این خاطر ازین قدرت بهره مند هستند که شما آنها را در ذهنتان زنده نگه می‌دارید.

بخش تاریک و ترسناک ذهن‌تان یعنی درست همانجایی که برای مقابله با هیولای بزرگ وجودتان، از رفتن به آنجا هراس دارید، در واقع بخش سمی و مسموم باغ شماست که سم آن برای از بین بردن کل زندگیتان کافی است. و هیچ کس سزاوار تحمل این همه درد و رنج برای یک عمر نیست و هیچ کس سزاوار عدم کامیابی در اقتصاد دیجیتال مدرن امروزی نمی‌باشد.

با وجود اطلاعات، فرصت‌ها و منابعی که عصر دیجیتال به ما ارائه می‌دهد، آینده شما چیزی جز معجزه نخواهد بود. اما برای دستیابی به این معجزه، باید یاد بگیرید که به اندازه کافی شجاع باشید تا بتوانید قسمت‌های زخمی روحتان را درمان کنید

تنها راه التیام، عشق ورزیدن به خود است

دنبال کردن راه حلی دیگر، نسخه دیگر، تاکتیک دیگر یا تعلیمات مربی تنها شما را به دروازه می‌رساند. اما باقی راه را باید به تنهایی بروید و به تنهایی به هدف خود دست یابید، زیرا بازی واقعی زندگی از درون شما به سمت بیرون نشات می‌گیرد.

دانش، قدرت و دوست داشتن خود، سبب می‌شود که بتوانید تمامی رویاهایتان را تحقق بخشید و بر بیماری، بدهی‌های مالی، احساس تنهایی یا هر چیز دیگری را که از آن برای خود هیولایی ساخته‌اید و مبتنی بر ترس‌های شما در دنیای فیزیکی است غلبه کنید چرا که افکار و احساسات منفی به مثابه کوه یخی هستند که تنها با عشق و علاقه به خودتان می‌توانید انها را در هم شکنید.

“عشق ما به خود منبع عشق به تمام چیزهای دیگر است” – پیر کرنیل

به تازگی مردی که در کارگاه سلامت من ثبت نام نموده بود به من گفت: ” ژانت، این چیزها که می‌گویی واقعا عالی هستند اما من نمی‌دانم که چگونه اینها قرار است مسائل کسب و کار فعلی من را حل کند.” و من گفتم، خوب ، با این نگرشی که تو داری، در حال حاضر هرگز مسائلت حل نخواهند شد! ما باید یاد بگیریم که هیچ چیز پیچیده ای در زندگیمان وجود ندارد.

گاهی اوقات، جواب صحیح همان ساده ترین پاسخ است اغلب اوقات، بزرگترین موانع موجود در زندگی ما تنها به این دلیل غیر قابل حل به نظر می‌رسند که ما به واسطه زخم‌های گذشته که در پس زمینه ذهنیمان باقی مانده اند کاملا در هم شکسته و تخلیه انرژی شده ایم.

بنابراین هیچ راهی برای پیروزی بعدی خود باقی نمی‌گذاریم، زیرا نه تنها به خود می‌گوییم که این هم شکست دیگری را به شکست‌هایمان می‌افزاید و تنش‌ها و احساسات منفی مان را دو صد چندان خواهد کرد.

من می‌گویم وقت آن است که یک رویکرد متفاوت را در پیش بگیریم. چیز جدیدی را امتحان کنیم. قطعا تا کنون شما تنها حرف‌هایی را که دیگران توصیه نموده اند اجرایی کرده‌اید. شما احساسات خود را پنهان کرده‌اید، ترس خود را سرکوب نموده اید و بخشی از ذهن خود را به خاطرات گذشته اختصاص داده اید و به واسطه آن‌ها، سرشار از احساسات منفی و تخریب کننده هستید.

به جای نگهداری آن‌ها، چرا به خودتان اجازه نمی‌دهید که با این هیولای درونی مقابله کنید.

باید خود را به چالش بکشید و ببینید جسارت کافی دارید تا این احساسات منفی را بیرون کشیده و به آنها رسیدگی کنید. اگر این کار را انجام دهید قطعا متوجه خواهید شد که فنا ناپدیر هستید و این احساسات نمی‌توانند جلوی پیشرفتتان را بگیرند.

پس از عشق ورزیدن به خود را شروع کنید زیرا، این همان قطعه گمشده ای است که برای موفقیتتان ضروری خواهد بود.


2 دیدگاه

  1. زهرا

    چه بسیار افرادی که به زندگی ادمی پای گذاشته و انسان آرزوی بودن با آنها را دارد اما بعدها مشخص شده آش دهن سوزی هم نبوده

  2. زهرا

    برای هر کسی ممکنه این داستان پیش بیاد اما به نظرم خدا چیزی رو به آدمی نداده که از او پس بگیره یا اینکه حتما جایگزین بهتری برای او در نظر گرفته من خودم شخصا وقتی مشکلی پیش بیاد ابتدا شاید بی تابی کنم اما بعدش که از ناراحتی ام کم شد همیشه به خود نوید روزهای بهتر رو می دم که هیچ چیز بی حکمت نبوده و در ورایش همراه با موهبتی است زندگی و حتی خود آدمی پیش بینی ناپذیرند پس خیلی اشتباه ست که آدم حال اکنون خود را برای چیزی یا کسی که عاقبتش معلوم نیست خراب کنه

نظر خود را بیان کنید